گسترش علم و یادگیری - 2

روشی که جهان بر پایه‌ی آن کار می‌کند

نمایش عجیبی به نام قرص چهارم بود، نصف یک صفحة دایره‌ای سیاه است و در نصف دیگر آن رشته‌هایی از خطوط سیاه شکسته روی زمینه‌ای سفید دیده می‌شود. وقتی قرص می‌چرخد به علت خطای باسره قرص رنگی
چهارشنبه، 27 دی 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: Plato
موارد بیشتر برای شما
روشی که جهان بر پایه‌ی آن کار می‌کند
گسترش علم - 2

مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
 

* دوم آن‌که سؤال روشن‌گر افکار است، نه پاسخ:
نمایش عجیبی به نام قرص چهارم بود، نصف یک صفحة دایره‌ای سیاه است و در نصف دیگر آن رشته‌هایی از خطوط سیاه شکسته روی زمینه‌ای سفید دیده می‌شود. وقتی قرص می‌چرخد به علت خطای باسره قرص رنگی دیده می‌شود! این موجب شگفتی من از تمام سیستم ذخیره اطلاعات مربوط به بینایی در مغز شد حالا ببینید درگیر عجب مشکلی شدم! (الکساندر)
* سوم آن‌که افراد توضیح دهنده همان‌قدر که از تنهایی کار کردن با نمایش‌ها یاد می‌گیرند، از کار کردن با مردم هم می‌آموزند:
من آموختم تعداد زیادی از اشتباهات خودم را تحمل کنم. یک‌بار هنگام کالبدشکافی یک چشم، درگیر گفت‌وگویی با یک دانش‌جوی پزشکی شدم، من چیزها را توضیح می‌دادم؛ اما در حقیقت از صحبت کردن با این شخص مطالب جدیدی می‌آموختم. (گیب) پیام من به همه جویندگان دانش این است که "درگیر" شوند. نشان داده شده است که همکاری دانش‌مندان در اعتلای درک عمومی مردم، نه تنها برای مردم بلکه برای خودشان هم مفید و باارزش است. برخی از دانشمندان آموخته‌اند که چگونه از تهیه‌کنندة اطلاعات محض بودن، به تمرکز کردن بر روی نیازها و سؤالات دانش‌آموزان و پذیرش مبارزه کلامی با افراد جوان تغییر یابند. براساس تجربیاتم در اکسپلوراتوریوم می‌توانم نتایج زیر را مطرح کنم:
1. تکیه باید بر یادگیرنده باشد کسی که باید تجربه‌ای عملی (و نه تجربه‌ای غیرمستقیم) در اختیارش قرار داده شود. هدف باید پرورش احساس شگفتی و توانایی پرسش نمودن باشد.
2. با وجود آن‌که ممکن است عجیب به نظر برسد، روش دانش‌آموزمحور برای عموم قابل اجراست؛ چه شنونده نوجوان باشد و چه فردی بالغ و تحصیل‌کرده.
3. برای آن‌که تجربه‌های یادگیرنده ارزش بیشتری یابد، باید ارتباطی تنگاتنگ بین فرصت‌های آموزش غیررسمی ـ نظیر آن‌چه در خانه‌های علم قابل استفاده است ـ و فرصت های رسمی تر، مشابه آن‌چه در مدارس فراهم است، وجود داشته باشد.
4. در خانه‌های علم به کمک روش‌های اجرایی جذاب باید بتوان محیطی پویا ایجاد کرد به‌طوری‌که هر بیننده‌ای را جذب کند.
5. نیاز رو به رشدی برای استفاده از وسائل مختلف در آموزش، احساس می‌شود. می‌توان از فناوری‌های نوین برای این منظور استفاده کرد. برای مثال در اکسپلوراتوریوم تصاویر زنده‌ای از یک خورشیدگرفتگی ارائه می‌شود که این تصاویر همراه با پرسش و پاسخ بازدیدکنندگان، بر روی شبکه جهانی اینترنت قرار داده شده است. بدین ترتیب دیده می‌شود که چگونه از فناوری‌های نوین می‌توان برای ترویج علم استفاده کرد. مراکز علوم می‌توانند از روش‌های قدیمی و جدید هم‌زمان استفاده کنند تا قوة تخیل و سطح معلومات بازدیدکنندگان را به حداکثر برسانند.
6. هر مؤسسه‌ای که می‌خواهد حس کنجکاوی و جست‌وجوگری را در بازدیدکنندگانش بیدار کند، باید از فرهنگ مخصوصی استفاده کند: فرهنگ آموزش. فرهنگ چنین مؤسسه‌ای، ویژگی‌های مخصوص به خودش را دارد؛ و شاید به‌راحتی نتوان آن‌را تعریف کرد. اما اگر حساب شده باشد بازدیدکندگان راحت‌تر سؤالاتشان شکل می‌گیرد؛ و حتی افرادی‌که هر از گاهی از چنین موسسه‌هایی دین می‌کنند، حس کنجکاوی‌شان تحریک خواهد شد. یک خانة علم موفق، مهمانانش را درگیر گفت‌وگو و مبادلة افکار خواهد کرد به‌طوری که نمایش‌ها و توضیحات سؤال‌برانگیز باشند و بازدیدکنندگان سؤالاتشان را بپرسند.

بیشتر بخوانید:گسترش علم و یادگیری


نتیجه‌گیری اشرافیت دانشمند بودن وظایفی را تحمیل می‌کند که از آن جمله می‌توان به هوشیار و گشاده‌رو بودن در گفت‌وگو با مردم و همین‌طور بسط راه‌های ارتباطی بین دنیای علم و مردم، اشاره کرد. دانشمندان، طراحان، هنرمندان و مربیان نیاز دارند نزد هم بیایند و با سبکی متکی بر تجربه به‌طور مستمر با مردم ارتباط برقرار کنند. با انجام چنین کاری آن‌ها ارتباطات مردمی مناسب را ترویج، و به ایجاد دنیایی معقول‌تر، جالب‌تر، مردمی‌تر و یکپارچه‌تر کمک خواهند کرد.
در سطح بین‌المللی نیز دست‌اندرکاران خواستار ارتباط نزدیک‌تر بین علم و آموزش هستند. این موضوع در آمریکا، فرانسه و ژاپن که معلمان بیشتر روی آموزش مفهومی تکیه دارند، به‌صورت یک هدف در آموزش علم درآمده است.همه‌جا مربیان مزایای استفاده از روش پرسش‌محوری را درمی‌یابند، در این روش قوه ابتکار، آزمایش، تمرین و آموزش مفهومی فرد یادگیرنده، همزمان درگیر می‌شوند. هم‌اکنون موزه‌های علم بوستون، میامی، نیویورک، فیلادلفیا،‌ سنت پل، آمستردام، لندن، مکزیکوسیتی، توکیو و پاریس برنامه‌هایی طراحی شده برای آموزش معلمان را تکمیل می‌کنند و برخی در زیر چتر شبکة آموزش علم به هم متصلند.
در آغاز سده‌ی بیست و یکم، جورج چارپاک فرانسوی، دارندة جایزه نوبل در فیزیک، با حمایت وزیر آموزش، تحقیق و فناوری فرانسه و با همکاری ژئوفیزیک‌دانان مشهور، کلود آلجر، فعالیت‌هایی را به منظور معرفی و تحکیم علم تجربی در مدارس ابتدایی فرانسه آغاز کرد.
پیام من به همه جویندگان دانش این است که "درگیر" شوند. نشان داده شده است که همکاری دانش‌مندان در اعتلای درک عمومی مردم، نه تنها برای مردم بلکه برای خودشان هم مفید و باارزش است. برخی از دانشمندان آموخته‌اند که چگونه از تهیه‌کنندة اطلاعات محض بودن، به تمرکز کردن بر روی نیازها و سؤالات دانش‌آموزان و پذیرش مبارزه کلامی با افراد جوان تغییر یابند. هنوز تلاش بیشتری لازم است. این مبارزه خطرناک، پاداشی بزرگ به‌دنبال دارد؛ هم‌چنان که یکی از افراد توضیح‌دهنده اکسپلوراتوریوم نوشت:
واقعاً یاد گرفتم که آموختن یک روند در حال جریان است. من اغلب به اکسپلوراتوریوم برمی‌گردم و بینش جدیدی نسبت به نمایش‌های قدیمی پیدا می‌کنم؛ این موضوع عقیدة من را مبنی بر کامل بودن روشی که جهان برپایة آن کار می‌کند، قوت می‌بخشد، از نظر یک فرد غیرعلمی، فیزیک ذاتاً جادویی است؛ و کمی درک بیشتر باعث می‌شود دنیای مادی اطرافم را با حیرت نظاره، و از آن تقدیر کنم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما