نویسنده: حسین شیخ رضایی
پزشکی از مشهورترین جنبههای تمدّن اسلامی و از شاخههایی است که مسلمانان در آن درخشندگی فراوان یافتهاند. علاوه بر مسلمانان، غریبان نیز از دستاوردهای پزشکی مسلمانان بسیار سود جستهاند و کتابهای پزشکی مسلمانان تا حدود یکصد سال پیش، از کتابهای درسی مدارس پزشکی در مغرب زمین بود.
پزشکی مسلمانان، شاخههای مختلفی را از بهداشت عمومی و حمام و نحوهی غذا خوردن تا شکستهبندی و جرّاحی و چشم پزشکی در بر میگرفت. این رشته، ارتباط مستقیمی نیز با دین اسلام و دستورهای آن داشت. در پزشکی اسلامی، علاوه بر تن، روح نیز بسیار مهم است و در واقع تن خانهی روح در نظر گرفته میشود. پزشکان مسلمان از پزشکان یونانی، سوری، هندی و ایرانی بسیار آموختهاند. یک منبع دیگر در کار پزشکان مسلمان، تعدادی از احادیث پیامبر اسلام است که به پزشکی اشاره دارند. به مجموع این احادیث، پزشکی پیامبر (طبّالنّبی) میگویند. در داروسازی نیز پزشکان ایرانی نوشتههای بسیار مهمّی دارند. در پزشکی مسلمانان داروها به دو بخش تقسیم میشوند؛ یکی داروهای ساده و طبیعی و دیگری داروهایی که از ترکیب موادّ مختلف ساخته میشوند (که اصطلاحاً به آنها «اقراباذین» میگویند.) دربارهی داروهای گروه نخست، ابنسینا در کتاب قانون خود به آنها پرداخته و خواص داروها را در جدولها و نمودارهایی شرح داده است. یکی از نکات جالب در پزشکی اسلامی آن است که پزشک به احتمال زیاد در دیگر علوم، همچون فلسفه، نیز ماهر بوده است. بیشتر فیلسوفان مسلمان، چون دریافت مزد را در برابر تدریس فلسفه نادرست میدانستند. برای گذراندن زندگی خود به پزشکی میپرداختند. بیمارستانهای دوران اسلامی نیز مجموعههایی برای تربیت پزشکان بود. علاوه بر هارونالرّشید که بیمارستانی در بغداد تأسیس کرد،بیمارستان عضدی نیز به دستور عضدالدّوله دیلمی در قرن چهارم تاسیس شد. همچنین رازی- پزشک معروف ایرانی- ریاست بیمارستانی را در ری بر عهده داشت.
علاوه بر پزشکان، افراد دیگری نیز در سلامت مردم مؤثر بودهاند: از جمله داروسازان و عطّاران که برای بعضی از بیماریها که وخیم نبودند، دارو تجویز میکردند. همچنین حمامها نیز از مراکز مربوط به پزشکی بوده است. در حمامهای قدیم، علاوه بر شستوشوی بدن، انواع مشت و مالها، داروها و عرقهای گیاهی، نشستن در حوضچههای آب و ... نیز وجود داشت که همگی مربوط به سلامتی مردم بود. پزشکی مسلمانان بیش از هر چیز پزشکی داخلی بود و در آن جرّاحی در مقام دوم جای میگرفت. پزشکان مسلمان تا ضرورتی پیدا نمیشد، دست به جرّاحی نمیزدند امّا با این حال، انواع مختلف جراحی، مانند سزارین، جرّاحی چشم، سوزاندن زخمها برای از بین بردن عفونت و همچنین جا انداختن استخوانهای شکسته، مرسوم بود.
پزشکان مسلمان علاوه بر علل درونی، به عوامل بیرونی مؤثر در بیماری هم میپرداختند؛ عواملی مانند هوا، غذا،آرامش، حرکت بدن، خواب، عوامل عاطفی و ... از این رو، پزشکی آنان به راستی همه جانبه بود. یکی از موارد بسیار جالب در پزشکی مسلمانان،اهمیت بهداشت عمومی است. پزشکان مسلمان بیش از آن که به درمان بیماری بیندیشند، درصدد پیشگیری از آن بودهاند؛ چنان که محمّد بن زکریای رازی، ابنسینا و بسیاری دیگر از پزشکان، کتابهایی را به بهداشت اختصاص دادهاند.
از مترجمان معروف متون پزشکی در دوران ترجمه میتوان به خاندان ماسویه، خاندان بختیشوع و حنین بن اسحاق اشاره کرد. یکی از نخستین پزشکان ایرانی که نخستین اثر بزرگ پزشکی را در قرن سوم هجری نگاشت، علی بن ربّن طبری از مردم طبرستان در شمال ایران بود. کتاب او فردوس الحکمة نخستین نوشتهی منظّم در پزشکی مسلمانان است که بیش از همه به دلیل بحثهای کالبدشناسی آن مشهور است. شاگرد طبری، محمد بن زکریای رازی هم از بزرگان پزشکی ایران است. آثار پزشکی او تقریباً تمام جنبههای پزشکی را در بر میگیرد. رازی به کمک قدرت مشاهده و نتیجهگیری خود توانست بیماریهای جدیدی را کشف و راههای درمان جدیدی معرّفی کند. ما در بخشهای آینده در مورد اهمیّت کارهای رازی بیشتر سخن خواهیم گفت:
پس از رازی میتوان از علی بن عبّاس مجوسی از مردم اهواز نام برد که به سبب کتابهای خود بسیار معروف است. او که در قرن چهارم میزیست در کتاب الملکی خود نام بسیاری از پزشکان یونانی و مسلمان را گرد آورد و به بررسی و قضاوت دربارهی کار آنان پرداخت.
و سرانجام باید از ابنسینا نام برد که همواره به نام بزرگترین پزشک ایرانی و مسلمان شناخته شده است. ابنسینا که هوش فراوانی در مشاهدات بالینی داشت. بسیاری از بیماریها و داروی آنها را کشف کرد. در بخشهای آینده کمی بیشتر دربارهی اهمیّت پزشکی ابنسینا خواهیم گفت.
در داروسازی نیز پزشکان ایرانی نوشتههای بسیار مهمّی دارند. در پزشکی مسلمانان داروها به دو بخش تقسیم میشوند؛ یکی داروهای ساده و طبیعی و دیگری داروهایی که از ترکیب موادّ مختلف ساخته میشوند (که اصطلاحاً به آنها «اقراباذین» میگویند.) دربارهی داروهای گروه نخست، ابنسینا در کتاب قانون خود به آنها پرداخته و خواص داروها را در جدولها و نمودارهایی شرح داده است. همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب الصیدنة بیش از هشتصد و پنجاه دارو را از منابع مختلف جمعآوری و معرّفی کرده است. در مورد داروهای مرکّب هم محمّد بن زکریای رازی دو کتاب نگاشته و ابنسینا هم در قانون خود به آنها پرداخته است.
منبع مقاله :
شیخ رضایی، حسین، (1390)، داستان فکری ایرانی-4: دوران طلایی ، تهران: نشر افق، چاپ سوم
پزشکی مسلمانان، شاخههای مختلفی را از بهداشت عمومی و حمام و نحوهی غذا خوردن تا شکستهبندی و جرّاحی و چشم پزشکی در بر میگرفت. این رشته، ارتباط مستقیمی نیز با دین اسلام و دستورهای آن داشت. در پزشکی اسلامی، علاوه بر تن، روح نیز بسیار مهم است و در واقع تن خانهی روح در نظر گرفته میشود. پزشکان مسلمان از پزشکان یونانی، سوری، هندی و ایرانی بسیار آموختهاند. یک منبع دیگر در کار پزشکان مسلمان، تعدادی از احادیث پیامبر اسلام است که به پزشکی اشاره دارند. به مجموع این احادیث، پزشکی پیامبر (طبّالنّبی) میگویند. در داروسازی نیز پزشکان ایرانی نوشتههای بسیار مهمّی دارند. در پزشکی مسلمانان داروها به دو بخش تقسیم میشوند؛ یکی داروهای ساده و طبیعی و دیگری داروهایی که از ترکیب موادّ مختلف ساخته میشوند (که اصطلاحاً به آنها «اقراباذین» میگویند.) دربارهی داروهای گروه نخست، ابنسینا در کتاب قانون خود به آنها پرداخته و خواص داروها را در جدولها و نمودارهایی شرح داده است. یکی از نکات جالب در پزشکی اسلامی آن است که پزشک به احتمال زیاد در دیگر علوم، همچون فلسفه، نیز ماهر بوده است. بیشتر فیلسوفان مسلمان، چون دریافت مزد را در برابر تدریس فلسفه نادرست میدانستند. برای گذراندن زندگی خود به پزشکی میپرداختند. بیمارستانهای دوران اسلامی نیز مجموعههایی برای تربیت پزشکان بود. علاوه بر هارونالرّشید که بیمارستانی در بغداد تأسیس کرد،بیمارستان عضدی نیز به دستور عضدالدّوله دیلمی در قرن چهارم تاسیس شد. همچنین رازی- پزشک معروف ایرانی- ریاست بیمارستانی را در ری بر عهده داشت.
بیشتر بخوانید: نقش مسلمانان در دانش پزشکی
علاوه بر پزشکان، افراد دیگری نیز در سلامت مردم مؤثر بودهاند: از جمله داروسازان و عطّاران که برای بعضی از بیماریها که وخیم نبودند، دارو تجویز میکردند. همچنین حمامها نیز از مراکز مربوط به پزشکی بوده است. در حمامهای قدیم، علاوه بر شستوشوی بدن، انواع مشت و مالها، داروها و عرقهای گیاهی، نشستن در حوضچههای آب و ... نیز وجود داشت که همگی مربوط به سلامتی مردم بود. پزشکی مسلمانان بیش از هر چیز پزشکی داخلی بود و در آن جرّاحی در مقام دوم جای میگرفت. پزشکان مسلمان تا ضرورتی پیدا نمیشد، دست به جرّاحی نمیزدند امّا با این حال، انواع مختلف جراحی، مانند سزارین، جرّاحی چشم، سوزاندن زخمها برای از بین بردن عفونت و همچنین جا انداختن استخوانهای شکسته، مرسوم بود.
پزشکان مسلمان علاوه بر علل درونی، به عوامل بیرونی مؤثر در بیماری هم میپرداختند؛ عواملی مانند هوا، غذا،آرامش، حرکت بدن، خواب، عوامل عاطفی و ... از این رو، پزشکی آنان به راستی همه جانبه بود. یکی از موارد بسیار جالب در پزشکی مسلمانان،اهمیت بهداشت عمومی است. پزشکان مسلمان بیش از آن که به درمان بیماری بیندیشند، درصدد پیشگیری از آن بودهاند؛ چنان که محمّد بن زکریای رازی، ابنسینا و بسیاری دیگر از پزشکان، کتابهایی را به بهداشت اختصاص دادهاند.
از مترجمان معروف متون پزشکی در دوران ترجمه میتوان به خاندان ماسویه، خاندان بختیشوع و حنین بن اسحاق اشاره کرد. یکی از نخستین پزشکان ایرانی که نخستین اثر بزرگ پزشکی را در قرن سوم هجری نگاشت، علی بن ربّن طبری از مردم طبرستان در شمال ایران بود. کتاب او فردوس الحکمة نخستین نوشتهی منظّم در پزشکی مسلمانان است که بیش از همه به دلیل بحثهای کالبدشناسی آن مشهور است. شاگرد طبری، محمد بن زکریای رازی هم از بزرگان پزشکی ایران است. آثار پزشکی او تقریباً تمام جنبههای پزشکی را در بر میگیرد. رازی به کمک قدرت مشاهده و نتیجهگیری خود توانست بیماریهای جدیدی را کشف و راههای درمان جدیدی معرّفی کند. ما در بخشهای آینده در مورد اهمیّت کارهای رازی بیشتر سخن خواهیم گفت:
پس از رازی میتوان از علی بن عبّاس مجوسی از مردم اهواز نام برد که به سبب کتابهای خود بسیار معروف است. او که در قرن چهارم میزیست در کتاب الملکی خود نام بسیاری از پزشکان یونانی و مسلمان را گرد آورد و به بررسی و قضاوت دربارهی کار آنان پرداخت.
و سرانجام باید از ابنسینا نام برد که همواره به نام بزرگترین پزشک ایرانی و مسلمان شناخته شده است. ابنسینا که هوش فراوانی در مشاهدات بالینی داشت. بسیاری از بیماریها و داروی آنها را کشف کرد. در بخشهای آینده کمی بیشتر دربارهی اهمیّت پزشکی ابنسینا خواهیم گفت.
در داروسازی نیز پزشکان ایرانی نوشتههای بسیار مهمّی دارند. در پزشکی مسلمانان داروها به دو بخش تقسیم میشوند؛ یکی داروهای ساده و طبیعی و دیگری داروهایی که از ترکیب موادّ مختلف ساخته میشوند (که اصطلاحاً به آنها «اقراباذین» میگویند.) دربارهی داروهای گروه نخست، ابنسینا در کتاب قانون خود به آنها پرداخته و خواص داروها را در جدولها و نمودارهایی شرح داده است. همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب الصیدنة بیش از هشتصد و پنجاه دارو را از منابع مختلف جمعآوری و معرّفی کرده است. در مورد داروهای مرکّب هم محمّد بن زکریای رازی دو کتاب نگاشته و ابنسینا هم در قانون خود به آنها پرداخته است.
منبع مقاله :
شیخ رضایی، حسین، (1390)، داستان فکری ایرانی-4: دوران طلایی ، تهران: نشر افق، چاپ سوم