شکوه صبر

تقديم به حضرت زينب (س) هرگز نديده اند به عالم ، زن اين چنين خون خوردن آن چنان و سخن گفتن اين چنين در قعر ظالمان به تظلم که ديده است شير آفرين زني که کند شيون اين چنين زندان به بوي نافله ي او بهشت شد زينب چراغ ناله کند روشن اين چنين
شنبه، 9 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شکوه صبر
شکوه صبر
شکوه صبر





خورشيد من !

تقديم به حضرت زينب (س)
هرگز نديده اند به عالم ، زن اين چنين
خون خوردن آن چنان و سخن گفتن اين چنين
در قعر ظالمان به تظلم که ديده است
شير آفرين زني که کند شيون اين چنين
زندان به بوي نافله ي او بهشت شد
زينب چراغ ناله کند روشن اين چنين
هر گوشه اش پناه يتيمي دگر شده است
آري ! بود کرامت آن دامن اين چنين
پيش حسين ، اشک و به قصر يزيد لعن
با دوست آن چنان و بر دشمن اين چنين
بيند به دشت آن تن دور از سر آن چنان
خواند به نيزه آن سر دور از تن اين چنين :
آه اي سر حسين ! چومه در پي تو ام
خورشيد من ، به شام مرو بي من ، اين چنين
از خون حجاب صورت خرد کرده . يا حسين !
جز خواهرت که ديده به عفت ، زن اين چنين
محمد سعيد ميرزايي

مريم کوير

از انجماد زمين ، مي رهاني ام بانو
به سمت آينه ها مي کشاني ام بانو
دلم به پنجره هايت دخيل مي بندد
شبي که منتظرمهرباني ام بانو
مگر براي دلم عارفانه مي خواني ؟
که رو به روي خدا مي نشاني ام بانو
تمام خانه ات از عطر ياس ، لبريز است
به مرز عشق و جنون مي رساني ام بانو
مسيح مي وزد از چشم ها و لب هايت
به درد بيشه ي دل ناگراني ام بانو
شما کريمه ترين مريم کوير قمي
سروش لحظه ي بي هم زباني ام بانو
رقيه نديري
منبع: مجله حديث زندگي




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط