ترجمه و شرح (قدمته علي انبيائک)

(و تو او را بر ساتر پيغمبرانت مقدم داشتي). شرح- البته معلوم است مراد از اين تقدم، تقدم زماني و مکاني مادي نيست. بلکه تقدم درجه و مرتبه فضيلت است. در مجلد 6 بحارالانوار ص 178 (1) از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که رسول خدا صلي الله عليه و آله در جواب شخصي که از آن حضرت پرسيده بود: چه
چهارشنبه، 27 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ترجمه و شرح (قدمته علي انبيائک)
ترجمه و شرح (قدمته علي انبيائک)
ترجمه و شرح (قدمته علي انبيائک)

 



 

ترجمه و شرح دعاي ندبه (6)

(و تو او را بر ساتر پيغمبرانت مقدم داشتي).
شرح- البته معلوم است مراد از اين تقدم، تقدم زماني و مکاني مادي نيست. بلکه تقدم درجه و مرتبه فضيلت است.
در مجلد 6 بحارالانوار ص 178 (1) از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که رسول خدا صلي الله عليه و آله در جواب شخصي که از آن حضرت پرسيده بود: چه باعث شده که تو بر تمام أنبياء مقدم باشي. در صورتي که بعد از همه آنان به پيامبري مبعوث شده اي؟ فرمود: «من أولين کسي بودم که به پروردگارم ايمان آوردم، و نيز در هنگامي که خداوند عهد و ميثاق خود را از پيغمبران مي گرفت من اولين کسي بودم که او را اجابت کردم «و اشهدهم علي أنفسهم ألست بربکم» (2)- اعراف آيه 172- «و آنان را بر خودشان گواه گرفت که آيا من پروردگار شما نيستم. و من اولين کسي بودم که «بلي» گفتم، و در اقرار به ربوبيت الهي از آنان سبقت گرفتم».
خداوند عزوجل در سوره ي أحزاب آيه 7 مي فرمايد: «و اذ اخذنا من النبيين ميثاقهم و منک و من نوح و ابراهيم و موسي و عيسي ابن مريم و أخذنا منهم ميثاقا غليظا» (و ياد کن وقتي که ما از پيغمبران پيمان گرفتيم، و از تو و نوح و ابراهيم و موسي و عيسي بن مريم همگي پيمان محکمي گرفتيم) که هر يک در تبليغ رسالت و دعوت به حق جديت نمايند. و به پيغمبري که بعد از خودشان مي آيد، بشارت دهيد. و در اين گفتارش خداوند متعال پيغمبر اسلام را به واسطه ي فضيلت و شرافتي که دارا بود مقدم داشت.
در مجلد 6 بحار ص 177 (3) ابن شهر آشوب (4) گويد: «فارق نبينا جماعة النبيين بمائة و خمسين فضيلة، منها في باب النبوة قوله: «و خاتم النبيين»، و قوله: «أعطيت جوامع الکلم»، و قوله: «أرسلت الي الخلق کافة»، و بقاء دولته: «ليظهره علي الدين کله»، و العجز عن الايتان بمثل کتابه: «قل لئن اجتمعت الأنس و الجن علي أن يأتوا بمثل هذا القرآن لا يأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهيرا».
(و بعثته الي الثقلين من عبادک)
(و او را بر تمام بندگانت از جن و انس مبعوث نمودي).
شرح- البته مراد از «ثقلين» جن و انس است، و معلوم مي شود اين دو نوع موجود در بين موجودات زميني از حيوان و غير حيوان داراي قوه ي مدرکه و مميزه هستند. لذا براي آنان وزن و قدر و منزلتي است و از اين نظر تعبير به «ثقلين» شده، و به موجب آيات عديده ي قرآن پيغمبر اسلام مبعوث بر جن و انس است.
و أما نص دال بر بعثت و رسالت پيغمبر اسلام نسبت به عموم بشر آيات متعددي است. از جمله آيه 158 سوره أعراف که مي فرمايد: «قل يا أيها الناس اني رسول الله اليکم جميعا...» (بگو اي مردم من فرستاده ي خدا به همه شما هستم). و ديگر آيه 28 سوره سبأ که مي فرمايد: «و ما أرسلناک الا کافة للناس بشيرا و نذيرا..» (و ما تو را نفرستاديم مگر براي کافه ي مردم که نويد بخش و بيم دهنده باشي).
در مجلد 6 بحار ص 171 (5) نقل کرده است که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «ان الله بعث کل نبي کان قبلي الي امته بلسان قومه و بعثني الي کل أسود و أحمر بالعربية...» (يعني: البته خداوند هر پيغمبري را پيش از من به امت خاص خود و به زبان قوم خود مبعوث فرمود، و أما مرا با زبان عربي به هر نژادي از سياه و سرخ مبعوث گردانيد).
اما در خصوص بعثت پيغمبر اسلام نسبت به جن هم آياتي در قرآن آمده است. از جمله: آيات 30 و 31 سوره ي أحقاف است که از قول آنها فرمايد: «قالوا يا قومنا انا سمعنا کتابا انزل من بعد موسي مصدقا لما بين يديه يهدي الي الحق و الي طريق مستقيم يا قومنا اجيبوا داعي الله و آمنوا به يغفر لکم من ذنوبکم و يجرکم من عذاب أليم» (جنيان به قوم خود گفتند: ما کتابي را شنيديم که بعد از حضرت موسي نازل شده، و کتب آسماني قبل را تصديق نموده، و به سوي حق و طريق مستقيم هدايت مي كند- اي قوم ما بيائيد دعوت اين داعي به سوي خدا را اجابت کنيد، و به او ايمان آوريد، تا خدا گناهانتان را بيامرزد. و از عذاب دردناک پناهتان دهد).
و نيز در اول سوره ي جن مي فرمايد: «قل أوحي الي أنه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا * يهدي الي الرشد فآمنا به و لن نشرک بربنا أحدا» (اي پيغمبر بگو که به من وحي شده که گروهي از طايفه ي جن آيات قرآن را شنيدند. و چون به ميان قوم خود رفتند، گفتند: ما قرآني شنيديم شگفت آور که به رشد (و صلاح دين و دنيا) هدايت مي کند. و ما بدان ايمان آورديم. و هرگز کسي را شريک پروردگارمان قرار نخواهيم گرفت). (6)
از اين آيات مبارکه چند مطلب استفاده مي شود: اول: آنکه رسول خدا صلي الله عليه و آله مبعوث به جن و انس است. دوم: آنکه معلوم مي شود طائفه جن هم داراي شعور و ادراک و از جمله ي عقلاء هستند که مورد خطاب قرار گرفته اند. سوم: آنکه به لغت عربي آشنا بوده اند، و عربي را مي دانستند. چهارم: آنکه معناي معجزه و غيره معجزه را هم مي دانستند. که قوم خود را به اعجاز بودن قرآن خبر دادند. و اين که قرآن کلام حق است که گفتند: «انا سمعنا قرآنا عجبا» و کلام مخلوق سبب چنين شگفتي نخواهد شد. (7)
پس به موجب، آيات قرآن طائفه جن هم مانند انس به عبادت و اطاعت خدا مکلفند «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»- ذاريات آيه 56- (و نيافريديم جن و انس را مگر براي اينکه مرا بپرستند و اطاعت من کنند). و در مقام تهديد هم مي فرمايد: «سنفرغ لکم أيها الثقلان)- سوره ي الرحمن آيه 31- (به زودي اي انس و جن به حسابتان خواهيم رسيد). بعد مي فرمايد: «يا معشر الجن و الانس ان استطعتم أن تنفذوا من أقطار السموات و الأرض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان» (اي گروه جن و انس اگر مي توانيد از گوشه ي آسمانها و زمين راه فراري يافته بگريزيد، اين کار را بکنيد. ولي جز با حجت و عذر موجه گريزي از حساب و عذاب نيست). سپس مي فرمايد: «يرسل عليکما شواظ من نار و نحاس فلا تنتصران» (و بر شما دو گروه (اي جن و انس) آتشي بي دود و با دود مسلط مي شود، که نمي توانيد يکديگر را ياري کنيد). و خطاب «فبأي آلاء ربکما تکذبان» به جن و انس در اين سوره مکرر شده است.
البته طائفه جن هم مانند طايفه انس از نظر ايمان و روش ديني مختلفند چنانکه در آيه ي 11 سوره ي جن آمده است: «و أنا منا الصالحون و منا دون ذلک کنا طرائق قددا» (و البته بعضي از ما براي ايمان آوردن صلاحيت دارند، و بعضي ندارند و ما داراي مسلک و راههاي متفرقيم). و سپس در آيه ي 14 هم آمده که آنان چنين گويند: «و أنا منا المسلمون و منا القاسطون» (و گروهي از ما مسلمان و دسته ي ديگر سر کشند).
و در سوره ي انعام آيه ي 130 فرمايد: «يا معشر الجن و الانس ألم يأتکم رسل منکم يقصون عليکم آياتي و ينذرونکم لقاء يومکم هذا قالوا شهدنا علي أنفسنا» (اي گروه جن و انس مگر پيغامبراني از خودتان به سوي شما نيامدند که آيات ما را براي شما مي خواندند و شما را به ديدار چنين روزي انذار مي کردند. گويند آري و همگي اقرار نمايند).
در تفسير مجمع البيان در ذيل اين آيه از ابن عباس نقل مي کند: «که مقام رسالت در ابتداي امر به انسان داده مي شود. آنگاه او هم رسولي از جن سوي جنيان مي فرستد. و دليل بر صحت اين نظريه آنست که خداوند متعال فرستادگان حضرت عيسي عليه السلام را هم فرستادگان خود نيامده است. آنجا که مي فرمايد: «اذ ارسلنا اليهم اثنين»- يس آيه 14- در صورتي که آن دو نفر را حضرت عيسي عليه السلام فرستاده بود. باري در مجلدات بحارالانوار در هر جا به مناسبتي رواياتي نقل شده که دلالت دارد بر اينکه پيغمبر اکرم بر طايفه ي جن هم مبعوث بوده است. از جمله در مجلد 6 بحار ص 373 (8) خداوند متعال به پيامبر خود مي فرمايد: «و أرسلتک الي أسود اهل الأرض و أحمرهم و انسهم و جنهم» (من تو را به سوي أهل زمين از سياه و سرخ، و انس و جن، به پيامبري فرستادم).
(و أوطائه مشارقک و مغاربک)
(و تو او را به شرق و غرب عالم رساندي).
شرح- زير پا نهادن شرق و غرب عالم و ديدگاه پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله به همه ي آن نقاط همان گسترش نورانيت و معنويت دين حنيف اسلام است، و اين حقيقت و سير و حرکت پيغمبر صلي الله عليه و آله به تمام نقاط زمين در أخبار و روايات هم آمده است. از جمله در مجلد 6 بحار باب «مبعثه» ص 345 (9) ابن ابي عمير از حفص کناسي نقل مي کند که گفت: من از عبدالله بن بکر ارجاني شنيدم که گفت: حضرت صادق عليه السلام مرا فرمود: «به من خبر ده که چگونه رسالت نبي اکرم براي همه مردم بوده، مگر خداوند در کتاب محکمش نفرموده: و ما أرسلناک الا کافة للناس»- سوره ي سبا آيه 28- که رسالتش عام براي شرق و غرب و أهل آسمان و زمين بوده، آيا رسالت خود را به همه آنها رسانده است؟ گفتم: نمي دانم. امام فرمود: اي پسر بکر پيغمبري که از مدينه بيرون نرفته، چگونه رسالت خود را به شرق و غرب عالم ابلاغ نموده؟ گفتم: نمي دانم، فرمود خداي تبارک و تعالي به جبرئيل فرمان داد او هم زمين را به وسيله پري از بالش جمع کرد و آن را همانند کف دست ظاهر و آشکار در مقابل پيغمبر صلي الله عليه و آله و رو به روي او قرار داد، و رسول خدا هم به مردم شرق و غرب نظر مي کرد، و هر قومي را به زبان خودش خطاب مي کرد. و آنان را به توحيد خداي يگانه و نبوت خود دعوت مي نمود. و هيچ آبادي و شهري نبود مگر اينکه پيغمبر همه آنها را دعوت کرد.
و نيز در مجلد 6 ص 331 (10) از رسول خدا نقل شده که فرمود: «زويت لي الأرض فأريت مشارقها و مغاربها و سيبلغ ملک امتي ما زوي لي منها» (زمين براي من جمع شد و شرق و غرب آن به من نمايان گرديد، و به زودي سلطه و اقتدار امتم به آنچه براي من جمع و نمايان شد خواهد رسيد).
و أيضا در مجلد 6 بحار ص 398 (11) فرمايد: «ملکوت آسمانها و زمين نمايان شد و پرده ي آن چنان برداشته شد تا آنچه را که در آنها بود ديدم».
همچنين در مجلد 13 بحار ص 185 (12) نقل شده که أبو بصير روايت مي کند که امام صادق عليه السلام فرمود: «چون امور دين به صاحب او رسد هر پستي زمين براي او مرتفع و هر بلندي هم (که مانع ديد است) صاف و هموار شود به طوري که زمين پيش روي او به منزله ي کف دستش مي شود، و کدام يک از شما است که کف دستش را نبيند».

پي نوشت :

1. 16 چاپ جديد ص 353 به نقل از اصول کافي.
2. اين آيه ي مبارکه از دقيق ترين آيات قرآن است که استشهاد به عالم ديگري قبل از اين عالم است، که آن را عالم «ذر» گويند، براي روشن شدن معني و درک حقيقت آن علاقمندان مي توانند به تفسير «الميزان» و امثال آن مراجعه فرمايند.
3. 16 چاپ جديد ص 332.
4. ابن شهر آشوب يکي از علماي بزرگ شيعه در قرن ششم است که مورد وثوق و تجليل علماي عامه هم مي باشد، و نامش محمد بن علي بن شهر آشوب ساروي مازندراني است که به سال 588 هجري قمري در شهر حلب فوت کرد و او را در پائين کوه جوشن در جوار بارگاه «محسن سقط شده» دفن کردند. و أما ترجمه گفتارش چنين است: «امتياز پيغمبر ما از ساير پيغمبران حدود يکصد و پنجاه فضيلت است. از جمله در باب نبوت فرمايد: «و خاتم النبيين»- سوره احزاب آيه 40- و سخن او که گويد: «به من کلمات جامعي عطا شده»، و سخن ديگرش: «و من براي همه خلق مبعوث شدم» و رسالتم گسترش داده شده. و ديگر ثبات دين و دولت اوست که فرمايد: «تا آن را بر همه اديان غلبه دهد»- سوره هاي توبه آيه 33، فتح آيه 28، صف آيه 91، و عجز از آوردن کتابي به مثل قرآن: «بگو اي پيغمبر اگر انس و جن متفق شوند، که مانند اين قرآن کتابي بياورند، هرگز نتوانند هر چند همه پشتيبان يکديگر شوند... و در اين گفتار حدود 150 فضيلت آورده شده است، و مرحوم مجلسي آن را در بحار نقل کرده است.
5. مجلد 16 چاپ جديد ص 316 نقل از امالي شيخ طوسي، و بايد دانست که راوي خبر علي بن محمد بن رباح نحوي است که روايت را براي موقعيت و اهميت علم نحو روايت کرده و خبر واحد است.
6. در اصل لغت «جن» به معناي پوشش و پوشاندن است. و اين معني در تمام مشتقات آن جريان دارد. و از اين نظر جن به معناي معرف موجوداتي هستند غير از ملائکه که از حواس ما مستور و پنهانند، و از قرآن استفاده مي شود که خلقتشان قبل از خلقت بشر و از نوع آتش بوده است. و همانند انسان داراي شعور و اراده و توالد و تناسل و همچنين مومن و کافر و مرگ و حياتند.
7. مرحوم مؤلف در توضيح جمله «قرآنا عجبا» مي گويد: «لانه مباين للمخلوق مع فصاحته و بلاغته، فکان عجبا» يعني: به خاطر آنکه با آن فصاحت و بلاغتش با کلام مخلوق همساني و موافقت ندارد و ناسازگار است، پس از اين نظر شگفت آور است.
8. 18 چاپ جديد ص 305 نقل از کتاب معراج (ابو محمد حسن) از صدوق.
9. 18 چاپ جديد ص 188 نقل از تفسير قمي. و محمد بن أبي عمير زياد بن عيسي آزدي بغدادي از ياران امام هفتم و هشتم و نهم است، و به شغل بزازي هم امرار معاش مي کرده و در زمان هارون و مأمون عباسي مدتي را در زندان گذرانده، و دار و ندار و کتابهايش را از دست داد. و به سال 217 هم از دار دنيا رفت، و حديث ذريع محاربي از امام صادق عليه السلام را که فرموده بود «لا يخرج الرجل عن مسقط رأسه بالدين» او در موردي عنوان کرد و از طلب خود چشم پوشيد و صرف نظر نمود.
10. 18 چاپ جديد ص 136 نقل از مناقب، و در نهايه ابن اثير مجلد 2 ص 320 چنين آمده است: «زويت لي الأرض فرأيت مشارقها و مغاربها» (زمين براي من جمع شد و من شرق و غرب آن را ديدم) و مي فهماند که اسلام توسعه پيدا مي کند به تمام روي زمين.
11. 18 چاپ جديد ص 405 نقل از بصائر الدرجات.
12. 52 ص 328 نقل از کمال الدين صدوق.

منبع: كتاب شرحي بر دعاي ندبه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما