ادوارد هنری وینفیلد (1)
آوازهی رباعیّات خیام از مرزهای سرزمین ایران فراتر رفته. شهرت این رباعیات در غرب مدیون ترجمهی غیرامین و اقتباسی ادوارد فیتز جرالد از آنهاست. ادوارد هنری وینفیلد (2) که مثنوی مولوی و گلشنراز شیخ محمود شبستری را نیز ترجمه کرد، رباعیات منسوب به خیام را گرد آورد و ترجمهی انگلیسی آنها را به همراه متن اصلی در 1883 و سپس با تجدیدنظرها و اضافاتی در 1901 چاپ کرد. این ترجمه از برگردانهای خوب رباعیات خیام به شمار میآید (3) و به اعتقاد نگارنده، اگر فیتز جرالد نبود، مقام بهترین مترجم خیام را وینفیلد به دست میآورد. در مقالهی پیشرو، پس از معرّفی این ترجمه، روش ترجمهی وینفیلد از رباعیات خیام بررسی شده.
ترجمهی رباعیّات خیام خود در قالب رباعی است. وینفیلد برای رعایت سبک از قالب مشابه آن در زبان انگلیسی استفاده کرده. ترجمهها معمولاً رباعی – ترانه یا خَصی هستند که در آنها مصراعهای اول و دوم و چهارم هم قافیه و مصراع سوم متفاوت است. در رباعی غیراصیل زیر stave, lave و grave همقافیهاند و مصرع سوم با قافیهی doom، با بقیه تفاوت دارد.
چون فوت شوم بباده شوئید مرا *** تلقین ز شراب و جام گوئید مرا
خواهید به روزِ حَشر یابید مرا *** از خاکِ درِ میکده جوئید مرا
When I am dead, with wine my body lave,
For obit chant a bacchanalian stave,
And, if you need me at the day of doom,
Beneatn the tavern threshold seek my grave.
بنابراین، الگوی قافیه در ترجمهها عموماً به این ترتیب است: aaba. مترجم در مصراع سوم از قید قافیه آزاد است.
وینفیلد در کتاب خود 508 رباعی گرد آورده. اوتلاش کرده که در هر موضوع بهترین نمونه از هر دسته از رباعیها را برگزیند و بقیه را کنار بگذارد. تعداد زیادی از رباعیهایی که در وصف شراب و غنیمت دانستن وقت بوده، به علّت کثرت آنها، در این مجموعه کنار گذاشته نشدهاند. به هر حال، خود وینفیلد این ملاکها را چندان قانع کننده نمیداند.
وینفیلد در گردآوری و تصحیح رباعیّات خیام از منابع زیر استفاده کرده:
1.دستنویس کتابخانهی بادلیان به شمارهی 140 از مجموعهی اوزِلی (Ouseley)، شامل 158 رباعی
2. دستنویس انجمن آسیایی کلکته به شمارهی 1548، شامل 516 رباعی
3. دستنویس دیوان هند به شمارهی 2420، برگهای 212 تا 267، شامل 512 رباعی
4. دستنویس دیوان هند به شمارهی 2486، برگهای 158 تا 194، شامل 362 رباعی
5. چاپ کلکته به تاریخ 1252 قمری، شامل 433 رباعی و 54 رباعی الحاقی که به گفتهی مصحّح، آنها را بعد از چاپ، در یک بیاض یافته
6. چاپ نیکولاس در پاریس، شامل 464 رباعی
7. چاپ سنگی لَکَنهو در سال 1878، شامل 763 رباعی
8. چاپ بلوخمان که تنها 62 رباعی دارد و عمرش وفا نکرد که آن را تکمیل کند.
ترجمهی رباعیّات خیام دارای پانویسهای متعددی است دربارهی تقطیعِ مصراعها، منبع رباعیّات، ارتباط آنها با آثار شاعران ایرانی یا شاعران و نویسندگان اروپایی، توضیحات کوتاهی دربارهی عناصر و واژگانِ فرهنگیِ خاصّ فارسی زبانان و ایرانیان، شرح واژههای دشوار، انتساب رباعیِ خاصّ به شاعران دیگر و ... توضیحات پانویسها بسیار کوتاه و در بسیاری از موارد ناکافی است. در برخی از پانویسها، بدون هیچگونه توضیحی، به منابع دیگر ارجاع داده شده، تمام تسکین(4)هایی که به ضرورت وزن در کلمات صورت گرفته نیز در پانویس آمده و ویژگیهای وزن و چگونگی تقطیع برخی از کلمات و عبارات ذکر شده. واژهها به تنهایی معنایی ندارند، بلکه معنایِ خود را از بافت و موقعیتی که در آنها به کار رفتهاند میگیرند. مترجم ناشی فقط لغت و کلمه را معنی میکند، اما مترجم خوب لغت و کلمه را ترجمه نمیکند، بلکه نظامی را ترجمه میکند که این لغت عضوی از آن است. زنده یادان محمدعلی فروغی و قاسم غنی 178 رباعیِ اصیل خیّامی را برگزیدهاند؛ وینفیلد 508 رباعی منسوب به خیّام را آورده و ترجمه کرده. از میان رباعیاتی که وینفیلد جدا کنیم. (تعداد 74 رباعی اصیل خیام در مجموعهی وینفیلد نیامده). مترجم تعدادی از رباعیّاتی را که دارای مضامین مشترک بودهاند حذف کرده و تنها نمونههایی معدود از آنها را آورده. شاید از همینرو باشد که 74 رباعی اصیل خیام در این مجموعه نیامده.
ویژگیهای ترجمهی وینفیلد از رباعیّات خیام
واژهها به تنهایی معنایی ندارند، بلکه معنایِ خود را از بافت و موقعیتی که در آنها به کار رفتهاند میگیرند. مترجم ناشی فقط لغت و کلمه را معنی میکند، اما مترجم خوب لغت و کلمه را ترجمه نمیکند، بلکه نظامی را ترجمه میکند که این لغت عضوی از آن است. چنین مترجمی میداند که واژهی خاصّی در متن و بافت، معنایی بیش از معنای اصلی خود یافته و باید مفهوم کلی را ترجمه کند نه مفهوم تکتک واژهها را. در مصرع «اشکی است که خون دل درو پنهانست» دل فقط به معنای heart نیست، بلکه مقصود از آن، قلب شکسته و خسته است که وینفیلد آن را چنین ترجمه کرده:Like tears, that blood of wounded hearts enshrine. (46 – 105( (5)
«میفروش» در «من در عجبم زِ میفروشان کایشان/ به زانچه فروشند چه خواهند خرید» شخصیت مثبتی نیست. بلکه آدمی است که در این سوداگول خورده و به زعم خویش سود برده. بنابراین وینفیلد foolish (= احمق) را صفت مِیفروش قرار داده:
O foolish publicans, what can you buy
One half so precious as the goods you sell. (73 – 208)
نمونههای دیگر:
ای چرخ فلک خرابی از کینهی تست *** بیدادگری شیوهی دیرینهی تست
ای خاک اگر سینهی تو بشکافند *** بس گوهر قیمتی که در سینهی تست
ترجمهی معکوس: ای خاک ستمگر
cruel earth (12-25)
افسوس که این فسانهها کوته نیست
Alas!’ twere long to tell the doleful tale. (32 – 47)
ترجمهی معکوس: قصهی اندوهبار
doleful tale
دستِ اجل
-152) 62 death’s rough hands (
ترجمهی معکوس: دستِ بیمروّتِ اجل
برخیز و بیا بیا برایِ دلِ ما *** حل کن به جمالِ خویشتن مشکل ما
… and of thy courtesy
Resolve my weary heart’s perplexity (1-5)
Weary heart’s perplexity
ترجمهی معکوس: مشکلِ قلبِ خسته
کاش از پیِ صدهزار سال از دل خاک *** چون سبزه امیدِ تو دمیدن بودی
And after many thousand wintry years,
Renew our life, like flowers, and bloom again! (163 – 442)
ترجمهی معکوس: سالهای سرد بیترحم
wintery years
وینفیلد خودِ کلمات را ترجمه نمیکند، بلکه کلمات را در متن و بافت درنظر میگیرد و سپس برای آن نزدیکترین و مصطلحترین معادلِ طبیعی را در انگلیسی انتخاب میکند. در این بیت «قرآن که بهین کلام خوانند او را/ گه گاه نه بر دوام خوانند او را» خواندن به معنیِ reading نیست، بلکه به معنی تعمّق و غور در قرآن است و بنابراین، وینفیلد آن را to pore (= بررسی کردن، تعمّق کردن در، غور کردن در، در بحر موضوعی فرو رفتن) ترجمه کرده:
Men say the Koran holds all heavenly lore,
But on its pages seldom care to pore; (3-10)
Overwear یعنی چیزی را به تحلیل بردن و استفادهی بیش از حد کردن از چیزی تا سرحدّ استهلاک آن؛ overbear یعنی از پای درآوردن، به زانو درآوردن، و مستولی شدن بر کسی یا چیزی. وینفیلد از این معادلهای پویا برای «طی شدن» که دوبار در یک بیت به کار رفته، استفاده کرده:
افسوس که نامهی جوانی طی شد *** وین تازه بهاِ شادمانی طی شد
Now is the volume of my youth overworn,
My happy spring by autumn overborne (63- 155)
در بیتِ زیر مترجمِ شتابزده یا بیتوجّه چه بسا «آرامگه» را بلافاصله به «گور» تعبیر کند، ولی وینفیلد آن را به haunt (= پاتوق و محل رفت و آمدِ کسی) برگردانده.
این کهنه رباط را که عالم نام است *** آرامگه ابلقی صبح و شام است
… The haunt of alternating night and day (17 – 70)
«نوروز» در موارد زیر به جشن آغاز سال اشارت ندارد، بلکه غرض از آن فصلِ «بهار» است که وینفیلد هر دوبار آن را به spring برگردانده است:
چون لاله به نوروز قدحگیر به دست (44 – 27)
بر چهرهی گل نسیمِ نوروز خوش است (112 – 19)
وزن و قافیه مشکلات عدیدهای را برای مترجمان پیش میآوَرد. حفظِ وزن و قافیه غالباً به غیرطبیعی شدن ترجمه، افزایش مطالب غیرمرتبط، ابتذال مفهوم و سستی وزن و قافیه و ... میانجامد. مترجمِ خوب تغییراتی در متن اصلی انجام میدهد یا مطالبی را به متن میافزاید تا بتواند به وزنِ درست شعر و قافیهی مناسب دست یابد. اما نوع این دگرگونیها و افزایشها مهم است. مترجم خوب جهانبینی و
مفاهیم و اندیشههای شاعر را درک میکند و سپس آن ها را در فضاهای خالی وزن و قافیه میگنجانَد و این تغییرات را در چارچوب قالب فکری و مفهومی شاعر صورت میدهد. او از خود چیزی به شعر نمیافزاید، بلکه مفاهیم شاعر را در صورت ضرورت در تنگنای وزن و قافیه به کار میگیرد. نتیجهی این فرایند رسیدن به شعر موزون و مقفّی است با حفظ اندیشهی شاعر و رعایت امانت در انتقال پیامِ شاعر. واژههایی که با حروف سیاه مشخص شده افزودههای مترجماند.
گویند مرا چو سور با حور خویش است *** من میگویم که آبِ انگور خوش است
They preach how sweet those Houri brides will be,
But I say wine is sweeter taste and see! (41-108)
مِی نوش که عمرِ جاودانی این است *** خود حاصلت از دور جوانی این است
Drink wine!’tis life etern, and travail’s meed,
Fruitage of youth, and the balm of age’s need…
Rejoice thy spirit – that is life indeed (47- 106).
می نوش به نورِ ماه ای ماه که ماه *** بسیار بتابد و نیابد ما را
With moonbright wine, fair moon, the moon in heaven
Will look for us in vain on many a morrow (2-7).
ترجمهی معکوس: ماه فرداهای زیادی بیهوده به دنبالِ ما خواهد گشت [و نیابد ما را]
در مواردی افزایش اندیشهی خیامی دقیقاً به خاطر سربلند بیرون آمدن از تنگنایِ قافیه بوده. مترجم مطلبی را که اضافه کرده با توجّه به قافیههای قبلی و بعدی بوده تا بتواند به یک رباعی برسد. more در I ask no more در این رباعی برای هم قافیه شدن با four و score آمده.
تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی *** مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی
خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی *** بادیم همه باده بیار ای ساقی
Reason not of the five, nor of the four,
Be their enigmas one, or many scores.
We are but earth, go, ministrel, bring the lute:
We are but air, bring wine, I ask no more (168 – 453).
در رباعیِ «مِی خوردن و شاد بودن آیین منست» to stray برای همقافیه شدن با fray و be gay اضافه شده و «میخوردن» حذف شده:
My law it is in pleasure’s path to stray (45 -59)
نیز نگاه کنید به 155- 63 که forlorn در and left me thus forlorn یا outworn و overborne هم قافیه شده. قافیهی رباعی -32 15 embrased, taste است و وینفیلد به ضرورت قافیه تغییری در شعر داده که ناروا نیست.
این دسته که در گردن او میبینی *** دستیست که بر گردن یاری بودست
This handle, which you see upon its side,
Has many a time twined round a slender waist!
ترجمهی معکوس: دستی است که بر کمرِ باریکِ یاری بوده.
افزایش ممکن است ناروا و از خود مترجم و نه از متن باشد. افزایش روا آن است که مترجم مطلبی را با توجه به بافت کلام و موقعیت متن و تحلیل دستوری و معنایی آن اضافه کند. در مصراع زیر nor heaven و nor hell زاید به نظر میرسد و افزودهی خودِ مترجم است.
بازآمدنت نیست چو رفتی رفتی
Once gone, nor hell will send you back, nor heaven (160 - 431)
حذف از جمله فرایندهایی است که در ترجمه به کار میرود و بر دو نوع است: حذف روا و حذف ناروا. در موارد زیر مترجم به ناروا مطالبی را از قلم انداخته: ای غافلِ نادان (175 – 80)، مخور اندوه (444 – 158)، صد بوسه زمهر بر جبین میزندش (290 – 115)، مِیخور (51 – 33). مصراعِ «گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود» دوبار در مصراعِ سوم رباعی 67 – 42 و 381 – 147 آمده، که در ترجمه در بار اول «عاشق» حذف و در بارِ دوم حفظ شده:
1. If none who love good drink find entrance there
2. If all who love and drink are bound for hell
در «برخیز و بیا بیا برایِ دلِ ما» فعل برای ایجاد تأکید تکرار شده، ولی این تأکید در ترجمه حفظ نشده. با do تأکیدی میشد این مفهوم را رساند: Arise! do come
Arise! and come, and of the courtesy (1 -5(
در فرایند ترجمه تغییراتی در متن اصلی صورت میگیرد که اصطلاحاً به آن دگرگونی (6) میگویند. دگرگونی حاصلِ چالش مترجم با تفاوتهای بینِ زبان مبدأ و مقصد و شیوهی بیان متفاوت بین این زبانهاست. این دگرگونیها یا به سلیقهی سبکی مترجم مربوط میشود یا به هنجارهایِ موجود دربارهی ترجمه. از سوی دیگر، آنها یا اجباریاند و ریشه در تفاوتهای زبانی دارند، یا اختیاریاند و ریشه در مسائل فرهنگی و ادبی دارند.
تغییر شیوهی بیان یکی از انواع دگرگونیهایی است که مترجم به آن متوسل میشود. ویژگی بارز ترجمهی وینفیلد دوری از ترجمهی لفظی و اجتناب از مقیّد ماندن به ظاهر متنِ فارسی رباعیّات است. او پیام خیام را به زبان انگلیسی منتقل میکند نه صورتِ رباعیّات را. در نتیجه، ظاهر ترجمه و متنِ انگلیسی با هم متفاوت، اما پیام و مضمون یکی است. یکی از دلایل این روش ترجمه شاید ملاحظاتی است که وزن و قالبِ رباعی انگلیسی ایجاب کرده: مترجم اگر در بند ظاهر الفاظ و عبارات میبود نمیتوانست به قالبِ شعری مطلوب در انگلیسی برسد. بنابراین، تغییراتی در صورت انجام داده تا به این مقصود برسد و در عین حال، به مضمون سخن وفادار بماند. در اینجا مواردی از دگرگونیهای صوری وینفیلد با حفظِ معنا، را میآوریم و سپس ترجمهی معکوسِ برخی از آنها را ذکر میکنیم.
این جا به می و جام بهشتی میساز *** کان جا که بهشتست رسی یا نرسی
Quaff wine, and make heaven here below,
Who knows if heaven above will be your meed?
ترجمهی معکوس: می را جرعه جرعه سرکش و بهشتت را در این دنیا بساز
چه کسی میداند که پاداشِ تو بهشتِ آن جهانی خواهد بود یا نه
مخور غمِ جهانِ گذران
Lament not fortune’s mutability (138 – 366)
ترجمهی معکوس: حسرتِ ناپایداری بخت و اقبال را مخور
تا چند اسیرِ عقلِ هر روزه شویم
Let us shake off dull reason’s incubus (126 – 320)
ترجمهی معکوس: بگذار از شرّ کابوس عقل ملالآور خلاصی یابیم.
کو بانگ جرسها و کجا نالهی کوس
Hushed are the bells, thy drums have ceased to beat
ترجمهی معکوس: جرسها ساکت شده و کوسهایت دیگر به صدا درنمیآیند
کس مشکلِ اسرارِ ازل را نگشاد
What sage the eternal secrets o’er unraveled (82 – 190)
اکنون که گلِ سعادتت بربار است
Now that your roses bloom with flowers of bliss (9 – 71)
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزهفروش
Who made, who sells, who buys this crockery? (119 – 303)
وینفیلد ترجمهی لفظ به لفظ نمیکند. او در قالبی پیام تغییرات کلی میدهد، اما به خودِ پیام وفادار است. مقایسهی لفظ به لفظ و مصراع به مصراع ترجمهی او با متنِ اصلی بیفایده است. در مقایسهی ترجمهی او ابتدا باید تمام رباعی فارسی و انگلیسی را خواند و مضمون و محتوا را درک کرد و سپس به مقایسهی دو متن پرداخت. ادوارد فیتز جرالد با ترجمهاش از رباعیّات خیام، این اثر ایرانی را به خوانندگانِ اروپایی مطابق با مذاقشان معرفی کرده بود، به طوری که رباعیسرایی در ادبیات اروپا رواجی نو یافت. اگر فیتز جرالد پرآوازه نشده بود و شهرتش بر ترجمهی وینفیلد سایه نمیافکند، بیشک وینفیلد شهرتی بیش از اینها مییافت. تغییراتِ گستردهای که وینفیلد در ظاهر ترجمهی خیام انجام داده از او مترجمی موفق ساخته: مثلاً
در فصل بهار با بُتِ حور سرشت *** یک کوزهی می اگر بُوَد بر لبِ کشت
هر چند به نزدِ عام بد باشد این *** از سگ بترم اگر کنم یادّ بهشت
In the sweet spring a grassy bank I sought,
And thither wine, and a fair Houri brought;
And, the people called me graceless dog,
Gave no to paradise a second thought! (35 – 84)
زان پیش که غمهایت شبیخون آرند *** فرمای که تا بادهی گلگون آرند
Ere sorrows’ inroads make resistance vain,
Bid them with rosy wine your strength sustain (80 – 175)
جمله از ارکانی تشکیل میشود و این ارکان در هر زبانی با توجّه به الگوهای نحوی و ساختِ جمله و چگونگی آرایش پیام در جمله و واحدهای بزرگتر، طبق ترتیبِ خاصی قرار میگیرند که به آن آرایش ارکانِ جمله (7) میگویند. از آنجا که این آرایش در زبانها متفاوت است، مترجم آرایش زبان مقصد را رعایت میکند. اگر آرایش ارکان جمله بر طبق زبانِ مبدأ باشد، متن ترجمهگون و غیرطبیعی میشود و موردِ قبول خوانندهی زبان مقصد قرار نمیگیرد. وینفیلد در بسیاری از موارد ترتیب ارکان جملهی فارسی را به هم زده و آن را در قالبِ زبان انگلیسی و سبک کهنی که برای ترجمهاش انتخاب کرده ریخته است. البته گاهی ملاحظات وزن و قافیه او را مجبور به تغییر ارکانِ جملهی فارسی کرده که در جایِ دیگری در این مقال بدان اشاره کردهایم.
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا *** چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانهی خاک *** نقاش من از بهر چه آراست مرا
What though’ tis fair to view, this form of man,
I know not why the heavenly Artisan
Hath set tulip cheeks and cypress forms
To deck the mournful Halls of earth’s divan (5 – 12).
ساقی غم فردایِ حریفان چه خوری *** پیش آر پیاله را که شب میگذرد
But fill up the wine-cup, ere sweet night be gone,
And snatch a pleasant moment While you may. (66 – 136)
وینفیلد در راستای فرایند دگرگونی در ترجمه گاهی بیان غیرمستقیم سوم شخص مفردِ غایب را به بیانِ مستقیم و خطاب دوم شخص مفرد حاضر تبدیل کرده است:
بلبل به زبان حالِ ما با گل زرد *** فریاد همی زند که مَی باید خورد
And Bulbuls cry in notes of ecstasy,
“Thou too, O pallid rose, our wine must share!” (79 – 174)
من در عجبم ز میفروشان کایشان *** به زانچه فروشند چه خواهند خرید
O Foolish publicans, what can you buy,
One half so precious as the goods you sell? (73 – 208)
آن مرغِ طرب که نام او بود شباب *** فریاد ندانم که کی آمد کِی شد
Ah, bird of youth! I marked not when you came,
Nor when you fled, and lef me thus forlorn (63 – 155)
با لالهرخی نشسته در ویرانی *** عیشی بود این نه حدّ هر سلطانی
And you, tulip-cheeks, to share my cell… (175 – 479)
کمتر اثر ادبی است که عاری از بازیِ زبانی باشد. بخشی از هنر و شیرینکاریِ شاعر و نویسنده در بازیهای زبانیاش به منصهی ظهور میرسد. نویسنده یا شاعر همیشه از بیان مستقیم و صریح استفاده نمیکند. گاهی او اصلاً و اساساً با انتقال صریح اطلاعات سروکار ندارد، بلکه با زبان، بازی میکند تا حرف و سخن خود را به گونهای جالبتر، مؤثرتر، گیراتر و ماندنیتر بیان کند. ترجمهی بازیهای کلامی سخت و گاهی ناممکن است و کمتر مترجمی از این بوتهی آزمایش سربلند بیرون میآید. وینفیلد در دو مورد زیر، قهراً، نتوانسته است بازی زبانی خیام را انتقال دهد.
بهرام که گور میگرفتی به کمند *** دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
(72 – 7)
خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی *** بادیم همه باده بیار ای ساقی
(453 – 168)
نشانههای سجاوندی علایمی هستند که برای انتقال بهتر پیام به کار میروند، هر کدام نقش و کارکردِ ویژهای دارند، معنایِ خاصّی را میرسانند و قواعد و ضوابطِ دقیقی بر آنها حاکم است. نویسندگان و مترجمان خوب از این نشانهها برای بهبود پیام، رفع ابهام، و قوّت کلام استفاده میکنند. ایرانیان که اخیراً با نشانههای سجاوندی آشنا شدهاند کمتر از این نشانهها سود میبرند، و، به غیر از کاما، در بیشتر موارد به درستی از آنها استفاده نمیکنند. وینفیلد «که»ی تعلیلی را در بیت زیر به خطّ تیرهی بلند یا dash ترجمه کرده و در واقع نشانهی کلامی را به نشانهای غیرکلامی تبدیل کرده.
هنگام گل است و من و یاران سرمست *** خوش باش دمی که زندگانی این است
Tis the glad time of roses, wine and friends;
Rejoice thy spirit – that is life indeed (47 – 106)
به نظر میرسد ساختار معنایی فعل در زبان انگلیسی دقیقتر از فارسی باشد. در انگلیسی مفاهیم مختلفی همراه با عمل فعل میآید از جمله جهت، نوع و نگرش نسبت به عمل. برای مثال فعل سادهی «گفتن» به شکلهای گوناگونی به انگلیسی برگردانده شده. این امر علاوه بر این که نشاندهندهی تفاوت بین ساختار زبانهاست، دقّت وینفیلد در برگردانِ واژهها و مفاهیم را هم نشان میدهد.
مرغی دیدم نشسته بر بارهی طوس *** در پیش نهاده کلّهی کیکاوس
با کلّه همی گفت که افسوس افسوس *** کو بانگ جرسها و کجا نالهی کوس
… And made complaint, “Alas, alas… (114 -277)
گویند مرا چو سور با حور خوش است *** من میگویم که آبِ انگور خوش است
They preach how sweet those Houri brides will be,
But I say wine is sweeter… (41 – 108)
گویندکه دوزخی بود مردمِ مست
Drunkards are doomed to hell, so men declare (42- 67)
«دَم» و دم غنیمتی از واژگان و مفاهیم پرکاربرد خیامی است که به شکلهای گوناگون در ترجمه انعکاس یافته.
این دم this breath (10 – 30)
خوش باش دمی Rejoice thy spirit (47- 106)
دریاب دمی که از طرف میگذرد And snatch a pleasant moment… (66- 136)
من بندهی آن دمم که ساقی گوید I’m slave of that sweet moment… (132- 360)
«ما» ضمیر اول شخص جمع است که در زبان قدیم و امروزه نیز گاهی به جای ضمیر اول شخص مفرد برای اشاره به خودِ گوینده و نویسنده به کار میرود. بعضی از مترجمان خارجی این کاربرد را به اشتباه به ضمیر اول شخص جمع ترجمه میکنند. وینفیلد به درستی موارد اشاره به خود شاعر را دریافته و آن را به I یا me (به ترتیب، ضمیر فاعلی و مفعولی) ترجمه کرده.
مائیم و می و مطرب و این کنج خراب
Here in this tavern haunt I make my lair (6 – 22)
این سبزه که امروز تماشاگه ماست *** تا سبزهی خاک ما تماشاگه کیست
As now these flowerets yield delight to me,
So shall my dust yield flowers, ___ God knows for whom (8 - 73)
در رباعیّات خیام گاهی مراد از «من» یا «مرا» تنها خود شاعر نیست، بلکه به انسان به طور کلی، اشاره دارد. وینفیلد در این موارد از man ( = انسان) یا ضمیر غیرشخصی you که دلالت بر همهی انسانها دارد استفاده کرده.
تا کی ز قدیم و محدّث ای مرد حکیم *** چون من رفتم جهان چه محدّث چه قدیم
…Since you must go, it matters not to you. (127 - 324)
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
What though ‘tis fair to view, this form of man (5 – 12)
گاهی نیز ضمیر اول شخص مفرد به همان صورت باقی مانده:
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است.
Days changed to nights, ere you were born, or I (20 – 33)
رباعیات خیام به ترجمه وینفیلد ابتدا در 1883 چاپ شده و در حدود یک قرن و ربع از طبع آن میگذرد. زبان ترجمه کهن است تا از نظر قدمت زمانی، انطباق سبکیِ رباعیات خیام را با ترجمهاش نشان دهد. علاوه بر ساختار کهن برخی از فعلها، موارد زیر نشاندهندهی کهنگی زبان وینفیلد است. you, ye, thy و ere بارها به کار رفته و واژگان زیر قدمت زبان ترجمه را میرسانَد:
margent (51 – 62)
would’st (83 – 191)
essay (81 – 183)
در معنیِ در پی چیزی بودن، تلاش کردن برایِ
No wight (34- 508)
whither (34-508;34-87)
thither (35 – 84)
whence (36-87)
trow (87 – 185)
هر مترجمی ممکن است دچار اشتباه و خطا شود؛ و وینفیلد نیز از این امر مبرّا نبوده. Outlaw مفهوم مثبتی در انگلیسی ندارد و به معنی یاغی و قانونشکن یا مطرود است؛ اما «رند» در ادبیات فارسی مفهوم والایی دارد. «رند» در این رباعی همچنان بار مثبت دارد ولی وینفیلد آن را به outlaw ترجمه کرده:
رندی دیدم نشسته بر خشک زمین *** نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین *** اندر دو جهان کرا بود زهرهی این
(375 – 141)
برخی از اشتباهات وینفیلد همراه با ترجمهی معکوس آنها در زیر فهرست شده:
بیبادهی ارغوان نمیباید زیست
Without this wine, the tulips could not bloom! (8 – 73)
ترجمهی معکوس: بیاین باده، لالهها شکوفا نمیشوند!
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
Call not Khayyam a denizen of hell (21 – 111)
ترجمهی معکوس: خیام را ساکن دوزخ مدان
گفتم به عروسِ دهرِ کابینِ تو چیست
I wedded luck, and offered her a dower (45 – 59)
ترجمهی معکوس: با بخت و اقبالِ خوش عروسی کردم و مهرش [خرّمی] بدادم
بلبل ز جمال گل طربناک شده
Bulbuls, doting on roses, oft complain (154 – 414)
ترجمهی معکوس: بلبلان، که بر شاخسار گل اینجا و آنجا نشستهاند، غالباً شکوه میکنند.
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار *** کآواز دهل شنیدن از دور خوش است
… And shun the din of empty drums like me
ترجمهی معکوس: چون من از هیاهوی طبل تهی دوری کن
معادلهای انگلیسیِ مَثل «آواز دهل شنیدن از دور خوش است»:
Blue are the hills that are far away.
Distance lends enchantment to the view.
Far fowls have fair feather.
Empty vessels make the greatest sound.
در اینجا ویژگیهای ترجمهی وینفیلد از رباعیات اصیل خیام را بررسی کردیم. بدیهی است برای رسیدن به تصوّر کاملی از سبک ترجمهی او باید دیگر ترجمههای او یعنی ترجمهی مثنوی و گلشن راز را نیز بررسی کرد.
پینوشتها:
1. از خانمها شبنم ریسمانکار و نگار شفیعی زرگر که در مقابلهی رباعیات اصیل خیامِ گزیدهی محمدعلی فروغی و قاسم فنی با گردآوردههای وینفیلد به من یاری رساندند تشکر میکنم.
2.E. H. Whinfield (1836 – 1922)
3.مشخصات چاپ دوم رباعیّات خیام به ترجمهی وینفیلد چنین است:
The Quatrains of Omar Khayydm, The Persian Text with an English Verse Translation by E. H. Whinfield, M. A, Late of the Bengal Civil Service. Secong Edition, Corrected and Enlarged. London: Kegan Paul, Trench, Trubner & Co., Limited.
انتشارات راتلیج در سال 2000 این کتاب را تجدید چاپ کرده است.
4. حذف مصوت از کلمه به ضرورت وزن
5.عددهای انگلیسی بر شماره رباعیّات در چاپ وینفیلد و عددهای فارسی بر شمارهی رباعیات در چاپ محمدعلی فروغی و قاسم غنی دلالت میکنند.
6. shift
7. word order
هاشمی میناباد، حسن؛ (1396)، گفتارهای نظری و تجربی در ترجمه، تهران: کتاب بهار، چاپ اول.