گروه تکفیری داعش که نامش در چند سال اخیر با جنایات گسترده، ترور، وحشت و ناآرامی برای مردم منطقه و جهان گرهخورده بود، با همه حمایتهایی که از جانب دستگاههای امنیتی عبری، عربی و غربی دریافت میکرد، به برکت رشادتها و مجاهدتهای رزمندگان اسلام در سراشیبی سقوط قرار گرفت و بالاخره زنگ پایان این گروه در سوریه و عراق به صدا درآمد.
اعلام خبر پایان سلطه و سیطره تروریستهای داعش توسط سردار دلاور و بسیجی ایران اسلامی «حاج قاسم سلیمانی» را نباید صرفاً پایان کار یک گروه خونخوار وهابی به شمار آورد، بلکه بیش و پیش از آن باید گفت که استراتژی جامع و کامل آمریکا و شرکایش درغرب آسیا به شکست کامل منتهی گردید. هرچند برخی در ابتدا گمان میکردند تروریستهای داعش شکستناپذیرند ولی از همان زمان، رهبر معظم انقلاب در مقاطع مختلف، پیشبینیهای دقیقی در خصوص «مقطعی» بودن پیشرویهای داعش مطرح کردند که مبتنی بر وعدههای الهی و نصرت مؤمنین بود. یادداشت پیش رو میکوشد به پارامترهایی که کار تکفیریها را یکسره کرد بپردازد و عوامل مهم آن را مورد واکاوی قرار دهد.
1. عامل بسیار کلیدی و مهمی که باعث پیچیده شدن طومار داعش گردید و در نامه روز گذشته سردار سلیمانی به رهبر معظم انقلاب نیز به آن تصریحشده بود، حضور فعال و چشمگیر جوانان عراقی در یگانهای حشدالشعبی در مقابل دشمن تکفیری با اشاره مرجعیت دینی این کشور و ارشادات مقام معظم رهبری بود که با پایمردی دولتهای سوریه و عراق و مشارکت راهبردی مقاومت اسلامی لبنان، تیر خلاص را به پیکره تروریستها زد. این در حالی است که آمریکا از تمام عِدّه و عُدّه خود برای تأخیر در نابودی تکفیریها استفاده کرد؛ بهنحویکه بارها در مقام دفاع و حمایت از داعش، به نیروهای حشدالشعبی حمله کرد و مواضع آنان را هدف قرار داد.
حمایت بیپرده آمریکاییها تا جایی بود که علناً مخالفت خود را با شرکت بسیج مردمی عراق در موصل اعلام کرده و خواستار انحلال این نهاد قانونی شدند. در سوریه نیز رژیم صهیونیستی و آمریکا بارها به مواضع ارتش سوریه و گروههای مقاومت حمله کرده و حتی به ترور فرماندهان میدانی حزبالله لبنان و ارتش سوریه مبادرت کردند.
اما آخرین شاهکار آمریکا در پشتیبانی بیشائبه و همهجانبه از داعش در البوکمال اتفاق افتاد و فرماندهان پنتاگون از تروریستها در شهر «البوکمال» بهگونهای حمایت کردند که شاید نظیر آن در طول چند سال اخیر مشاهده نشده بود. جنگ الکترونیک و ایجاد پارازیت در خطوط ارتباطی هواپیماهای ارتش سوریه، هدایت نیروهای دموکراتیک سوریه از شمال شرق به سمت البوکمال بهمنظور پیشدستی بر ارتش سوریه و همپیمانانش در ورود به این شهر، جابجایی فرماندهان داعش از مهلکه و انتقال آنها به مناطق امن و ارسال سلاحهای پیشرفته برای داعشیها، همه و همه به این منظور بود که آمریکاییها نمیخواستند شیشه عمر داعش شکسته شود و لذا با همه توان وارد گود شدند.
گفتنی است که آزادسازی این شهر چند روز پیش هم از طرف ارتش سوریه اعلامشده بود ولی به دلیل اهمیت فوقالعاده بالای البوکمال برای آمریکاییها، با حمایت بیسابقه از تروریستها، مجدداً به تصرف داعش درآمد و اینجا بود که محور مقاومت با فرماندهی سردار سلیمانی وارد میدان شد و همه محورهای مواصلاتی و ارتباطی داعش با آمریکا را قطع کرد. بهاینترتیب، پیروزی نهایی بر داعش با ضربه کاری مقاومت حاصل شد و همین نمونه کافی است که ثابت شود آمریکا و متحدانش تا چه میزان از قدرت جبهه مقاومت و اضمحلال تروریستهای اجارهای خود واهمه داشتند.
2. پارامتر بعدی فروپاشی داعش، ضعف نظامی و درونسازمانی این گروه تروریستی است. در مورد توان نظامی گروه داعش بیشازاندازه اغراقشده ولی کمتر گفته میشود که هجوم داعش به خاک عراق ازنظر دانش نظامی هیچ ارزشی نداشت زیرا آن پیروزیهای پوشالی درواقع به دلیل خیانت برخی از سران و فرماندهان خودفروخته به دست آمد.
جالب آنکه داعش پیش از حمله به عراق، شکست سختی را در شمال سوریه متحمل شده بود و در آن مناطق، همان گروههای معارض رقیب توانسته بودند در عرض تنها چند روز، نیروهای داعش را از مناطق خود بیرون برانند. شکستهای پیدرپی داعش در موصل و پیش از آن در فلوجه و دیگر شهرهای بزرگ و کوچک عراق و سوریه در کنار کشته شدن سران برجسته این گروه تکفیری ثابت میکند که آنها فاقد یک طرح مشخص برای دفاع از دستاوردهای خود بودند و ضعف مفرط سازماندهی شده برخلاف تبلیغات دروغین گسترده، درنهایت موجب فروپاشی هیمنه آنها گردید.
3. همراهی همه گروهها و طوائف در نبرد با داعش، برگ برنده بسیار ارزندهای است که در هزیمت این گروه، اثر قابلتوجهی داشت. داعش در عراق بیش از همه روی حمایت قبایل عرب اهل تسنن حساب بازکرده و مبنای تفکر خود را شیعهستیزی اعلام کرده بود. بااینحال، وقتی نیروهای حشدالشعبی با نصبالعین قرار دادن فتوای مرجعیت در شهرهای سنینشین، جانانه وارد میدان شده و جان خود را فدای برادران اهل تسنن کردند، همه برنامهریزیهای آنها رنگ باخت و برخی طوایف که تحت تأثیر داعش به طائفهگری و اختلافافکنی بین سنی و شیعه دامن میزدند، به جرگه نیروهای مردمی پیوسته و در صف مقابله با داعش قرار گرفتند. در حقیقت، فتنه داعش باوجود همه مصائب و تلخیهایی که در برداشت، موجب اتحاد تاریخی شیعیان و اهل تسنن گردید، توطئه اختلافافکنی را به نمایش وحدت تبدیل کرد و درنهایت، مهر «باطل شد» را به پیشانی تروریستها کوبید.
4. سبعیت و قساوت بیسابقه داعش به نام شریعت و آموزههای اسلامی، افزون بر اینکه نابودی این گروه تروریستی را تسریع کرد، موجب انزجار همه مسلمانان از قرائت وهابی – تکفیری آنها گردید و چهره واقعی حامیان سعودی آنها را نمایان کرد. داعشیها تحت نام خدا لشکرکشیهای خود را شروع کردند و به دلیل همان برداشتهای انحرافی از اسلام، خود را برای ارتکاب جنایات هولناک در حق دشمنان خود محق میدانستند که برخی از مصادیق آن در نامه اخیر سردار سلیمانی آمده است؛ لذا این انحراف جنونآمیز از دین که برگرفته از تعالیم بهاصطلاح مذهبی آل سعود است، یکی از دلایل شکست داعش به شمار میآمد.
علاوه بر این، فروپاشی خلافت خودخوانده داعش، بیش از همه به معنای به محاق رفتن ایدئولوژی تکفیری عربستان و تضعیف هر چه بیشتر پدرجد تروریستهاست و این شکست را باید به مجموع عوامل ضعفهای آل سعود افزود. در پایان باید به بزرگترین دستاورد غلبه جبهه مقاومت علیه تکفیریها و حامیان منطقهای و بینالمللی آنها اشاره داشت و آن اینکه با این پیروزی تاریخی، زنجیره ائتلاف ضدصهیونیستی مستحکمتر شده و در آینده نهچندان دور به تلآویو منتهی خواهد شد.
منبع مقاله : مشرق