دهکده ي جهاني و نظام خانواده

وقتي که در يک پژوهش از ارتباط بين دو مقوله بحث به ميان مي آيد، نکته ي مهمي که به ذهن مي رسد، تجزيه و تحليل و بررسي مفاهيم پژوهشي است. مقاله ي حاضر نيز از اين قاعده استثنا نيست و در صدد عرضه ي اين تعريف است که: اصولاً «خانواده» به چه گروهي اطلاق مي شود؟ و نقش اعضا در يک خانواده چگونه است؟ ما در اين مقاله به طور خلاصه به تأثير و تأثرات خانواده و آسيب هاي اين نهاد مهم اجتماعي و همچنين دليل واپس روي و انحطاط اخلاقي نظام خانواده در جهان کوچک
چهارشنبه، 13 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دهکده ي جهاني و نظام خانواده
دهکده ي جهاني و نظام خانواده
دهکده ي جهاني و نظام خانواده

نويسنده: سيد مجتبي حسيني سه ده

وقتي که در يک پژوهش از ارتباط بين دو مقوله بحث به ميان مي آيد، نکته ي مهمي که به ذهن مي رسد، تجزيه و تحليل و بررسي مفاهيم پژوهشي است. مقاله ي حاضر نيز از اين قاعده استثنا نيست و در صدد عرضه ي اين تعريف است که: اصولاً «خانواده» به چه گروهي اطلاق مي شود؟ و نقش اعضا در يک خانواده چگونه است؟
ما در اين مقاله به طور خلاصه به تأثير و تأثرات خانواده و آسيب هاي اين نهاد مهم اجتماعي و همچنين دليل واپس روي و انحطاط اخلاقي نظام خانواده در جهان کوچک شده ي کنوني (دهکده ي جهاني) خواهيم پرداخت.
بعد از اين که محدوده و قلمرو اصطلاحي و لغوي خانواده و آنچه مورد نظر نگارنده است مشخص شد، قلمرو «دهکده ي جهاني» و تعريف و تاريخ به وجود آمدن اين پديده ي بحث برانگيز را (که به قول معروف، نقل مجالس و محافل علمي شده است) مورد بررسي قرار خواهيم داد. اميدوارم خواننده ي گرامي براي بالابردن سطح دانش در آغاز جواني، اين خطوط را دنبال کرده، وظيفه ي خود را در قبال اين پديده ي جديد انجام دهد تا در سايه ي آگاهي و اطلاعات از پيرامون خود بر عرصه ي دانش و تکنولوژي، پا به پاي ساير ملل، قدم بردارد و براي جامعه افتخارآفريني کند، به ياري خداوند.

الف) نظام خانواده:

يکي از مهمترين نهادها (نظام ها)ي اجتماعي، نهاد خانواده است که اهميت بسياري در رشد و شکوفايي و تربيت استعدادهاي اجتماعي موجود در جامعه دارد، به طوري که مي توان ادعا کرد اگر در جامعه اي آسيب هاي فراوان اجتماعي و رواني به چشم مي خورد، عمدتاً محصول جوامع کوچک پايه و از جمله «خانواده» است. به طور مثال، شايد بتوان گفت جواني که در کوچه و خيابان و مکان هاي عمومي رفتاري دور از شأن يک جوان ايراني دارد و طبق نظر کارشناسان امور اجتماعي و تربيتي «بزهکار» محسوب مي شود، نتيجه ي تربيت ضعيف خانوادگي است.
مهمترين عنصر تربيت در خانواده، والدين هستند که در تمامي دوران رشد و تحول فرزند با او هستند و نيازهاي او را به خوبي مي دانند. اگر اين نيازهاي رواني (مانند: احتياج به محبت، درک شدن توسط والدين و...) در خلال دوره ي تحول، به حد ارضا نرسند و والدين به خاطر مشکلات زندگي ماشيني، با فرزند خود در ارتباط دائم نباشند، نه تنها يک فرد مضر را به جامعه تحويل مي دهند، بلکه با چنين غفلتي، جامعه ي خود را نيز به سوي انحرف فرهنگي و آسيب هاي اجتماعي سوق خواهند داد.
بسياري از والدين، نياز فرزندان خود را محدود به خوراک و پوشاک مي پندارند و وقتي به مراکز مشاوره هاي خانوادگي يا کانونهاي اصلاح و تربيت مي روند، با اين جملات از وضعيت بد و اسفبار فرزندانشان اظهار ندامت مي کنند که: «ما شب و روز، مشغول کار و تلاشيم که فرزندمان در رفاه باشد و مبادا احساس نياز کند.» در حالي نياز جوان امروزي، فراتر از خوراک و پوشاک است. چه بسا خانواده هاي مرفهي که به خاطر پول زياد، دچار مشکلات اجتماعي و آسيب هاي فرهنگي شده، نظام خانواده و اجتماع را به ورطه ي انحطاط، سوق داده اند.

نيازهاي اساسي جوان و نوجوان:

بسياري از روان شناسان، از دوره هاي ويژه يا بحراني در رشد کودک و نوجوان سخن به ميان مي آورند و بر اين نکته تأکيد دارند که شخصيت اصلي انسان در دوران کودکي و نوجواني شکل مي گيرد. همچنين، مربيان علوم تربيتي که دلسوز جامعه اند و وظيفه ي مهمي در امر هدايت والدين دارند، والدين را با نيازهاي اساسي جوانان و نوجوانان امروزي آشنا مي کنند. مهمترين اين نيازها عبارت اند از:
1) آرامش در خانواده که نقش مهمي در رفتار افراد خانواده دارد. جوانان بزهکار و معتاد و... غالباً در خانواده هايي رشد و نمو پيدا کرده اند که از طلاق ها و بگومگوها و جر و بحث هاي پدرو مادر، ناآرام بوده است.
2) وجود محبت، صلح و دوستي و صفا و صميميت بين اعضاي خانواده که مي توان گفت بسياري از جواناني که تا پاسي از شب در کوچه ها و خيابان ها با دوستان خود پرسه مي زنند و وقت و عمر خود را تلف مي کند، داراي کانون گرم خانوادگي (يعني فضاي دوست داشتن و دوست داشته شدن) نيستند و براي ارضاي نيازهاي خود به محبت، با افرادي دوست شده اند که احياناً رفتارهاي ناصحيحي (مانند: کشيدن سيگار و ساير مواد اعتيادآور، به کار بردن الفاظ رکيک و زشت، اعمال و رفتار ناهنجارو...) را مشاهده و تقليد مي کنند، که نهايتاً جامعه را نيز به انحراف مي کشاند. به همين دليل است که سيره ي رسول خدا (ص) اين بود که هر صبح، دست محبت بر سر فرزندان و نوه هاي خويش مي کشيدند.(1)
3) نياز به پذيرفته شدن و درک شدن که مي تواند جبران سريع و قاطعي براي حقارت هاي احتمالي گذشته باشد. بي ترديد، اگر روح تشنه ي جوان با معرفت صحيح و قانع کننده اي آشنا نشود و با بهره گيري از نيروي انتخاب و اختيار، به عناصر فرهنگي و انديشه هاي صحيح دست نيابد، و نتواند انگيزه هاي قوي و بي نهايت خويش را در مسيري رشد يابنده، کمال بخش و ارضا کننده قرار دهد، روشن است که سر به عصيان خواهد گذاشت. به همين علت، آمار جرايم و بزهکاري ها در جوامعي که از اين نظر دچار خلأ فرهنگي هستند، بسيار بالاست.

ب) دهکده ي جهاني:(2)

يکي از بحث هاي مطرح در جامعه ي کنوني، بحث «دهکده ي جهاني) است که نظر کارشناسان علوم اجتماعي و سايرعلوم را به خود جلب کرده است.
دهکده ي جهاني از نام يکي از کتابهاي مارشال «مک لوهان» (1911م-1980)، جامعه شناس و متفکر کانادايي به نام «جنگ و صلح در دهکده ي جهاني» گرفته شده است که در سال 1968م، در نيويورک، منتشر شد و در بردارنده ي يک نظريه ي اجتماعي تاز ه بود.
در اين اثر مي خوانيم: «وسايل ارتباط جمعي( مثل مطبوعات، راديو، تلويزيون و...)بسياري از شيوه هاي زندگي را عوض کرده اند. جهان پهناور ما، اکنون ديگر به دهکده اي بزرگ تبديل شده که افکار و اعمال افراد و جمعيت ها در آن از نظر يکديگر پنهان نيست و تبادل افکار و اطلاعات و علوم و فنون و هنرها و تبليغات، به ميزان و سرعت حيرت آوري در جريان است. امروزه، افراد بشر، به تجمع براي کسب پيام و انديشه نيازي ندارند؛ بلکه مي توانند در خلوت و در خانه هاي خود، پيام دانشمندان و متفکران را بخوانند و بدانند. شکل گيري و گسترش چنين فضايي، به معناي ظهور و توسعه ي فردگرايي است».
اما با وجود پيشرفتهاي علمي و فني، مانند: رشد تکنولوژي اطلاعاتي و ارتباطي، اکثريت ساکنان اين دهکده، در شرايط بد و نامطلوب فقر، بيماري، بيکاري، بي سوادي، سوء تغذيه و گرسنگي، به سر مي برند و هنوز از ابزارهاي اساسي ارتباطي و دانش نو بي بهره اند.
بر همين اساس و در مقابل اصطلاح «دهکده ي جهاني» (که درباره ي آن و تاريخ طرح آن بحث شد) در کتب علوم سياسي به اصطلاح «دهکده ي چپاول»(1) بر مي خوريم. اين اصطلاح را گروهي از منتقدان معاصر غرب به کار برده اند تا نشان دهند که دهکده ي جهاني مورد نظر مک لوهان، با وجود تحقق نسبي آن، به دنبال نابودي فرهنگ ها، مذاهب و قوميت ها، به دهکده ي چپاول ( چپاول ثروت هاي بخشي از جهان به دست بخشي ديگر) تبديل شده است. نگاهي گذرا به آمارها و گزارش هاي رسمي نهادهاي بين المللي درباره ي شاخص هاي توسعه در دو سوي جهان، به خوبي گوياي اين چپاول است.(2)
در پايان مي توان نتيجه گرفت که دهکده ي جهاني، يک فرآيند رو به رشد و در حل تحقق است که تمام نظام ها را (مخصوصاً نظام خانواده را) دگرگون خواهد کرد؛ دگرگوني اي که آن را بايد به دقت دنبال کرد؛ بلکه بتوان آفات اين فرآيند را دفع و ثمرات آن را جذب نمود.

جمع بندي کلي و نتيجه گيري:

با توجه به تعريف دو مقوله ي «نظام خانواده» و «دهکده ي جهاني» به اين مطلب مي رسيم که: کوچک تر شدن ابعاد خانوار، کاهش نقش خانواده در فعاليت هاي اجتماعي، ميزان روزافزون طلاق و دگرگون شدن نقش زنان و جوانان، از پيامدهاي اين فرآيند است.
بي ترديد بايد گفت که در حال حاضر، مسئوليت برآورده شدن نيازهاي رواني و عاطفي افراد، در وهله ي نخست بر عهده ي خانواده است. در مورد کودکان، خانواده، عامل عمده ي توسعه ي شخصيت، و القاي ارزش هاي بنيادين، و همچنين سرچشمه ي اصلي عواطف بشري، راهنمايي ها، تشويق هاي لازم در زمينه ي يادگيري، انتخاب شغل و حرفه، و بسياري از آموختني هاي ديگر است. تمام اين وظايف نيز بايد در محيط اجتماعي گريزناپذيري تحقق يابد که بسيار ناهمگن تر و بنابراين، بسيار دشوارتر از محيطي است که خانواده ي عصر کشاورزي، کودکان خود را در آن مي پروراند.
در مقايسه ي بين نظام خانوادگي قبل از فرآيند دهکده ي جهاني و بعد از تحقق دهکده ي جهاني، مطالب گوناگوني گفته شده و علل اين تغييرات نيز بسيار مختلف است که در صورت بيان انبوهي از اين مطالب، به قول شاعر: «مثنوي هفتاد من کاغذ مي شود»؛ ولي آنچه مهم است و در احاديث پيشوايان معصوم ما نيز آمده است، اين است که داشتن اطلاعات و آگاهي از اوضاع کنوني، ضروري است. در يک حديث آمده است که: «هرگاه با زمانه ي خودش آشنا باشد، تاريکي ها و پيچيدگي ها، هرگز به او حمله ور نمي شوند».(3)
بنابراين، بايد اعضاي خانواده (بويژه والدين)، نياز جوانان خود را بشناسند و کمبودها را تا حد توان، برطرف کنند و آنچه را که به مستحکم شدن نظام خانواده کمک مي کند، به کار ببرند و از هرچه به از هم پاشيدگي خانواده و افول ارزش هاي معنوي و عناصر هويتي در آن مي انجامد، بپرهيزند؛ چرا که عناصر هويتي ما (بويژه ارزش هاي معنوي)، تکيه گاه هاي استواري در فضاي متلاطم جهان کنوني محسوب مي شوند و مي توانند در رويارويي با پديده هاي نو (از جمله: تبديل جهان به فضايي دهکده گونه بر اثر توسعه ي ارتباطات)، موجب افزايش سود و کاهش زيان ما و جامعه ي ما شوند.(4)

پي نوشت :

1-Global pillage.
2- در اين باره، مطالعه ي مقاله ي «تفاوت دو جهان» (حديث زندگي، ش14) به قدر کافي گوياست.
3- تحف العقول، ص356.
4- درباره ي نقش «هويت» و «دين» در تثبيت شخصيت فردي و نيز ثبات و پيشرفت اجتماعي، به: «حديث زندگي» شماره ي 12 (دين و خوشبختي) و شماره ي 11 (هويت) مراجعه شود.

منابع:

1. فرهنگ علوم سياسي، علي آقابخشي و مينو افشاري راد، تهران: چاپار، اول، 1379.
2. جامعه هاي انساني، پاتريک نولان و گرهارد لنسکي، ترجمه: ناصر موفقيان، تهران، ني، اول، 1380.
3. روان شناسي رشد (ج2)، دفتر همکاري حوزه و دانشگاه، تهران، سمت، 1375.
4. فرهنگ معارف اسلامي، سيدجعفر سجادي، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1369.

منبع:نشريه حديث زندگي 15




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط