حبيبم

فريبا و زيباستي گرفتار او پيرو برناستي چو گيسوي خود برفشاند فلک ندا مي دهد شام يلداستي چو بيرون شود روي او از حجاب سراسر جهان غرق غوغاستي به پيشاني اوست بخت بلند بلنداست کز چرخ اعلاستي
چهارشنبه، 6 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حبيبم
حبيبم
حبيبم





فريبا و زيباستي
گرفتار او پيرو برناستي
چو گيسوي خود برفشاند فلک
ندا مي دهد شام يلداستي
چو بيرون شود روي او از حجاب
سراسر جهان غرق غوغاستي
به پيشاني اوست بخت بلند
بلنداست کز چرخ اعلاستي
به ابروي خود صيد دلها کند
که بر گردن او چه خونهاستي
مگو چشم، سرچشمه ي لطف و مهر
بگو فتنه اهل دنياستي
از آن نقطه ي خال رويش خيال
گرفتار صد گونه رؤياستي
که لعل لبش کان شهد و شکر
کلامش چه شيرين و شيواستي
از آن خنده و برق دندان او
چه دلها که دائم به يغماستي
مگو سينه، مرآت ايزد نما
ز نورش جهان طور سيناستي
عطا و نوازش اگر خواستي
روان از دو دستش دو درياستي
به هر سوکه آن قامت افتد به راه
قيامت در آن نقطه برپاستي
چه گويم از آن يوسف گمشده
که گيتي زهجرش پر آواستي؟!
ز هر کوي و برزن که خواهي بپرس
اگر نام محبوب من خواستي
به هر ملتي نام او هر چه هست
تو داني که او مهدي ماستي (1)

پي نوشتها:

1. ديوان «گنجينه ي گهر»

منبع: کتاب موعود امم




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط