حقوق کودک
الف- ايام بارداري
- امنيت و تغذيه ي کافي؛ مادر بايد در دوران بارداري از امنيت و تغذيه ي سالم برخوردار باشد، تا سلامت و رشد جنين را تأمين کند، تأثير امنيت جسمي و روحي مادر بر جنين، امري محسوس و غير قابل ترديد است و نيازي به بحث نيز ندارد. درباره ي تغذيه ي مادر نيز سخن فراوان است. دستور کلي، تغذيه ي کافي و استفاده از غذاها و ميوه هاي مقوي و خوشبو و انواع ويتامين هاي مورد نياز است و راز اين که بانوان باردار، ميل شديد به برخي از غذاها پيدا مي کنند (و يار) نيز همين است که جنين آن ها چنين غذاهايي را نياز دارد و نياز او به مادر منتقل مي شود. روايات متعددي از سوي پيشوايان معصوم (ع)، مسأله ي تغذيه ي مادر را مطرح کرده که به دو روايت از پيامبر (ص) بسنده مي کنيم؛
1- «اطعموا حبالاکم السفرجل فانه يحسن اخلاق اولادکم»(1)
به زنان باردارتان «به» بخورانيد که اخلاق فرزندانتان را نيکو مي کند.
2- «اطعموا حبالاکم اللبان فا الصبي اذا غذي في بطن امه باللبان اشتد قلبه و زيد عقله ...»(2)
به زنان حامله، کندر بخورانيد که کودک، وقتي در شکم مادر، کندر تغذيه کند دلش محکم و خردش افزون مي گردد.
ب- هنگام زايمان
1- زايمان
2- غسل ولادت
3- خوراک مادر و نوزاد
«ليکن اول ما تأکله النفساء الرطب»(5)
نخستين غذاي زائو، بايد رطب باشد.
حضرت صادق عليه السلام نيز سفارش کرده که :
«حنکوا اولادکم بتربه الحسين (ع) فانه امان»(6)
کام فرزندانتان را با تربت سيدالشهدا (ع) برگيريد که امنيت آنان را تضمين مي کند.
4- آواي ملکوتي
5- نام گذاري
6-اصلاح سر و ختنه
ختنه کردن پسر نيز واجب است و مستحب است آن را نيز در روز هفتم تولد انجام دهند گرچه مي توان آن را به تأخير انداخت واگر تا هنگام بلوغ پسري را ختنه نکنند، بر خود او واجب مي شود اقدام کند و ختنه، شرط صحت طواف خانه ي خدا در حج و عمره است.(10)
7- وليمه و عقيقه
يکي از مستحبات مؤکد، «عقيقه» است يعني کشتن شتر يا گاو و گوسفند و صدقه دادن آن به نيت نوزاد.
مستحب است براي پسر، حيوان نر و برا ي دختر، حيوان ماده عقيقه کنند و مستحب است عقيقه در روز هفتم ولادت انجام پذيرد و هر قدر تأخير بيفتد، استحباب آن ساقط نمي شود و از هنگام بلوغ تا آخر عمر بر خود شخص مستحب است عقيقه ي خود را بدهد و پس از مرگ او نيز بر بازماندگانش مستحب است از سوي او عقيقه ي تولدش را بدهند.
عقيقه بايد حتما حيوان باشد و صدقه ي قيمت آن کافي نيست و مستحب است ران حيوان را به ماما اختصاص دهند و در پخش آن به شکل خام يا پخته مخيرند، چنان که مي توانند آن را بپزند و دست کم، ده نفر مؤمن را به خوردن آن دعوت کنند و هرچه مؤمنان بيشتر باشند بهتر است و آنان پس از صرف غذا براي کودک دعا کنند.(12)
ج- دوران شيرخوارگي
دوران کامل شيرخوارگي، دو سال تمام (24 ماه قمري) و تا 21 ماه نيز مي توان آن را کاهش داد، ولي در صورت امکان و بدون ضرورت، نبايد بيش از آن کاهش دهند.(14)
اگر پدر و جد کودک، توان تأمين شير او را داشته باشند، بر مادر واجب نيست کودک را به طور رايگان شير بدهد، بلکه مي تواند در ازاي شير، اجرت مطالبه کند ولي اگر کودک يا پدر و جد او تمکن مالي نداشته باشند، بر مادر واجب است توسط خود يا زن ديگري، شير کودک را تأمين کند و مخارج او را بپردازد.(15)
اگر مادر، داوطلبانه حاضر شود مجاني يا با اجرت کمتري کودک خود را شير دهد بر ديگران ترجيح دارد، ولي اگر ديگران با اجرت کمتري حاضر شوند کودک را شير دهند، پدر طفل، حق دارد او را به آنان واگذارد.(16)
در روايات متعددي از معصومين عليهم السلام، آداب و رسوم و نکاتي مهمي پيرامون شيرخوارگي اطفال بيان شده که در اين جا به دو روايت از امام صادق عليه السلام تبرک مي جوييم؛
1- «الرضاع واحد و عشرون شهرا فما نقص فهو جور علي الصبي»(17)
دوران شيرخوارگي [دست کم] 21 ماه است و هرچه از آن کاسته شود، بر کودک، ستم شده است.
2- امام به بانويي به نام ام اسحاق- که در حال شير دادن طفل خود بود- فرمود: «يا ام اسحاق لاترضعيه من ثدي واحد و ارضعيه من کليهما يکون احدهما طعاما و الاخر شرابا»(18)
اي ام اسحاق! کودکت را از يک پستان شير مده، بلکه او را از دو پستان شير بنوشان تا يکي غذا و ديگري نوشابه اش باشد.
د- حق حضانت
1- مادر
حضانت دختر تا هفت سالگي از آن مادر است و اگر مادر از شوهرش جدا شود تا هنگامي که ازدواج مجدد نکند، حق حضانت برايش محفوظ است و اگر مادر با فرد ديگري ازدواج کند، حق حضانت او- چه درباره ي پسر و چه درباره ي دختر- از بين مي رود.
تبصره: اگر مادر از شوهر دومش جدا شود، بعيد نيست که حق حضانت او تجديد شود و احتياط آن است که با پدر کودک صلح و سازش نمايد.(19)
2- پدر
با مرگ پدر، حق حضانت به مادر منتقل مي شود- خواه ازدواج کند يا نکند چنان که اگر مادر در دوران حضانت خويش از دنيا برود، حق حضانت از آن پدر مي گردد.(21)
3- خويشان
يک مسأله: حضانت با بلوغ و رشد* فرزند به پايان مي رسد و ديگر هيچ کس - حتي والدين - حق حضانت بر او را ندارند، بلکه جوان، اختيار خود را دارد، خواه پسر باشد يا دختر.(23)
پي نوشت :
1- مستدرک الوسائل، نوري، ج 15، ص 135.
2- وسائل الشيعه، ج 21، ص 405.
3- تحرير الوسيله، ج 2، ص 309، مسأله ي 1.
4- همان، ص 310، مسأله ي 2.
5- وسائل الشيعه، ج 21، ص 403.
6- مستدرک الوسائل، ج 15، ص 138.
7- تحرير الوسيله، ج 2، ص 310، مسأله ي 2.
8- همان.
9-تحرير الوسيله، ج 2، ص 310، مسأله 2.
10- همان، مسأله ي 4-5.
11- همان، مسأله 3.
12- همان، ص 311، مسأله ي 9-10.
13- تحرير الوسيله، ج 2، ص 312، مسأله ي 14.
14- همان، مسأله ي 15.
15- همان، مسأله ي 11.
16- همان، مسأله ي 12.
17- وسائل الشيعه، ج 21، ص 455.
18- وسائل شيعه، ج 21، ص 453.
19- تحرير الوسيله، ج 2، ص 312-313، مسأله ي 16.
20- تحرير الوسيله ، ج 2، ص 313، مسأله ي 16.
21- همان، مسأله ي 17.
22- همان.
(*)منظور رشد عقلي و فکري است به گونه اي که فرد بتواند خود را اداره کند.
23- همان، مسأله ي 18.
/س