سياست شيعه در عربستان سعودي

با اجتناب از تلاش هاي سياسي و رويارويي طلبانه تر، نقطه کانوني فعاليت شيعيان پس از بازگشت رهبري آنها از تبعيد در ميانه دهه 90، اساساً فرقه گرايانه بود؛ به نحوي که بيش از هر چيز خود را وقف دفاع از منافع جمعي شيعه در مقابل ديگر گروه هاي فرقه اي و دولت کردند. (1) اما ديگر وقايع داخلي و خارجي- حملات 11 سپتامبر، مبارزه تروريستي القاعده در شبه جزيره عربستان در داخل پادشاهي عربستان سعودي و جنگ در عراق- تعديل هاي مهم تري را موجب گرديد. اسلام گرايان
چهارشنبه، 13 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سياست شيعه در عربستان سعودي
سياست شيعه در عربستان سعودي
سياست شيعه در عربستان سعودي


1) فرقه گرايي و سازش

با اجتناب از تلاش هاي سياسي و رويارويي طلبانه تر، نقطه کانوني فعاليت شيعيان پس از بازگشت رهبري آنها از تبعيد در ميانه دهه 90، اساساً فرقه گرايانه بود؛ به نحوي که بيش از هر چيز خود را وقف دفاع از منافع جمعي شيعه در مقابل ديگر گروه هاي فرقه اي و دولت کردند. (1) اما ديگر وقايع داخلي و خارجي- حملات 11 سپتامبر، مبارزه تروريستي القاعده در شبه جزيره عربستان در داخل پادشاهي عربستان سعودي و جنگ در عراق- تعديل هاي مهم تري را موجب گرديد. اسلام گرايان و شيعيان ليبرال سکولار که با نمادهاي مبارزه طلبانه و خشونت آميز اسلام گرايان سني، مواجه شدند، به عناصر ديگري که بر اصلاحات مذهبي و سياسي تصريح داشتند، پيوستند تا از تحريک افراط گرايي داخلي عربستان جلوگيري نمايند. برخي فعالان شيعه از اعضاي برجسته لابي اصلاحات که در سال 2003 در سطح ملي ظهور کرد، شدند.(2)
قطع نظر از دستور کارفرقه گرايي شديد، برخي فعالان سياسي شيعه خواستار اصلاحات گسترده نهادي و سياسي، تساهل در قبلا محدوديت هاي اعمال شده بر سخنراني ها و نظام سياسي مشارکت جويانه تر شدند. تعدادي عرض حال ژانويه 2003 تحت عنوان «چشم انداز حال و آينده ملت»، را که به مباحثات بيشتر و گسترده اي در خصوص اصلاحات دامن زد، امضا نمودند. (3)
در عمق رويکرد آنها محکوميتي است که توسط نجيب الخنيزي (يک فعال شيعه ليبرال که عرض حال را امضا کرده و در مارس 2004 دستگير شد ولي بعداً آزاد گرديد) بيان گرديد که بر اساس آن: «اين تغيير غير قابل اجتناب بود. اما با اين حال منافع کشور اگر توسط آل سعود اداره شود، بهتر تأمين مي گردد». (4)
جنگ در عراق لايه ديگري بر پيچيدگي موضوع افزود. برخي از شيعيان جسارت يافته، تشويق و ترغيب تهاجم ايالات متحده را موجب فشار بر رژيم براي سست نمودن چنگال هاي آن دانستند؛ بعضي ديگر از اين بيم داشتند که با افزايش نگراني ها از قدرت يافتن شيعه، تلاش هاي به عمل آمده براي اصلاحات زايل گردد. (5) در حالي که شيعيان در حال رها کردن خود از عواقب عدم وفاداري بودند، در جهت استفاده از اين فرصت برآمده، 450 نفر از گروه هاي سياسي مختلف عرض حال ملي را در اواخر آوريل 2003 به همراه عرض حالي از خود تحت عنوان «شرکاي ملت» مورد پيگيري قرار دادند. به اين وسيله در حالي که اساساً قصد نشان دادن وفاداري خود را داشتند، بر تظلمات مستمر جامعه شيعه تأکيد و دعوت به تغييرات فراگير جهت پايان بخشيدن به تبعيض کردند. همچنين خواستار آزادي بيشتر مراسم عبادي و سخنراني ها، گسترش فرصت هاي سياسي به شيعيان، و محدود کردن تنفر فرقه اي شده و با تصريح بر تعهد امضا کنندگان به ملت، نياز به مکاني امن تر براي شيعيان در داخل آن (ملت) را عنوان نمودند. (6) در يک جلسه نادر با وليعهد زمان شاهزاده عبدالله، به رهبران شيعه، شفاهاً قول داده شد که نگراني هاي آنها مورد رسيدگي قرار خواهد گرفت. (7)
خواست و اراده بيشتر براي کار در درون سيستم، نشان از آن دارد که اين جنبش، رويارويي را به کنارنهاده و وفاداري به آل سعود را اعلام نموده است که اين به نوبه خود درک وتشخيص ديگري بر رهبري شيعه منعکس مي نمايد. در حال حاضر اغلب شيعيان به اين نتيجه رسيده اند که امنيت جامعه آنها به نحو مطلوبي با بقاي رژيمي که به تنهايي مي تواند ميان گروه هاي متعدد غالباً رقيب وساطت کند و در عين حال افراطي ترين عناصر را درعجز و ناتواني نگه دارد، تأمين گردد. از اين رو تأکيد بر وحدت ملي، همزيستي، همکاري، محوريت اسلام، همه براي از بين بردن ترديدها نسبت به عدم وفاداري به رژيم يا دولت مرکزي طراحي شدند. به قول يکي از فعالان سياسي که در افول دوره رويارويي جامعه شيعي نقش داشت، شيعيان مدت هاي مديد خواست خود براي مشارکت در کشور و حمايت از شراکت را اظهار داشته اند. (8) محمد محفوظ، فيلسوف سياسي و نويسنده مجله شيعي «الکلمه» اظهار مي دارد: «شراکت در قدرت و شريک بودن تنها راه وحدت و امنيت جامعه شيعي است». او براي گروه بحران، موضوع کتاب اخير خود، «گفت و گو و وحدت ملي در پادشاهي عربستان سعودي»، را دعوت به سيستم سياسي که به قرائت هاي مختلف از اسلام مجال طرح مي دهد، عنوان نمود و تأکيد کرد که منبع اشکال آل سعود نيست بلکه اتکاي آنها به سلفي ها مي باشد. (9) اينکه آيا اين امر ديگر سعودي ها را تحريک نمايد، مشخص نيست. هنوز اين اعتقاد قوي نزد سني ها وجود دارد که شيعيان صرفاً در انتظار فرصت بوده، روي حمايت خارجي حساب باز مي کنند (ايالات متحده يا کشورهاي ديگر) تا کشور مستقل خود را بنا نهند. چنين ديدگاه هايي به طور منظم به سايت هاي اينترنتي و اتاق هاي گفت و گوي اينترنتي (10) نيز راه يافته؛ برخي روحانيون صريحاً نسبت به ارتباط شيعه- آمريکا هشدار مي دهند.ترديد ضد شيعي حتي به مخالفان سني رژيم نيز سرايت مي يابد. سعد الفقيه، يک مخالف مقيم لندن که خواستار سرنگوني خاندان سلطنتي است، به گروه بحران گفته است که شيعيان آرزوي جلب حمايت ايالات متحده و حصول به استقلال را دارند. آنها در صدد بهره برداري از فرصت ناشي ازبحران منطقه اي جهت پيشبرد مقاصد و طرح هاي خود هستند. (11)
اينکه خاندان سلطنتي چگونه واکنش نشان خواهد داد مسئله بحراني ديگري است. شيعيان سرخورده و ديگر اصلاح طلبان لبه تيز انتقادات خود را متوجه افراط گرايي مذهبي کرده و خواهان اقدامات کارساز براي اصلاح نهادها و عقب راندن وهابيت مي باشند. اين موضوع در دسامبر 2003 به عرض حالي که بر تأسيس يک مشروطه سلطنتي تصريح داشت، منجر شد. حکومت با خشونت با آن برخورد کرده و در مارس 2004 فعالان سياسي در اين خصوص را دستگير کرد که سه تن از شيعيان معروفي که در پروژه اصلاح ملي دخيل بودند، نيز در ميان آنها بودند. اين سه تن عبارت بودند از نجيب الخنيزي، عدنان الشخوص و عمر ابو خميس. افراد مذکور پس از آنکه قول دادند تا عرض حال هاي مخالف حکومت را امضا نکنند، آزاد شدند. (12) ملک عبدالله به خاطر آرا و نظرات و خلقياتش، نسبتاً با تغيير و تحولات بازتر برخورد مي کند اما اراده و توانايي او براي مقابله با خاندان سلطنتي به ثبوت نرسيده است.

2) ساختارهاي سياسي

درحالي که سازمان ها و جوامع سياسي قانوني شيعي وجود ندارد، ولي تعدادي شبکه غير رسمي وجود دارند. بيشتر آنها اسلام گرا بوده و به روحانيون برجسته مرتبط هستند، اگرچه تعداد کمي فعالان سکولار نيز درحال ظهورند.
حرکت اصلاح اسلامي شيعه: قوي ترين و محبوب ترين شبکه مذهبي- سياسي که توسط فعالان اداره مي شود که به تغيير شکل اقتدار سياسي و مذهبي شيعه در اواخر دهه 70 کمک کرده و در رويارويي با رژيم تجربه جمعي و علقه هاي شخصي را با هم ترکيب نمودند. اين شبکه، شبکه اي ضعيف و فاقد هماهنگي مرکزي و دفتر عضويت رسمي است. اگرچه الصفار آشکارا رهبر آن است، اما افراد ديگري چون جعفر الشايب، توفيق الصيف و فوزي الصيف تا حدي از استقلال رأي و اقتدار برخوردارند. کانديداهاي غير رسمي اين شبکه در انتخابات شوراي شهر 2005 در شهرهاي شيعه نشين تقريباً کليه آرا را جاروب کردند، در حالي که حمايت مردمي ملموسي از آن حاصل نگرديده بود.
گروه طرح وبرنامه راديکاليسم دهه 70 خود را تعديل نمود.تمرکز عمده برآموزش، امور خيره، برنامه هاي وعظ ونگهداري و مراقبت از مساجد بوده است. برجسته ترين رهبران از جمله الصفار نيز در انديشه ايفاي يک نقش ملي به عنوان طرف گفت وگو ميان حکام سعودي و شيعيان بودند. در سال هاي اخير، از طريق مساعي الصفار، شيعيان اجازه يافته اند تا مراسم عاشورا را علناً برگزار نمايند (اگرچه تنها در شهرها و روستاهاي شيعه نشين ونه شهرهايي که داراي ترکيب جمعيتي شيعه و غير شيعه هستند، مانند دمّام). (13)
اصطلاح الشيرازيه توسط بسياري از شيعيان براي تشريح جنبش استفاده مي شود زيرا صفّار و فعالان سياسي همراه او که در سال هاي 1993-1994 از تبعيد بازگشتند، از مقلدين شيرازي بودند؛ اما اين اصطلاح گمراه کننده است. پس از مرگ شيرازي در سال 2001، الصفار(و در پي او اغلب شيعيان عربستان) به جاي جانشينان شيرازي، آيت الله صادق شيرازي و آيت الله العظمي محمد تقي مدرسي، آيت الله سيستاني را به عنوان مرجع تقليد برگزيدند. (14)
پيروان آيت الله شيرازي فقيد چنين اظهار مي دارند که امروزه با توجه به رجوع شيعيان عربستان به روحانيون مختلف جهت تقليد از جمله به آيت الله سيد محمد حسين فضل الله در لبنان، المدرسي و شيرازي، مرجعيت نسبت به 30 سال قبل نقش مهم وحدت بخش کمتري را ايفا مي کند. (15)
حزب الله عربستان سعودي، پيروان خط امام (انصار خط الامام): دومين گروه از ميان گروه هاي اسلام گرا حزب الله است که به عنوان پيروان خط امام (خميني (ره)) شناخته شده اند . (16) اين گروه در سال 1987 توسط تني چند از روحانيون برجسته از جمله شيخ هاشم الشکوس، شيخ عبد الرحمن الجبيل و عبد الجليل الما تأسيس شد. اين حزب يک حزب تحت رهبري روحاني يعني يک سازمکان مذهبي- سياسي است که رهبرانش از منطقه شرقيه آمده اند. (17) اين سازمان از حرکت الاصلاح اسلامي شيعه از چند جهت متمايز است. اول، حزب الله از اصل ولايت فقيه (امام) خميني (ره) حمايت مي کند و اغلب اعضاي آن از مرجعيت رهبر عالي ايران آيت الله خامنه اي تقليد مي کنند. (18) تفاوت در نظريه حقوقي فقهي ناچيز اما مهم است. در حالي که حرکت الاصلاح اسلامي، شيعه را به دخالت انشايي تر در سياست فرا مي خواند، بر نظارت يک فرد روحاني بر امور سياسي تأکيد نمي ورزد. دوم، پيروان خط امام ديدگاه سازش کارانه الصفار را رد نموده، کاملاً نسبت به خاندان حاکم وحکومت بي اعتمادند. اين احساس اکثراًٌ به انزوا و جدايي تعبير شد (همان طور که با دخالت الصفار مخالفت کرد)، لذا طبق گزارشات واصله ادعا مي شود هر از چندي به وادي خشونت افتاده است.
هر چند حکومت در پي حادثه بمب گذاري خبر دست به اقدام تنبيهي عليه اين گروه زد اما نشانه ها و قرائني وجود دارد مبني بر اينکه حزب الله (پيروان خط امام) احتمالاً حضور و نفوذ اخير خود را از طريق تمرکز بر فعاليتهاي اجتماعي،فرهنگي و نه فعاليت هاي سياسي افزايش داده اند. (19) برخي از ناظران حدس مي زنند که بعضي اعضا ممکن است نسبت به پيروي از ديدگاه حرکت الاصلاح ظنين شوند ولي منتظر نتايج تلاش هاي اين حرکت قبل از درگيري با حکومت مي باشند. در صورت وقوع اين امر شکاف داخلي محتمل است. (20)
سنت گرايان و معترضين: کوچک ترين گروه بندي سياسي اسلامي متشکل از تعداد معدودي از روحانيون مستقل هستند که فاقد هر گونه سازمان دهي اصولي بوده و به عنوان مخالفين الصفار و ديگر طرفداران يکپارچه ملي نقشي حاشيه اي ايفا مي نمايند. آنها شامل عناصر مذهبي متساهل هستند که توسط حاميان شيرازي در دهه 70 و نيز پيروان ديگر جريانات مذهبي و سياسي شيعي که اساساً نسبت به رژيم سني حاکم بي اعتماد مي باشند، پس زده شدند. اينها معتقدند که جامعه شيعه کلاً بايد از سياست ملي اجتناب ورزد و انحصاراً بر امور جامع شيعي متمرکز گردد. يکي ازاين روحانيون معترض شيخ نمر النمر، امام مسجدي در روستاي عواقيّه در شمال قطيف است که نوعاً عليه هر گونه درگيري با آل سعود سخن مي راند. (21)
شيعيان ليبرال: شيعيان ليبرال سکولار به همان ميزان همتايان سني خود، اقليتي تقريباً کوچک در جامعه شيعي را تشکيل داده و با اسلام گرايان فاقد سازماندهي مؤثر مي باشند. در حالي که برخي چون نبييل الخنيزي توجهات ملي و بين المللي را به خود معطوف نموده، اما کلاً از نفوذ حاشيه اي برخودار هستند. شيعيان ليبرال که فاقد ساختارهاي نهادي و سازماندهي، رهبران ملي و يا مجامع حمايت شده اند- برخلاف اسلام گرايان که مساجد، حسينيه ها وديگر شبکه هاي مذهبي را در اختيار داشته و توسط روحانيون هدايت و رهبري مي شوند- متکي بر تجمع هفتگي در سالن هاي منازل شخصي خود با تأثيرات مردمي محدود مي باشند. به واسطه اين مشکلات، آنها تا به حال نتوانستند پيامي را تدارک ببينند که وسيعاً با جامعه شيعي همخواني داشته باشد. تمرکز آنها بر مسائل کلان ملي به جاي علائق فوري محلي جاذبه آنها را محدود مي نمايد؛ در حالي که دعوت آنها به اصلاح مذهبي وايجاد نهادهاي سکولار موجب اعتراض شديد روحانيون شيعه گرديده است. (22)

انتخابات و مشاجره اسلام گرايان و ليبرال ها

اولين انتخابات ملي عربستان سعودي در عرض 4 دهه در تاريخ 3 مارس 2005، براي شيعيان به مثابه ظهور حزبي متنوع بود. اگرچه پست هاي رده پايين حکومتي در دسترس قرار گرفته بود و صرفاً نيمي از کرسي ها را مردم مي توانستند انتخاب کنند (نيم ديگر را پادشاه انتخاب مي کرد) صدها کانديد در منطقه شرقيه براي کرسي هاي شوراهاي شهر که مسئول نظارت بر بهداشت عمومي، حفظ ونگهداري از زير ساخت ها، جمع آوري زباله و ديگر امور مشابه بود، ثبت نام کردند. يک بانک دار از قطيف که در انتخابات رأي نياورد بعداً اظهار داشت: «برهه انتخابات همانند مراسم عروسي بود. اين مقطع درست شبيه يک بازي و سرگرمي بزرگ بود. مردم يک عطش و آرزوي بزرگ داشتند. (23) مشارکت در انتخابات همراه با مشارکت بالاتر شيعيان نسبت به هر منطقه ديگر عربستان، نسبتاً بالا بود. (24) از 12 کرسي اختصاص داده شده به قطيف و الاحساء، 11 کرسي به شيعيان تعلق گرفت و تنها کرسي که از دست دادند به خاطر عدم احراز صلاحيت کانديداي مورد نظر درآستانه انتخابات بود. (25)
نه عملکرد نسبتاً قوي و نه منافع زياد نتيجه قابل اجتنابي نبود. دو هفته قبل از انتخابات، يک کانديدا- يک پيروز اتفاقي- از نوعي شکاکيت و بدبيني دم زد که ارزش تلاش در آن جهت را داشت. (26) رهبران مذهبي در سراسر منطقه اساساً اينکه شرکت در انتخابات متضمن منافع جامعه شيعي باشد را زير سؤال بردند. (27) دست کم يک روحاني بلند پايه از روستاي العواميه، شيخ نمر النمر (پيرو تقي المدرسي)، انتخابات را رد کرد. (28) براي ترغيب افراد بي طرف، حاميان شرکت در انتخابات يک مبارزه هماهنگ تبليغاتي به راه انداختند؛ در هفته هاي منتهي به ثبت نام کانديداها، رهبران جامعه شيعه کميته هاي ده نفره اي را در روستاها شکل دادند که هر يک مسئول برگزاري سمينارها، چاپ برچسب ها و توزيع اخبار انتخابات بودند. در حدود 50/000 نسخه روزنامه در هفته چاپ توزيع مي شد. بعداً، کميته ها بر اطلاع رساني به کانديداهاي مورد نظر و آموزش نحوه ثبت نام به رأي دهندگان واجد شرايط متمرکز شدند. براي برانگيختن رأي دهندگان، حاکمان سعودي به درخواست هاي فعالان محلي مبني بر تأسيس يک شوراي شهر مجزا براي قطيف و روستاهاي حومه آن به عنوان بخشيدن چهره اي پر منزلت به جامعه شيعي رضايت دادند.
زماني که مبارزه انتخاباتي در جريان بود، هماهنگي ميان رهبران شيعي براي جانب داري ازجهات مختلف منجر به رقابت ميان حرکت الاصلاح اسلامي شيعه، اسلام گرايان مستقل و ليبرال هاگرديد. ظرف تنها 10 روز مبارزه انتخاباتي، کانديداها با برپاکردن چادرها و دعوت از سخنرانان در جهت برجسته کردن خود در اين مجامع پرازدحام تلاش نمودند. (29) به لحاظ فني، آنها از شکل دادن گروه هاي منفعتي يا بلوک هايي که نماينده احزاب سياسي باشند ممنوع شده بودند؛ اما اين امر عملاً در سراسر عربستان اتفاق افتاد و کانديداهاي شيعه نيز اين کار را کردند . فهرست هايي که تنظيم شده و از سوي عناصر مذهبي و غير مذهبي مورد حمايت قرار گرفته بود از طريق پيام هاي متني درتلفن هاي همراه و يا سينه به سينه منتشر شدند.(30) دست کم 4 نفر اول در قطيف از يک فهرست که به اين وسيله منتشر شده بود، رأي آوردند (31) و مشابه اين نمونه در سراسر عربستان مشاهده شد که طبق آن اسلام گرايان پيروزي شاياني را نصيب خود کردند.
اگرچه دخالت روحانيون آشکارا به کانديداهاي مشخصي کمک کرد، اما اشتباه خواهد بود چنانچه اين امر را تنها عامل توضيح دهنده نتيجه انتخابات معرفي نماييم. مصاحبه با کانديداها و رأي دهندگان حکايت ازآن دارند که اسلام گرايان و به ويژه اعضاي حرکت الاصلاح اسلامي شيعه داراي مهارت هاي بالاي سازماني وارتباط مردمي و نيز تقدم زماني و تاريخي در فعاليت سياسي که اعتبار آنها را بيشتر نمايان مي ساخت، بودند. جعفر الشايب، اسلام گرايي که ارتباطات نزديکي با ليبرال ها دارد و هر دو عريضه سال 2003 را امضا نموده وبا ملک فهد ملاقات کردند تا براي سازش سال 1993 که به تبعيد رهبران شيعه پايان داد، ايفاي نقش نمايد، به گروه بحران گفت که اکثريت شيعيان، مسلمانان محافظه کار بوده و کانديداهاي اسلام گرا با رفتن به روستاها بهتر توانستند با رأي دهندگان ارتباط برقرارکنند. (32) او بر اعتبار اسلامي خود بيش از تمايلات سياسي ليبرال اش تأکيد کرده و در شوراي قطيف مکان دوم پيروز انتخابات را حائز گرديد.
به لحاظ سياسي، انتخابات پيام هاي متعددي را به همراه داشت و تنش هايي منسوب به آنهايي که در سراسر عربستان شاهد اوضاع بودند، ايجاد نمود. اسلام گراها پيروز شدند، اما اين پيروزي به معناي دستيابي به سکوي سازش، وحدت ملي و مشارکت سياسي (33) بود. نخبه هاي ليبرال متوقف شده و روابط خود با اسلام گرايان را تيره و چشم اندازهاي ارتقاي مشارکت در کوتاه مدت را تار ديدند. (34)

پي نوشت :

1. See Generally Crisis Group Report, Understanding Islamism,op.cit pp.20-22.
2. Crisis Group Middle East/North Africa Report N28, Can Saudi Arabia Reform Itself?, 14 July 2004.
3. سه اصلاح طلب سعودي مجموعه اي از اسناد و مدارک و تحليل ها را تحت عنوان «بهار سعودي و خروج از ظلم و تعدي: دعوت به اصلاحات سياسي (ربيع السعديه ي و مخرجات القمع: دعوه ي للاصلاح السياسيه ي ) »، تدوين و منتشر کردند که شامل مقالاتي از اصلاح طلبان پيشرو و نيز عرض حال 2003 بود.
اين مجموعه در عربستان سعودي ممنوع است. يکي از نويسندگان نسخه اي از آن را به گروه بحران داد.
4. مصاحبه گروه بحران، سيحات، 18 آوريل 2005.
5. مصاحبه گروه بحران، منطقه شرقيه، آوريل- مه 2005.
6. Crisis Group Middle East/ North Africa N31 Saudi Arabia Backgrounder : Who Are The Islamists I ? , September 2004, p.11.
7. مصاحبه گروه بحران، هفوف 22 آوريل 2005.
8. همان، 22 آوريل 2005.
9. مصاحبه گروه بحران، سيحات، 19 آوريل 2005.
10. Chat Rooms
11. مصاحبه گروه بحران، لندن، 14 ژوئن 2005.
12. در مورد الخنيزي، او هنوز از مسافرت به خارج ازعربستان ممنوع مي باشد.
مصاحبه گروه بحرانف سيحات، آوريل 2005.
13. مصاحبه گروه بحران با روزنامه نگار شيعي، دمام، آوريل 2005.
14. مصاحبه گروه بحران، منطقه شرقيه، آوريل- مه 2005.
15. مصاحبه گروه بحران ، دمام، آوريل 2005.
16. يک فعال سياسي شيعه به گروه بحران گفت که گروه آنها نامش را از دانشجويان (پيرو امام) که سفارت آمريکا در تهران را در سال 1979 تصرف کردند، برگرفته است. نام فارسي اين گروه دانشجويان خط امام بود. مسئول پست الکترونيک گروه بحران، 26 آگوست 2005.
17.رهبران فعلي شامل شيخ هاشم الجبيل، شيخ حسن النمر و سيد کمال السدا.
18. (مصاحبه گروه بحران، منامه 19 جولاي 2005)، گروه، برخي از شيرازي هايي را که با ديد گاه سازش و مدارا مخالفند، را به خود جذب نمود.
19. مصاحبه گروه بحران، دمام، 18 آوريل 2005.
20. مصاحبه گروه بحران ، منامه، 19جولاي 2005.
21. همان.
22. به عنوان ديدگاه بسياري از ليبرال ها به گلايه يکي از فعالان اين ديدگاه اشاره مي شود که گفته است: «اصلاح سياسي نمي تواند قبل از اصلاح مذهبي محقق گردد». مصاحبه گروه بحران، هفوف، 22 آوريل 2005.
23. مصاحبه گروه بحران با زکي ابوالسعد، سيحات، 18 آوريل 2005.
24. از 320/000 رأي دهنده واجد شرايط در دو منطقه اصلي شيعه نشين، تقريباً 110/000 نفر- 34 درصد- براي رأي دادن ثبت نام کردند. در رياض ومناطق اطراف آن که جمعيتي تقريبا بالغ بر 3/7 ميليون نفر دارد، تنها 148/337- بين 16 تا 19 درصد- براي رأي دادن ثبت نام کردند.اين آمار و ارقام را که سعودي ها در منطقه شرقيه و رياض در اختيارگروه بحران گذاشتند، تنها تخمين مي باشد ولي درصد واقعي مشارکت هرچه باشد، مشارکت بالاي شيعيان قابل بحث و مشاجره نيست.
25. John R. Bradly," Saudi Shiites Walk Tjghtrope", Asia Times Online, 17 March 2005.
آقاي برادلي به نقل از تفسيري که توسط يک کانديداي رد صلاحيت شده به نام حسين عبد الرحيم الخميس ارائه شده اشعار مي دارد که رد صلاحيت احتمالا ناشي از ترسي از آن است که جريان رأي گيري به الخميس اجازه بدهد تا در يک منطقه سني نشين پيروز شود. در واقع، قوانين انتخابات به رأي دهندگان اجازه مي دهد تا رأي خود را در هر منطقه اي که يک کسري براي رقابت در شوراي شهر محلي آنها اختصاص يافته، بدهند. در الحساء اين مسئله يعني اينکه هر رأي دهنده حق دارد به هر يک از 6 کرسي اختصاص يافته رأي دهد، از آنجا که شيعيان در الحساء حائز اکثريت هستند و جمعيت شيعه بسياربيشتري نسبت به سني ها براي رأي دادن ثبت نام کرده بودند، احتمال داشت رأي دهندگان از واحه هاي اطراف آراء خود را به الخميس بدهند تا درمنطقه خود پيروز شود؛ هرچند جمعيت اين منطقه اکثراً سني بودند.
26. مصاحبه گروه بحران، منامه، 11 فوريه 2005.
27. همان.
28. مصاحبه گروه بحران، جعفر الشايب، منامه، 10 آگوست 2005.
29. مجموعاًٌ 9/330 کانديدا براي کسب 178 کرسي در سراسر عربستان به رقابت پرداختند.
30. فهرست ها شديداً مناقشه برانگيز بودند . کانديداهاي شکست خورده در سراسر عربستان نسبت به مزاياي غير عادلانه اي که براي کانديداهاي مورد حمايت عناصر محبوب مذهبي فراهم آمده بود، اظهار نارضايتي مي نمودند. در رياض، دمام، جده، مکه و مدينه، «فهرست هاي طلايي» تحت کفالت روحانيون محبوب همه کرسي ها را درو کردند. گروه بحران طي مصاحبه هاي خود در رياض و منطقه شرقيه به اين نکته رسيد که هماهنگ کنندگان فهرست ها در جده پرونده هاي ثبتي که در سي دي هايي ضبط شده بودند را به قيمت 35000 ريال سعودي (9333 دلار آمريکا) خريده و از دفاتر اداري محلي قاچاق نمودند. در جده، سي دي هايي که حاوي اطلاعات رأي دهندگان از جمله شماره تلفن هاي همراه آنها بودند به هند يعني جايي که پيام هاي حاوي حمايت مذهبي از برخي کانديداها (که معمولاً با نام خانوادگي و شماره برگه رأي انتخاباتي شناسايي مي شدند) را نمي شد رديابي کرد، فرستاده شده بعداً به صورت پيام هاي متني به عربستان سعودي ارسال گرديدند. حاميان کانديداهاي پيروز در مناطق شيعه نشين، وجود چنين فهرست هايي در منطقه شرقيه را تأييد کردند، اگرچه، در مورد آنها اتهامات مشابه مربوط به قاچاق غير قانوني وارد نگرديد. (مصاحبه گروه بحران، رياض و منطقه شرقيه، آوريل- مه 2005).
31. مصاحبه گروه بحران، صفوا، 23 آوريل 2005.
32. مصاحبه گروه بحران، دمام، 19 آوريل 2005، هفوف، 22 آوريل 2005.
33. Crisis Group Rrport, Saudi Arabia Backgrounder, op.cit, p.12.
34. مصاحبه گروه بحران، هفوف، 22 آوريل 2005.

منبع:کتاب اصلاحات سياسي در عربستان سعودي، (تاثير بحران عراق بر تحولات سياسي عربستان سعودي )




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط