ساده زيستي

هرگاه پيامبر اعظم (ص) به سفر مي رفت با آخرين کسي که خداحافظي مي کرد فاطمه (س) بود و چون از سفر برمي گشت ابتدا به ديدن فاطمه (س) مي شتافت. در يکي از سفرها وقتي پيامبر اعظم (ص) پس از بازگشت به ديدار دخترش شتافت، چيزهاي تازه اي در منزل فاطمه (س) ديد. دو دستبند نقره، يک جفت گوشواره ويک پرده براي در خانه، چيزهايي بود که فاطمه (س) آنها را تهيه کرده و زيور آلات هر چند ساده از خانه فاطمه (س) برخاست وبه مسجد رفت. حضرت زهرا (س) فهميد که پدر
سه‌شنبه، 5 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ساده زيستي
 ساده زيستي
ساده زيستي





هرگاه پيامبر اعظم (ص) به سفر مي رفت با آخرين کسي که خداحافظي مي کرد فاطمه (س) بود و چون از سفر برمي گشت ابتدا به ديدن فاطمه (س) مي شتافت. در يکي از سفرها وقتي پيامبر اعظم (ص) پس از بازگشت به ديدار دخترش شتافت، چيزهاي تازه اي در منزل فاطمه (س) ديد. دو دستبند نقره، يک جفت گوشواره ويک پرده براي در خانه، چيزهايي بود که فاطمه (س) آنها را تهيه کرده و زيور آلات هر چند ساده از خانه فاطمه (س) برخاست وبه مسجد رفت. حضرت زهرا (س) فهميد که پدر ناراحت شد، فوراً دستبند و گوشواره و پرده را درآورد و نزد پيامبر (ص) فرستاد و پيام داد، اي رسول خدا! دخترت سلام مي فرستد و مي گويد: اين زيورآلات را نيز در راه خدا انفاق کن. پيامبر اعظم (ص) با شنيدن اين کلمات سه بار فرمود : «فداها ابوها» پدرش فدايش.
منبع:بحارالانوار




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.