از اوشین تا سوسانو
در چند سال اخیر تب سریال های کره ایی و ژاپنی در ایران بسیار بالا گرفته است. سریال هایی مانند افسانه جومونگ، جواهری در قصر، سال های دور از خانه، سرزمین های شمالی، جنگجویان کوهستان و... تا بگوییم کره و ژاپن عجیب تمدن و زنان سختکوشی داشته است و یانگوم و جومونگ قهرمانان ما شوند، گویا ما نه هزار و یک شب داشتیم، نه کتایون، نه رودابه و نه سیاوش. هرچه قدر در متون ادبی ایران برای یافتن داستان های ایرانی جست وجو کنیم، کم است.
کافیست مدیران فرهنگی کتاب قهرمانان یا افسانه های ایرانی را بخوانند تا متوجه شوند چه گنجینه ای را دراختیار داریم. از سوی دیگر خواندن متونی مانند خمسه، نظامی و مثنوی، مولوی، به متون اجباری تبدیل شود. درخشیدن مجموعه های شرقی در تلویزیون ایران و ارتباط برقرار کردن مخاطب با قهرمانانی چون یانگوم، هانیکو و اوشین بیش از پیش جالی خالی یک قهرمان ایرانی را در این فهرست برجسته می کند.
پخش مجموعه کره ای جواهری در قصر و مورد توجه قرار گرفتن آن از سوی مخاطبان ایرانی که هر جمعه شب این مجموعه را به شدت پیگیری می کردند، مرور مجموعه های شرقی را که از سال های پس از انقلاب از تلویزیون پخش و با استقبال خوب مخاطب رو به رو شده اند، به نوعی یادآور می شود.
هنوز خاطره مجموعه "سال های دور از خانه" و شخصیت محوری اوشین که با تحمل مصائب و مشکلات عدیده، گوشه ای از زندگی ملموس ژاپنی را برجسته می کرد، از یاد مخاطب نرفته که هر هفته با توجه به محدودیت شبکه های تلویزیونی، همه را پای تلویزیون می نشاند.
مجموعه ای که با محور قرار دادن سه مقطع سنی کودکی، جوانی و پیری این کاراکتر با بذل توجه مسئولان صدا و سیما عاری از هر گونه انحراف اخلاقی و بدآموزی شد و عنوان اصلی مجموعه را هم تغییر داد.
طوری که حتی مسئولان تلویزیون ژاپن را به تقدیر از ایران برای بدل کردن این مجموعه به سریالی اخلاقی واداشت.شاید بتوان استقبال از مجموعه سال های دور از خانه و محبوبیت این کاراکتر را به محدود بودن شبکه های سیما به دو کانال نسبت داد، ولی چند سال بعد مجموعه داستان زندگی با محوریت کاراکتر هانیکو روی آنتن رفت که توانست مخاطب زیادی را به خود جلب کند و هنوز هم پس از گذر سالیان در ذهن اکثریت باقی بماند.
هنوز هم مردم آن دخترک سر به هوا و عجول (خصلت عمومی اکثر ژاپنی ها) را به یاد می آورند که چگونه بر سر دوراهی انتخاب با درگیری های خاصی که داشت، در هر قسمت دچار مسائلی خاص می شد و در این میان مناسبات خاص ژاپنی ها هم مورد توجه قرار می گرفت.مجموعه از سرزمین شمالی با محوریت مقطع زمانی معاصر ژاپن و اختلاف بین یک پدر و مادر که موجب جداافتادگی فرزندان آنها و شرایط بحرانی می شود، "جنگجویان کوهستان" با حضور کاراکترهایی با قدرت های فانتزی و... نهایتا مجموعه در حال پخش "جواهری در قصر" که به شیوه اسلاف خود مرارت های پیش روی یک دختر جوان و پر تلاش را برجسته می کند، نمونه های قابل استناد هستند.این مرور کوتاه نشان می دهد که مجموعه های شرقی با تکیه بر جزئیات فرهنگ و مناسبات شرقی در کشورهایی چون ژاپن، چین، کره و... همچنین محور قرار دادن قهرمان دختر جوانی که با تلاش مسیرهای پر از مانع را طی می کند به عنوان مولفه های اصلی توانسته اند مخاطب ایرانی را جلب کنند. به خصوص امروز که شبکه های متعدد داخلی در حال پخش آثار متنوع داخلی و خارجی هستند، رویکرد مخاطب به این نوع مجموعه ها رنگی از انتخاب می گیرد به جای اجبار.به این ترتیب می توان این نکته را مطرح کرد که وقتی چنین آثاری مورد توجه قرار گرفته و جای خاص خود را بین مخاطب پیدا می کنند و مورد توصیه زبان به زبان قرار می گیرند، چرا مجموعه های تلویزیونی وطنی کمتر مورد چنین اقبال و توفیقی قرار می گیرند و چرا برای ساخت چنین مجموعه های زندگینامه ای که با مناسبات، فرهنگ و جزئیات زندگی های مردمی سر و کار داشته و اغلب موضوعاتی ساده و در عین حال ملموس دارد، برنامه ریزی نمی شود؟
جذابیتی که حتی شعارهای رو این مجموعه ها و خصوصیات اخلاقی بسیار اغراق شده را تحت تاثیر و آنها را مورد توجه قرار می دهد. البته همین وجه رنگ آمیزی چنین مضامین تکراری و عام با فرهنگ و سنت پررمز و راز شرقی در هر کشور و تاثیرگذاری آن، نقشی مهم در تغییر زاویه نگاه به این سوژه ها و تازه نمایی دارد.این گونه است که مثلا می بینیم یک مجموعه وطنی با کلی وقت برای نگارش و تحقیق، اختصاص زمان زیادی به پیش تولید، تولید و پس تولید و هزاران مولفه جذابیت زای دیگر آنگونه که باید بین مخاطب جا باز نمی کند، در حالی که مدعی بسیاری از اولین ها در نوع خود است.
به نظر می آید مجموعه سازان ایرانی بیش از رویکرد به مضامین داغ، نو و مهیج به یک فاکتور مهم نیاز دارند که برخی از آن فاصله گرفته اند: صداقت در نگاه به کاراکترها، مضامین و اصلا صداقت در برخورد با مخاطب. تصنع و تظاهر مولفه های بازدارنده ای هستند که مخاطب خیلی زود از لایه های زیرین یک اثر آنها را بیرون می کشد و ارتباطش کلا با مجموعه کار قطع می شود.متن «افسانه جومونگ» پیش از هرچیز یک رمان است.
گویا ما افرادی را نداریم که بتوانند فیلمنامه هایی رمان گونه بنویسند و به خوبی آن را ادامه دهد به گونه ای که همانند این سریال، مخاطب را میخکوب کند. کمبود فیلمنامه نویس خوب و وقت، از موانع ساخت سریال های پرمخاطبی مانند «افسانه جومونگ» در ایران شده است. اغلب فیلمنامه نویسان ایرانی حوصله ندارد و دوست دارند فوری متنی را بنویسند و تمام کنند، اما برای نوشتن متن «افسانه جومونگ» وقت کافی صرف شده است به گونه ای که ساخت آن را به عهده هرکسی که می گذاشتند امکان نداشت آن را خراب کند. چون متن، قوی است; البته این سریال از نظر تولیدی، قوت چندانی ندارد و یک کار استودیویی خیلی ساده است.
مثلا سریال مانند «افسانه جومونگ» فقط با قصه ای سرراست، چند موقعیت نه چندان با خلاقیت، بیننده را به خود جذب کرده و البته در کشورهای زیادی نیز با استقبال مخاطبان روبه رو شده است. تداوم پخش سریال های کره ای عاملی برای نازل ترشدن سلیقه بینندگان است. اگر سریالی قدری پیچیدگی روایی داشته باشد و بیشتر به عمق ماجراها بپردازد، بیننده ایرانی از آن روی برنمی گرداند.
معاون سیما معتقد است: در حال حاضر نویسندگان ما بیشتر علاقه دارند که به حوادث تاریخی بپردازند; سعی صدا و سیما هم بر این است که از این پس به شخصیت های تاریخی بیشتر بپردازد. او درباره لزوم پرداختن به تمدن کهن ایرانی در فیلمها و سریالها می گوید: وقتی که خودمان به تخت جمشید، پاسارگاد، نقش رستم، انواع آتشکده ها، نشانه ها و نمودارهای تاریخی گذشته نمی پردازیم، یک خارجی به آن می پردازد و تاریخ ما را بیان می کند; او هم به گونه ای این کار را می کند که بخش دوم تاریخ میهمن ما یعنی تاریخ اسلامی هم مخدوش شود. بر این اساس سریال هایی چون «هزار دستان»، «کمال الملک»، «میرزا کوچک خان جنگلی»، «روزی روزگاری»، «پهلوانان نمی میرند»، «شب دهم»، «تفنگ سرپر»، «محاکمه»، «کیف انگلیسی»، «روزهای اعتراض»، «پایان نمایش»، «مدار صفر درجه»، «تا صبح»، «پدر خوانده»، «پریدخت» و سریالهای دیگری چون «شهریار» و «روزگار قریب» در کنار بسیاری دیگر از مجموعه های دیگر در این سالها ساخته شده تا به نحوی از تحریف و مخدوش شدن تاریخ معاصر ما جلوگیری شود.
ژاله علو: بسیار ساده از داستان های کهن خود می گذریم
ژاله علو گفت: در ادبیات کهن مان داستان های زیادی داریم که قابل استفاده هستند، ولی متاسفانه بسیار ساده از روی آن ها می گذریم. این هنرمند پیشکسوت رادیو و دوبله، درباره ضرورت پرداختن به ادبیات کهن و اساطیرمان به گونه ای که چون سریال هایی کره ای («افسانه جومونگ») در جذب مخاطب موفق باشد، گفت: ما در آثار مولوی، عطار، سعدی، فردوسی و خیلی های دیگر داستان هایی داریم که بسیار قابل استفاده اند. او با تاکید بر این که «باید کمی به عقب برگردیم، تاریخ مان را جست وجو کنیم،» گفت: چرا از اساطیری مثل آریو برزن یا آرش کمانگیر استفاده نمی کنیم و در قالب این افسانه ها شجاعت و بزرگی را به مردم مان نشان نمی دهیم.
شاپور عظیمی: افسانه جومونگ نمونه ا ی از سریال سازی با دست خالیست
شاپور عظیمی کارشناس و منتقد سینمایی گفت: درایران ساخت سریال هایی با داستان عاطفی درباره افسانه ها و داستان های ایرانی دور از ذهن است و مجموعه های تاریخی باید به موضوعی سیاسی یا زندگی شخصیتی بپردازند. در ایران چنین اهدافی برای ساخت سریال های تاریخی در نظر گرفته می شود و داستان های عاطفی ایرانی روایت نمی شوند تا از نظر مسئولان بودجه صرف شده به هدر نرود.
آنان معتقدند که سریال باید پیامی داشته باشد. در واقع پیام و پیامداربودن به نوعی همیشه خودش را به ما تحمیل می کند در حالی که اگر داستان ایرانی عاطفی وساده ای ساخته شود خود دارای پیام است. او با اشاره به «افسانه جومونگ» گفت: این سریال نمونه خوبی است، چون نشان می دهد که با دست خالی می توان سریال ساخت. این درحالیست که باتوجه به ادبیات غنی ایرانی می توان به عنوان مثال مجموعه هایی برگرفته از داستان های نظامی ساخت که قصه ای ساده و عاشقانه داشته باشند و مخاطب آن ها را باور کنند. بیننده باید داستان و شخصیت های آن را باور و با آن ها ارتباط برقرار کند. این درحالیست که بدون در نظر گرفتن نظر سنجی های انجام شده و اشاره به سریالی خاص، می توان به این نتیجه رسید که سریال یا فیلمی تاریخی که براساس داستان های عاطفی ساخته شده باشد و احساسات بیننده را به غلیان در بیاورد، درایران تولید نشده است، چون بیننده شخصیت های آن را باور نمی کند.
سریال های تاریخی خارجی غیر مستقیم فرهنگ خود را گسترش می دهند
یک استاد دانشگاه درباره ضرورت ساخت سریال بر اساس افسانه ها و داستان های ایرانی معتقد است: پرداختن به فرهنگ، تاریخ و ادبیات کهن و گران سنگ ایرانی در قالب سریال ها از نخستین رسالت ها و وظیفه های رسانه ملی است. می توان از آثار شاعرانی مانند مولانا، فردوسی، سعدی، ناصرخسرو برای ساخت سریال در رسانه ملی بهره برد. علاوه بر آن می توان به مفاخر مذهبی دینی و ملی پرداخت البته در برخی مجموعه ها به این افراد پرداخته شده است که«سربداران» از جمله آن ها به شمار می رود.
پوران درخشنده: فقط صرف پول راهگشا نیست
پوران درخشنده کارگردان سینما و تلویزیون معتقد است: داستان خوب کم نداریم، اما مقداری درایت و مدیریت لازم است که آن ها به سریال های خوب و جذاب تبدیل شوند. او درباره ضرورت ساخت سریال های جذاب براساس داستان ها و افسانه های ایرانی گفت: داستان های ایرانی کافیست با مدیریت صحیح استخراج، روی آن پژوهش کافی و نوشته شوند. در ادامه به اندازه کافی نیروی خلاق بازیگر وجود دارد که بتوان از آن ها برای به تصویرکشیدن این داستان ها استفاده کرد. او درباره میزان نویسندگان متبحر برای به فیلم نامه تبدیل کردن داستان های ایرانی گفت: نویسندگانی هستند که اگر دور هم جمع شوند می توانند با انجام یک فعالیت تیمی، متن های خوبی را در این زمینه بنویسند آنان اگر به درستی انتخاب و مدیریت شوند می توانند آثاری جذاب و متناسب با فرهنگ ایرانی خلق کنند. او در پاسخ به اینکه آیا سرمایه کافی برای ساخت سریالی به جذابیت «افسانه جومونگ» داریم گفت: مدیریت شامل سرمایه و بودجه نیز می شود. اگر فیلم نامه نویسان خوب را برای ساخت داستان های ایرانی گردهم آوریم و شرایطی را برای آن ها فراهم کنیم که بتوانند با خلاقیت کار کنند و مشکل غم نان نداشته باشند، نتیجه خوبی حاصل می شود. فقط صرف سرمایه،نمی تواند باعث ساخت یک فیلم و سریال خوب شود، بلکه سازندگان آن باید از شعور و دانش کافی برخوردار باشند.
پرداختن به افسانه ها و داستان های ایرانی احتمالا جزو خطوط قرمز است!
فرهاد توحیدی رئیس کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران معتقد است: ما خودمان در زمینه افسانه های ایرانی، داستان های فولکلور، اساطیر و حماسه های ایرانی کاری نمی سازیم، چون احتمالا جزو خطوط قرمز است.
فرهاد توحیدی با اشاره به این شعر شیخ اجل که «سال ها دل طلب جام از ما می کرد / آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» درباره ضرورت ساخت سریال هایی درباره داستان ها و افسانه های ایرانی گفت: کارگردان های برجسته ای که فیلمنامه های برجسته ای می نویسند لطف کنند متون برجسته ای درباره افسانه های برجسته ایرانی بنویسند.
ما فیلمنامه نویسان بخیل نیستیم و دوست داریم که افسانه های ایرانی آن گونه که شایسته محتوای غنی ادبیات ایران است به فیلمنامه کشیده و تصویر شود. ارائه این نظر که فیلمنامه نویسان ایرانی کمی برای نوشتن فیلمنامه براساس متون داستانی ایرانی داریم حاصل آسیب شناسی های شتاب زده و خط زدن صورت مساله است. این درحالی است که چنین موضوعاتی نیاز به تحلیل عمیق تری دارد.
توحیدی درباره موانع ساخت مجموعه هایی برگرفته از داستان ها، افسانه های ایرانی گفت: موانع مدیریتی بخشی از چالش های پیش رو است. اما بخشی از مشکلات از این مساله ناشی می شود که دربین هنرمندان خودی و غیرخودی داریم اگر هنرمندان خودی سراغ این گونه موضوعات روند شاید مشکلی برای آن ها ایجاد نشود ولی در طول سال ها فعالیت خودم دیدم افرادی به سمت ساخت سریال هایی درباره داستان ها و افسانه های ایرانی رفتند ولی به نتیجه نرسیدند.
البته به نظر می رسد عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما تمایل به تحقق این امر دارد ولی او هم با موانعی روبه روست.
منبع: البرز
/خ
کافیست مدیران فرهنگی کتاب قهرمانان یا افسانه های ایرانی را بخوانند تا متوجه شوند چه گنجینه ای را دراختیار داریم. از سوی دیگر خواندن متونی مانند خمسه، نظامی و مثنوی، مولوی، به متون اجباری تبدیل شود. درخشیدن مجموعه های شرقی در تلویزیون ایران و ارتباط برقرار کردن مخاطب با قهرمانانی چون یانگوم، هانیکو و اوشین بیش از پیش جالی خالی یک قهرمان ایرانی را در این فهرست برجسته می کند.
پخش مجموعه کره ای جواهری در قصر و مورد توجه قرار گرفتن آن از سوی مخاطبان ایرانی که هر جمعه شب این مجموعه را به شدت پیگیری می کردند، مرور مجموعه های شرقی را که از سال های پس از انقلاب از تلویزیون پخش و با استقبال خوب مخاطب رو به رو شده اند، به نوعی یادآور می شود.
هنوز خاطره مجموعه "سال های دور از خانه" و شخصیت محوری اوشین که با تحمل مصائب و مشکلات عدیده، گوشه ای از زندگی ملموس ژاپنی را برجسته می کرد، از یاد مخاطب نرفته که هر هفته با توجه به محدودیت شبکه های تلویزیونی، همه را پای تلویزیون می نشاند.
مجموعه ای که با محور قرار دادن سه مقطع سنی کودکی، جوانی و پیری این کاراکتر با بذل توجه مسئولان صدا و سیما عاری از هر گونه انحراف اخلاقی و بدآموزی شد و عنوان اصلی مجموعه را هم تغییر داد.
طوری که حتی مسئولان تلویزیون ژاپن را به تقدیر از ایران برای بدل کردن این مجموعه به سریالی اخلاقی واداشت.شاید بتوان استقبال از مجموعه سال های دور از خانه و محبوبیت این کاراکتر را به محدود بودن شبکه های سیما به دو کانال نسبت داد، ولی چند سال بعد مجموعه داستان زندگی با محوریت کاراکتر هانیکو روی آنتن رفت که توانست مخاطب زیادی را به خود جلب کند و هنوز هم پس از گذر سالیان در ذهن اکثریت باقی بماند.
هنوز هم مردم آن دخترک سر به هوا و عجول (خصلت عمومی اکثر ژاپنی ها) را به یاد می آورند که چگونه بر سر دوراهی انتخاب با درگیری های خاصی که داشت، در هر قسمت دچار مسائلی خاص می شد و در این میان مناسبات خاص ژاپنی ها هم مورد توجه قرار می گرفت.مجموعه از سرزمین شمالی با محوریت مقطع زمانی معاصر ژاپن و اختلاف بین یک پدر و مادر که موجب جداافتادگی فرزندان آنها و شرایط بحرانی می شود، "جنگجویان کوهستان" با حضور کاراکترهایی با قدرت های فانتزی و... نهایتا مجموعه در حال پخش "جواهری در قصر" که به شیوه اسلاف خود مرارت های پیش روی یک دختر جوان و پر تلاش را برجسته می کند، نمونه های قابل استناد هستند.این مرور کوتاه نشان می دهد که مجموعه های شرقی با تکیه بر جزئیات فرهنگ و مناسبات شرقی در کشورهایی چون ژاپن، چین، کره و... همچنین محور قرار دادن قهرمان دختر جوانی که با تلاش مسیرهای پر از مانع را طی می کند به عنوان مولفه های اصلی توانسته اند مخاطب ایرانی را جلب کنند. به خصوص امروز که شبکه های متعدد داخلی در حال پخش آثار متنوع داخلی و خارجی هستند، رویکرد مخاطب به این نوع مجموعه ها رنگی از انتخاب می گیرد به جای اجبار.به این ترتیب می توان این نکته را مطرح کرد که وقتی چنین آثاری مورد توجه قرار گرفته و جای خاص خود را بین مخاطب پیدا می کنند و مورد توصیه زبان به زبان قرار می گیرند، چرا مجموعه های تلویزیونی وطنی کمتر مورد چنین اقبال و توفیقی قرار می گیرند و چرا برای ساخت چنین مجموعه های زندگینامه ای که با مناسبات، فرهنگ و جزئیات زندگی های مردمی سر و کار داشته و اغلب موضوعاتی ساده و در عین حال ملموس دارد، برنامه ریزی نمی شود؟
سال های دور از خانه
جذابیتی که حتی شعارهای رو این مجموعه ها و خصوصیات اخلاقی بسیار اغراق شده را تحت تاثیر و آنها را مورد توجه قرار می دهد. البته همین وجه رنگ آمیزی چنین مضامین تکراری و عام با فرهنگ و سنت پررمز و راز شرقی در هر کشور و تاثیرگذاری آن، نقشی مهم در تغییر زاویه نگاه به این سوژه ها و تازه نمایی دارد.این گونه است که مثلا می بینیم یک مجموعه وطنی با کلی وقت برای نگارش و تحقیق، اختصاص زمان زیادی به پیش تولید، تولید و پس تولید و هزاران مولفه جذابیت زای دیگر آنگونه که باید بین مخاطب جا باز نمی کند، در حالی که مدعی بسیاری از اولین ها در نوع خود است.
به نظر می آید مجموعه سازان ایرانی بیش از رویکرد به مضامین داغ، نو و مهیج به یک فاکتور مهم نیاز دارند که برخی از آن فاصله گرفته اند: صداقت در نگاه به کاراکترها، مضامین و اصلا صداقت در برخورد با مخاطب. تصنع و تظاهر مولفه های بازدارنده ای هستند که مخاطب خیلی زود از لایه های زیرین یک اثر آنها را بیرون می کشد و ارتباطش کلا با مجموعه کار قطع می شود.متن «افسانه جومونگ» پیش از هرچیز یک رمان است.
گویا ما افرادی را نداریم که بتوانند فیلمنامه هایی رمان گونه بنویسند و به خوبی آن را ادامه دهد به گونه ای که همانند این سریال، مخاطب را میخکوب کند. کمبود فیلمنامه نویس خوب و وقت، از موانع ساخت سریال های پرمخاطبی مانند «افسانه جومونگ» در ایران شده است. اغلب فیلمنامه نویسان ایرانی حوصله ندارد و دوست دارند فوری متنی را بنویسند و تمام کنند، اما برای نوشتن متن «افسانه جومونگ» وقت کافی صرف شده است به گونه ای که ساخت آن را به عهده هرکسی که می گذاشتند امکان نداشت آن را خراب کند. چون متن، قوی است; البته این سریال از نظر تولیدی، قوت چندانی ندارد و یک کار استودیویی خیلی ساده است.
سال های ناکامی
مثلا سریال مانند «افسانه جومونگ» فقط با قصه ای سرراست، چند موقعیت نه چندان با خلاقیت، بیننده را به خود جذب کرده و البته در کشورهای زیادی نیز با استقبال مخاطبان روبه رو شده است. تداوم پخش سریال های کره ای عاملی برای نازل ترشدن سلیقه بینندگان است. اگر سریالی قدری پیچیدگی روایی داشته باشد و بیشتر به عمق ماجراها بپردازد، بیننده ایرانی از آن روی برنمی گرداند.
معاون سیما معتقد است: در حال حاضر نویسندگان ما بیشتر علاقه دارند که به حوادث تاریخی بپردازند; سعی صدا و سیما هم بر این است که از این پس به شخصیت های تاریخی بیشتر بپردازد. او درباره لزوم پرداختن به تمدن کهن ایرانی در فیلمها و سریالها می گوید: وقتی که خودمان به تخت جمشید، پاسارگاد، نقش رستم، انواع آتشکده ها، نشانه ها و نمودارهای تاریخی گذشته نمی پردازیم، یک خارجی به آن می پردازد و تاریخ ما را بیان می کند; او هم به گونه ای این کار را می کند که بخش دوم تاریخ میهمن ما یعنی تاریخ اسلامی هم مخدوش شود. بر این اساس سریال هایی چون «هزار دستان»، «کمال الملک»، «میرزا کوچک خان جنگلی»، «روزی روزگاری»، «پهلوانان نمی میرند»، «شب دهم»، «تفنگ سرپر»، «محاکمه»، «کیف انگلیسی»، «روزهای اعتراض»، «پایان نمایش»، «مدار صفر درجه»، «تا صبح»، «پدر خوانده»، «پریدخت» و سریالهای دیگری چون «شهریار» و «روزگار قریب» در کنار بسیاری دیگر از مجموعه های دیگر در این سالها ساخته شده تا به نحوی از تحریف و مخدوش شدن تاریخ معاصر ما جلوگیری شود.
ژاله علو: بسیار ساده از داستان های کهن خود می گذریم
ژاله علو گفت: در ادبیات کهن مان داستان های زیادی داریم که قابل استفاده هستند، ولی متاسفانه بسیار ساده از روی آن ها می گذریم. این هنرمند پیشکسوت رادیو و دوبله، درباره ضرورت پرداختن به ادبیات کهن و اساطیرمان به گونه ای که چون سریال هایی کره ای («افسانه جومونگ») در جذب مخاطب موفق باشد، گفت: ما در آثار مولوی، عطار، سعدی، فردوسی و خیلی های دیگر داستان هایی داریم که بسیار قابل استفاده اند. او با تاکید بر این که «باید کمی به عقب برگردیم، تاریخ مان را جست وجو کنیم،» گفت: چرا از اساطیری مثل آریو برزن یا آرش کمانگیر استفاده نمی کنیم و در قالب این افسانه ها شجاعت و بزرگی را به مردم مان نشان نمی دهیم.
شاپور عظیمی: افسانه جومونگ نمونه ا ی از سریال سازی با دست خالیست
شاپور عظیمی کارشناس و منتقد سینمایی گفت: درایران ساخت سریال هایی با داستان عاطفی درباره افسانه ها و داستان های ایرانی دور از ذهن است و مجموعه های تاریخی باید به موضوعی سیاسی یا زندگی شخصیتی بپردازند. در ایران چنین اهدافی برای ساخت سریال های تاریخی در نظر گرفته می شود و داستان های عاطفی ایرانی روایت نمی شوند تا از نظر مسئولان بودجه صرف شده به هدر نرود.
آنان معتقدند که سریال باید پیامی داشته باشد. در واقع پیام و پیامداربودن به نوعی همیشه خودش را به ما تحمیل می کند در حالی که اگر داستان ایرانی عاطفی وساده ای ساخته شود خود دارای پیام است. او با اشاره به «افسانه جومونگ» گفت: این سریال نمونه خوبی است، چون نشان می دهد که با دست خالی می توان سریال ساخت. این درحالیست که باتوجه به ادبیات غنی ایرانی می توان به عنوان مثال مجموعه هایی برگرفته از داستان های نظامی ساخت که قصه ای ساده و عاشقانه داشته باشند و مخاطب آن ها را باور کنند. بیننده باید داستان و شخصیت های آن را باور و با آن ها ارتباط برقرار کند. این درحالیست که بدون در نظر گرفتن نظر سنجی های انجام شده و اشاره به سریالی خاص، می توان به این نتیجه رسید که سریال یا فیلمی تاریخی که براساس داستان های عاطفی ساخته شده باشد و احساسات بیننده را به غلیان در بیاورد، درایران تولید نشده است، چون بیننده شخصیت های آن را باور نمی کند.
سریال های تاریخی خارجی غیر مستقیم فرهنگ خود را گسترش می دهند
یک استاد دانشگاه درباره ضرورت ساخت سریال بر اساس افسانه ها و داستان های ایرانی معتقد است: پرداختن به فرهنگ، تاریخ و ادبیات کهن و گران سنگ ایرانی در قالب سریال ها از نخستین رسالت ها و وظیفه های رسانه ملی است. می توان از آثار شاعرانی مانند مولانا، فردوسی، سعدی، ناصرخسرو برای ساخت سریال در رسانه ملی بهره برد. علاوه بر آن می توان به مفاخر مذهبی دینی و ملی پرداخت البته در برخی مجموعه ها به این افراد پرداخته شده است که«سربداران» از جمله آن ها به شمار می رود.
پوران درخشنده: فقط صرف پول راهگشا نیست
پوران درخشنده کارگردان سینما و تلویزیون معتقد است: داستان خوب کم نداریم، اما مقداری درایت و مدیریت لازم است که آن ها به سریال های خوب و جذاب تبدیل شوند. او درباره ضرورت ساخت سریال های جذاب براساس داستان ها و افسانه های ایرانی گفت: داستان های ایرانی کافیست با مدیریت صحیح استخراج، روی آن پژوهش کافی و نوشته شوند. در ادامه به اندازه کافی نیروی خلاق بازیگر وجود دارد که بتوان از آن ها برای به تصویرکشیدن این داستان ها استفاده کرد. او درباره میزان نویسندگان متبحر برای به فیلم نامه تبدیل کردن داستان های ایرانی گفت: نویسندگانی هستند که اگر دور هم جمع شوند می توانند با انجام یک فعالیت تیمی، متن های خوبی را در این زمینه بنویسند آنان اگر به درستی انتخاب و مدیریت شوند می توانند آثاری جذاب و متناسب با فرهنگ ایرانی خلق کنند. او در پاسخ به اینکه آیا سرمایه کافی برای ساخت سریالی به جذابیت «افسانه جومونگ» داریم گفت: مدیریت شامل سرمایه و بودجه نیز می شود. اگر فیلم نامه نویسان خوب را برای ساخت داستان های ایرانی گردهم آوریم و شرایطی را برای آن ها فراهم کنیم که بتوانند با خلاقیت کار کنند و مشکل غم نان نداشته باشند، نتیجه خوبی حاصل می شود. فقط صرف سرمایه،نمی تواند باعث ساخت یک فیلم و سریال خوب شود، بلکه سازندگان آن باید از شعور و دانش کافی برخوردار باشند.
پرداختن به افسانه ها و داستان های ایرانی احتمالا جزو خطوط قرمز است!
فرهاد توحیدی رئیس کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران معتقد است: ما خودمان در زمینه افسانه های ایرانی، داستان های فولکلور، اساطیر و حماسه های ایرانی کاری نمی سازیم، چون احتمالا جزو خطوط قرمز است.
فرهاد توحیدی با اشاره به این شعر شیخ اجل که «سال ها دل طلب جام از ما می کرد / آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» درباره ضرورت ساخت سریال هایی درباره داستان ها و افسانه های ایرانی گفت: کارگردان های برجسته ای که فیلمنامه های برجسته ای می نویسند لطف کنند متون برجسته ای درباره افسانه های برجسته ایرانی بنویسند.
ما فیلمنامه نویسان بخیل نیستیم و دوست داریم که افسانه های ایرانی آن گونه که شایسته محتوای غنی ادبیات ایران است به فیلمنامه کشیده و تصویر شود. ارائه این نظر که فیلمنامه نویسان ایرانی کمی برای نوشتن فیلمنامه براساس متون داستانی ایرانی داریم حاصل آسیب شناسی های شتاب زده و خط زدن صورت مساله است. این درحالی است که چنین موضوعاتی نیاز به تحلیل عمیق تری دارد.
توحیدی درباره موانع ساخت مجموعه هایی برگرفته از داستان ها، افسانه های ایرانی گفت: موانع مدیریتی بخشی از چالش های پیش رو است. اما بخشی از مشکلات از این مساله ناشی می شود که دربین هنرمندان خودی و غیرخودی داریم اگر هنرمندان خودی سراغ این گونه موضوعات روند شاید مشکلی برای آن ها ایجاد نشود ولی در طول سال ها فعالیت خودم دیدم افرادی به سمت ساخت سریال هایی درباره داستان ها و افسانه های ایرانی رفتند ولی به نتیجه نرسیدند.
البته به نظر می رسد عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما تمایل به تحقق این امر دارد ولی او هم با موانعی روبه روست.
منبع: البرز
/خ