طرح خاورميانه جديد
واژه ي خاورميانه(1) نخستين بار در سال 1902 م توسط «ا. ت. ماهان»(2) متخصص تاريخ دريايى به كار گرفته شد. اين قلمرو شامل كشورهـاى ايران، افغانستان، تركيه و سرزمين هايى است كه در شبه جزيره ي عربستان و شمال آن و دره ي نيل واقع شده اند. اين منطقه با حدود دوازده ميليون كيلومتر مربع مساحت (10% وسعت خشكى هاى زمين) حدود سيصد ميليون نفر، معادل 5% سكنه جهان، را در خود جاى داده است.
عامل مهم جغرافيايى كه باعث يگانگى اين منطقه شده، آب و هوا مى باشد، اقليم گرم و خشك با تابستان هاى طولانى، زمستان هاى كوتاه، ريزش هاى جوى كم و تبخير قابل توجه چنين همگرايى را پديد آورده است.
اين ناحيه كانون پيدايش سه دين بزرگ اسلام، مسيحيت و يهود مى باشد اما فرهنگ غالب مردمش بر اساس باورهاى اسلامى بنيان نهاده شده و زبان عربى كه لسان قرآن است درآن رواج افزونترى دارد. در واقع خاورميانه مركز دنياى اسلام است، زيرا قبله گاه مسلمين، اماكن زيارتى، عبادتى و آموزشى، مواريث ارزشمند اسلامى و بستر جغرافيايى حوادث صدر اسلام و كانون پيدايش اين آيين و رويش و شكوفايي آن، در اين قلمرو قرار دارد.
نخستين تمدن ها از جمله تمدن بين النهرين و تمدن مصرى، در خاورميانه شكل گرفتند، ظهور اولين شهرها، اختراع خط و پيدايش اولين دولت ها ارمغان اين تمدن است.
خاورميانه موقعيت منحصر به فرد استراتژيكى دارد زيرا در مركز سه قاره ي آسيا، اروپا و آفريقا قرار گرفته و كوتاهترين راههاى هوايى و آبى اروپا و آسيا از اين منطقه مى گذرد، خطوط ساحلى درياى سياه، مديترانه، عمان، خليج فارس، درياى سرخ و اقيانوس هند به همراه تنگه هاي هرمز، بسفر، داردانل، و ترعه سوئز بر اهميت سوق الجيشى اين ناحيه مى افزايند.
همين ويژگيها و حفظ منافع تجاري از جمله دسترسى به انرژي موجب گرديد تا قدرت هاي استعمارى براى تحكيم استيلاى خود بر خاورميانه، نقشه هايى را به شرح ذيل اجراكنند:
1- تحميل مرزهايى كه با مناسبات فرهنگى، جغرافيايى و ويژگى هاى انسانى منطقه تناسبى نداشته و موجب پيدايش اختلافات سياسي كشورهاى همسايه، كشمكش هاى ناحيه اى و عدم ثبات سياسي در اين قلمرو گرديده است.
2- پس از تجزيه امپراتورى عثمانى پديده ي ناسيوناليسم را مطرح نمودند تا هر قومى براى تحكيم هويت و مليت خود با اقوام ديگر در اصطکاك باشد و چنين روندى آشفتگى هاى سياسى را تشديد نمايد و نيز حضور مذهب و نمادهاى دينى در عرصه هاي اجتماعى و سياسي كم رنگ شود.
3- اگر چه كشورهاي خاورميانه به استقلال ظاهرى دست يافته اند اما غالبا رژيم هايى بر آن حاكم گرديده اند كه سر سپردگى و وابستگى خود را به اجانب و بيگانگان حفظ كرده اند و با كشورهاى اروپايى مناسبات سياسى، تجارى و فرهنگى بهترى برقرار كرده اند.
4- بوجود آمدن دولت غاصب صهيونيستى همچون غده اى سرطانى در خاورميانه و با سوء استفاده از جامعه ملل ضايعه اى را در قلب جهان اسلام پديد آورد كه زخم خون چكانى را براى مسلمين و دردها، رنج ها، آوارگى ها و درگيرى هاى خونينى را براى ملت فلسطين بوجود آورده است.
5- تحريك فرقه ها و اقليت ها بر عليه مسلمانان و بزرگ نمايى برخى بدعت ها و انحرافات فرقه اى براى تشديد اختلافات شيعه و سنى و رو در روى هم قرار دادن مسلمانان.
6- تهاجم فرهنگى و يورش وحشيانه عليه ارزشهاي دينى با مطرح كردن افكارى چون جبرگرايى، عزلت صوفيانه، جدايى دين از سياست، كوشش براى ترويج بى حجابى، رواج فساد و بى بند و بارى، ترديد در شعائر دينى و مراسم بزرگداشت معصومين (ع)، انفكاك بين نسل جوان و فضيلت هاى اسلامى و دانشوران و پارسايان، مخدوش نمودن عناصر سازنده و رشد دهنده ي اسلامى مثل ايثار، جهاد، دفاع، امر به معروف و نهى از منكر و تبليغ رفاه زدگى، مدگرايى و در نتيجه فاصله گرفتن از موازين شرعى و دينى.
در سال 1973 م مشاور رئيس جمهور وقت آمريكا، ويژگى هاي خاورميانه جديد را مشخص كرد و گفت: اسرائيل توانست در جنگ اكتبر خود را به عنوان قدرت بزرگ اين منطقه نشان دهد و وقت آن رسيده كه به قوى ترين رژيم منطقه اى مبدل گردد. اين اظهارات انديشه تجزيه كشورهاي اسلامى و نيز تضعيف دول عربى اين منطقه را ترويج مى نمود و زواياي مخفى سياست آمريكا را دنبال مى كرد و شگفتى عده اي از تحليل گران سياسى را برانگيخت زيرا دولت غاصبى كه از مديريت اشغالگرى هايش در صحراى سينا، نوار غزه، كرانه باخترى رود اردن و بلندي هاى جولان عاجر بود چگونه مى توانست چنين قدرتى را به دست آورد.
امضاى توافق كمپ ديويد ميان مصر و رژيم اشغالگر قدس و عادى سازى روابط سياسى و اقتصادي ميان اين دو، بار ديگر اين موضوع را مطرح كرد چرا كه مصر ديگر متعهد به اجراى معاهده ي دفاع مشترك عربى نبود و از نظام منطقه اي سرزمين هاى اسلامى خاورميانه خارج شده بود. صهيونيست ها اولين بار ميزان تأثير و اعتبار اين توافق نامه را با تهاجم گسترده به لبنان آزمودند و مقاومت فلسطينى را مجبور به عقب نشينى كردند و كشتارهاى وحشيانه اى را در اردوگاه آوارگان در صبرا و شتيلا به راه انداختند.
به دنبال جنگ دوم خليج فارس، سران عرب حاضر در كنفرانس مادريد با تفرقه خود تصميم گرفتند بار ديگر منشور جامعه عرب را كه اتحاد كشورهاي اسلامى خاورميانه را تقويت مى كرد زير پا بگذارند. در چنين فضايى پيمان اسلو را امضا كرده كه تلاشى براي سازش با رژيم اشغالگر قدس به شمار مى رفت. تمامى اين اقدامات، گام هايى جدى براى زير پاگذاشتن خاورميانه اسلامى و طرح خاورميانه جديد بود.
حادثه يازدهم سپتامبر و بهانه قرار دادن موضوع تروريسم، ماجراى القاعده و طالبان فرصت مناسبى را براي آمريكا فراهم آورد تا طرح خاورميانه بزرگ(3) را براي اولين بار در 12 سپتامبر 2002 ميلادى، اعلام نمايد. اين طرح از يك سو با مخالفت شديد كشورهاي عربي و از طرف ديگر با بدبينى و ترديد كشورهاي اروپايى مواجه شد كه بر اثر اين اعتراض تعديل گشت و در 10 ژوئن 2004 م طرح خاورميانه گسترده در نشست گروه هشت به تصويب رسيد كه لحن ملايم ترى دارد و در آن به اجراى دموكراسى، آزادى، حكومت قانون، حقوق بشر تأكيد گرديده و اصلاحات اقتصادى را مطرح نموده و به حل مسئله فلسطين هم اشاره دارد.
متاسفانه زمينه هايى در خاورميانه وجود دارد كه چنين بهانه اى را به دست استكبار جهانى به رهبرى آمريكا داده است كه به مواردى اشاره مى گردد:
1- مجموع درآمد ناخالص ملى 22 كشور عربى بسيار كمتر از كشور اسپانياست.
2- از 162 ميليون نفر سكنه بالاى 18 سال در اين سرزمين ها، 65% بيسوادند كه دو سوم آنان را زنان تشكيل مى دهند.
3- شمار بيكاران خاورميانه متجاوز از بيست ميليون نفر است.
4- صرفا 3 / 5% از كرسى هاي مجالس كشورهاى خاورميانه به زنان اختصاص دارد.
5- نيمى از جوانان عرب تمايل به مهاجرت دائم در اروپا را دارند.
6- در اغلب كشورهاى عربى، فقر گسترش روزافزونى دارد.
7- اين سرزمين ها به لحاظ آزادى هاى اجتماعى خصوص آزادى بيان در پايين ترين جايگاه قرار دارند.
8- نشر رسانه ها در كشورهاى عربى داراى كيفيت پايينى بوده و غالبا در اختيار دولت مى باشد.
9- كشورهاى عرب در سال 2003 م تنها 1 / 1% توليد كتاب در جهان را به خود اختصاص داده اند در حالى كه كشور يونان با يازده ميليون نفر سكنه پنج برابر 22 كشور عرب كتاب منتشر مى كند!
10- رژيم هاى حاكم در اين قلمرو اكثرا بصورت خانوادگى، موروثى، قبيله اى يا انتخابات كاذب و صورى و نه مردمى، روى كار آمده اند.
11- در حالى كه كشورهاى خاورميانه سالانه ميلياردها دلار صرف خريد مجهزترين سلاح هاى جنگى مى نمايد و طبقاتى از مردمانش در ثروت هاى فراوانى غوطه ورند، به اجراى عدالت، توزيع درست منابع و گسترش آمزوش و بهداشت توجهى ندارند.
12- در اين كشورها به جز مواردى استثنايى از دستاوردهاى علمى، هنرى، فلسفى و ادبى خبرى نمى باشد و در عوض گزارش هايى كه از اين منطقه به جهان مخابره مى گردد مربوط به جنگ ها، كشتارها، رقابت هاى تسليحاتى، ترورها، كودتاها و نزاع هاى مرزى است.
بنابراين بايد براى رفع اين دشوارى ها و نابسامانى ها به دنبال راهكارهايى بود كه اين منطقه را با آن توان هاى مهم اقتصادى، اجتماعي به سوى توسعه سوق دهد و شرايط به گونه اى فراهم گردد كه رژيم هاى منطقه از سلطه گري و سركوب مردم دست بردارند و زمينه هاى شكوفايى علمى و فرهنگى را فراهم كنند و بهانه اى به دست دشمنان ندهند.
البته استكبار به هيچ عنوان براى رشد فكرى و توسعه فرهنگى و اقتصادى اين منطقه تلاش نمى كند و هدفش از طرح خاورميانه گسترده اين است که:
1- بر نقاط استراتژيك و منابع انرژى آن سلطه يابد.
2- براى حفظ امنيت دولت غاصب صهيونيستى بكوشد.
3- با امواج بيدارى اسلامى مبارزه كند.
4- فرهنگ سلطه گرى را ترويج نموده و زمينه را براى جهانى سازي مورد توجه خود، فراهم سازد.
5- بوجود آوردن ملت ها و سرزمين هايى كه اهداف ابرقدرت ها را تأمين مى كنند و ترويج دموكراسى كنترل شده كه اسلام بدون ضرر را ترويج مى نمايد.
تهاجم نظامى به افغانستان و عراق و ساقط نمودن قدرت طالبان و صدام آغاز مرحله اول خاورميانه گسترده به شمار مى رفت، نظام سلطه كه خود اين رژيم ها را تقويت كرده بود تصور مى كرد با محو دولت هاى شرور بتواند نظام هاى مورد طبع خود را روى كار آورد اما ديرى نگذشت كه متوجه شدند اين برنامه ها، فرصتى را براى مسلمانان انقلابى پديد آورده تا اقتدارى جديد به دست آورند.
پيروزى مجاهدان افغان و تشكيل مجلس قانونگذارى در افغانستان، پيروزى ائتلاف يكپارچه در عراق و روى كار آمدن دولت اسلامى با حمايت مردم و علما و مراجع تقليد، پيروزى حزب الله لبنان در انتخابات پارلمانى لبنان و مشاركت در نظام سياسى، اجرايى و ادارى اين كشور و سرانجام غلبه حيرت انگيز حزب الله بر ارتش صهيونيستي در نبردى يك ماهه، پيروزى حماس در فلسطين و پيروزى اسلام گرايان شيعه در انتخابات شهردارى استان هاى شرقى عربستان، به دست آوردن چهل درصد كرسى هاى پارلمان بحرين توسط شيعيان از يك سو، طرح خاورميانه اى آمريكايى را در اولين گام خود با موانع بسيار جدى توأم ساخت و از طرف ديگر معادلاتى را در منطقه رقم زد كه بايد از آن به خاورميانه مسلمانان ياد كرد، واقعيت مهمى که منافع غرب و نظام سلطه را به خطر انداخته است.
ديپلماسى فعال ايران نيز به نحو بارزى اين روند را تسريع بخشيده است از اين روى دستگاه تبليغاتى غرب براى ايجاد شكاف در نيروهاي متحد اسلامى اين قلمرو خاورميانه اسلامى را مترادف هلال شيعى عراق، سوريه و لبنان ناميد، غافل از آن كه اخوان المسلمين در انتخابات مصر به نتايج قابل قبولى دست يافت و نظام استكباري احساس نمود مسلمانان خاورميانه چه شيعه و چه سنى از قدرت طلبى آمريكا و اروپا و اشغال گري صهيونيست ها دل خوشى ندارند، قلمروى در حال شكل گيرى است كه:
1- رژيم غاصب قدس را به شدت در معرض خطر قرار داده است.
2- نهضت پر قدرت اسلامى را با محوريت جمهورى اسلامى ايران در وضعى عالى نشان مى دهد.
3- در اين تشكيلات سلاح هاى جديد و پيشرفته نظامى آمريكا و متحدانش كم ترين تأثير را بر اراده ي ملت ها خواهد داشت.
4- اين خاورميانه مشحون از احساسات يكپارچه ضد اشغالگرى، تجاوز و تهاجم است.
5- اسطوره شكست ناپذيرى اسرائيل را از بين برد.
6- در اين طرح جايى براى برخى خود فروختگان سياسى و سازشكاران وجود نخواهد داشت.
7- خاورميانه اسلامى به جوانان سلحشور و فداكارى تعلق دارد كه در جاي جاي اين قلمرو در حال انسجام و سازمان دهى نيروهاي خود هستند.
8- در اين منطقه روحيه انقلابى كه منبعث از اسلام ناب محمدى است، تأثيرگذار خواهد بود.
آمريکا و ديگر ابرقدرت ها براى مهار خاورميانه اسلامى و مقابله با آن به راهبردهاى ذيل روى آورده است:
الف: بكارگيرى تمام توان خود براى جلوگيرى از تشكيل دولت حماس و ضمن وارد آوردن فشارهاى سياسى به اين دولت نوپا و خودجوش آن را از يك سو وادار به رسميت شناختن رژيم اشغالگر قدس مى نمايد و از سويى بين حماس و ساير گروههاى فلسطينى اختلاف مى افكند.
ب: به انزوا كشيدن حزب الله و تلاش براى خلع سلاح نمودن اين جنبش شيعى و مردمى.
ج: متهم نمودن سوريه به ترور رفيق حريرى و وادار نمودن ارتش آن به عقب نشينى از خاك لبنان، كوشش براى تغيير رفتار سوريه و حتى دگرگون نمودن ساختار سياسى اين كشور.
د: فعال كردن گسل هاى فرقه اى در لبنان براى متشنج نمودن اوضاع اين كشور و دفاع از دولت فواد سينوره كه پايگاه مردمى ندارد.
هـ: با استفاده از دامن زدن به اختلافات قومى و مذهبى و افزايش موج حركت هاى تروريستى و ناكارآمد نشان دادن دولت اسلامى، مى كوشد مقدمات سرنگونى دولت ائتلافى عراق را فراهم كند.
و: اعمال، محدوديت هاي اقتصادى و فشارهاى سياسى بر ايران به بهانه روى آوردن به فناورى صلح آميز هسته اى، دامن زدن به اختلافات اقوام و طوايف و وارد آوردن اتهاماتى نظير عدم رعايت حقوق بشر در ايران، بى توجهى به دموكراسى و آزادى هاى اجتماعى در جمهورى اسلامى ايران.
عامل مهم جغرافيايى كه باعث يگانگى اين منطقه شده، آب و هوا مى باشد، اقليم گرم و خشك با تابستان هاى طولانى، زمستان هاى كوتاه، ريزش هاى جوى كم و تبخير قابل توجه چنين همگرايى را پديد آورده است.
اين ناحيه كانون پيدايش سه دين بزرگ اسلام، مسيحيت و يهود مى باشد اما فرهنگ غالب مردمش بر اساس باورهاى اسلامى بنيان نهاده شده و زبان عربى كه لسان قرآن است درآن رواج افزونترى دارد. در واقع خاورميانه مركز دنياى اسلام است، زيرا قبله گاه مسلمين، اماكن زيارتى، عبادتى و آموزشى، مواريث ارزشمند اسلامى و بستر جغرافيايى حوادث صدر اسلام و كانون پيدايش اين آيين و رويش و شكوفايي آن، در اين قلمرو قرار دارد.
نخستين تمدن ها از جمله تمدن بين النهرين و تمدن مصرى، در خاورميانه شكل گرفتند، ظهور اولين شهرها، اختراع خط و پيدايش اولين دولت ها ارمغان اين تمدن است.
خاورميانه موقعيت منحصر به فرد استراتژيكى دارد زيرا در مركز سه قاره ي آسيا، اروپا و آفريقا قرار گرفته و كوتاهترين راههاى هوايى و آبى اروپا و آسيا از اين منطقه مى گذرد، خطوط ساحلى درياى سياه، مديترانه، عمان، خليج فارس، درياى سرخ و اقيانوس هند به همراه تنگه هاي هرمز، بسفر، داردانل، و ترعه سوئز بر اهميت سوق الجيشى اين ناحيه مى افزايند.
همين ويژگيها و حفظ منافع تجاري از جمله دسترسى به انرژي موجب گرديد تا قدرت هاي استعمارى براى تحكيم استيلاى خود بر خاورميانه، نقشه هايى را به شرح ذيل اجراكنند:
1- تحميل مرزهايى كه با مناسبات فرهنگى، جغرافيايى و ويژگى هاى انسانى منطقه تناسبى نداشته و موجب پيدايش اختلافات سياسي كشورهاى همسايه، كشمكش هاى ناحيه اى و عدم ثبات سياسي در اين قلمرو گرديده است.
2- پس از تجزيه امپراتورى عثمانى پديده ي ناسيوناليسم را مطرح نمودند تا هر قومى براى تحكيم هويت و مليت خود با اقوام ديگر در اصطکاك باشد و چنين روندى آشفتگى هاى سياسى را تشديد نمايد و نيز حضور مذهب و نمادهاى دينى در عرصه هاي اجتماعى و سياسي كم رنگ شود.
3- اگر چه كشورهاي خاورميانه به استقلال ظاهرى دست يافته اند اما غالبا رژيم هايى بر آن حاكم گرديده اند كه سر سپردگى و وابستگى خود را به اجانب و بيگانگان حفظ كرده اند و با كشورهاى اروپايى مناسبات سياسى، تجارى و فرهنگى بهترى برقرار كرده اند.
4- بوجود آمدن دولت غاصب صهيونيستى همچون غده اى سرطانى در خاورميانه و با سوء استفاده از جامعه ملل ضايعه اى را در قلب جهان اسلام پديد آورد كه زخم خون چكانى را براى مسلمين و دردها، رنج ها، آوارگى ها و درگيرى هاى خونينى را براى ملت فلسطين بوجود آورده است.
5- تحريك فرقه ها و اقليت ها بر عليه مسلمانان و بزرگ نمايى برخى بدعت ها و انحرافات فرقه اى براى تشديد اختلافات شيعه و سنى و رو در روى هم قرار دادن مسلمانان.
6- تهاجم فرهنگى و يورش وحشيانه عليه ارزشهاي دينى با مطرح كردن افكارى چون جبرگرايى، عزلت صوفيانه، جدايى دين از سياست، كوشش براى ترويج بى حجابى، رواج فساد و بى بند و بارى، ترديد در شعائر دينى و مراسم بزرگداشت معصومين (ع)، انفكاك بين نسل جوان و فضيلت هاى اسلامى و دانشوران و پارسايان، مخدوش نمودن عناصر سازنده و رشد دهنده ي اسلامى مثل ايثار، جهاد، دفاع، امر به معروف و نهى از منكر و تبليغ رفاه زدگى، مدگرايى و در نتيجه فاصله گرفتن از موازين شرعى و دينى.
در سال 1973 م مشاور رئيس جمهور وقت آمريكا، ويژگى هاي خاورميانه جديد را مشخص كرد و گفت: اسرائيل توانست در جنگ اكتبر خود را به عنوان قدرت بزرگ اين منطقه نشان دهد و وقت آن رسيده كه به قوى ترين رژيم منطقه اى مبدل گردد. اين اظهارات انديشه تجزيه كشورهاي اسلامى و نيز تضعيف دول عربى اين منطقه را ترويج مى نمود و زواياي مخفى سياست آمريكا را دنبال مى كرد و شگفتى عده اي از تحليل گران سياسى را برانگيخت زيرا دولت غاصبى كه از مديريت اشغالگرى هايش در صحراى سينا، نوار غزه، كرانه باخترى رود اردن و بلندي هاى جولان عاجر بود چگونه مى توانست چنين قدرتى را به دست آورد.
امضاى توافق كمپ ديويد ميان مصر و رژيم اشغالگر قدس و عادى سازى روابط سياسى و اقتصادي ميان اين دو، بار ديگر اين موضوع را مطرح كرد چرا كه مصر ديگر متعهد به اجراى معاهده ي دفاع مشترك عربى نبود و از نظام منطقه اي سرزمين هاى اسلامى خاورميانه خارج شده بود. صهيونيست ها اولين بار ميزان تأثير و اعتبار اين توافق نامه را با تهاجم گسترده به لبنان آزمودند و مقاومت فلسطينى را مجبور به عقب نشينى كردند و كشتارهاى وحشيانه اى را در اردوگاه آوارگان در صبرا و شتيلا به راه انداختند.
به دنبال جنگ دوم خليج فارس، سران عرب حاضر در كنفرانس مادريد با تفرقه خود تصميم گرفتند بار ديگر منشور جامعه عرب را كه اتحاد كشورهاي اسلامى خاورميانه را تقويت مى كرد زير پا بگذارند. در چنين فضايى پيمان اسلو را امضا كرده كه تلاشى براي سازش با رژيم اشغالگر قدس به شمار مى رفت. تمامى اين اقدامات، گام هايى جدى براى زير پاگذاشتن خاورميانه اسلامى و طرح خاورميانه جديد بود.
حادثه يازدهم سپتامبر و بهانه قرار دادن موضوع تروريسم، ماجراى القاعده و طالبان فرصت مناسبى را براي آمريكا فراهم آورد تا طرح خاورميانه بزرگ(3) را براي اولين بار در 12 سپتامبر 2002 ميلادى، اعلام نمايد. اين طرح از يك سو با مخالفت شديد كشورهاي عربي و از طرف ديگر با بدبينى و ترديد كشورهاي اروپايى مواجه شد كه بر اثر اين اعتراض تعديل گشت و در 10 ژوئن 2004 م طرح خاورميانه گسترده در نشست گروه هشت به تصويب رسيد كه لحن ملايم ترى دارد و در آن به اجراى دموكراسى، آزادى، حكومت قانون، حقوق بشر تأكيد گرديده و اصلاحات اقتصادى را مطرح نموده و به حل مسئله فلسطين هم اشاره دارد.
متاسفانه زمينه هايى در خاورميانه وجود دارد كه چنين بهانه اى را به دست استكبار جهانى به رهبرى آمريكا داده است كه به مواردى اشاره مى گردد:
1- مجموع درآمد ناخالص ملى 22 كشور عربى بسيار كمتر از كشور اسپانياست.
2- از 162 ميليون نفر سكنه بالاى 18 سال در اين سرزمين ها، 65% بيسوادند كه دو سوم آنان را زنان تشكيل مى دهند.
3- شمار بيكاران خاورميانه متجاوز از بيست ميليون نفر است.
4- صرفا 3 / 5% از كرسى هاي مجالس كشورهاى خاورميانه به زنان اختصاص دارد.
5- نيمى از جوانان عرب تمايل به مهاجرت دائم در اروپا را دارند.
6- در اغلب كشورهاى عربى، فقر گسترش روزافزونى دارد.
7- اين سرزمين ها به لحاظ آزادى هاى اجتماعى خصوص آزادى بيان در پايين ترين جايگاه قرار دارند.
8- نشر رسانه ها در كشورهاى عربى داراى كيفيت پايينى بوده و غالبا در اختيار دولت مى باشد.
9- كشورهاى عرب در سال 2003 م تنها 1 / 1% توليد كتاب در جهان را به خود اختصاص داده اند در حالى كه كشور يونان با يازده ميليون نفر سكنه پنج برابر 22 كشور عرب كتاب منتشر مى كند!
10- رژيم هاى حاكم در اين قلمرو اكثرا بصورت خانوادگى، موروثى، قبيله اى يا انتخابات كاذب و صورى و نه مردمى، روى كار آمده اند.
11- در حالى كه كشورهاى خاورميانه سالانه ميلياردها دلار صرف خريد مجهزترين سلاح هاى جنگى مى نمايد و طبقاتى از مردمانش در ثروت هاى فراوانى غوطه ورند، به اجراى عدالت، توزيع درست منابع و گسترش آمزوش و بهداشت توجهى ندارند.
12- در اين كشورها به جز مواردى استثنايى از دستاوردهاى علمى، هنرى، فلسفى و ادبى خبرى نمى باشد و در عوض گزارش هايى كه از اين منطقه به جهان مخابره مى گردد مربوط به جنگ ها، كشتارها، رقابت هاى تسليحاتى، ترورها، كودتاها و نزاع هاى مرزى است.
بنابراين بايد براى رفع اين دشوارى ها و نابسامانى ها به دنبال راهكارهايى بود كه اين منطقه را با آن توان هاى مهم اقتصادى، اجتماعي به سوى توسعه سوق دهد و شرايط به گونه اى فراهم گردد كه رژيم هاى منطقه از سلطه گري و سركوب مردم دست بردارند و زمينه هاى شكوفايى علمى و فرهنگى را فراهم كنند و بهانه اى به دست دشمنان ندهند.
البته استكبار به هيچ عنوان براى رشد فكرى و توسعه فرهنگى و اقتصادى اين منطقه تلاش نمى كند و هدفش از طرح خاورميانه گسترده اين است که:
1- بر نقاط استراتژيك و منابع انرژى آن سلطه يابد.
2- براى حفظ امنيت دولت غاصب صهيونيستى بكوشد.
3- با امواج بيدارى اسلامى مبارزه كند.
4- فرهنگ سلطه گرى را ترويج نموده و زمينه را براى جهانى سازي مورد توجه خود، فراهم سازد.
5- بوجود آوردن ملت ها و سرزمين هايى كه اهداف ابرقدرت ها را تأمين مى كنند و ترويج دموكراسى كنترل شده كه اسلام بدون ضرر را ترويج مى نمايد.
تهاجم نظامى به افغانستان و عراق و ساقط نمودن قدرت طالبان و صدام آغاز مرحله اول خاورميانه گسترده به شمار مى رفت، نظام سلطه كه خود اين رژيم ها را تقويت كرده بود تصور مى كرد با محو دولت هاى شرور بتواند نظام هاى مورد طبع خود را روى كار آورد اما ديرى نگذشت كه متوجه شدند اين برنامه ها، فرصتى را براى مسلمانان انقلابى پديد آورده تا اقتدارى جديد به دست آورند.
پيروزى مجاهدان افغان و تشكيل مجلس قانونگذارى در افغانستان، پيروزى ائتلاف يكپارچه در عراق و روى كار آمدن دولت اسلامى با حمايت مردم و علما و مراجع تقليد، پيروزى حزب الله لبنان در انتخابات پارلمانى لبنان و مشاركت در نظام سياسى، اجرايى و ادارى اين كشور و سرانجام غلبه حيرت انگيز حزب الله بر ارتش صهيونيستي در نبردى يك ماهه، پيروزى حماس در فلسطين و پيروزى اسلام گرايان شيعه در انتخابات شهردارى استان هاى شرقى عربستان، به دست آوردن چهل درصد كرسى هاى پارلمان بحرين توسط شيعيان از يك سو، طرح خاورميانه اى آمريكايى را در اولين گام خود با موانع بسيار جدى توأم ساخت و از طرف ديگر معادلاتى را در منطقه رقم زد كه بايد از آن به خاورميانه مسلمانان ياد كرد، واقعيت مهمى که منافع غرب و نظام سلطه را به خطر انداخته است.
ديپلماسى فعال ايران نيز به نحو بارزى اين روند را تسريع بخشيده است از اين روى دستگاه تبليغاتى غرب براى ايجاد شكاف در نيروهاي متحد اسلامى اين قلمرو خاورميانه اسلامى را مترادف هلال شيعى عراق، سوريه و لبنان ناميد، غافل از آن كه اخوان المسلمين در انتخابات مصر به نتايج قابل قبولى دست يافت و نظام استكباري احساس نمود مسلمانان خاورميانه چه شيعه و چه سنى از قدرت طلبى آمريكا و اروپا و اشغال گري صهيونيست ها دل خوشى ندارند، قلمروى در حال شكل گيرى است كه:
1- رژيم غاصب قدس را به شدت در معرض خطر قرار داده است.
2- نهضت پر قدرت اسلامى را با محوريت جمهورى اسلامى ايران در وضعى عالى نشان مى دهد.
3- در اين تشكيلات سلاح هاى جديد و پيشرفته نظامى آمريكا و متحدانش كم ترين تأثير را بر اراده ي ملت ها خواهد داشت.
4- اين خاورميانه مشحون از احساسات يكپارچه ضد اشغالگرى، تجاوز و تهاجم است.
5- اسطوره شكست ناپذيرى اسرائيل را از بين برد.
6- در اين طرح جايى براى برخى خود فروختگان سياسى و سازشكاران وجود نخواهد داشت.
7- خاورميانه اسلامى به جوانان سلحشور و فداكارى تعلق دارد كه در جاي جاي اين قلمرو در حال انسجام و سازمان دهى نيروهاي خود هستند.
8- در اين منطقه روحيه انقلابى كه منبعث از اسلام ناب محمدى است، تأثيرگذار خواهد بود.
آمريکا و ديگر ابرقدرت ها براى مهار خاورميانه اسلامى و مقابله با آن به راهبردهاى ذيل روى آورده است:
الف: بكارگيرى تمام توان خود براى جلوگيرى از تشكيل دولت حماس و ضمن وارد آوردن فشارهاى سياسى به اين دولت نوپا و خودجوش آن را از يك سو وادار به رسميت شناختن رژيم اشغالگر قدس مى نمايد و از سويى بين حماس و ساير گروههاى فلسطينى اختلاف مى افكند.
ب: به انزوا كشيدن حزب الله و تلاش براى خلع سلاح نمودن اين جنبش شيعى و مردمى.
ج: متهم نمودن سوريه به ترور رفيق حريرى و وادار نمودن ارتش آن به عقب نشينى از خاك لبنان، كوشش براى تغيير رفتار سوريه و حتى دگرگون نمودن ساختار سياسى اين كشور.
د: فعال كردن گسل هاى فرقه اى در لبنان براى متشنج نمودن اوضاع اين كشور و دفاع از دولت فواد سينوره كه پايگاه مردمى ندارد.
هـ: با استفاده از دامن زدن به اختلافات قومى و مذهبى و افزايش موج حركت هاى تروريستى و ناكارآمد نشان دادن دولت اسلامى، مى كوشد مقدمات سرنگونى دولت ائتلافى عراق را فراهم كند.
و: اعمال، محدوديت هاي اقتصادى و فشارهاى سياسى بر ايران به بهانه روى آوردن به فناورى صلح آميز هسته اى، دامن زدن به اختلافات اقوام و طوايف و وارد آوردن اتهاماتى نظير عدم رعايت حقوق بشر در ايران، بى توجهى به دموكراسى و آزادى هاى اجتماعى در جمهورى اسلامى ايران.
پي نوشت :
(1). Middel East.
(2). A.t.Mahan.
(3). The Greater Middle East And North Africa.