چگونگی رابطه با دیگران
نويسنده: کتایون ضیایی
آگاه بودن فرد از سبک ارتباطی خویش میتواند به برقراری ارتباطی کارآمد و مستمر با دیگران منجر شود. اگر فرد بداند چه اثری روی دیگران میگذارد، بهتر میتواند تصمیم بگیرد که آیا ارتباط او همان ارتباطی است که وی مایل به برقراری آن بوده یا خیر؟ به طور کلی میتوان گفت سه سبک اصلی در برقراری ارتباطات وجود دارد، سبک پرخاشگرانه، منفعلانه و جرأتمندانه.
آیا تاکنون مجبور شدهاید، برخلاف میلتان خواسته دیگران را بپذیرید؟ چقدر قادرید رنجش و ناراحتی خود را بیان کنید؟ اگر در جایی احساس کنید حقی از شما ضایع میشود چه واکنشی نشان خواهید داد؟اگر در موارد بالا احساس ضعف میکنید، باید بگوییم شما فاقد مهارتی به نام رفتار جرأتمندانه هستید.
رفتار جرأتمندانه در واقع بیان مناسب هر احساسی غیر از اضطراب است. این رفتار، یک رفتار بینفردی است که شامل ابراز صادقانه و نسبتاً صریح افکار و احساسات است به نحوی که از نظر اجتماعی مناسب باشد و احساسات و آسایش دیگران نیز در آن مورد توجه قرار گیرد.به طور کلی جرأتمندی را میتوان توانایی ابراز صادقانه نظرات، احساسات و نگرشها بدون احساس اضطراب دانست.جرأتمندی از طرفی شامل دفاع فرد از حقوق خود، به شکلی که حقوق دیگران پایمال نشود نیز هست. در اینجا بد نیست ابتدا اشارهای به سبکهای سالم و ناسالم برقراری ارتباط داشته باشیم، مهارتهای ارتباطی خوب مستلزم داشتن سطوح بالایی از خودآگاهی است. آگاه بودن فرد از سبک ارتباطی خویش میتواند به برقراری ارتباطی کارآمد و مستمر با دیگران منجر شود. اگر فرد بداند چه اثری روی دیگران میگذارد، بهتر میتواند تصمیم بگیرد که آیا ارتباط او همان ارتباطی است که وی مایل به برقراری آن بوده یا خیر؟ به طور کلی میتوان گفت سه سبک اصلی در برقراری ارتباطات وجود دارد، سبک پرخاشگرانه، منفعلانه و جرأتمندانه.در سبک پرخاشگرانه فرد با تهدیدکردن، از بین بردن حقوق دیگران و توهین با افراد ارتباط برقرار میکند و سعی دارد از این راه به اهداف خود دست یابد. در سبک منفعلانه برخلاف سبک قبلی فرد با عذرخواهی افراطی و کوچکانگاری خود تمام افکار، احساسات و حقوق شخصی خودش را به نفع طرف مقابل نادیده میگیرد. این در حالی است که در سبک جرأتمندانه همه احساسات به جز اضطراب به راحتی ابراز میشود و نتیجه آن حرکت به سمت اهداف و مقاصد شخصی بدون ضایع کردن حق دیگران است.
با رفتار خود دیگران را تحقیر کرده و رئیسمآبانه برخورد میکنند. آنها قدرتطلب هستند و به حریم شخصی سایر مردم احترام نمیگذارند. این افراد ممکن است به صورت فیزیکی، کلامی یا عاطفی به دیگران حمله کنند و هرگز سپاسگذاری یا امتنانی نسبت به آنچه سایرین برایشان انجام میدهند، ندارند.
اگر با کسی روبه رو شدید که همیشه اخمهایش در هم است، همه را چپچپ نگاه میکند، مدام انگشت اشارهاش را به سمت طرف مقابل تکان میدهد، خیره نگاه میکند و به طرف مقابل چشم میدوزد و حالت بدنی خشک و بدون انعطاف، لحن صدایش انتقادی، بلند و سرزنشآمیز است و مدام غرولند میکند، میتوانید شک کنید او یک فرد با رفتار پرخاشگرانه است. لحن کلام این افراد اغلب تحکمآمیز است و با کلامشان سایرین را میرنجانند و آزار میدهند. خشم، عصبانیت، بیطاقتی و ناکامی از جمله احساساتی است که آنها اغلب تجربه میکنند.
اگرچه ممکن است آنها دیگران را وادار به اطاعت از خود کنند اما این اطاعت توام با رنجش است و رفتار آنها اغلب باعث برانگیختهشدن خشم دیگران میشود تا جایی که گاه طرف مقابل را به مقاومت، برخورد دفاعی، دروغگویی، پنهانکاری، فاصلهگیری و عقبنشینی وادار میکند.
پیروان سبک انفعالی معمولاً زیاد آه میکشند و همیشه سعی میکنند هوای دو طرف را داشته باشند تا خدای نکرده تعارضی به وجود نیاید. آنها همیشه آرامش خود را حفظ میکنند، حتی وقتی احساس کنند، منصفانه با آنها برخورد نشده است. اغلب به جای اقدام کردن متوسل به شکوه و شکایت میشوند و خیلی راحت اجازه میدهند، دیگران برای آنها انتخاب کنند و تصمیم بگیرند. آنها در برنامهریزی مشکل دارند و خود را نادیده گرفته و فدا میکنند کمتر حرکات چهرهای دارند، بیقرار هستند و مدام از سر توافق لبخند میزنند و سرشان را تکان میدهند. چشمهایشان را اغلب پایین میاندازند، وضعیت بدنی خمیدهای دارند و تن صدایشان همیشه پایین و ملایم است. اگر بخواهید کاری را به آنها محول کنید غالباً جملاتی مانند «من نمیتوانم»، «شما بیشتر از من تجربه دارید» و «ممکن است اشتباه باشد، ولی...» را خواهید شنید. آنها سعی میکنند مشکلات را نادیده، بگیرند، از آنها دوری کنند و حل کردن آنها را به تعویق بیندازند. همیشه به ظاهر موافق هستند، در حالی که گاه موافقت آنها قلبی نیست. انرژی زیادی را صرف پرهیز از تعارضها و مقولههای اضطراببرانگیز میکنند و وقت زیادی را هم صرف گرفتن نصیحت، توصیه و نظارت از دیگران میکنند. بیش از حد معقول هستند و با هر چیزی موافقند و همین امر باعث میشود دیگران نسبت به آنها پرتوقع شوند و دلیلتراشی را در سایر افراد برمیانگیزند.
این افراد معمولاً خوب گوش میدهند و گوشدهندههای فعال و کارآمدی هستند. محدودیتها و انتظارات خود را به راحتی ابراز میکنند و مشاهداتشان را بیان کرده و از قضاوت عجولانه خودداری میکنند. خواستههای خود را در اولین فرصت، مستقیم و صادقانه ابراز کرده و مراقب احساسات دیگران هم هستند. براساس انتخاب خود عمل میکنند و با دانستن اینکه چه چیزی درست است برای رسیدن به هدفشان برنامهریزی میکنند. عمل مدار هستند و انتظاراتشان واقعبینانه است. منصفانه و عادلانه و البته قابل پیشبینی عمل میکنند. در جهت رسیدن به اهداف خود حقوق دیگران را از بین نمیبرند. چهرههای آنها معمولاً حاکی از توجه و علاقه است و از تماس چشمی مستقیم با دیگران ابایی ندارند. با صدایی متناسب و مناسب صحبت میکنند و عواقب کارهایشان را میپذیرند. این افراد اغلب احساسات منفی را از خود دور میکنند و شوق، رضایت و آرامش از خصوصیات آنهاست.آنها نه تنها دیگران را تحقیر نمیکنند، بلکه باعث افزایش اعتماد به نفس دیگران شده و به آنها انگیزه میدهند و به گونهای با اشخاص رفتار میکنند که جایگاه هرکس محفوظ بماند.
/س
آیا تاکنون مجبور شدهاید، برخلاف میلتان خواسته دیگران را بپذیرید؟ چقدر قادرید رنجش و ناراحتی خود را بیان کنید؟ اگر در جایی احساس کنید حقی از شما ضایع میشود چه واکنشی نشان خواهید داد؟اگر در موارد بالا احساس ضعف میکنید، باید بگوییم شما فاقد مهارتی به نام رفتار جرأتمندانه هستید.
رفتار جرأتمندانه در واقع بیان مناسب هر احساسی غیر از اضطراب است. این رفتار، یک رفتار بینفردی است که شامل ابراز صادقانه و نسبتاً صریح افکار و احساسات است به نحوی که از نظر اجتماعی مناسب باشد و احساسات و آسایش دیگران نیز در آن مورد توجه قرار گیرد.به طور کلی جرأتمندی را میتوان توانایی ابراز صادقانه نظرات، احساسات و نگرشها بدون احساس اضطراب دانست.جرأتمندی از طرفی شامل دفاع فرد از حقوق خود، به شکلی که حقوق دیگران پایمال نشود نیز هست. در اینجا بد نیست ابتدا اشارهای به سبکهای سالم و ناسالم برقراری ارتباط داشته باشیم، مهارتهای ارتباطی خوب مستلزم داشتن سطوح بالایی از خودآگاهی است. آگاه بودن فرد از سبک ارتباطی خویش میتواند به برقراری ارتباطی کارآمد و مستمر با دیگران منجر شود. اگر فرد بداند چه اثری روی دیگران میگذارد، بهتر میتواند تصمیم بگیرد که آیا ارتباط او همان ارتباطی است که وی مایل به برقراری آن بوده یا خیر؟ به طور کلی میتوان گفت سه سبک اصلی در برقراری ارتباطات وجود دارد، سبک پرخاشگرانه، منفعلانه و جرأتمندانه.در سبک پرخاشگرانه فرد با تهدیدکردن، از بین بردن حقوق دیگران و توهین با افراد ارتباط برقرار میکند و سعی دارد از این راه به اهداف خود دست یابد. در سبک منفعلانه برخلاف سبک قبلی فرد با عذرخواهی افراطی و کوچکانگاری خود تمام افکار، احساسات و حقوق شخصی خودش را به نفع طرف مقابل نادیده میگیرد. این در حالی است که در سبک جرأتمندانه همه احساسات به جز اضطراب به راحتی ابراز میشود و نتیجه آن حرکت به سمت اهداف و مقاصد شخصی بدون ضایع کردن حق دیگران است.
رفتار پرخاشگرانه
با رفتار خود دیگران را تحقیر کرده و رئیسمآبانه برخورد میکنند. آنها قدرتطلب هستند و به حریم شخصی سایر مردم احترام نمیگذارند. این افراد ممکن است به صورت فیزیکی، کلامی یا عاطفی به دیگران حمله کنند و هرگز سپاسگذاری یا امتنانی نسبت به آنچه سایرین برایشان انجام میدهند، ندارند.
اگر با کسی روبه رو شدید که همیشه اخمهایش در هم است، همه را چپچپ نگاه میکند، مدام انگشت اشارهاش را به سمت طرف مقابل تکان میدهد، خیره نگاه میکند و به طرف مقابل چشم میدوزد و حالت بدنی خشک و بدون انعطاف، لحن صدایش انتقادی، بلند و سرزنشآمیز است و مدام غرولند میکند، میتوانید شک کنید او یک فرد با رفتار پرخاشگرانه است. لحن کلام این افراد اغلب تحکمآمیز است و با کلامشان سایرین را میرنجانند و آزار میدهند. خشم، عصبانیت، بیطاقتی و ناکامی از جمله احساساتی است که آنها اغلب تجربه میکنند.
اگرچه ممکن است آنها دیگران را وادار به اطاعت از خود کنند اما این اطاعت توام با رنجش است و رفتار آنها اغلب باعث برانگیختهشدن خشم دیگران میشود تا جایی که گاه طرف مقابل را به مقاومت، برخورد دفاعی، دروغگویی، پنهانکاری، فاصلهگیری و عقبنشینی وادار میکند.
رفتار منفعلانه
پیروان سبک انفعالی معمولاً زیاد آه میکشند و همیشه سعی میکنند هوای دو طرف را داشته باشند تا خدای نکرده تعارضی به وجود نیاید. آنها همیشه آرامش خود را حفظ میکنند، حتی وقتی احساس کنند، منصفانه با آنها برخورد نشده است. اغلب به جای اقدام کردن متوسل به شکوه و شکایت میشوند و خیلی راحت اجازه میدهند، دیگران برای آنها انتخاب کنند و تصمیم بگیرند. آنها در برنامهریزی مشکل دارند و خود را نادیده گرفته و فدا میکنند کمتر حرکات چهرهای دارند، بیقرار هستند و مدام از سر توافق لبخند میزنند و سرشان را تکان میدهند. چشمهایشان را اغلب پایین میاندازند، وضعیت بدنی خمیدهای دارند و تن صدایشان همیشه پایین و ملایم است. اگر بخواهید کاری را به آنها محول کنید غالباً جملاتی مانند «من نمیتوانم»، «شما بیشتر از من تجربه دارید» و «ممکن است اشتباه باشد، ولی...» را خواهید شنید. آنها سعی میکنند مشکلات را نادیده، بگیرند، از آنها دوری کنند و حل کردن آنها را به تعویق بیندازند. همیشه به ظاهر موافق هستند، در حالی که گاه موافقت آنها قلبی نیست. انرژی زیادی را صرف پرهیز از تعارضها و مقولههای اضطراببرانگیز میکنند و وقت زیادی را هم صرف گرفتن نصیحت، توصیه و نظارت از دیگران میکنند. بیش از حد معقول هستند و با هر چیزی موافقند و همین امر باعث میشود دیگران نسبت به آنها پرتوقع شوند و دلیلتراشی را در سایر افراد برمیانگیزند.
رفتار جرأتمندانه
این افراد معمولاً خوب گوش میدهند و گوشدهندههای فعال و کارآمدی هستند. محدودیتها و انتظارات خود را به راحتی ابراز میکنند و مشاهداتشان را بیان کرده و از قضاوت عجولانه خودداری میکنند. خواستههای خود را در اولین فرصت، مستقیم و صادقانه ابراز کرده و مراقب احساسات دیگران هم هستند. براساس انتخاب خود عمل میکنند و با دانستن اینکه چه چیزی درست است برای رسیدن به هدفشان برنامهریزی میکنند. عمل مدار هستند و انتظاراتشان واقعبینانه است. منصفانه و عادلانه و البته قابل پیشبینی عمل میکنند. در جهت رسیدن به اهداف خود حقوق دیگران را از بین نمیبرند. چهرههای آنها معمولاً حاکی از توجه و علاقه است و از تماس چشمی مستقیم با دیگران ابایی ندارند. با صدایی متناسب و مناسب صحبت میکنند و عواقب کارهایشان را میپذیرند. این افراد اغلب احساسات منفی را از خود دور میکنند و شوق، رضایت و آرامش از خصوصیات آنهاست.آنها نه تنها دیگران را تحقیر نمیکنند، بلکه باعث افزایش اعتماد به نفس دیگران شده و به آنها انگیزه میدهند و به گونهای با اشخاص رفتار میکنند که جایگاه هرکس محفوظ بماند.
/س