شکايات (مطالبات) شيعيان در عربستان سعودي

فرقه گرايي همراه با تبعيض ضد شيعي که خود را از راه و روش هاي متعددي نشان مي دهد، يک نابساماني بومي داخلي در عربستان سعودي است. از نظر تاريخي، مسئوليت قابل ملاحظه اي که بر دوش اين پادشاهي است، محصول اتحادش با جنبش وهابيت و پيماني است که سنگ بناي اولين کشور سعودي را گذاشت. (1) نهاد مذهبي وهابيت به رغم کاهش اقتدار و خودمختاري مبناي مشروعيت رژيم را تحکيم مي نمايد؛ در عوض آل سعود از چالش با اصول اساسي خود و ازجمله عناصر برجسته ضد
چهارشنبه، 13 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شکايات (مطالبات) شيعيان در عربستان سعودي
شکايات (مطالبات) شيعيان در عربستان سعودي
شکايات (مطالبات) شيعيان در عربستان سعودي


فرقه گرايي همراه با تبعيض ضد شيعي که خود را از راه و روش هاي متعددي نشان مي دهد، يک نابساماني بومي داخلي در عربستان سعودي است. از نظر تاريخي، مسئوليت قابل ملاحظه اي که بر دوش اين پادشاهي است، محصول اتحادش با جنبش وهابيت و پيماني است که سنگ بناي اولين کشور سعودي را گذاشت. (1) نهاد مذهبي وهابيت به رغم کاهش اقتدار و خودمختاري مبناي مشروعيت رژيم را تحکيم مي نمايد؛ در عوض آل سعود از چالش با اصول اساسي خود و ازجمله عناصر برجسته ضد شيعه آن، خودداري مي ورزد. در گذشته فرقه گرايي يک ابزار استراتژيک ارزشمند به شمار مي رفت که براي کنترل تهديد ناشي از انقلاب اسلامي ايران در دهه 80 و گسترش نفوذ عربستان سعودي در سراسر خاورميانه و آسياي مرکزي به کار مي آمد. (2) روحانيون در مناسب رسمي و غير رسمي، در نهادهايي که از سوي دولت تغذيه مي شدند، در مدارس و حتي مشاغل وشرکت هاي خصوصي به وعظ و نيز اعمال تند و کينه توزانه تبعيض و تنفر ضد شيعي مي پرداختند.
بسياري از اقدامات و اعمال تبعيض آميز به زمان تأسيس کشور عربستان و سال هاي اوليه توسعه آن باز مي گردد. در حال حاضر از زمان انقلاب اسلامي ايران در سال 1979 تنش هاي فرقه اي از هر زمان ديگري بيشتر است. اين امر عميقاً نتيجه تحولات عراق (افزايش قدرت شيعه، به رانده شدن سني هايي که سنتاً بر عراق مسلط بودند و رقابت خشونت آميز سياسي و نظامي سني- شيعه) مي باشد. براي بسياري از سعودي ها و همين طور سني هاي ديگر کشورهاي منطقه نگراني از تسلط شيعه در عراق با هراس از تشجيع جمعيت شيعه در اين کشورها ترکيب شده است. چنين نگراني هايي در لحن هاي خشن روزافزون همراه با چشم انداز خشونت فرقه اي جدي مجال بروز يافته اند. (3)

1) تبعيض

يکي از مظاهر آشکارتر تبعيض، عدم حضور و يا حضور نادر شيعيان در پست هاي رسمي حکومتي است. هيچ وزير يا عضو کابينه سلطنتي شيعه هرگز وجود نداشته است و تنها سفير شيعه، جميل الجشي، سفير عربستان در تهران از سال 1999 الي 2003 بود . وقتي که ملک فهد در سال 2005 مجلس شورا را (يک نهاد مشورتي نيمه قانونگذار که کار آن در تنها ارائه توصيه به خاندان سلطنتي است) از 120 به 150 عضو گسترش داد، تنها دو نفر شيعه ديگر به اعضاي مجلس شورا اضافه شده و کلا تعداد آنها به 4 نفر رسيد . در شکل دهي مجدد و همزمان شوراي 15 نفره منطقه اي در منطقه شيعه نشين شرقيه (که مستقيماً به امير منطقه گزارش مي دهد و به طور قابل ملاحظه اي قدرت بيشتري از شوراي انتخابي شهر دارد)، شاهد کاهش اعضاي آن از 2 نفر به يک نفر بوديم. (4)
شيعيان در برابر لايه ها و سطوح متعدد تبعيض مقابه کرده اند. دانشجويان شيعه از تعصب و خصومت آشکار اساتيد سني که مرتباً آنها را به عنوان کفار(بي دين ها)، مشرکون و يارافضه (اصحاب رد که اصطلاح خاص يا کد براي شيعيان است) مي خوانند، شکوه مي نمايند. (5) در نسخه اي از يک امتحان که اخيراً براي کلاس تاريخ دوره متوسطه ارايه شده و گروه بحران به آن دست يافت، از دانش آموزان خواسته شده که به اين سؤال پاسخ دهند که چرا اهل سنت ترجيح مي دهد تا شيعيان را به عنوان الرافضه بخوانند؟ متون کتاب هاي مذهبي در دبستان ها و مدارس راهنمايي، از جمله مدارس مناطق شيعه نشين حاوي چنين عناويني مي باشند. اولين بخش از مجموعه عمومي فتاوي مذهبي به جدا کردن وبي فضيلتي رافضه اختصاص دارد. (6) در يک اعلاميه که در سا ل 2004 صادر و طي آن درخواست برگزاري يک سمينار عمومي جهت بحث و بررسي تبعيض در مدارس مطرح شده بود، فعالان سياسي شيعه به تشريح رويدادي در يک دبستان در رياض پرداختند مبني بر اينکه آموزگار مدرسه به يک دانش آموز شيعه بهتان زده و شيعيان را مورد تکفير قرار داده و مرتد دانسته است. (7)
شيعيان به رغم داشتن اکثريت بلامنازع جمعيت منطقه شرقيه، به ندرت در مدارس عالي ادارات حضور دارند . زنان و دختران به شکلي ويژه مبتلا به اين امر هستند. حتي يک رئيس شيعه در مدارس دخترانه اين منطقه وجود ندارد. اين امر منجر به آن گرديده که يک گروه از زنان فعال و برجسته شيعه از اينکه حتي آنها قادر به مراقبت و سرپرستي آموزش فرزندان خود نمي باشند، اظهار تأسف و گلايه نمايند. (8) به معلمان شيعه در مدارس حومه منطقه شرقيه هشدار داده شد تا عقيده خود را به صورت شخصي حفظ نمايند و الّا با اقدامات تنبيهي مواجه مي شوند. اين در حالي است که در سراسر مواد درسي بر وهابيت تأکيد مي گردد. يک سند از پليس سعودي که به دست گروه بحران افتاد، موردي را نشان مي دهد که طي آن يک مرد 49 ساله شيعه که معلم مدرسه راهنمايي در الحسا بود، مورد شليک گلوله پليس واقع شده و به اتهام برگزاري يک جلسه در خانه خود براي انجام مراسم مذهبي و نيز بحث و بررسي مسائل جامعه شيعه يک ماه به زندان افتاد. در سند پليس به اين جلسه به عنوان حسينيه (محل اجتماع جامعه شيعه) و يک بدعت رافضي منشانه اشاره شده است که از نظر وهابي هايي که اغلب به اين بهانه به شدت و خشونت متوسل مي شوند، مستحق مجازات مرگ مي باشد. (9)
جداي از موضوع مدارس، شيعيان با فشارهاي مضاعف ديگري نيز مواجه هستند .اشتغال در دستگاه هاي امنيتي- نظامي و انتظامي نادر و چشم اندازهاي ارتقاي درجه براي کساني هم که شاغل مي باشند، در واقع وجود ندارد. (10)
تبعيض در بخش خصوصي نيز متداول است، اگر چه استناد به آن مشکل تر مي باشد. (11) نتيجه اين موضوع فقر نامتناسب و شرايط سخت اجتماعي براي شيعيان است که به رغم عدم وجود مدارک رسمي با يک سفر به منطقه شرقيه مي توان به آن پي برد. (12)

2) شيعيان به عنوان دشمن

اصول ضد شيعي در قرن هجدهم توسط محمد بن عبد الوهاب تدوين شد که آن (اصول) در قرن بيست و يکم ميلادي انعکاس بيشتري يافته است. (13) از نظر برخي از سني ها، شيعيان کافر بوده و مروج شرک هستند. آنها از اصول توحيد تجاوز کرده و مرتکب گناه بدعت شده اند؛ گناهي که مجازات آن مرگ است. اين وهم ريشه در الهيات ديني دارد، يعني به زماني باز مي گردد که شيعيان با رد خلافت و جانشيني ابوبکر و عمر، پشت کردن به آنها را بر خود فرض دانستند. (14) محمد بن صالح العثيمين (متوفي به سال 2001) يکي از روحانيون بلند پايه سابق شوراي عالي علما، اين امر را خيانتي بزرگ تر از خيانت هايي دانست که يهوديان و مسيحيان مرتکب گرديده اند. وي همچنين مدعي گشت که شيعيان مسئول سقوط خلافت اسلامي در بغداد، تهاجم مغول ها و کشتار علماي بسيار مي باشند. (15)و (16)
با وجود روحانيون و کساني که شيعيان را به عنوان دشمن اصلي محکوم مي کنند، تعصب مي تواند اشکال افراطي ديگري نيز به خود بگيرد. در سال 1991 عبدالله بن عبد الرحمن الجبرين يکي از اعضاي وقت شوراي عالي علما، فتوايي صادر کرد که بر مبناي آن شيعيان به عنوان مرتد معرفي شده و ريختن خون آنها مباح مي باشد. (17) وي در ژانويه 1994، در پاسخ به سؤالي در خصوص نماز روافض در مساجد سني فتوايي صادر کرد و طي آن تصريح نمود که آنها (شيعيان) دشمن هستند و به خاطر دروغي که به خدا بستند، در جنگ با خدايند. (18) در فتواي ديگري در همان سال در پاسخ به سؤالي درباره نحوه برخورد با شيعيان در محل کار گفت: نشان دادن انزجار، بيزاري و تنفر نسبت به آنها ضروري است و تلاش در جهت انقياد و سرکوب آنها (تضييق) اولي مي باشد. (19)
برخي از آشکارترين نمادها پس از 11 سپتامبر 2001 موقوف شد و اين مصادف بود با زماني که حکومت سخنراني هاي تند و افراطي را به طور کلي محدود کرده و در بخشنامه ها اخطار کرد که لحن تند خود را آرام نمايند. هنوز نهادهايي که کمتر تحت نظارت مستقيم هستند به تبليغ احساسات ضد شيعي در قالب شديدترين ناسزاگويي ها ادامه مي دهند. در سال 2002 سازمان بين المللي اعانه اسلامي (20) (IIRO) در جده مستقر بوده و بسيار قدرتمند مي باشد و يکي از مهم ترين نهادهاي خيريه عربستان سعودي است، در الاحساء کتابي را تحت عنوان صد سؤال و جواب پيرامون امور خيريه منتشر کرد که در آن ادعا شده است:
«بر مسلمانان سني است که نسبت به اهل بدعت تنفر داشته واز آنها به عنوان رافضه و تکذيب کنندگان خدا، زيارت کنندگان متعصب (که يک عمل بدعت آميز از نظر وهابيون تلقي مي گردد) و مرتدين بيزاري جسته و انزجار خود را اعلام نمايند. بر مسلمان واجب است تا در حد توان خود از شيطان بيزاري جويد». (21)
در ارتباط با توزيع چنين متوني يک مقام حکومتي اخيراً اظهار داشته که ما مي دانيم که اين کتاب ها توزيع شده اند و نيز مي دانيم که در اين زمينه کار انجام نمي دهيم. اين امر موجب يأس ما مي گردد. (22) جنگ در عراق و قدرت يافتن شيعيان در عربستان مجدداً خصومت ضد شيعي را دامن زد. پوستر هاي شبکه هاي پرطرفدار اينترنتي و صفحات وب مشحون از جملات «شيعيان دشمن هستند»، «شيعيان دشمن هستند»، «شيعيان دشمن هستند» به علاوه «لعن و نفرين خدا بر رافضه» گرديد. (23)
در سال 2003 ناصر العمر يک روحاني ضد شيعه معروف که در دهه 90 با نوشتن يک رساله تحت عنوان «رافضه در سرزمين توحيد» مشهور گرديد، با مدعي شدن مطلب زير همگاني شيعيان عراق با نيروهاي آمريکايي را محکوم کرد:
«آنها شروع به کشتن برادران اهل سنت ما کرده اند؛ همان چيزي که برادران ما قبل از جنگ از آن مي ترسيدند. اگر چه آنها بدواً در برابر نيروهاي اشغالگر ايالات متحده ايستادند، اما صفات واقعي آنها الان آشکار شده است. اين صفات از ارتباط وثيق ميان آمريکا و رافضه مشاهده مي شود».
به عنوان قرينه اي از اينکه شيعيان از مدت هاي مديد همراه و همدل ايالات متحده بوده اند، ناصر العمر تصريح دارد که بيشترين کساني که به آمريکا درزمان ورود به بغداد خوشامد گفتند، شيعيان بودند. ما اين هشدار را مي دهيم که هرگز با آنها همراه نخواهيم شد. فريب گفته هاي آنها را نخوريد؛ زيرا آنها در گذر تاريخ بزرگ ترين دروغ گويان بوده اند. (24)
حتي سفر الحوالي يک استاد خوشنام و محترم مذهبي که به خاطر فعاليت هاي سياسي مدتي را در زندان گذرانده بود، گفت و گوي ملي سال 2003 را به خاطر مشارکت شيعيان تحريم کرد. (25) شيعيان عربستان سعودي به گروه بحران گفتند که فقرات مهم مشابهي نيز در سطح محلي اتفاق افتاده است. در جريان کنفرانس شديداً تبليغاتي ضد تروريسم در فوريه 2005 حکومت سعودي متولي سمينارها و بحث هايي مبني بر تقبيح مبارزه طلبي (تروريستي) در سراسر عربستان گرديد. در يک ميز گرد در خصوص نياز به تسامح بيشتر در دانشگاه ملک فيصل در هفوف که يک شهر داراي جمعيت شيعه و سني در منطقه شرقيه مي باشد، عناصر مذهبي سني به خاطر اينکه رهبران مذهبي شيعه محلي نپذيرفتند که صندلي هاي رديف اول سالن را ترک و به رديف هاي عقب تر بروند، برآشفتند. (26)

3) خشونت فرقه اي

اقدامات خشونت آميز عليه شيعيان از اويل قرن بيستم به ندرت اعمال شده است. (27) اگر چه با افزايش تنش ها در سال هاي اخير، شايعاتي مبني بر حملات طراحي شده يا ناموفق در جامعه شيعي پخش گرديد. (28) به عنوان نمونه بسياري بر اين عقيده بودند که توطئه اي براي قتل الصفّار حين مراسم عاشورا در سال 2004 طراحي شد که با دستگيري دو مبارز (تروريست) در قطيف خنثي گرديد. (29) چنين عنوان مي شود که تلاش مشابهي توسط شيعيان در آستانه عاشوراي 2005 وقتي که مبارزان تروريست در حال عکس برداري از مساجد و حسينيه هاي شيعيان دستگير شدند، خنثي شد. در دوسال گذشته، رويدادهاي حاکي از خشونت فرقه اي آشکار از جمله آتش زدن مساجد شيعه در قطيف و مراکز شيعي در تاروت، همچنين تعرض و اهانت به يک قبرستان شيعي در عنّک را شاهد بوده ايم. (30) تعرض تصادفي از قبيل آتش زدن اتومبيل ها در مجامع شيعي حومه قطيف نيز اضطرابات را دامن زده است. (31)
به طور کلي به زبان يک روزنامه نگار شيعه، مسائل سني- شيعه در عربستان سعودي روز به روز اهمين بيشتر و عام تري مي يابد و اين امر ناشي از تأثير عراق است. مسائل قديمي مانند فلسطين، در حال جايگزين شدن با خشم سني- شيعه مي باشند. (32)

4) سعودي هاي مغلوب (بازنده)

از جمله نگراني هاي ويژه براي روابط آتي سني- شيعه افزايش هشدار برانگيز تعداد مبارزان جهادي سعودي که به عراق سوق داده مي شوند، است. انگيزه هاي آنها شامل مخالفت با ايالات متحده، سياست هايش و حضور در منطقه (33) و نيز نياز به فرار از عربستان به خاطر سياست هاي تنبيهي مبارزان جهادي، مي گردد. اما در اين ميان خصومت با شيعيان و نقش روز افزون آنها در عراق نيز از اهميت زيادي برخوردار است. يک ناظر سياسي عربستان سعودي که با روستاييان نزديک با جهادي ها و فعاليت هاي آنها در عراق و همچنين با مقامات عراقي مصاحبه کرده، به اين نتيجه رسيده است که بسياري ازآنها به خاطر کشتن شيعيان به عراق رفته اند. (34) به بيان ديگر هرچه خشونت فرقه اي بيشتر شود، اين پديده نيز گسترده تر مي شود. (35)
برآورد تعداد سعودي هايي که به شورشيان عراقي پيوستند از صدها (36) تا هزاران تن ذکر شده است. (37) قراين و شواهد جمع آوري شده توسط گروه بحران بر اين اشعار دارند که جوانان سعودي از سراسر عربستان به عراق جلب شده ا ند. (38) يکي از آنها که اخيراً به زادگاه خود در قصيم (استاني واقع در شمال رياض که مرکز مذهبيون محافظه کار وهابي محسوب مي شود) بازگشته، تعداد مبارزان جوان تنها از منطقه قصيم را که به جهاد پيوسه اند، 300 تن تخمين مي زند. (39) تعدادي از اعضا معروف القاعده در شبه جزيره عربستان- که به موجب سياست هاي شديد داخلي در حال مهاجرتند- نيز در ماه هاي اخير وارد عراق شده اند .(40)
گزارشات رسانه هاي عربي حکايت از آن دارند که جهاد عراقي جذابيت گسترده اي براي سعودي هاي رياض، جده،بريده، حائل، الخبر، الحساء، الجوف، حفر الباطن و هر جاي ديگري که فهرست هاي کشته يا دستگير شدگان را نشان مي دهند، دارد. (41) تعداد سعودي هايي که در عراق و سوريه- که مرزهاي پر پيچ و خم آن مکان مناسبي براي تردد جهادي هاي سراسر خاورميانه است- دستگير شده اند و نيز آنهايي که در ماه هاي اخير کشته شده اند، به طور قابل ملاحظه اي افزايش يافته است. (42)
اکثريت آنها 20 تا 30 ساله و تحصيل کرده بودند که از مرزهاي عراق- سوريه وارد عراق شده بودند. بسياري از آنها خانواده خود را ترک کرده بودند . برخلاف مجاهديني که در دهه 80 در افغانستان مي جنگيدند، مبارزين امروز از حمايت رسمي برخوردار نيستند. در واقع حکومت عربستان آشکارا جهاد خارجي را محکوم کرده و روحانيون را براي تقبيح آن تحت فشار قرار داده است. والدين اغلب بي خبر از اين هستند که فرزندانشان کشور را ترک کرده اند. بسياري از آنها از مرگ فرزندان خود ازطريق تماس هاي تلفني کوتاه شورشياني که زنده مانده اند، مطلع مي گردند. (43)
چشم انداز بازگشت احتمالي برخي از صدها مجاهدين جنگ آزموده سعودي مسلم و حتمي به نظر مي رسد. با افزايش اين احتمال که مانند بازگشت اسلاف آنها ا زافغانستان آنها نيز به دنبال معرکه جديد مي گردند و يک تهديد بالقوه به اهداف عربي و حکومتي (حکومت عربستان) و نيز اقليت شيعه را تشکيل مي دهند.

آينده روابط سني- شيعه

سياست حکومت سعودي در قبال شيعيان از خصومت ذاتي و ريشه اي به ترديد مضاعف سال 1979 (مبني بر اينکه شيعيان از نداي (امام) خميني (ره) براي انقلاب استقبال و به سوي استقلال ميل پيدا نمودند) و نيز از اين وضعيت به ترکيبي از رودرويي و جذب در پي رويدادهاي 1979 و اخيراً به تنش زدايي زاييده گردهمايي هاي 1993، تحول يافته است. اگرچه در اين دوران، مناسبات آنها با تبعيض فرقه اي، احساسات و تحريکات ضد شيعي عميق و راهبري مبني بر اينکه با شيعيان بايد بيشتر به عنوان يک تهديد امنيتي برخورد و آنها را مهار کرد تا اينکه آنها در يک فرايند همگرايي جذب نمود، تعين و تشخص يافته است. (44) اين سياست به معني آن نيست که حاکمان سعودي جلوي افراطي ترين اشکال عدم تساهل را باز و رها گذاشته اند، بلکه بيشتر به اين مفهوم است که آنها متناوباً و با احتياط محدوديت هايي را به شيعيان تحميل کرده اند.
به نظر مي رسد، ملک عبدالله که در خط مقدم تلاش ها براي دخيل نمودن شيعيان و پيشبرد همگرايي آنها بوده، احتمالاً در حال حاضر در موقعيت ايجاد تغيير کارسازتر قرار دارد. وي در سال 2003زماني که وليعهد بود، با ايجاد چارچوبي براي رهبران سني وشيعه جهت ورود به گفت و گوي مستقيم گام مهم و اساسي برداشت؛ و قراين حاکي از آن است که وي درصدد پيگيري اين مسير مي باشد. اما در مسير حصول به اين هدف با موانع قابل ملاحظه اي نيز مواجه است.
دو گروه بندي در داخل خانواده سلطنتي (به رغم سالخوردگي اين خانواده) وجود دارد. اين فرد هشتاد ساله احتمالاً زمان کمي تا حصول به اهداف خود داشته و مجبور خواهد بود تا با مبارزه غير قابل اجتناب بر سرجانشيني بيشتر به نفع وضع موجود مواجهه نمايد تا ايجاد تغيير. مقاومت، از بوروکرات هاي رده مياني (جداي از خمود و بي حرکتي و يا عقيده ايدئولوژيک) که ممکن است در خواست ها براي ايجاد تغيير را خنثي نمايند، ناشي مي گردد. (45)
مقامات از تفکر درباره نتايج و اثرات سياسي فشار بر ضدر شيعي گري که بخشي از بي ميلي (يااکراه) گسترده تر نسبت به بحث بر سر مسائل فرقه اي است. مردد مي باشند.جزئيات ديدار سال 2003 ملک عبدالله با شيعيان صرفاً از طريق القدس العربيه مستقر در لندن برملا گرديد. هنوز مقامات در محافل خصوصي خود به برخي دلايل اينکه چرا تغيير يابد به آرامي و با دقت صورت گيرد، اشاره مي کنند. آنچه اغلب مطرح مي شود، مناقشه بر سر آن مسئله است که اصلاحات سريع و همراه با جدال و ستيز مي تواند نقش اهرمي به نفع تندروترين فعالان وهابي را داشته باشد. (46) در اين صورت تهديد اساسي کمتر از جانب ناآرامي بالقوه شيعيان و بيشتر از جانب مبارزان سني که با تلاش براي خاموش کردن احساسات ضد شيعي تهييج شده و خشم خود را معطوف به رژيم کرده اند، احساس مي شود.
دکتر عبدالله التورکي يکي از اعضاي مجلس شورا به اين نکته اشاره کرد که سرعت بي جهت در اصلاحات مي تواند چيزي شبيه به يک فاجعه بار آورد و تغيير شتاب دار مردم را بر سر قدرت خواهد آورد؛ مردمي که به من اجازه خوابيدن و استراحت در آرامش را نمي دهند. (47) چنين نگراني هايي که نوعي مصادره به مطلوب محسوب مي شوند، به خاطر اتکاي شديد حکومت به مشروعيت ديني و نقش برجسته ايدئولوژيک يک ضد شيعه نمي تواند خارج از محاسبات باشد. ترکي الحمد، اصلاح طلبي که به خاطر تقبيح تندروي ديني معروف شد، اعتراف نمود که دولت نمي تواند وهابيت را رها کند؛ زيرا براي مشروعيت به آن نيازمند است.(48) در وضعيت موجود حساسيت مقامات با هراس ويران کننده تفوق منطقه اي شيعه ترکيب شده است. مقامات وزارت امور خارجه نگراني خود از ميدان داري ايران در عراق و تأثير بالقوه آن بر عربستان سعودي و به طور کلي منطقه را اظهار مي دارند. (49)
با اشاره به تهديد جهاد گرايي مبارزه جو، خشونت سال هاي اخير ممکن است بهترين فرصت را تا به امروز براي مقابله با فرقه گرايي فراهم آورد. حکومت در عکس العمل سريع نسبت به سلسله حملات مي 2003، صدها نفر مبارز مظنون را دستگير و کشته است. تحت راهنمايي امير عبدالله (هم اکنون ملک عبدالله است) و با فشار شهروندان اصلاح طلب (50)، پادشاهي عربستان گردهمايي هايي را براي پيشبرد وحدت ملي وتساهل ترتيب داد. (51) مؤثرترين گردهمايي ها ، اولين گفت و گوي ملي در جولاي 2003 بود که سني ها، شيعه ها، صوفي ها و اسماعيلي ها کنار گذاشتن مبارزه جويي و پيشبرد کثرت گرايي اسلامي را مورد بحث و بررسي قرار دادند.
يک سري از مواجهات و مکالمات جانبي بي سابقه ميان الصفّار (از رهبران شيعه) و روحانيون برجسته سني (از جمله سلمان العوده، عائض القرني و عوض القرني) که قبلاً شيعيان را به عنوان کافر مورد خطاب و آزار قرار داده بودند، برقرار گرديد. (52) اين گردهمايي ها اگر چه نتايج ملموسي را در پي نداشت، ليکن گفت و گوي شيعه- سني را رسميت بخشيده و راه را براي مواجهات بيشتر هموار کرد. عائض القرني در پاسخ به دعوتي آشکار از الصفّار در سال 2004 به قطيف رفته و در مجلس هفتگي رهبران شيعه شرکت کرد و به درد دل ها و خشم حاضرين شيعه نسبت به چندين دهه تبعيض فرقه اي گوش فرا داد. نشست هاي بعدي ميان عناصر شيعه و يک روحاني سرشناس سني در سال 2005 برقرار شده و مباحثات ميان آنها بر تقويت مناسبات ميان فرقه اي متمرکز بود. (53)
مطبوعات سعودي نيز موضوع فرقه گرايي را آشکارتر ولي هنوز غير مستقيم مورد خطاب قرار داده و براي مثال گزارشاتي در خصوص خشونت فرقه اي در پاکستان و عراق مي نوشتند و کلاً مسلمانان و خصوصاً سعودي ها را به درک مخاطرات و پرهيز از دامن زدن به فرقه گرايي فرا مي خواندند. (54) در سلسله مطالبي که به طور هفتگي براي موضوعات اسلامي اختصاص داشت، روزنامه المدينه مصاحبه اي مطول با الصفّار منتشر نمود که به او به جهت جلب نظر سني ها و عادتي که براي تأکيد بر تعهد خود به وحدت ملي، همزيستي و بهبود مناسبات سني- شيعه داشت، جايگاهي بي سابقه بخشيد.(55) تأکيد بروحدت ملي توسط آل سعود و هم پيمانان آنها در داخل دايره نهاد روحانيت وهابي نشانه ديگري از اميدواري (اگرچه نامطمئن) است.
پاسخ شيعه آميخته و درهم و برهم بود. بعضي خواست القرني مبني بر ديدار با شيعيان را مورد استقبال قرار داده و نشانه اي از تغيير در ديدگاه ها مبني بر نگاه به سلفي ها را به نمايش گذاشتند. آنهايي که به عنوان افراطي نگريسته مي شدند در حال تغيير و تحول هستند. اين موضوع در جهت منافع کشور است. حکومت نيز اين امر را خوب و با درايت هدايت کرد. (56) اگر چه در کل اين جو احساسي غير مطمئن است ولي همان طور که يکي از رهبران جامعه شيعي گفته، اين يک آزمايش ومحک است مشروط بر اينکه کلام و لحن تنفر آميز کمرنگ و رقيق شود. (57) ساکنين قطيف، الحساء، سيحات و تاروت به گروه بحران اظهار داشتند که اين نشست ها تا به حال نتايج اندکي داشته است.
يک فرد ساکن الحساء با طعن و کنايه گفت سني ها تقيّه کرده اند؛ امري که سنتاً به شيعيان (در مواقعي که از ترس جفا و آزار، عقيده خود را پنهان مي کنند) نسبت داده مي شود. (58)

نتيجه گيري

آغاز مبارزه خشونت آميز فوراً تأمل عرب در خصوص ثبات رژيم را برانگيخت. چالش کنوني بي سابقه بوده و مبارزان احساس امنيت اکثر غربي ها و تعداد نه چندان کمي از سعودي ها را تقليل داده اند. اما ارزيابي ها از تهديد وسيعاً به بار نشسته اند که نتيجه آنها نگراني قابل درک از سرنوشت کشور اصلي توليد کننده نفت و معمايي که اغلب حقايق و رويدادها در عربستان را مستور مي دارد، مي باشد.
افزون بر اين- و به ويژه در بعد نظامي- رژيم به وضوح دست بالاتر را دارد. به عنوان مثال در آگوست 2004، عمليات تروريستي مبارزان منجر به کشته شدن بيش از 70 تن و زخمي شدن صدها نفر گرديد. تعداد تأکيد نشده اي از نيروهاي امنيتي وپليس نيز کشته شدند. در واکنش به اين وقايع،از ماه مي 2003 نيروهاي امنيتي کاملاً بسيج شدند. آموزش هاي آنها بهبود يافته، تجهيزات ضد تروريسم براي آنها فراهم آمد؛ حقوق ومزاياي نيروهاي پليس به طور مؤثري افزايش يافت؛ (59) وهمکاري با ايالات متحده تشديد گرديد. (60)
(متأسفانه دليل متقني جهت پذيرش اينکه مقامات عربستان به طور فزاينده اي به منظور استنطاق و بازپرسي متوسل به شکنجه شده اند، وجود دارد). (61)
پشتيباني شديد در سراسر کشور مشهود است و همين امر منجر به گلايه و شکايت بعضي سعودي ها از ايست هاي بازرسي ونگهبانان مسلح که به جامعه چهره اي نظامي داده، شده است. (62) با توجه به بيانيه ژوئن 2004 که به خارجيان و شرکت هاي امنيتي خصوصي اجازه حمل سلاح مي دهد، اين فرايند احتمالاً تشديد خواهد گرديد.
نيروهاي امنيتي عمليات و تهاجمات بي شماري را به اجرا گذاشته و 600 تا 1000 نفر از جمله علميات کنندگان و وعاظ راديکال معروف را دستگير نمودند. (63) همه افراد مندرج در فهرست 19 نفره به جز يک نفر کشته يا دستگير شدند. همچنين 16 نفر از فهرست 26 نفره دسامبر 2003 به همين سرنوشت دچار شدند. (64) عمليات خفيف و سبک اخير (مانند شناسايي فرد مورد نظر و شليک و ترور وي در حال رانندگي) ممکن است توسط هواداراني که با عمليات کور مخالف بودند، انجام شده باشد که حاکي از توفيق القاعده شبه جزيره عربستان در الهام بخشيدن به اسلام گرايان جوان جهت فعاليت مستقل مي باشد. ولي ممکن است اين عمليات حکايت از آن داشته باشد که کادر رهبري- جنگجويان آزموده افغانستان و مبارزان مجرّب- افراد خود را از دست داده اند و اقدامات شديد حکومت، انجام عمليات پيچيده اي را که نياز به آموزش، منازل امن و از اين قبيل پيش نيازها دارد را بسيار مشکل تر نموده باشد. (65) از دست دادن منازل امن نيز احتمالاً از دست دادن منابع مالي، سلاح و تجهيزات را به ذهن متبادر مي سازد. افزون بر اين، قرينه اي مبني بر اينکه رهبر القاعده شبه جزيره عربستان تنها در عربستان سعودي استخدام شده و آموزش ديده باشد، وجود ندارد. (66)
هرچند ضعف هايي ضد تروريسم سعودي در سيل مبارزان در سه ماهه دوم سال 2004 در معرض ديدگان قرار داد، حمله الخبر به ويژه انتقادات گسترده اي را نسبت به کارساز بودن نظام سعودي موجب گشت. مدت زمان قابل توجهي تا دخالت پليس طول کشيد و سه تن از مبارزين به رغم محاصره محل موفق به فرار شدند. به نظر مي رسد، اقدامات ضد تروريستي رژيم سعودي در درک و فهم ماوقع به ويژه نسبت به تهديد گسترده اتومبيل هاي بمب گذاري شده در مناطق شهري دچار واماندگي و حيراني شده و براي تغيير تاکتيکي و جغرافيايي حملات، آمادگي ضعيفي را به نمايش گذاشت. (67) لغرش هاي مکرر پليس و تصرف تجهيزات نظامي توسط مبارزين اين انديشه را دامن زد که القاعده شبه جزيره عربستان در داخل نيروهاي امنيتي حامياني داشته يا در آنها نفوذ کرده است؛ هرچند اين موضوع امري است که اثبات آن مشکل مي باشد. (68)
جداي اين ترازنامه خونين سؤال واقعي اين است که آيا مبارزان اسلام گراي خشونت طلب مي توانند هواداراني جديد به خود جذب نمايند؟ و آيا رژيم سعودي رويکرد استراتژيک سياسي و نظامي براي شکست دادن آنها اتخاذ خواهد کرد؟
تا حدودي رژيم اين را دريافته است که تاکتيک هاي خود را فراتر از تاکتيک صرف نظامي تنوع بخشد. به رغم اينکه در نوامبر 2003 رژيم مانع از هر گونه گفت و گو (شامل ابتکاري که توسط الحوالي و سه تن از اسلام گرايان براي ميانجي گري ميان حکومت و مبارزين مسلح ارائه گرديد) (69) شد، به تدريج موضع خود را منعطف تر نمود. در مي 2004 منتصر الزّيات يک قاضي اسلام گراي معروف مصري وارد عربستان شده و در صدد گشودن کانال هاي گفت و گو با افراطيون برآمد. (70) در اواخر ژوئن 2004 حکومت يک عفو براي آنهايي که درعرض يک ماه خود را تسليم نمايند، صادرکرد. به گفته بعضي در ماه جولاي از سفر الحوالي به عنوان ميانجي يا فرد رابط با مبارزاني که مايل به تسليم بودند، استفاده شد. به فاصله کوتاهي بعد از آن حکومت يک دوره زماني دوماهه را اعلام نمود که طي آن سلاح هاي غير قانوني بدون هيچ گونه پيگرد و تعقيبي تحويل گردد. (71)
رژيم نيز مبارزه اي را به هدف مشروعيت زدايي از مبارزان به روش هاي زير آغاز کرد:
الف) بسيج علماي تراز اول نهاد ديني رسمي براي وعظ و خطابه عليه مبارزان و محکوم کردن رفتار آنها در زمينه اي ديني. (72) اگرچه مؤثر بودن اين تاکتيک با توجه به اعتبار کم روحانيون سالخورده محل ترديد است. (73)
ب) معطوف کردن ايدئولوگ هاي مبارزين عليه خود آنها. همان طور که گفته شد، سه تن از روحانيون برجسته جهادي در نوامبر 2003 در جلوي دوربين تلويزيون دست از عقيده خود کشيدند. (74)
ج) ترغيب وعاظ صحوه همچون العوده براي محکوم کردن اقدامات خشونت آميز. (75)
د) بارز کردن رنج قربانيان بي گناه در رسانه هاي تحت کنترل دولت. تصاوير تلويزيوني از زخمي هاي و قربانيان خون آلود آشکارا و به صراحت نشان داده شده ومقالات روزنامه ها بر خانواده هاي داغديده و کودکاني که در حملات تروريستي کشته شدند، متمرکز گرديدند.(76) تعدادي بر اين باور شدند که اين اقدامات تأثيري قوي بر افکار عمومي داشته است. (77)
ه) فهرست نمودن کمک اسلام گرايان خارج که رژيم بر آنها نفوذ دارد- بسياري دست سعودي را در پشت محکوم کردن حملات خبر در اواخر مي 2004 توسط حماس ديدند. (78)
به طور کلي تر، رژيم گام هاي اوليه براي محدود کردن نفوذ افراط گرايي را براي مثال از طريق تطهير متون درسي که خصومت عليه مسيحيان و يهوديان را تلقين مي کردند، برداشت و برنامه هاي کاهش فقر را آغاز نمود. (79)
رژيم مي تواند تساهل را پايه پيشرفت قرار دهد. اندازه گيري و ارزيابي افکار عمومي عربستان در بهترين حالت متضمن دانشي غير دقيق مي باشد که فقدان آمارگيري معتبر بر مشکل آن مي افزايد. (80) هنوز مصاحبه هاي گروه بحران و ديگر قراين بر بي ميلي (يا تنفر) گسترده نسبت به خشونت به ويژه اقداماتي که متوجه سعودي ها است، اشعار دارند. حتي در حالي که بسياري از سخنان و ديدگاه هاي مبارزين اسلام گرا حمايت مي کنند. مخوف ترين علميات عليه مردم عادي حملات 8 نوامبر 2003 در مجتمع المحيّا بود که قربانيان آن در وهله اول اعراب شامل بسياري از زنان و کودکان بودند. به نظر مي رسد حملات تروريستي و درگيري ها ميان پليس و مبارزين در سال 2004 اين برداشت را تقويت کرده باشد.در واقع همه سعودي هايي که گروه بحران با آنها مصاحبه کرده کلمه تروريست (ارهابي) را براي توصيف مبارزين به کار مي برند و اين عنواني غير معمول در جهان عرب است که دلالت بر يک موضع ضيعف عمومي دارد. (81) خلاصه اينکه مبارزين از طريق تاکتيک هايشان خود را به شکل گسترده اي به حاشيه رانده اند.
اما بدون ترديد مبارزين خشونت طلب با احساسات ضد رژيم- که نظام سياسي استبدادي و بسته، وضعيت ممتاز خاندان سلطنت، فساد مالي گسترده و اسراف کاري به آن دامن مي زند- به پيش مي روند تا بتوانند حاميان جديدي به ويژه در ميان جوانان، اسلام گرايان راديکال در مناطق شهري، مناطقي که از نظر ديني محافظه کارند (مانند قصيم) و مناطقي که به طور سنتي در مقابل دولت مرکزي مقاومت کرده اند (در جنوب)، جذب نمايند. (82) بسياري از اينها اخيراً به رده هاي پايين تر القاعده شبه جزيره عربستان پيوسته اند و بسياري ديگر درعرض يک دهه مجدداً نايره جنگ را برافروخته و لاف مشارکت در اولين جهاد در شبه جزيره عربستان را زدند. يک منبع بالقوه ديگر عضو گيري، مراجعين از صحنه کشمکش با ايالات متحده آمريکا در عراق خواهد بود. هرچه ظرفيت رژيم براي مقابله با مبارزين کاهش يابد، جاذبه مبارزين افزايش پيدا مي کند؛ مگر اينکه تلاشي مستمر وپايدار براي اصلاح نقايص سياسي پادشاهي سعودي وجود داشته باشد.
يک آزمايش کليدي اين خواهد بود که آيا رژيم مي تواند در حالي که به تلاش در جهت جدا کردن اسلام گرايان خشونت طلب و غير خشونت طلب ادامه مي دهد، ملت را در وراي يک برنامه اصلاحات سياسي و اقتصادي متحد نمايد؟ تلاش هاي رژيم براي برگزيدن رهبران صحوه، برگزاري گفت و گوهاي ملي و اعلام انتخابات شهرداري ها گام هايي آزمايشي در اين جهت هستند؛ ولي تلاش هاي بيشتري مورد نياز مي باشد. رژيم با حساسيت آشکار نسبت به تهديد معروف سياسي ناشي از ائتلاف گسترده مرکز گرايان، به دنبال خاموش کردن جنبشي بوده است که از پتانسيل برقراري پل ارتباطي بر شکاف ميان عناصر غرب گرا و ليبرال از يک سو و اسلام گرايان و محافظه کاران مذهبي از سوي ديگر و همچنين الهام بخشيدن به فضاي باز سياسي و نوگرايي اقتصادي منطبق با مباني فرهنگي و هويت عربستان، برخوردار است.
حملات تروريستي ناخواسته يک حس وحدت ملي را تقويت کرده که عيني ترين تجليات سياسي آن تغيير ناگهاني ديدگاه عمومي نسبت به خشونت و تشکيل يک ائتلاف ضيعف مرکز گرا مرکب از اسلام گرايان سني مترقي، ملي گرايان، ليبرال ها و شيعيان بوده است. رژيم نبايد اين فرصت را براي اجراي برنامه هاي اصلاحات واقعي را از دست بدهد.
اصلاحات سياسي به وضوح تنها پاسخ اساسي به بحران عاجلي که عربستان سعودي با آن مواجه است، نمي باشد. مبارزان افراطي با خشم نسبت به ماهيت بسته رژيم تحريک نمي شوند و در صدد آن نيستند که در پي پايان بخشيدن به حملات خود باشند مبادا که يک باره سيستم باز شود. اقدامات امنيتي اولين خط دفاع را تشکيل مي دهند؛ اما براي برخورد با چالش هاي بلند مدت تر و اطمينان از اينکه مخالفين خشونت طلب در حاشيه باقي بمانند، شهروندان سعودي احتياج به اين خواهند داشت که ازطريق مشارکت سياسي گسترده تر و آزادانه تر سهمي از امور عمومي را حائزگردند. عناصر لابي اصلاحات مي توانند نقشي محوري در تعريف از واژه هاي جديد دولتمداري ايفا نمايند. آنها ديدگاهي را ارائه مي دهند که جايگزيني غير خشونت آميز بوده، با اسلام سازگار و بومي مي باشد. درحال حاضر آنها همچنين در پي ارائه تصويري از حکومت آينده هستند که در مرکز آن آل سعود به عنوان يک نيروي وحدت بخش در جامعه اي متنوع و تقسيم شده باقي مي مانند.
مباحثات شديدي با فرض قدرت و نفوذ بخش مذهبي و شاخه بسيار محافظه کار آن حول به پيش راندن تدريجي فرايند اصلاحات وجود دارد. اما حکومت نيز لازم است. قاطع و ساعي باشد که فعلاً نيست. بحث در مورد اصلاحات بايد جاي خود را به تلاشي جهت طرح منظم و مرحله به مرحله اجراي دستور کاري جامع بدهد که مسائل متعدد محوري: گسترده کردن مشارکت سياسي و مدني؛ اقتدار نهادهاي دولتي؛ و محدود کردن سوء استفاده هاي رژيم را مطرح سازد. به شکل واقعي تر، اين امر مستلزم اقداماتي براي تقويت مجلس شورا و شوراي محلي بوده و اينکه براي آنها قدرت قانون گذاري متناسب فراهم آورد. دولت مي بايست محدوديت ها عليه جامعه مدني وسازمان هاي سياسي را رفع و موقعيت آنها را تنظيم و تثبيت نمايد؛ نظام قضائي را به روش هايي اصلاح کند که التزام همه مردم ازجمله دولت و خاندان سلطنتي به قوانين را تضمين نمايد؛ به آزادي هاي بيان، اجتماعات و مجالس احترام بگذارد؛ اقليت هاي مسلمان را مورد حمايت قرار داده؛ و گام هايي در جهت رفع مشکل سوء استفاده از حکومت و فساد بردارد.
ترديدهاي جدي در خصوص اينکه آيا در واقع رژيم سعودي و رهبري پير و فرتوت آن که با مشکل و تهديد جانشيني مواجه است، قادر به تدوين چشم اندازي لازم و ضروري (تا چه رسد به اجراي آن) در اين زمينه مي باشد، وجود دارد.
رژيم که با يک سري مسائل و مشکلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي، سياست خارجي و امنيتي بي سابقه مواجه است، نوعاً با غرايز محافظه کارانه هدايت مي شود. مقاومت در برابر مراحل و گام هايي که کنترل يا قدرتش را فرسوده مي کند، اجتناب ناپذير است. به خاطر همين است که بسياري از ناظران (و نه تنها تعدادي ازمخالفين سعودي) نسبت به اينکه خاندان سلطنتي دست کم در کوتاه مدت موتور نوسازي خودش خواهد بود، مردد هستند. در عوض، آنها از اين مي ترسند که حاکمان عربستان سعودي که متکي به قيمت هاي بالاي فعلي نفت هستند، تصميم به توسل به راهبرد خشن امنيتي گرفته، از تهديد خشونت براي ممانعت از تقاضا براي تغيير استمداد جويند و به طور تاکتيکي از جنبش اصلاحات براي رفع تهديدات داخلي و خارجي استفاده کنند. رژيم با هراس از تغيير و تمسک به وضع موجودي که در آن از قدرت بلاحدود و امتيازات عظيم برخوردار است، ممکن است ترجيح دهد که به برنامه تغيير حقيقي مبادرت ننمايد. اما در اين شرايط اجراي اصلاحات سياسي و پي جويي کسب مجدد مشروعيت مسيري به مراتب امن تر براي آن و نيز کلاً براي کشور به وجود مي آورد.
مناسبات فرقه اي در عربستان سعودي از نقطه جوش و بحراني فاصله زيادي دارد و خطر درگيري خشونت آميز قريب الوقوع کم است. اين امر نوعاً مقامات را به سوي کم اهميت دادن به موضوع سوق مي دهد. همان طور که نويسنده الشرق الاوسط (مشاري الزايدي) که هم حامي حکومت بوده و هم منتقد وهابي هاي افراطي است، گفته است: اگرچه هنوز تبعيض ضد شيعي وجود دارد، خطر بالاگرفتن تنش ها کم مي باشد. شيعيان در عراق مورد هدف قرار مي گيرند زيرا اکثريت هستند ولي در عربستان آنها در موضع برتر قرار ندارند. (83) اما اين دليلي برخشنودي از وضع موجود نيست، بلکه در حال حاضر به هر دليلي بايد گام هايي را براي ريشه کني يک بحران بالقوه برداشت و فرصت را براي ايجاد خط مشي هاي جامع تر غنيمت شمرد.
جانشيني ملک عبدالله دليل تقريباً اميدوارکننده اي را فراهم مي آورد. پس از کمتر از سه هفته او مجدداً تمايل خود مبني بر تقويت روابط با شيعيان عربستان را نشان داد و اين موقعي بود که وي ميزبان هيأتي ازمنطقه شرقيه به رياست حسن الصفّار در جده بود که درآن هيأت مذکور عفو و آزادي زندانيان سياسي شيعه را درخواست کرد. (84) نتايج اين نشست منتشر نگرديد ولي آمادگي عبدالله براي ملاقات با شيعيان و بحث و بررسي شکايات و تظلمات آنها اميدوار کننده است. در گذشته او تمايل غير معمولي براي حل و فصل روبط فرقه اي از طريق گردهمايي هاي بين فرقه اي متشکل از عناصر و فعالين مذهبي را نشان داده بود. اما در عين حال چنين نشست هايي عناصر اساسي اولين گام را تشکيل مي دهند؛ تنها همين و بس. اين نشست ها راه را براي گردهمايي هاي خصوصي جهت پيگيري نتايج هموار مي کنند، ولي با توجه به آسيب پذيري روحانيون برجسته سني از ناحيه حملات همپايگي ها، رقبا و پيروان خود، دولت بايد به ايفاي نقش پيشرو و پايدار بپردازد.
اين يعن استمرار حفظ و مشارکت گفت گوي ملي و به ويژه تمرکز بر کثرت گرايي اسلامي و تساهل فرقه اي در يک دوره مستمر و نه به عنوان يک رويداد منحصر به فرد و موضعي. (85) کفالت مستقيم حکومت در گفت و گوها ي مداوم بر سر موضوعات خاص به روحانيون متمايل پوشش سياسي لازم را داده و حمايت خاندان سلطنتي را نيز به همراه خواهد داشت.
علاوه بر بهبود روابط ميان رهبران شيعه و سني، حاکمان سعودي بايد شيعيان را وارد ساختار حکومتي محلي و ملي نموده، تبعيض ده ها ساله به ويژه در منطقه شرقيه را لغو نمايند. اين امر کنش متقابل بين فرقه اي در ساختار بوروکراتيک و شعب متعدد حکومتي را افزايش مي دهد و اين درحالي است که منبع اوليه تنش در ميان شيعيان را نيز ايجاد مي کند.
حاکمان سعودي همچنين بايد در قبال حق اظهار نظر و آزادي بيان مذهبي شيعه بازتر عمل نمايند. اين موضوع آغاز شده است. مقامات محلي و ملي به طور روزافزوني مجوز اعمال و شعاير مذهبي شيعيان ازجمله مراسم عزاداري روز عاشورا، فعاليت هاي غير رسمي حوزه ها درقطيف و الحساء، فروش کتاب هاي ممنوعه در بازار سياه و حتي ساخت برخي مساجد جديد را صادر مي کنند. گام بعدي رسميت دادن به اين اعمال و تأييد آشکار حکومتي آنها مي باشد.
نهايتاً اينکه مقامات بايد با افراطي ترين نمادهاي فرقه گرايي مقابله نمايند. اين امر مستلزم اقدامات شديد عليه ضد شيعه گري در اشکال متعدد آن از جمله رفتارهاي تبعيض آميز، تبليغ تنفر مذهبي و فرقه گرايي در مقاطع تحصيلي مختلف مي باشد. لحن ضد شيعي بايد آشکارا محکوم و تحريک به خشونت مي يابد. عند اللزوم با اقدامات قانوني مواجه گردد (از جمله خط زدن نام اساتيد ضد شيعه مروج خشونت که در فهرست حقوق بگيران دولت قرار دارند و در موارد شديدتردستور بازداشت آنها).
شيعيان نيز به نوبه خود بايد بر تعهدشان بر وحدت ملي و رد خشونت تأکيد داشته باشد. درحال حاضر، فشارهاي داخلي غير محتمل است که موجد فعاليت گسترده شيعه گردد، اما ظهور گروه هاي مبارز و خشن را نمي توان از نظر دور داشت؛ ظهوري که بايد از آن پيشگيري به عمل آورد.

پي نوشت :

1. Crisis Group Report, Saudi Arabia Backgrounder, op cit
2. Crisis Group Report N 95, The Sstate of Sectarianism in Pakistan 18 April 2005
3. تنش هاي فرقه اي اکثراً از سوي علما وهابيت دامن زده مي شود. در اين ميان عبدالله بن جبرين و عبدالرحمن البراک پيش از ديگران نقش آفريني کرده ا ند . خوش بينانه ترين ديدگاه درباره اين دو نفر اين است که آنان بر اثر جمودفکري تحت تأثير القائات دشمنان اسلام قرار دارند. گذشته بر اين، کشتار وويراني هايي که وهابيون در مکه و مدينه مرتکب شدند بر تعصب و کشاکش فرقه اي ميان مسلمين افزود و خراب کردن اماکن مقدس مسلمين درمدينه و قبرستان بقيع شاهد اين مدعا است. (ويراستار)
4. مصاحبه گروه بحران با دوتن از رهبران سياسي شيعه، دمّام، 17 مي 2005.
5. مصاحبه گروه بحران با دانشجويان دانشگاه دمّام، 20 آوريل 2005.
6. مصاحبه گروه بحران، دمّام، 17 آوريل 2005.
7. والدين دانش آموزان عريضه شکايتي را به وزير کشور دادند که در آن درخواست بررسي موضوع مطرح شده بود. اين موضوع منجر به صدور دستورالعملي مبني بر ممنوعيت چنين مسئله اي در همه سطوح آموزشي گرديد.
8. مصاحبه گروه بحران، صفوا، 23 آوريل 2005.
9. حکم شماره ، 4 ت (T/4) ، شعبه بازجويي الحسا.2004
10. مصاحبه گروه بحران در منطقه شرقيه و رياض، آوريل- مي 2005.
11. دريک درخواست شعل در کي کارخانه ماشين آلات مستقر در دمّام که متعلق به يک سني است و نسخه اي از آن به دست گروه بحران افتاده از کارمندان احتمالي خواسته شده که قيد نمايند که آيا شيعه هستند يا خير؟ شيعيان کراراً از اينکه از اشتغال آنها در مناصب مديريتي و ديگر پست هاي بالا در شرکت هاي خصوصي ممانعت به عمل مي آيد، شکوه نموده اند. (مصاحبه گروه بحران با يک روزنامه نگار شيعه، دمّام، آوريل 2005).
12. شيعيان مطمئناً در مواجهه با چالش هاي اجتماعي- اقتصادي تنها نيستند. درآمد سرانه با يک شيب تند از 18000 در سال هاي 1981- 1980 به کمتر از 9000 دلار در پايان دهه 90 کاهش يافت. اما همه نشانه ها حکايت از آن دارد که شيعيان بدترين وضعيت را داشته اند. در واقع در خلال اوج ترقي قيمت هاي نفت در دهه 70، آنها شاهد بهبود قابل توجه شرايط زندگي نبودند.
13. On the Wahhabi Movement, See Crisis Group Report Can Saudi Arabia Reform Itsel? op.cit.
اگرچه اين اصطلاح در ديانت ودرک پيچيدگي تفکر مذهبي سعودي يا دورنماي تنوع اسلام گرايي در داخل عربستان سعودي مفيد نيست، توافق و همبستگي چشمگيري در ميان گروه هاي متعدد وجود دارد که شيعيان مستحق خواري و اهانت بوده و بايد باشند. در حالي که ضد شيعي گري براي اينکه عاملي براي رفع ديگر اختلافات ميان اسلام گرايان باشد، به اندازه کافي قوي نيست. اما اين نکته (خواري واهانت شيعيان) موضوعي است که بر سر آن اجماع حاصل است.
14. سلمان العوده در فتوايي در جولاي 2000 نوشت که در دو خليفه بعد از پيامبر استفاده از اصطلاح رافضه را براي به تصوير کشيدن شيعيان مدلل مي سازد. به پايگاه اينترنتي www.fwaed.org مراجعه شود.
15. فتاواي شيخ ابن عثيمين، جلد سوم، صص88-86.
16.اينکه شيعيان مسئول سقوط خلافت اسلامي در بغداد باشند و در تهاجم مغول ها و کشتار علماء دست داشته باشند تهمتي آشکار است زيرا : اولا تخطي از اصول قوانين اسلامي براي اولين بار بعد از جريان سقيفه ازسوي معاويه آغاز شد و او براي جانشين ساختن يزيد به خلافت به زور و پول متوسل شد و سنت اکاسره و قياصره را جانشين سنت پيامبر و اصحاب وي کرد ، خلافت را از انتخابي بودن به انتصابي شدن تبديل کرد و از خلافت اسلامي چيزي بر جاي نماند . اين بدعت معاويه توسط بني عباس تکرار شد و مشا تمامي بدبختي ها و شوربختي ها را فراهم کرد . ثانيا متاسفانه علما اهل سنت به جاي مبارزه با اين بدعت بزرگ و جهاد با ظلم و ستم و استبداد بر آن صحه گذاشتند . ثالثا در جريان فتح بغداد در زمان هولاکو لاين خواجه نصير الدين بود که جان تمامي علماي اهل سنت از آن جمله ابن ابي الحديد معتزلي را نجات داد . ( ويراستار)
17. Fandy T op.cit,p.206.
18. نسخه اي از فتوا به دست گروه بحران رسيد که از تاريخ آن 2 ژانويه 1994 بود . دروغ در اينجا به عمل به تقيّه شيعيان اشاره دارد که بر اساس آن شيعيان اعتقاد خود را به خاطر اجتناب از آزاد پنهان مي نمايند.
19. نسخه اي از فتوا به دست گروه بحران رسيد که تاريخ آن 13 ژوئن 1994 بود.
20. هيئه الاغاثه الاسلاميه العالميه
21. اين متن از روزنامه المدينه، 22 اکتبر 2004 اقتباس شده است. متن هيئه الاغائه درجوامع و شهرهايي از الحساء که داراي ترکيب جمعيتي شيعه و سني بودند، توزيع گرديد.
22. BBC, 18 July 2005, at www.bbc.uk
23. See www.alsaha.com
24. ناصر العمر در 18 مارس 2003 اين مطالب را در مسجد خالد بن وليد در رياض گفت. متن اين اظهارات در پايگاه اينترنتي سلمان العوده www.islamtoday.net منتشر گرديد.
25. See Crisis Group Report N 31, Saudi Arabia Backgrounder, op.cit, p. 10.
26. اين واقعه شيعيان منقطقه را وادار به طرح اين سؤال نمود که در حالي که تروريست ها در حال اداره سيستم هستند، چگونه مي توان دم از ريشه کن نمودن تروريسم زد؟ مصاحبه گروه بحران، هفوف، آوريل 2005.
27. موارد مهم خشونت ضد شيعي که بيش از هر چيز قابل ذکرند، تخريب و غارت حرم مطهر امام حسين در کربلا و کشتار بسياري از ساکنين شيعه آن توسط آل سعود در اوايل قرن بيستم مي باشند که انعکاس وسيعي در See al-Rasheed,op.cit p.22. سعودي ها اعم از شيعه و سني داشته است .
28. شعيان معتقدند که حکومت درترويج خشونت فرقه اي دست ندارد و فعالانه در صدد ريشه کني مبارزان (تروريست) که در منطقه در پي ضربه زدن هستند، مي باشد.
29. مصاحبه گروه بحران، منطقه شرقيه، آوريل 2005، يک گروه سلفي داستناني را در ا ين زمينه در پايگاه اينترنتي خود به آدرس www.asunah.net آورد.
30. ",Tody Craig Jones, "Seeking a Social Contract for Saudi Arabia Middle East Report, Fall 2003.
31. مصاحبه گروه بحران، هفوف، 22 آوريل 2005، دست کم يک گروه مبارز تروريست (گردان الحرمين) تهديد کرد که در مراسم عاشوراي 2005 حسينيه هاي شيعه را مورد هدف قرار مي دهد. برخي از رهبران اين گروه قبل از عملي نمودن تهديد خود در کويت دستگير شدند.
32. مصاحبه گروه بحران، سيحات، 18 آوريل 2005.
33. در 3 نوامبر 2004 در آستانه محاصرفلوجه سعود العتيبي يک نظريه پرداز القاعده در شبه جزيره عربستان، تأکيد قبلي گروه مبني بر جهاد داخلي را با نداي مشارکت گسترده تر در جهاد در عراق نسخ نمود.
34. مصاحبه گروه بحران، هلند، 17 ژوئن 2005.
35. محمد محفوظ يک روشنفکر شيعه تبعيدي سعودي به گروه بحران گفت که جنگ در عراق به جاي گسترش دموکراسي در منطقه، خشوننت فرقه اي را دامن زده است. مصاحبه گروه بحران، 17 مي 2005.
36. بر اساس تحليل عناصر اطلاعاتي ايالات متحده، تعداد جنگجويان خارجي از جمله سعودي ها، بين 500 تا 1000 تن را بالغ مي گردد. (مصاحبه گروه بحران، واشنگتن دي سي، آگوست 2005). مقامات ايالات متحده ا زجمله سناتور جوزف بايدن از دلاور (Delaware) و ژنرال جان ابي زيد، فرمانده مرکزي ايالات متحده مدعي هستند، سعودي ها تعداد غالب جهادي ها در عراق را تشکيل مي دهند. نيويورک تايمز، 22 ژوئن 2005.
جورج بوش در سخنراني 28 ژوئن 2005 خود در فورت براگ کاروليناي شمالي اشاره نمود که سعودي ها نقش محوري در پديده جهادي هاي خارجي در عراق را ايفا مي کند. وي افزود برخي از خشونت هايي را که در عراق شاهد هستيم توسط قاتلان بيرحمي که در عراق جمع شده اند تا با پيشرفت و گسترش صلح و آزادي مبارزه کنند، انجام مي گيرد. گزارشات نظامي ما حاکي از آن است که ما صدها جنگجوي خارجي که از عربستان سعودي، سوريه، مصر، سودان ، يمن ، ليبي و ديگر کشورها به عراق رفته اند را کشته يا دستگيرکرده ايم. به پايگاه اينترنتي رياست جمهوري آمريکا www.whitehouse.gov و نيز آسوشيتد پرس 1 جولاي 2005 مراجعه شود.
37. روزنامه هاي عرب زبان متعددي از تحليل گران منطقه نقل مي کنند که تعداد سعودي هايي که در سال هاي 2003 و 2004 وارد عراق شدند بالغ بر 2500 نفرند. (به رونامه الحيات 9 مي 2005 مراجعه شود). مقامات اين تعداد را زياد و مبالغه آميز مي دانند. به روزنامه الرياض 2 ژوئن 2005 مراجعه گردد که مشروح اظهارات ژنرال منصور الترکي سخنگوي وزارت کشور را آورده است. وي در پاسخ به نقل قول هايي مبني بر اينکه دستگيري هاي اخير توسط نيروهاي امنيتي سوريه حکايت ا ز12000 نفر جهادي در آنجا دارد، گفت: سعودي ها بيش از يک سوم اين رقم را تشکيل نمي دهند. رقم دقيق هرچه باشد، در اين بحثي نيست که بخش اعظم و احتمالاً تعداد روزافزوني از مبارزان سعودي در حال رفتن به عراق مي باشند.
38. در مصاحبه ها در استان هاي شرقيه ومرکزي، سعودي ها به شکل يکنواختي به گروه بحران گفتند که شخصاً دوستان و همسايگان خود را که براي جهاد به عراق رفته اند، مي شناسند. (مصاحبه گروه بحران، عربستان سعودي، آوريل- مي 2005).
39. روزنامه الوطن، 18 مي 2005.
40. عبدالله الرشاد يکي از اين مبارزين است که گفته مي شود وارد عراق شده است بر اساس گزارش 23 ژانويه 2005 شبکه ماهواره اي العربيه، الرشاد احتمالاً در حمله هوايي نيروهاي آمريکايي کشته شده است.
41. براي مقالات حاوي زندگينامه مجاهدين سعودي به روزنامه الوطن 19 ژانويه 2005؛ پايگاه اينترنتيwww.al-arabiya.net 20 فوريه 2005؛ آسوشيتدپرس، 28 فوريه 2005؛ رويترز 20 مارس 2005؛ الحيات 4 آوريل 2005؛ الوطن 18 مي 2005؛ الحيات 18 ژوئن 2005 مراجعه شود.
42. يک گزارش آژانس فرانس پرس در تاريخ 6 مي 2005 حکايت از آن داشت که 137 تن از اتباع سعودي در اين ماه در حال رفتن به عراق دستگير شدند. متعاقباً آنها به زندانيان سعودي در سوريه که عمدتاً شامل افراد مظنون به جهاد بودند، افزوده شدند. در اواخر ماه مي، مقامات سوريه 30 نفر سعودي را به عربستان عودت دادند. رويترز 30 مي 2005.
43. بر اساس گزارش روزنامه الحيات(متعلق به عربستان سعودي) يک خانواده در حال مشاهده تلويزيون عراق از حضور فرزند خود در اين کشور اطلاع يافت. الحيات، 4 آوريل 2005.
44. بامراجعه به دمّام که شهري با جمعيت مختلط شيعه و سني است. يک روزنامه نگار شيعه اين ديدگاه را بيان داشت که حکومت به جامعه شيعه طوري مي نگرد که گويي بخشي از جامعه عربستان نبوده و موقتي و زودگذر است. (مصاحبه گروه بحران، تاروت، 4 آوريل 2005). به عنوان نمادي از سطح ظن و ترديد، يک فعال شيعه وجود توافقي را ميان حکومت و سني هاي تندرو عنوان مي دارد که بر اساس آن سني هاي تندرو انتقادات خود از حکومت و روابط آن با قدرت هاي غربي را متعادل نموده و در عوض حکومت به روحانيون راديکال اجازه مي دهد تا تقويت و پيشبرد فعاليت هاي ضد تشيع در داخل کشور را پيش گيرند. مصاحبه گروه بحران، منامه، 19 جولاي 2005. 45. يک مربي زن سني و حامي شديد خانواده سلطنتي با اظهار اينکه مسئله اراده و خواست سياسي در ميان نيست بلکه عدم توانايي در ترکيب آرزوهاي حاکمان با خط مشي سياسي مي باشد؛ يک عقيده عمومي را منعکس نمود. مصاحبه گروه بحران، رياض 4 مي 2005
46. مقامات متعددي در حکومت سعودي اين نگراني را براي گروه بحران بر شمرده اند (از جمله برخي از نمايندگان شوراي شهر رياض و بعضي از اعضاي مجس شورا). بعضي از سعودي هاي خارج از حکومت نيز با ديدگاه آنها هم عقيده اند. مصاحبه گروه بحران، رياض، مي 2005.
47. مصاحبه با گروه بحران، 7 مي 2005.
48. مصاحبه گروه بحران با ترکي الحمد، دمّام، 20 آوريل 2005.
49. به طور همزمان، مقامات از نگراني هايي که توسط ملک عبدالله دوم پادشاه اردن در دسامبر 2004 در خصوص خطرات هلال شيعي که از ايران تا لبنان امتداد مي يابد، ابراز شد، چشم پوشي نموده اند. مصاحبه گروه بحران، رياض، 8 مي 2005.
50.براي تعريف و تشريح گروه هاي داخلي که مبارزه جانانه اي را جهت اصلاحات سياسي در سال 2003 راه انداختند، به بخش اول مراجعه شود.
51. منبع پيشين.
52. المدينه، 22 اکتبر 2004. در حالي که موضع الصفّار تعجب برانگيز نبود (به خاطر اينکه او از اواخر دهه 80 مروج مدارا و همزيستي بود)، تمايل و خواست العوده براي ديدار با شيعيان حکايت از تغييري مهم داشت.
53. مصاحبه گروه بحران ، دمّام 19 آوريل 2005. به خاطر حساسيت موضوع، از گروه بحران خواسته شد تا هويت اين روحاني را آشکار نگرداند.
54. روزنامه المدينه، 6 ژوئن 2005.
55. روزنامه المدينه، متن کامل مصاحبه در طول 5 هفته در سپتامبر و اکتبر 2004 منتشر گرديد.
56. مصاحبه گروه بحران با فوزي السيف، يک روحاني شيعه، تاروت، 20 آوريل 2005.
57. مصاحبه گروه بحران، منامه، 11 فوريه 2005.
58. مصاحبه گروه بحران، هفوف، 22 آوريل 2005.
59. BBC News online, 26 April 2004.
60. ايالات متحده آمريکا تلاش هاي ضد تروريسم عربستان سعودي و سطوح بي سابقه همکاري را مورد تمجيد قرار داده است. به نقل از:
BBC News online, 30 APRIL 2004.
61. صوت الجهاد اگر چه منبع بي طرفي نيست ولي مملو از ارجاعات به شکنجه اسلام گرايان توسط پليس از سال 2002 به بعد مي باشد. عفو بين الملل اذعان داشته است که قادر به دستيابي به ميزان شکنجه اي که عليه دستگيرشدگان اعمال شده نبوده است، زيرا اين سازمان اجازه ورود به عربستان سعودي را نداشته است.
62. قبل از ماه مي 2003 ايست هاي بازرسي و نگهبانان مسلح شايع نبود. حضور گسترده پليس از ديد بسياري از سعودي ها به عنوان امري بيگانه با فرهنگ کشور نگريسته شده و با تأثير متناقصي احساس عدم امنيت رادامن مي زند.
مصاحبه گروه بحران، رياض.
63. طبق اظهارات عبدالعزيز القاسم اسلام گراي ليبرال ، بين 20 تا 30 روحاني دستگير شدند . يک فهرست 12 نفره از روحانيوني که حبس شده بودند ، در 23 جولاي 2003 به پايگاه اينترنتي القلعه ارسال شد .
64. 4 تن از مقتولين در هر دو فهرست مي و دسامبر بودند. اين فهرست ها شامل اسامي بعضي از مهم ترين عمليات کنندگان القاهده شبه جزيره عربستان نمي گردند. اخيراً بين 600 تا 1000 نفر در ارتباط يا مبارزه ضد القاعده عربستان دستگير شدند. بسياري ازآنها مستقيماً در عمليات مبارزان دخيل نبودند ولي متهم به اين شدند که متعلق به شبکه وسيع تري از هواداران مي باشند. براي اطلاع بيشتر به منبع زير مراجعه شود:
Interview with Jamal Khashoggi, op.cit.
65. جنگ با تبادل آتش تفنگ که اخيراً در جاده ها و ايست هاي بازرسي به جاي داخل يااطراف ساختمان ها به وقوع پيوست. نشان مي دهد که القاعده شبه جزيره عربستان اغلب منازل امن خود را از دست داده است. برخي کمپ هاي آموزشي (به گفته عده اي) به ويژه در جنوب غربي هنوز پابرجا هستند؛ ولي قطعاً تأسيس چنين کمپ هايي در اطراف مناطق وسيع شهري در نجد و حجاز که از قابليت گسترده عضو گيري و استخدام نيرو برخوردارند، بسيار مشکل تر مي باشد.
66. طبق اظهارات يک فرد سعودي که ارتباطات قوي با سرويس اطلاعاتي دارد، 99 درصد از افرادي که در ارتباط با مبارزات تروريستي استخدام شدند، قبل از مي 2003 دستگير گرديدند. براي اطلاعات بيشتر به منبع زير مراجعه شود:
Interview with Jamal Khashoggi, op.cit.
67. ديگر علائم بي کفايتي شامل بسامدي است که با آن مبارزان بدون دردسر از محاصره پليس و تيراندازي متقابل فرار مي کردند. به نقل از مصاحبه گروه بحران، رياض.
68. ديلي تلگراف، 1 ژوئن 2004، مبارزين القاعده جزيره عربستان ادعا کرده اند که نيروهاي امنيتي سعودي در تمهيد بودن پل جانسون آنها را کمک کرده اند. (به نقل از صوت الجهاد شماره 19، ص 18). طبق اظهارات آنها، تجهيزات پليس به آنها کمک کرد تا يک ايست بازرسي برپا سازند.
69. ICG Report, can Saudi Arabia Reform Itself? op.cit, p.24.
70. http://www, arabicnews.com, 20 May 2004.
71. BBC News online, 24 June 2004; Reuters 29 June 2004.
72. Associated Press, 21 April 2004; The Washington Post, 5June 2004.
73. يک سعودي اظهار داشت، مردم واقعاً بدون ترس از انجام چيزي که به لحاظ ديني اشتباه باشد به سخنان شيخ ها گوش مي دهند. (به نقل از مصاحبه گروه بحران، رياض)، ديگري تأثير همه آنها را رد کرده و گفت، هيچ کس واقعاً به سخنان شيخ ها گوش نمي دهند. به آنها نگاه کنيد؛ بسيار پير و فرتوت هستند. به نقل از مصاحبه گروه بحران، رياض.
74. علي الخضير در 19 نوامبر 2003، ناصر الفهد در 22 نوامبر و احمد الخالدي در 13 دسامبر در صفحه تلويزيون ظاهر شدند. برداشت سعودي ها اين بود در حالي که الخضير واقعاً به خاطر اظهارات گذشته خود عذرخواهي نمود، الفهد و الخالدي اين کار را نکردند. (به نقل از مصاحبه گروه بحران). يکي از ايدئولوگ هاي اصلي القاعده شبه جزيره عربستان يعني عبدالله الرشود، الخضير را به خاطر پس گرفتن ديدگاه ها و عقايد خود مورد انتقاد قرار داد. براي اطلاع بيشتر به منبع زير مراجعه شود: Hasahim al-tarajuat Crushing the Retractions Published in December 2003 on Sawt al-jihad Website
اين برداشت محصول خواندن دقيق رونوشت مصاحبه ها بوده و تقريباً با اين اطمينان، تأثير کلماتشان در ميان مبارزان اسلام گرا کاهش يافت. در 12 ژانويه 2004، تلويزيون سعودي نيز تصاوير يک گروه از مبارزان دستگير شده را که درباره عضويتشان درالقاعده شبه جزيره عربستان صحبت کرده و براي خود توبه مي کردند، نشان داد.
75. 5 تن از علماي ديني (عبد الرحمن البرّاک، عبدالله الجبرين، سفر الحوالي، سلمان العوده و عبدالله التويجري) در ژوئن 2004 بيانيه مشترکي صادر و حملات تروريستي را محکوم کردند. (به نقل از الشرق الاوسط، 14 ژوئن 2004).
76. عناوين نمونه شامل ياسر کنان از لبنان بود که مي گفت من شروع به کمک به مجروحين کردم ولي وقتي که دختر خود را در ميان قربانيان ديدم، گيج شده شروع به گريه کردم. (به نقل از الشرق الاوسط، 23 آوريل 2004). مادر «وجدان» قرباني انفجار الوشم در رياض گفت: هيچ کس نمي تواند رنج و المي که خانواده ما در حال حاضر مي کشند، تصور نمايند. به نقل از الشرق الوسط، 1 ژوئن 2004.
77. مصاحبه گروه بحران، رياض.
78. Reuven Paz, " Hamas vs Al-Qaeda- The Condemnation of the Al-khobar Attack", PRISM Special Dispatch 1,2,3 June 2004.
79. ICG Report, Can Saudi Arabia Reform Itself? op.cit, p. 25.The Christion Science Monitor, 12 Jauary 2004; Los Angeles Times 16 May 2003.
80. يک استثناء، تحقيقي است که توسط نواف العبيد به عمل آمده و در گزارش گروه بين المللي بحران تحت عنوان زير مورد بحث قرار گرفته است:
ICG Report, Can Saudi Arabia Reform Itself? op.cit, p.s.
81. تروريست يک کلمه اتهامي در جهان اسلام و عرب است که به عنوان برچسبي نگريسته مي شود که توسط اسرائيل و غرب براي بي اعتبار کردن مقاومت فلسطين به آن زده شده است. کلماتي چون افراطيون (متطرفون) يا بنياد گرايان (اصوليون) کلاً در اين چارچوب مقبول تر و مساعدترند. به عنوان يک نشانه احتمالي ديگر از بيزاري عمومي از مبارزين، متخصصين ضد تروريست عربستان ادعا کردند که 90 درصد از اطلاعات آنها از افراد محلي منزجر از مبارزين به ايشان مي رسد. روزنامه آبزرور چاپ عربستان سعودي، 20ژوئن 2004.
82. الشرق الاوسط، 22 مي 2004. همچنين قرينه اي براي اعتقاد به اينکه حمايت عمومي از مبارزان در جايي افزايش مي يابد که حملات انحصاراً عليه خارجيان صورت پذيرد، وجود دارد يک سعودي جوان به گروه بحران گفته:
خشونت ها عليه سعودي ها خوب نيستند، ولي اگر مبارزين تنها به اهداف آمريکايي حمله کنند از نظر من خوب است. مصاحبه گروه بحران، رياض.
83. مصاحبه گروه بحران، رياض، 6 مي 2005.
84. گلف نيوز، 23 آگوست 2005.
85. عربستان سعودي در هر سال 4 گفت و گوي ملي برگزار مي کند و در اين راه «مرکز گفت وگوي ملي ملک عبدالعزيز» در رياض را براي به عهده گرفتن بحث هاي مربوطه تأسيس کرده است. به رغم اينکه عناوين منتخب شامل زنان، جوانان و افراط گرايان گرديده لکن تأکيد ويژه بر مناسبات سني- شيعه نشده است.

منبع: کتاب اصلاحات سياسي در عربستان سعودي، (تاثير بحران عراق بر تحولات سياسي عربستان سعودي )





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.