معماری و سلامت نگاه
نسیم خنکی میوزید، و نیروی افکار مرا در خلاف جهت نسیم، پیش میراند. کنار پنجره نشستم و در حالی که نظارهگر درخت همیشه سبز سرو حیاط بودم، زاغکی با پروازش، نگاه مرا به سمت آسمان هدایت کرد.
حرکت نگاه من، حرکتی بود از درون به بیرون و در درون بودن هدف اصلی و مفهوم مکان است یعنی دور بودن از آنچه که در بیرون قرار دارد. درون شکل بسته است و به هر شکل بستهای باید وارد شد، پس فضای بسته باید منفذی به بیرون داشته باشد، آنگاه درون به بیرون ربط داده میشود. این حوزه انتقالی متصل به یک محل باز و منفذی است که میتواند مبین میزان تداوم در فضای هستی باشد و روزنه بیانکننده چیزی است که مکان در رابطه با محیطش “میخواهد نشان دهد” که چه میتواند باشد.
روزنه گشودگی است، آزادی از ابهام و دوری از تاریکی است. شاید گشودگی یک میدان در یک بافت متراکم شهری، گشودگی یک حیاط مرکزی در کالبد یک خانه به روی آسمان و شاید گشودگی یک پنجره در دیوار و نزدیک تر از همه آنها به ما، گشودگی مردمک چشم به جهان بیرون که مغز ما و افکار ما را با آن مرتبط میکند.
در میان حواس پنجگانه، حس بصری یعنی همان چشمان ما، حدود ۶۰%، بیشتر از حواس دیگر با اطراف ارتباط برقرار میکند یعنی قبل از اینکه گوش صدایی بشنود و دست، خاکی را لمس کند، چشم ما با بنا ارتباط برقرار میکند و در نتیجه اثر روانشناختی تصاویری که چشمها مشاهده میکنند بیشتر از حواس دیگر است.
چشم میتواند ببیند و یا مشاهده کند، دیدن در لحظه اول ایمنی فیزیکی ما را تأمین میکند اما مشاهده کردن، جایی که دیدن تمام میشود، آغاز میشود و ما را به لذت بردن از مناظری که دیدیم، هدایت میکند. هنگامی که چشم با دقت به یک تصویر نظر میکند احساس خود را مییابد. برداشت چشم در برخورد با موانع و حرکت به جلو، هنگامی که خود را از ما دور و در عرض یا عمق گسترش میدهد، انجام میشود.
یک نوع مانع و یا موانع با فاصلههای تکراری بوسیله چشم به شکل “وزن تکرار” کشف میشوند و درست همان حالتی را دارند که صداها از یک موسیقی به گوش میرسند، معماری، موسیقی مجسم است.
اتاقی که سقف آن را سریع نگاه میکنیم احساس امنیت بوجود میآورد و از طرف دیگر، اتاقهای طویل احساس دلتنگی ایجاد میکنند. اتاق با سقف بلند که چشم در ابتدا با نگاه دقیق میتواند تشخیص بدهد، به نظر آزاد و پاک شده میآید، به شرط آنکه فاصله دیوارها تنظیم شده و در نتیجه تناسبات اصلی در هماهنگی قرار داشته باشند. پس طراحان در این مورد باید دقت کنند، زیرا چشمها استعداد خاصی در اشتباهات مربوط به دید دارند.
چشمها میتوانند گسترش عرض را بهتر از عمق و ارتفاع تشخیص دهند، هنگامی که یک برج را از بالا نگاه میکنیم بلندتر به نظر میرسد تا زمانی که از پایین دیده میشود.
عامل تشخیص اندازهها، اندازه فضای دید است و اگر امکان داشته باشد فاصله دید و برای تشخیص دقیق جزییات، اندازه فاصله خواندن، مناسب است.
دیدن و نگاه کردن چیزی فراتر از آنچه که گفته شد در ادراک ما مؤثرند. هنگامی که درون فضایی قرار میگیریم، بوسیله همه عناصر فضایی آن جا، احاطه میشویم، عناصر با کیفیتهای فیزیکی بصری متفاوت حتی رنگهای متفاوت، اثرات متفاوتی میگذارند.
عناصر با رنگهایشان میتوانند حس غم، اندوه و یا پرتحرکی یا سکون به انسان انتقال دهند، حتی رنگها میتوانند برداشت انسان را از فضا عوض کنند و احساس آزادی و یا محدودیت بوجود آورند.
شاید بعضی مواقع بتوان با رنگهایی چون نارنجی، چشم را تحریک و در پی آن روح را پرتحرک کرد و یا با رنگ آبی و بنفش کمرنگ حس آرامش و معنویت منتقل کرد و با رنگ سبز ایجاد تمدد اعصاب، اما قدرت تأثیرگذاری همه این رنگها به همان روزنی است که روشنایی محیط را تأمین میکند.
زمانی که رنگهای تیره و گرم در بالای سر دیده میشوند، اثر احاطه کننده و یا وقار فراهم میکنند، دید از پهلو دارای اثری جاذب بوده و هنگام نگاه کردن از بالا به این رنگها محل امن برای قدم گذاشتن و وارد شدن ایجاد مینماید.
رنگهای سرد و روشن در بالا، محیط را روشن و شاد نموده، احساس آرامش ایجاد مینمایند، از پهلو که دیده میشوند به نظر منصرف کننده و در پایین، صاف به نظر آمده، به قدم گذاشتن در آنجا تشویق مینمایند.
رنگهای سرد و تیره در بالای سر ترسناک به نظر میآیند، از پهلو غم انگیز و هنگام پایین بودنشان، به نظر سنگین آمده، بیننده را به طرف پایین میکشاند. سفید رنگ خلوص کامل، تمیزی و نظم است. سفید در طراحی رنگ اتاقها نقش اساسی دارد. این رنگ، گروههای دیگر رنگها را خنثی نموده و ایجاد روشنی و فرحبخشی مینماید.
دیدن و مشاهده کردن عناصر فضایی با تمامی کیفیتهای بصری نظیر ابعاد، رنگ … میتواند محیط را جذاب و یا دشوار کند چنانچه به عنوان تعبیری از فهم بنا، “دیدن بنا به نحوی معین” آمده است که مشاهده فضاهای خوب میتواند ما را تشویق به اجتماعی بودن و مشاهده فضاهای مغشوش میتواند ما را ضداجتماعی کند، پس مشاهده فضای معماری شده، اثر بسزای روانشناختی در روحیات انسان و بهبود عملکرد وی دارد.
با چنین دیدگاهی میتوان مراکز علمی کشور نظیر دانشگاههای خودمان را مورد نقد و بررسی قرار داد تا بر هرچه بهتر شدن ذهنهای فعال، بر عملکرد بهتر محیط کوشا بود.
- میتوانید کمی در همین رنگ خاکستری که همیشه روی نماها خودش را نشان میدهد، تأمل کنید!
منبع:http://www.academist.ir
/س
حرکت نگاه من، حرکتی بود از درون به بیرون و در درون بودن هدف اصلی و مفهوم مکان است یعنی دور بودن از آنچه که در بیرون قرار دارد. درون شکل بسته است و به هر شکل بستهای باید وارد شد، پس فضای بسته باید منفذی به بیرون داشته باشد، آنگاه درون به بیرون ربط داده میشود. این حوزه انتقالی متصل به یک محل باز و منفذی است که میتواند مبین میزان تداوم در فضای هستی باشد و روزنه بیانکننده چیزی است که مکان در رابطه با محیطش “میخواهد نشان دهد” که چه میتواند باشد.
روزنه گشودگی است، آزادی از ابهام و دوری از تاریکی است. شاید گشودگی یک میدان در یک بافت متراکم شهری، گشودگی یک حیاط مرکزی در کالبد یک خانه به روی آسمان و شاید گشودگی یک پنجره در دیوار و نزدیک تر از همه آنها به ما، گشودگی مردمک چشم به جهان بیرون که مغز ما و افکار ما را با آن مرتبط میکند.
در میان حواس پنجگانه، حس بصری یعنی همان چشمان ما، حدود ۶۰%، بیشتر از حواس دیگر با اطراف ارتباط برقرار میکند یعنی قبل از اینکه گوش صدایی بشنود و دست، خاکی را لمس کند، چشم ما با بنا ارتباط برقرار میکند و در نتیجه اثر روانشناختی تصاویری که چشمها مشاهده میکنند بیشتر از حواس دیگر است.
چشم میتواند ببیند و یا مشاهده کند، دیدن در لحظه اول ایمنی فیزیکی ما را تأمین میکند اما مشاهده کردن، جایی که دیدن تمام میشود، آغاز میشود و ما را به لذت بردن از مناظری که دیدیم، هدایت میکند. هنگامی که چشم با دقت به یک تصویر نظر میکند احساس خود را مییابد. برداشت چشم در برخورد با موانع و حرکت به جلو، هنگامی که خود را از ما دور و در عرض یا عمق گسترش میدهد، انجام میشود.
یک نوع مانع و یا موانع با فاصلههای تکراری بوسیله چشم به شکل “وزن تکرار” کشف میشوند و درست همان حالتی را دارند که صداها از یک موسیقی به گوش میرسند، معماری، موسیقی مجسم است.
اتاقی که سقف آن را سریع نگاه میکنیم احساس امنیت بوجود میآورد و از طرف دیگر، اتاقهای طویل احساس دلتنگی ایجاد میکنند. اتاق با سقف بلند که چشم در ابتدا با نگاه دقیق میتواند تشخیص بدهد، به نظر آزاد و پاک شده میآید، به شرط آنکه فاصله دیوارها تنظیم شده و در نتیجه تناسبات اصلی در هماهنگی قرار داشته باشند. پس طراحان در این مورد باید دقت کنند، زیرا چشمها استعداد خاصی در اشتباهات مربوط به دید دارند.
چشمها میتوانند گسترش عرض را بهتر از عمق و ارتفاع تشخیص دهند، هنگامی که یک برج را از بالا نگاه میکنیم بلندتر به نظر میرسد تا زمانی که از پایین دیده میشود.
عامل تشخیص اندازهها، اندازه فضای دید است و اگر امکان داشته باشد فاصله دید و برای تشخیص دقیق جزییات، اندازه فاصله خواندن، مناسب است.
دیدن و نگاه کردن چیزی فراتر از آنچه که گفته شد در ادراک ما مؤثرند. هنگامی که درون فضایی قرار میگیریم، بوسیله همه عناصر فضایی آن جا، احاطه میشویم، عناصر با کیفیتهای فیزیکی بصری متفاوت حتی رنگهای متفاوت، اثرات متفاوتی میگذارند.
عناصر با رنگهایشان میتوانند حس غم، اندوه و یا پرتحرکی یا سکون به انسان انتقال دهند، حتی رنگها میتوانند برداشت انسان را از فضا عوض کنند و احساس آزادی و یا محدودیت بوجود آورند.
شاید بعضی مواقع بتوان با رنگهایی چون نارنجی، چشم را تحریک و در پی آن روح را پرتحرک کرد و یا با رنگ آبی و بنفش کمرنگ حس آرامش و معنویت منتقل کرد و با رنگ سبز ایجاد تمدد اعصاب، اما قدرت تأثیرگذاری همه این رنگها به همان روزنی است که روشنایی محیط را تأمین میکند.
زمانی که رنگهای تیره و گرم در بالای سر دیده میشوند، اثر احاطه کننده و یا وقار فراهم میکنند، دید از پهلو دارای اثری جاذب بوده و هنگام نگاه کردن از بالا به این رنگها محل امن برای قدم گذاشتن و وارد شدن ایجاد مینماید.
رنگهای سرد و روشن در بالا، محیط را روشن و شاد نموده، احساس آرامش ایجاد مینمایند، از پهلو که دیده میشوند به نظر منصرف کننده و در پایین، صاف به نظر آمده، به قدم گذاشتن در آنجا تشویق مینمایند.
رنگهای سرد و تیره در بالای سر ترسناک به نظر میآیند، از پهلو غم انگیز و هنگام پایین بودنشان، به نظر سنگین آمده، بیننده را به طرف پایین میکشاند. سفید رنگ خلوص کامل، تمیزی و نظم است. سفید در طراحی رنگ اتاقها نقش اساسی دارد. این رنگ، گروههای دیگر رنگها را خنثی نموده و ایجاد روشنی و فرحبخشی مینماید.
دیدن و مشاهده کردن عناصر فضایی با تمامی کیفیتهای بصری نظیر ابعاد، رنگ … میتواند محیط را جذاب و یا دشوار کند چنانچه به عنوان تعبیری از فهم بنا، “دیدن بنا به نحوی معین” آمده است که مشاهده فضاهای خوب میتواند ما را تشویق به اجتماعی بودن و مشاهده فضاهای مغشوش میتواند ما را ضداجتماعی کند، پس مشاهده فضای معماری شده، اثر بسزای روانشناختی در روحیات انسان و بهبود عملکرد وی دارد.
با چنین دیدگاهی میتوان مراکز علمی کشور نظیر دانشگاههای خودمان را مورد نقد و بررسی قرار داد تا بر هرچه بهتر شدن ذهنهای فعال، بر عملکرد بهتر محیط کوشا بود.
- میتوانید کمی در همین رنگ خاکستری که همیشه روی نماها خودش را نشان میدهد، تأمل کنید!
منبع:http://www.academist.ir
/س