چکیده
پیش از آغاز محرم 1342، امام خمینی رحمهالله ، روحانیان و واعظان را به افشاگری جنایتهای شاه و اربابانش دعوت کرد. ایشان خود نیز در سیزدهم خرداد همان سال، به سخنرانی پرداخت و با صراحت از شاه خواست رفتارش را اصلاح کند. در پی افشاگری امام و روحانیان سرشناس ایران، رژیم، آنها را بازداشت کرد و مردم نیز در اعتراض به این دستگیریها، قیام پانزده خرداد را آفریدند. در این مقاله، به بررسی جنبههای گوناگون این رویداد سترگ میپردازیم.
زمینهسازیهای امام خمینی رحمهالله
چند روز پیش از عاشورای سال 1342، امام خمینی رحمهالله در جلسهای با مراجع و علمای قم پیشنهاد کرد در روز عاشورا هر یک از آنان برای مردم و عزاداران حسینی در مدرسه فیضیه سخنرانی کنند و از جنایتهای رژیم پهلوی پرده بردارند. در آن جلسه، همه از این پیشنهاد استقبال کردند. به همین دلیل، واعظان نیز در تهران و بسیاری از شهرستانها این خبر را به آگاهی مردم رساندند. به دنبال آن، شوری میان مردم به وجود آمد و دهها هزار نفر از مردم تهران و دیگر شهرستانها برای شنیدن سخنان تاریخی مراجع و علما در روز عاشورا به قم آمدند و در پی آن، حادثه سترگ پانزدهم خرداد 1342 روی داد.
بتشکن تاریخ
امام خمینی رحمهالله در سخنرانی سیزدهم خرداد 1342، برخلاف گذشته، سخن خود را به طور مستقیم متوجه شاه کرد. ایشان از ادبیاتی بهره برد که تا آن زمان پیشینه نداشت و همین مسئله سبب دستگیری ایشان در چهارده خرداد گردید. امام خطاب به شاه فرمود: «من به شما نصیحت میکنم، ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم، دستبردار از این کارها، آقا! اغفال دارند میکنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر بکنند. آقا! بس کن. نشنو حرف این و آن را. یک قدری تفکر کن. یک قدری تأمل کن. یک قدری عواقب امور را ملاحظه بکن. یک قدری عبرت ببر. عبرت از پدرت ببر. بشنو از من. بشنو از روحانیون. بشنو از علمای مذهب. اینها صلاح ملت را میخواهند. اینها صلاح مملکت را میخواهند».
محبوب قلب
حجتالاسلام فلسفی درباره واکنش مردم به دستگیری امام خمینی رحمهالله در خرداد ماه 1342 مینویسد: «سردفتر رسمی محترمی تعریف کرد: اول وقت به دفتر آمدم و هنوز اعضای دفتر من نیامده بودند که دو نفر تاجر محترم وارد شدند. گفتم: کاری دارید؟ یکی از آن دو گفت: بله آقا، یک وصیتنامه برای من و یکی هم برای این آقا بنویسید. گفتم: چطور این موقع؟ گفت: آیتالله خمینی را دستگیر کردهاند و ما به نیت کشتهشدن بیرون آمدهایم و آماده هر حادثه هستیم. زود دو سه سطر وصیتنامه را بنویسید و وارد دفتر کنید و مهر و امضا نمایید که ما به خانوادههای خود بدهیم و دنبال حادثه برویم».
تحلیل شاه از قیام پانزده خرداد
محمدرضاشاه در کتاب پاسخ به تاریخ مینویسد: «محرک آشوب و غارت و آتشافروزیِ [پانزده خرداد 1342 [عملاً شخص گمنامی بود به نام آیت الله خمینی که به صورت پنهانی، مردم را به مخالفت با اصلاحات ارضی ما و آزادی زنان و به طور کلی با اصول انقلاب سفید تحریک میکرد. او در مملکت پشتیبانی نداشت و به همین خاطر پیروانش بیاندازه محدود بودند. به همین دلیل نیز کسی او را محاکمه یا محکوم نکرد و فقط از او خواسته شد تا برود و فصاحت آتش برانگیزش را در جای دیگری بیازماید.» با وجود ادعای شاه، جمعیت چند صدهزار نفریِ قیام پانزده خرداد، همه از طرفداران امام خمینی رحمهالله بودند. همچنین پیروزی انقلاب اسلامی، خطبطلان دیگری بر این سخنواهی محمدرضا شاه کشید.
قیام پانزده خرداد از نگاه احزاب و روشنفکران
موضعگیری گروهها و احزاب سیاسی در برابر جنبش پر شور مردم در پانزده خرداد، گامی مهم در شناسایی و تحلیل عملکرد این گروههاست. در آن زمان حزب توده با تأیید اصلاحات ارضی، قیام پانزده خرداد 1342 را کوشش ارتجاعطلبان در راه مخالفت با اصلاحات ارضی و آزادی زنان دانست و آن را محکوم کرد.
جبهه ملی ایران نیز به امید فراهم کردن زمینه دوباره حکومت خود، از مدتها قبل از هرگونه موضعگیری بر ضد شاه خودداری میکرد. به همین دلیل، رهبران آن در تماس با مأموران ساواک و سفارت امریکا، به طور رسمی اعلام کردند در این قیام شرکت نداشتهاند.
دکتر مصدق هم که هنگام قیام پانزده خرداد 1342 در املاک خود در حال تبعید بهسر میبرد، در مورد قیام مردم ایران و سرکوب آن از سوی رژیم ستم شاهی سکوت اختیار کرد و کشتار مردم ایران را محکوم نکرد.
رسانههای خارجی و قیام پانزده خرداد
پس از قیام پانزده خرداد 1342 رسانههای خارجی به تحلیل نادرست آن پرداختند. برای نمونه، رادیو مسکو در برنامه فارسی شب شانزده خرداد 1342، قیام ملت ایران را چنین ارزیابی کرد: «عناصر ارتجاعی ایران که از اصلاحات این کشور، بهویژه اصلاحات ارضی ناراضی هستند و افزایش حقوق اجتماعی و توسعه آزادی زنان ایران را باب میل خود نمیبینند، امروز در تهران و قم و مشهد تظاهرات خیابانی برپاکردند.» مجله تایم نیز در سرمقاله 24 خرداد 1342 خود نوشت: «تهران در هفته گذشته، سه روز تمام میدان نبرد بود. طعنه روزگار را ببین که این نبردی بود بر ضد پیشرفت».
تحلیل رهبر انقلاب از قیام پانزده خرداد
مقام معظم رهبری درباره قیام پانزده خرداد 1342 میفرماید: «آن وقتی که پانزده خرداد بهوجود آمد و آن کشتار و آن مسائل اتفاق افتاد، در دنیا آنقدر انعکاس پیدا نکرد. نه کسی را خیلی امیدوار کرد و نه کسی را خیلی ترساند. شعلهای بود. بعد هم دیدند مثل اینکه فروکش کرد. غافل از اینکه آن هیزمها و کُندههای بسیار قطور و آتشدار، زیر این شعلهها بود. ... این آتشها تولید شد تا به بیست و دوم بهمن و تشکیل جمهوری اسلامی رسید و ناگهان کشوری بر اساس دین و معنویت ایجاد شد».
چکامه
استاد محمدرضا حکیمی، نقش رهبری امام خمینی رحمهالله را در قیام پانزده خرداد 1342 در قطعهای زیبا و پرشور چنین به تصویر میکشد:
صدآفرین به روح خمینی و نهضتش
کاین گونه خلق را به جهادی گران کشید
خشم مقدس همه آزادگان شرق
از جان پرخروش وی اینسان زبان کشید
ای بتشکن که شور تو این خلق خفته را
بیرون ز خواب خویش چو سیل دمان کشید
کو تا تو را زمانه شناسد که کار تو
یکباره ره به جرگه پیغمبران کشید
رزم تو زنده کرد بسی نقشهای پاک
کز مصلحان، زمانه به هر شارسان کشید
دین خدا به ورطه ذلت فتاد و باز
از یمن همت تو از این ورطه جان کشید
کتابشناسی پانزده خرداد
1. کتابشناسی 15 خرداد، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
2. علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، بنیاد فرهنگی امام رضا علیهالسلام ، جلد چهارم.
3. قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، وزارت اطلاعات، 1378.
4. رحیم روحبخش، نقش بازار در قیام پانزده خرداد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.
منبع: گلبرگ - خرداد 1386/خ