صفات شيعیان (4)

بحث اخلاقى امروز در ادامه بحث فضائل و صفات الشيعه است، مرحوم علاّمه مجلسى درباره فضائل شيعه و صفات شيعه بحث هاى فراوانى دارد و رواياتى است كه سزاوار است امروز هم خودمان بخوانيم و بدانيم و هم براى ديگران بازگو كنيم تا افرادى كه تنها به نام تشيع دل خوش مى كنند بدانند شيعه و پيرو مكتب اهل بيت(ع) بودن كار آسانى نيست.
جمعه، 29 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صفات شيعیان (4)
صفات شيعیان (4)
صفات شيعیان (4)





درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)

مقدمه:

بحث اخلاقى امروز در ادامه بحث فضائل و صفات الشيعه است، مرحوم علاّمه مجلسى درباره فضائل شيعه و صفات شيعه بحث هاى فراوانى دارد و رواياتى است كه سزاوار است امروز هم خودمان بخوانيم و بدانيم و هم براى ديگران بازگو كنيم تا افرادى كه تنها به نام تشيع دل خوش مى كنند بدانند شيعه و پيرو مكتب اهل بيت(ع) بودن كار آسانى نيست.
در بحث امروز يك حديث مى خوانيم كه در عين حال اين كه فضائل را مى گويد وظايف شيعيان را هم مى گويد. حديثى از امام صادق(ع) خطاب به ابوبصير كه فقط چند جمله از آن را بازگو مى كنيم:

حديث:

عن محمّد بن اسماعيل، عن ابيه قال: كنت عند ابى عبدالله(ع): اذا دخل عليه ابوبصير... فقال يا ابامحمّد لقد ذكركم الله فى كتابه فقال: «اِن عبادى ليس لك عليهم لسلطان»(1) والله ما اراد بهذا الا الائمه(ع) وشيعتهم، فهل سررتك يا ابامحمّد؟ قال: قلت: جعلتُ فداك زدنى...(2)

ترجمه:

ابوبصير وارد مجلس امام صادق(ع) شد و نشست و نفس نفس مى زد امام رو به او كرد و فرمود ناراحتى عرض كرد پير و ناتوان شده ام و تنفس براى من سخت شده و در آستانه رفتن هستم ولى از همه بدتر نگران بعد از مرگ هستم نمى دانم سرنوشت من چيست؟ امام فرمود چرا اين حرف را مى زنى كه افتخار تشيّع هستى سپس امام فضائل و افتخارات شيعه را بيان كردند و هر فصلى را كه امام مى فرمود مى گفت آيا اين مطلب تو را خوشحال كرد و ابوبصير مى گفت بله قربانت گردم بازهم برايم بگو...
در ادامه حضرت فرمود: اى ابوبصير خداوند در قرآن به شما شيعيان اشاره كرده و فرموده شيطان نمى تواند سلطه اى بر بندگان من پيدا كند به خدا قسم كه خداوند اراده نكرده از بندگان مگر ائمّه و شيعيان.

شرح:

در مورد شيطان سؤالاتى است كه اكثراً توسط جوانان پرسيده مى شود و لازم است آنها را مورد بررسى قرار دهيم:
1- چرا خداوند شيطان اين موجود خبيث و اغواگر را آفريد تا ما را وسوسه كند و ما را از راه سعادت باز دارد در حالى كه ما براى پيمودن راه سعادت آفريده شده ايم؟
جواب: خداوند شيطان را شيطان نيافريد بلكه پاك آفريد و در صف ملائكه بود، عامل نفوذى نبود بلكه موجود صالحى بود، جزء عابدان و زاهدان و مقرّبان درگاه خدا ولى بعداً به سوء اختيار خودش منحرف شده تكبّر، خودبزرگ بينى، حسد، پيروى از هواى نفس، جاه و جلال طلبيدن سبب شد تا سقوط كند و هواى نفس عامل اصلى است كه اگر نباشد نفوذ شيطان هم نيست. أبى و أستكبر و كان من الكافرين(3) و خداوند او را از آن مقام نازل كرد. پس شيطان شيطان نبوده.
اشكال: اگر شيطان جزءِ ملائكه بود، ملائك كه از خود اختيار ندارند و همه تحت فرمان خداوند هستند چرا او رد كرد و از فرمان الهى سرپيچى كرد؟
جواب: شيطان ملائكه نبود كه اختيار نداشته باشد بلكه از جنّيان بود.
2- ما براى سعادت آفريده شديم ما خلقت الجن و الانس الاّ ليعبدون پس موجود مزاحم شيطان براى چيست آن هم چيزى كه ديده نمى شود و قابل دفاع و پيش گيرى نيست كه با هدف آفرينش نمى سازد؟
جواب: قرآن مى فرمايد شيطان بى اختيار شما نفوذ در شما نمى كند، دروازه قلب شما به روى او بسته است و شما دروازه را باز مى كنيد در واقع هيچ موجود خبيثى راهى به كشور تن و روح انسان ندارد انما سلطانه على الذين يتولونه والذين هم به به مشركون.(4) كسانى كه او را شريك خداوند قرار مى دهند و اطاعت از او مى كنند روز قيامت هم شيطان مى گويد «و ما كان لى عليكم من سلطلان الا اَن دعوتكم فأستجبتم فلا تلوموننى ولوموا أنفسكم» من بر شما مسلّط نيستم فقط شما را دعوت كردم و شما هم دعوت مرا پذيرفتيد پس مرا ملامت نكنيد بلكه خودتان را سرزنش كنيد.
اين نكته قابل ذكر است كه خود شيطان اسباب تكامل است براى كسانى كه در راه تكامل هستند چون با او گلاويزشدن و دست و پنجه نرم كردن باعث تقويت ايمان است. يكى از مورّخان معروف غربى «تواين بى» در كتاب فلسفه تاريخ مى گويد: من در تمام تمدّن هايى كه در دنيا به وجود آمد دقّت كردم، هيچ تمدّنى به وجود نيامد مگر مورد هجوم دشمن قوى خارجى قرار گرفت و براى دفاع تمام قوايش را بسيج كرد و شكوفا شد. پس در وجود شيطان حكمتى است همچنان كه اگر هواى نفس نبود عارفان قوى نمى شدند.
قرآن مى فرمايد «اِن عبادى ليس لك عليهم سلطان».
لهن آيه اين نيست كه شيطان با شيعيان گلاويز نمى شود بلكه خداوند مى فرمايد من حامى و ياورشان هستم آنها به سوى من آمدند و عبادى شدند و من هم حامى آنها هستم پس اين مقام بالايى است و از تحت نفوذ شيطان خارج بودن افتخار شيعه است ولى مفهوم آن اين است كه كسانى كه سلطه شيطان بر آنها وارد شده شيعيان واقعى نيستند پس اين جمله مسئوليت ما را زياد مى كند. شيعيان معصوم نيستند و ممكن است شيطان هم سراغ آنها بيايد ولى قرآن مى فرمايد:
«ان الذين اتقوا اذا مسهم طائفة من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون»(5) پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند به ياد خدا مى افتند (پاداش و كيفر او را به ياد مى آورند) و در پرتو ياد او بينا مى گردند. ممكن است شيطان بيايد ولى سلطه نيست پس مسئوليت بسيار سنگين است بايد در جامعه اسلامى سلطه شيطان بر فرد، اجتماع، مطبوعات، بازار، زندگى مادى و معنوى حاكم نباشد كه اگر شد آن افراد شيعه واقعى نيستند. اميدوارم خداوند به ما توفيق دهد تا مشمول افتخار تشيع بشويم.

پی نوشت :

1. سوره فجر، آيه 42.
2. بحارالانوار، ج 65، ص 51.
3. سوره بقره، آيه 34.
4. سوره نحل، آيه 10.
5. سوره اعراف، آيه 201.

منبع:پایگاه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط