اتوماسيون در معادن (2)
منبع : راسخون
مدل O’Hara
در اين مدل هزينهها بصورت زير دستهبندي شده است:
هزينههاي سرمايهاي مرتبط با معدن، تجهيزات معدن، خدمات کاواک، سرمايه کارخانه، هزينههاي مربوط به فرآيندهاي مختلف فرآوري کانسنگ، خدمات عمومي کارخانه، بالاسري پروژه معدني و عملياتي روزانه که به عنوان نمونه در بخش هزينههاي فرآوري يکي از هزينهها مربوط به آسيا و سيلو ميشود که طبق جدول شماره 4 برآورد ميشود.
مدل USBM (1987) (دفتر معادن ايالات متحده )
روش تخمين واقعي بر منحني ها و معادلاتي كه وابستگيهاي ويژهاي را نشان مي دهند، بنا نهاده شده است. تخمين گر، هم با منحنيها و هم با معادلات تهيه شده مي تواند كار كند. شكل 2 روش تخمين هزينه را براي چالزني و آتشباري مواد روباره بيان مي كند. مقدار X بر روي محور افقي و مقدار Y بر روي محور قائم، به دلار هستند. انديسهاي Y كهE, S, L هستند به ترتيب مولفه هاي دستمزد، لوازم و تجهيزات را براي جزء هزينه نشان مي دهند
شايد مزيت قابل توجه اين مدل تخمين هزينه اين حقيقت است كه با مسئله برآورد هزينه بر اساس يک سيستم كلي رفتار مي كند. جزئيات بيشتري از هزينه در اين مدل بكار رفته و فاكتورهاي متعدد براي نشان دادن ارتباط بيشتر طرحي كه مورد مطالعه است، بکار مي روند.
مدل WMEI (2002)
نرم افزار Sherpa، نرم افزاري براي تخمين هزينههاي معدنکاري ميباشد. اين نرمافزار هم براي معادن روباز و هم زير زميني قابل استفاده ميباشد. Sherpa بطور اتوماتيک نيازهاي تجهيزات، نيروي انساني، مواد و منابع را محاسبه ميکند و تمامي هزينهها را براي انجام مطالعات پيشامکانسنجي معدنکاري تعيين ميکند. هزينههايي که تخمين زدن آنها هفتهها بطول ميانجامد، با استفاده از نرمافزار Sherpa در مدت چند دقيقه تخمين زده ميشود
در اين نرمافزار تقسيم بندي هزينه در دو قسمت عملياتي و سرمايهاي بصورت زير انجام ميشود
هزينههاي عملياتي:
هزينههاي سرمايهاي:
مقايسه مدلهاي برآورد هزينه
مدل WMEI ، پارامترهاي ورودي متنوعتري نسبت به ديگر مدلها جهت تخمين هزينه ميطلبد که مبين برآورد تفصيليتر است. از طرف ديگر اين مدل تنها هزينههاي مربوط به يک دستگاه چالزني را ارائه ميکند در صورتيکه اغلب مدلها ظرفيت توليد (تناژ) را لحاظ نموده و مستقيما هزينههاي کل پروژه را بدست ميدهند. شايان ذکر است که در اين مدل، هزيه دستمزد فقط منحصر به دستمزد تعمير و نگهداري بوده و دستمزد پرسنل توليدي را در بر نميگيرد. مدل O’Hara، نوع دستگاه چالزني را در برآورد هزينه در نظر نگرفته ولي قابليت چالخوري سنگ لحاظ شده است. در مدل مولار کمتر به پارامتر قطر چال توجه شده و ساير مشخصات دستگاه بررسي ميشود. برآورد هزينه عملياتي در مدلUSBM حالت تفصيلي داشته و اقلام هزينه دستمزد، مواد مصرفي و لوازم را به تفکيک بيان ميکند. مدلهاي USBM و O’Hara هزينه عملياتي را بطور روزانه اما مدل WMEI هزينه را بر حسب ساعت ارائه ميکند. مدل مولار نيز همانند WMEI هزينه را به ازاء يک ماشين گزارش ميدهد. مدلهاي AusIMM و مولار تنها هزينه سرمايهاي و مدل USBM تنها هزينه عملياتي را برآورد کرده، ولي ساير مدلها، برآورد هر دو نوع هزينه را در بر مي گيرند. مدل استرالياييAusIMM علاوه بر کمک به برآورد هزينه، راهنمايي براي تعيين نوع و تعداد دستگاه چالزني نيز ارئه ميکند. مدل WMEI بطور روزآمد منتشر شده و از همه جديدتر بوده، در صورتيکه ساير مدلها قدمت بيشتري داشته و براي به روز کردن آنها ميبايست از شاخصهاي هزينه استفاده کرد که موجب خطاي تخمين ميشود.
با هدف مقايسه کمي روشهاي برآورد هزينه پيشگفته، از دادههاي يک معدن فرضي روباز استفاده نموده و نتايج مربوطه محاسبه گرديد
نتيجتا بررسيهاي برآورد هزينه استخراج و فرآوري در پروژههاي معدني از جمله بخشهاي مهم مطالعات امکان سنجي محسوب مي شود. در مرحله مطالعات پيش امکان سنجي، به منظور تخمين هزينه ها از مدلهاي اقتصادسنجي مربوطه استفاده مي شود. عدم شناخت کافي از رفتار مدلها و مشکلات مربوط به امکان پذيري انطباق آنها با شرايطي متفاوت با شرايط کشورهاي ارائه دهنده مدلها باعث شده که کمتر در مطالعات فني و اقتصادي پروژههاي معدني کشور به کار گرفته شوند. بررسي گستره مدلها و مقايسه کمي و کيفي آنها مي تواند شرايط را براي بکارگيري آنها در کشور هموار کرده و ضمنا امکان تطبيق آنها را از طريق پژوهشهاي آتي در تعيين مجموعهاي از ضرائب تصحيح و تطبيق فراهم نمايد. همچنين نتايج اين تحقيق زمينه را براي تهيه نرم افزارهاي برآورد هزينه مساعد مي نمايد.
به منظور تسهيل در تخمين هزينههاي پروژههاي معدني، چندين مدل اقتصادسنجي تاکنون توسعه يافته و ارائه شده اند. کاربري اين مدلها بسته به نوع و شرايط پروژه، دادههاي قابل دسترس متفاوت بوده و نتايج کم و بيش متنوعي بدست مي دهد.
مدل Gentry&Neil روشهاي گوناگوني براي تخمين ارائه ميکند. مدل CANMET خاص ارزيابي معادن کوچک زيرزميني است. مدل Mular توجه بيشتري به تخمين هزينههاي سرمايهاي کاخانه فرآوري دارد. مدل USBM حالت تفصيليتر داشته و کار با آن تا حدي مشکل و حوصلهبر است ولي تخمين مطلوبي ارائه ميکند. مدل WMEI و نرمافزار Sherpa نياز به دادههاي متنوع تر نسبت به ساير مدلها دارد و روزآمدترين مدل تلقي ميشود و مطلوبترين پاسخ را بدست ميدهد
حفاظت محيط زيست در معادن:
روش اتاق و پاي يكي از روشهاي متداول كاري است كه سينه كار به طور طبيعي نگهداري مي شود. در اين روش معمولا قسمت هايي كه استخراج مي شود به عنوان اتاق و قسمت هايي كه باقي مي ماند بعنوان پايه در نظر گرفته ميشود. اين روش براي كانسار كم شيب كاربرد دارد. استخراج اتاق و پايه يك روش دو يا سه مرحله اي است. در مرحله مقدماتي ماده معدني از اتاق ها استخراج شده و كانسار باز مي شود. مرحله دوم استخراج ، شامل انفجار سقف كارگاه ها و بيرون آوردن كانسنگ از اتاق است. مرحله سوم شامل بيرون كشيدن پايههاي باقي مانده است. اين عمل ممكن است با استفاده از روشهاي مختلفي مثل برش دادن انجام شود.از نظر آلودگي آب بايد به اين نكته اشاره كرد كه زماني آلودگي آب داريم كه با سفره آبهاي زيرزميني برخورد كنيم و چون اين روش در عمق بسيار كمي اعمال شود بنابراين از نظر آلودگي آب در حد متوسط تا خوب است. آلودگي هوا در اين روش صرفاً در عمليات حفاري و انفجار و استخراج ماده معدني و تخريب سقف ايجاد ميشود. در اين روش آلودگي صوتي براي كارگران معدن ايجاد مي كند ولي ميزان آن زياد نيست.
2-روش کارگاه ها ی با چوب بندی :
اين روش در معادني استفاده ميشود كه موا معدني فوقالعاده و داراي ساختمان نامنظم ميباشند و نيروي كار و چوب ارزان در دسترس باشد. ماده معدني در برش هاي كوچك استخراج شده و پس از استخراج هر برش چهار چوب بسته مي شود. چهار چوبها به نحوي طراحي و نصب ميشود كه وزن كمرها و سقف را تحمل كنند. در اين روش آلودگي هوا در اثر استخراج و عمليات پر كردن ايجاد ميشود و تهويه به دليل وفور چوببستها با مشكل روبهرو است و اگر احتمالاً احتراقي در كارگاه رخ دهد محيط نا امن و آلودهاي ايجاد خواهد شد. در روش فوق حتما بايد عمليات پر كردن انجام شود زيرا چوب بستها توانايي نگهداري دايم كارگاه ها را ندارند و باعث تخريب آني كارگاه و درنتيجه نشست در سطح زمين رخ خواهد داد.
3-روش جبهه کار طولانی:
اين روش مربوط به كانسارهاي پتاس- زغالسنگ و كانسارهايي مي باشد كه منشاء رسوبي دارند و به حالت لايهاي يا توده اي هستند. در اين روش طول سينه كاري در مقايسه با ساير روشهاي خيلي زياد است. و از نظر پيشروي كارگاه بصورت بالارو- افقي و از نظر كنترل سقف بصورت تخريب و خاكريز ميباشد. طول متوسط كارگاه بين 300-100 متر ميباشد.
از مسايل بارز روش فوق افزايش آلودگي هوا و انتشار زياد گاز متان و گرد و غبار ميباشد كه به ازاي طول كارگاه اين مهم تشديد ميشود. افزايش طول كارگاه باعث افزايش درجه حرارت شده كه در اين صورت خطر انفجار گازمتان تشديد ميشود. بعلاوه حرارت، مشكلات كاركردن كارگران و تهويه را ايجاد خواهد نمود.
از شرايط مهم اين روش سستي كمر بالا است و علت اين مسئله اجراي تخریبي جهت مهار كردن فشارهاي سقف كارگاه ميباشد. در مواردي كه شيب كارگاه زياد و خاك جهت خاكريزي زياد باشد براي پر كردن محل هاي استخراجي از پروسه خاكريزي استفاده ميشود كه در اين حالت تخريب كمر بالا خواهد شد و بعلاوه سبب كاهش باطله در سطح ميشود. در روش جبهه كار طولاني به علت مكانيزه بودن روش و استفاده از ماشينآلات داراي صداي زيادي است. ولي اين صدا به محيط خارج از معدن لطمهاي وارد نمي كند در صورتي كه به آبهاي زيرزميني برخورد كند اختلالاتي در سطح ايستايي ايجاد مي شود .
مشکلات زيست محيطي مرتبط با اکتشاف منابع معدني
در شناسايي، پي جويي و اکتشاف منابع زمين شناسي از روشهاي مستقيم و غير مستقيم استفاده مي شود. در روشهاي غيرمستقيم نتايج، از دقت کمتري برخوردار بوده ولي در عوض محدوده وسيعي را با هزينه پايين شامل مي شود. در روشهاي مستقيم، دقت و هزينه بيشتري جهت بررسي منطقه، شناسايي آنومالي ها يا ذخاير و اصلاح داده هاي اوليه، انجام مي پذيرد. به عنوان مثال در اين بخش مي توان به مثالهاي زير اشاره کرد:
- تفسير تصاوير ماهواره اي
- تفسير تصاوير هوايي
- تفسير نقشه هاي زمين شناسي
- تفسير داده هاي ژئوفيزيکي
- تفسير گمانه ها، با کمک داده هاي ژئوشيمي و چاه نگاري، آناليز نمونه مغزه ها
- بررسي نهشته هاي اکتشافي از طريق چاههاي عمودي و تونلها
- تفسير آزمايش هاي کانه آرايي اوليه
همچنين در پي جويي، توجه به مديريت کمي و کيفي آب هاي سطحي و زيرزميني، نتايج بوم شناسي در بررسيهاي محيط زيستي لازم است. محافظت، ارزش و حساسيت اکوسيستم هاي حيات وحش، ظرفيت و حجم پذيرش آلودگي در منطقه، اثرات احتمالي ناشي از ساخت جاده و ايجاد جامعه جديد، صدمات اکولوژيکي ناشي از استقرار افراد به نحو شايسته اي مد نظر قرار گرفته و ارزيابي مي شود.
در اين مطالعات بخش خاک مستلزم ارزيابي، تخمين کيفيت، تهيه نقشه هاي خاک و مطالعات ارزشيابي پتانسيلهاي کاربردي خاک است. علاوه بر آن براي حفاظت خاک از فرسايش، شور شدن(نمک دار شدن) و اثرات کودها و گياهان دارويي لازم است بررسي هاي لازم صورت پذيرد
بررسي اثرات زيست محيطي در ارتباط با عمليات اكتشاف منابع معدني
بررسي هاي هيدروليكي
از خطرات اين روش وارد شدن مواد ردياب و راديواكتيو در منطقه است كه از اين مواد بايد در غلظت هاي كم استفاده شود. در اين تست ها از رنگ هاي فلورسانس، مواد راديواكتيو، محلول هاي نمكي و گرده افشاني استفاده مي شود. اسفاده از رنگ هاي فلورسانس و روش گرده افشاني، خطرات زيست محيطي به همراه ندارد .
ب - تست هاي پمپاژ بلند مدت
در اين روش پايين بودن سطح آب هاي زيرزميني در مجاورت يك چاه باعث خسارت موقتي به چاه كناري مي شود. با استفاده از كنترل هاي گسترده مي توان از خطرات اين روش كاست، خسارت جانوري و گياهي در اين روش محدود است .
ج – تست هاي تزريق
تغيير موقتي رژيم آب هاي زيرزميني و مشكل همساز بودن آب تزريقي با محيط زيست منطقه از تأثيرات اين روش است. دراين تست ها جهت استحكام و قابليت تزريق چاه هاي زهكشي استفاده مي شود .
عمليات اكتشافي
الف – چاه هاي عمودي و تو نل ها
اين روش باعث زهكشي و رسوخ آب به لايه هاي داخلي مي شود . براي مقابله با اين مشكل بايد بعد از پايان كار سمت تونل و دهانه چاه بسته شود و شفت ها بايد مجهز به وسايل ايمني و نگهدارنده باشند .
با توجه به اينكه چاه هاي حفر شده قادر به ذخيره سازي مقداري آب هستند بايد در مقابل عوامل آلوده كننده آب از آنها محافظت شود. تمام موارد ذكر شده در مورد چاه هاي آزمايشي نيز بكار ميرود .
ب – عمليات تخليه
از تأثيرات اين روش مي توان به مشكلات ناشي از پسماند فلاشينگ و ذخيره سازي مواد حفاري در چال هاي آزمايشي و تونل ها، فرسايش مواد توسط باد، رسوب و نشست مواد به داخل منابع آب كه باعث آلودگي آب مي شود، اشاره كرد . پيشگيري هاي لازم جهت ذخيره مواد خطرناك، جلوگيري از ايجاد گرد و غبار، جمع آوري پساب حين بسته بندي، نظارت در حين استخراج و همچنين با چمن كاري و ايجاد كمربند سبز از فرسايش خاك مي توان جلوگيري كرد .
ج - حفاري
از تأثيرات اين روش مي توان به مشكلات صوتي ناشي از حفاري به صورت اختلال در زندگي انساني و حيواني ، ايجاد آلودگي در آب هاي زيرزميني در صورت حفر چاه نزديك محل حفاري، بالا آمدن سطح نمك در خاك ، كاهش كيفيت منابع بكر، درگير بودن سرمته ها در مناطق نيمه خشك با فسيل ها و آب هاي زيرزميني، خطرات ناشي از استفاده از مواد شيميايي، خطرات ناشي از ذخيره سازي نامناسب سوخت و مشكلات ناشي از گودال ها و چاه هاي حفر نام برد .
براي مقابله و پيشگيري از اين خطرات مي توان از وسايل و ابزار فني مناسب مانند شيرهاي تنظيم فشار و ترازوهاي مخصوص ،اجراي روش هاي حفاري و زمين شناسي با دقت و جزئيات زياد، جمع آوري پساب هاي حاصل از عمليات حفاري و فلاشينگ، تميز كردن سايت حفاري و برگرداندن آن به شرايط اوليه، استفاده كرد .
د- كاواك هاي آزمايشي
از تأثيرات اين روش مي توان اثرات ناشي از برداشت خاك و آسيب به پوشش گياهي منطقه را ذكر كرد و براي جلوگيري از اين خطرات مي توان به پر كردن چال هاي حفر شده توسط خاك هاي خارج شده، اشاره كرد
مواد معدنی و کانسارهای انها
مهمترين عواملي كه موجب بالا رفتن مصرف گرديد عبراتند از: افزايش جمعيت، گسترش صنايع جديد و غيره. قيمت برخي از موادمعدني علاوه بر عرضه و تقاضا تحت تأثير بحرانهاي سياسي نيز قرار ميگيرد. به عنوان مثال طلا كه 80درصد قيمت آن به تحولات سياسي و 20 درصد به عرضه و تقاضا مربوط ميشود.
عيار ذخيره
تكنولوژي
تلغيظ و تصفيه
شكل ذخيره
عمق ذخيره
نيروي متخصص و هزينههاي پرسنلي
حمل و نقل
آب و هوا
سياست دولتها
الف) به صورت عنصر
ب) كاني
ج) بلورها
د) سنگ
الف ) عناصر:
مواد معدني اكثرا به خاطر وجود عنصر يا عناصر خاصي كه همراه دارند بهرهبرداري ميشوند اين مواد ، پايه و اساس صنايع را تشكيل ميدهند. عناصر مهم به شرح ذيل ميباشند:
1- عناصر فلزي
2- ... , Fe , Ti , Cr , Mn عناصر سبك
3- Al , Li , Be , Mg عناصر بنيادي
4- Cu , Zn , Pb , Sb , Ni عناصر جزئ
5- W , Mo , Sn , Co , Mg , Bi , Zr , Cs عناصر گرانبها
6- Au , Ag , Pt , Ds , Ir عناصر راديواكتيو
7- U , Ra , Th عناصر كمياب ..., La , Ce , Pr , Nd , Sn , Eu , Gd
ب ) كانيها :
بعضي از كانيها به دليل خواص فيزيكو شيميايي ويژهاي كه دارند در صنايع مختلف به مصرف ميرسند:
1- دير گدازها ............. گرافيت - كروميت - منيزيت - بوكسيت ....
2- عايق حرارتي .......... آسبست – ورميكوليت
3- كمك دوبها ........... فلوريت - آبيت - بوراكس - كربنات سديم
4- كودهاي شيميايي .. آپاتيت - نيتراتها - نمكهاس سديم و پتاسيم – گلاكونيت
5- پركنندهها ............. كائولين - تالك - ميكاها - باريت - فلوسپاتها
6- سراميك : كائولين - كانيهاي رسي - فلوسپات سريك
7- تصفيه ، بيرنگ كنندهها و جذب كنندهها : مونتموريونيت - زئوليت - كائولين
8- مصارف شيميايي : نمكها - گوگرد - پيريت - ارسينوپيريت - زرنيخها
9- مواد رنگي : گوتيت - ليمونيت - هماتيت - مگنيتيت - گرانيت
10- كانيهاي قيمتي : فيروزه - عقيق - ژاديت ( پشم ) اوپال
ج ) بلورها :
برخي ار كانيها هنگامي كه تشكيل بلور درشت دهند ارزش اقتصادي خواهد داشت.
1- سابو پوليش : الماس - كروندم - توپاز - گارنت - كوارتز – فلوسپات
2- دي الكتريك : موسكويت – فلوگوپيت
3- پيزو كريستالها : كوارتز - توربالين - زينكيت – تلوريت
4- ساخت عدسي و قطعات نوري : فلوريت شفاف - كوارتز شفاف - كليسيت شفاف - ژيپس شفاف
5- بلورهاي زينتي و قيمتي : الماس - زمرد ( بريل ) - لعل ( اسپينل ) - ياقوت ( كرندوم ) – توپاز
د) مصارف سنگها و خاكها:
1- سيمان : آهك - مارن - بوكسيت – گچ
2- كواد سبك وزن عايقهاي حرارتي و صوتي : پاميس - پرليت - شيل – اسليت
3- سراميكها : پگمانت - نفلين سيانيت - گرانيت - كوارتزيت - خاكهاي رسي
4- سنگهاي تزئيني : مرمرها - گرانيت - ديوريت – سرپانتين
5- مصالح ساختماني : شن و ماسه - گچ - خاكهاي رسي
6- تصفيه و بيرنگ كنندهها : پنتونيت - ديا تميت – پرليت
7- دير گدارها : بوكسيت - خاك رس آتشخوار - كوارتزيت - منيزيت – دولوميت
8- سايندهها : كوارتزيت - گرانيت - ماسه سنگ - پرديت - بازالت – چرت
9- كمك ذوبها : سنگ آهك – دولوميت
10- كودهاي شيميايي : فسفريت - گچ - ماسهسنگ - گلاكونيتدار
11- پركنندهها : سنگ آهك - پاميس - پرليت - گچ - بنتونيت - دياتميت - نفلين سينيت -اسليت
مواد معدني پگماتيتها
مهمترين كانيهاي پگماتيتي ليتيم عبارتند از اسپودومن (Spodumen) با فرمول LiAlSi2o6كه يك پيروكسن منوكلينيك است، لپيدوليت (Lepidolite) كه يك ميكاي Liدار است و آمبلي گونيت (Ambligonite) كه يك فسفات Li ميباشد. كانيهاي ليتيمدار براي تهيه فلز ليتيم كه كاربردهاي فراواني در تهيه آلياژهاي سبك، انرژي هستهاي، تهيه ويتامين، صنايع شيميايي و باتري دارد، استحصال ميشوند.
كانيهاي بريليومدار : پگماتيتها مهمترين منبع كانيهاي بريليوم محسوب ميشوند. 90 درصد بريليوم جهت تهيه آلياژهاي مقاوم و سخت بكار برده ميشود. روسيه توليدكننده بيش از 70% بريليوم جهان است و كشورهاي برزيل و آرژانتين و زيمباوه و رواندا در مقامهاي بعدي قرار دارند. مهمترين كانيهاي پگماتيتي بريليوم عبارتند از : بريل، بريليونيت، برترانديت و كريزوبريل.
ميكاها : مهمترين ميكاي پگماتيتي مسكوويت يا ميكاي سفيد است. اين كاني از لحاظ مصرف در نوع صفحه اي و پولكي توليد ميشود. ميكاي صفحهاي براي مصارف الكترونيك، اپتيك و عايقسازي حرارت و جريان الكتريسيته بكار برده ميشود. اما ميكاي پولكي به عنوان پركننده در سيمان، آسفالت، رنگ، تزئين بتون، تهيه گل حفاري ميرود. ايالات متحده آمريكا بزرگترين توليدكننده ميكالي سفيد جهان است و پس از آن روسيه، هندوستان و كرهجنوبي در مقامهاي بعدي قرار ميگيرند
. كانيهاي حاوي عناصر كمياب : بيش از 300 كاني حاوي عناصر كمياب در پگماتيتها شناسايي شدهاند. مصارف مهم عناصر كمياب عبارتند است از : پالايش نفتخام، صنايع شيشه و سراميك، صنعت توليد لامپ تصوير رنگي تلويزيون، تهيه آهنرباهاي دائمي و نيروهاي نوري و آلياژها. مهمترين اين كانيها عبارتند از : مونازيت، زينوتايم، زيركن، آلانيت و بايدليت.
فلدسپاتهاي آلكالن : مهمترين منبع استحصال فلدسپاتهاي آلكالن پگماتيتهاي بسيار عميق ميباشند. بيش از 50 درصد آلكالي فلدسپانهاي توليد شده، در صنايع شيشه به مصرف ميرسند. نقش اين كاني در تهيه شيشه بالا بردن مقاومت خمشي شيشه و جلوگيري از تبلورهاست. همچنين به عنوان ماده زمينه رنگ سراميكها و سفالها و نيز در لاستيكسازي و توليد صابون نيز بكار برده ميشود.
پگماتيتها :
پگماتيتهاي كمعمق يا پگماتيتهاي حفرهدار
پگماتيتهاي عمق متوسط يا پگماتيتهاي حاوي عناصر كمياب
پگماتيتهاي عميق يا پگماتيتهاي ساده يا پگماتيتهاي ميكادار
پگماتيتهاي بسيار عميق يا پگماتيتهاي سراميكي
كانسارهاي گرمابي
كانسارهاي جيوه رگهاي
كانسارهاي طلاي گرمابي
كانسارهاي سرب و روي رگهاي
كانسارهاي ماگمايي
كانسارهاي مس پورفيري
كانسارهاي مهم مس عبارتند از:
_ كانسارهاي دگرگوني مجاورتي (اسكارن) مس
_ كانسارهاي رسوبي مس
_ كانسارهاي پورفيري مس ـ كانسارهاي مس ماسيوسولفيدي
در ميان اين كانسارها، كانسارهاي مس پورفيري به دليل ذخيره زياد و هزينه ناچيز بهرهبرداري جائز بيشترين اهميتاند. امروزه بخش اعظم مس جهان از كانسارهاي مس پورفيري به دست ميآيد. كانسارهاي مس پورفيري را به اساس نوع سنگآذرين نفوذي ميزبان كانيسازي به دو گروه تقسيم ميكنند: كانسارهاي مس پورفيري نوع ديوريتي و نوع مونزوينتي :در اين گروه از كانسارهاي مس پورفيري توده نفوذي كه كانيسازي در آن صورت گرفته از نوع مونزونيت تا گرانوديوريت پورفيري با تركيب كالك آلكان است. اين تودههاي نفوذي معمولاً در زون فرورانش حاشيه قارهها مشاهده ميشوند. اين تودههاي نفوذي نيمهعميق غالباً به شكل استوك و دايك و ندرتاً باتوليت مشاهده ميشوند. اين تودههاي نفوذي غالباً به شكل باتوليت مشاهده ميشوند. عيار مس در اين گروه از كانسارهاي مس پورفيري بطور ميانگين 0/5 وذخيره كانسار بين 95 تا 3000 ميليون تن مي باشد. محصول فرعي اين كانسار طلا و به مقدار جزيي موليبدن ميباشد. كانسارهاي مس پاندرا در گينه جديد، باساي در فيليپين و سروكلرادو در پاناما از نوع كانسارهاي مس پورفيري ديوريتي ميباشند.
شكل و بافت ذخيره معدني :بطور كلي ذخيره كانسارهاي مس پورفيري به اشكال چتري، عدسي محدب، صفحهاي و استوانهاي مشاهده ميشود. اما به طور كلي شكل توده معدني به شدت تحت تأثير شكل توده نفوذي و شكستگيها و زونهاي خرد شده محلي ميباشد. ذخيره معمولاً در بخش فوقاني و اصطلاحاً سقف توده نفوذي تشكيل ميشود و بعضاً دامنه آن تا سنگهاي در برگيرنده توده نفوذي كشيده ميشود. بافت ذخيره غالباً از نوع پراكنده بوده اما كانيسازي به شكل رگچههاي كوچك نيز مشاهده ميشود.
ادامه دارد ....
/خ