آثار زیانبار روابط دختر و پسر

حوادث هولناک

و گاهی بعد از ازدواج همسرش را با دوست پسر یا دخترش مقایسه می‌کند و می‌بیند که دوستش از جهات مختلف مانند زیبایی، تحصیلات و آداب معاشرت از همسرش برتر است. لذا با اینکه ازدواج کرده اما
دوشنبه، 17 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
حوادث هولناک
حوادث هولناک

نویسنده: اسدالله محمدی‌نیا
 
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«ایّاکَ وَ الخَلوَةَ بالنِّساءِ وَ الَّذی نَفسی بِیَدِهِ ما خَلا رَجُلٌ باِمرَأةٍ اِلا دَخَلَ الشَّیطانُ بَینَهُما وَ لِاَن یَزحَمُ رَجُلٌ خِنزیراً مُتَلَطَّخاً بِطینٍ وَ حَمأةٍ خَیرٌ لَهُ مِن اَن یزحَمَ مِنکَبَهُ اِمرَأةٌ لا تَحِلُّ لَهُ».
از خلوت کردن با زنان بپرهیزید. ارتباط نامشروع دختر و پسر گاهی باعث حوادث خطرناک و تأسف باری که قابل جبران نخواهد بود می‌گردد. این وقایع دردناکی که به صورت مختلف بروز می‌کند قسم به آن خدایی که جانم در دست اوست مردی با زنی خلوت نمی‌کند مگر اینکه شیطان (برای وسوسه و به گناه انداختن آن دو) وارد می‌شود. اگر مرد به خوکی آلوده به کثافت و لجن تنه بزند بهتر است از آنکه شانه زن بیگانه‌ای با مرد نامحرم برخورد کند. (1)
وقتی مدتی دختری و پسری با هم رابطه داشتند، حرف‌هایی که تلفنی و یا حضوری به هم گفته‌اند، نگاه‌هایی که از روی لذت به یکدیگر داشته‌اند، مکان‌هایی که برای تفریح رفته‌اند و به طور کلی هر لحظه‌ای که با هم بوده‌اند در خاطر و ذهنشان باقی خواهد ماند.
و گاهی بعد از ازدواج همسرش را با دوست پسر یا دخترش مقایسه می‌کند و می‌بیند که دوستش از جهات مختلف مانند زیبایی، تحصیلات و آداب معاشرت از همسرش برتر است. لذا با اینکه ازدواج کرده اما بسیاری از اوقات به فکر دوست پسرش یا دخترش می‌باشد، و در نتیجه در اولین فرصت و در اثر کوچکترین ناراحتی بین او و همسرش، با دوست نامحرمش رابطه نامشروع برقرار می‌کند.
اینجانب برای ارشاد و راهنمایی چنین دختران و پسرانی در یکی از مراکز دولتی بودم. دختر و پسری را آوردند. در تحقیقات معلوم شد دختر با اینکه مدتی ازدواج کرده است، در یکی از بوستان‌ها با پسری دوست شده و هدایایی بین یکدیگر رد و بدل کرده‌اند. وقتی با پسر صحبت کردم اظهار داشت: من می‌خواستم از این طریق با وی ازدواج کنم و او اصلاً به من نگفت که شوهر دارم. البته بعد از راهنمایی این جانب هر دو را رها کردند تا مبادا شوهر آن خانم متوجه شود و اساس خانواده متلاشی گردد و مفاسد دیگر به وجود آید.

- ماجرایی عجیب و عبرت‌انگیز

زن وقتی با صدای زنگ خانه مقابل در ظاهر شد با مشاهده مرده که در آستانه در ایستاده بود، دچار لکنت زبان شد و بیهوش به زمین افتاد.
ساعت 2 بامداد یکی از روزهای اسفندماه 1382، مرد 35 ساله‌ای به نام ایوب به آرامی به خواب رفته است. به فاصله چند قدمی او همسرش آرام و قرار ندارد. او چند بار به بهانه آب خوردن به آشپزخانه آمده و از پشت پرده به کوچه خیره شده است. با صدای ناشی از برخورد سنگریزه با شیشه از جای خود بلند شد و نگاهی به شوهرش انداخت و با گشودن در، دو سیاهی خود را به آرامی به درون خانه کشیدند. جملاتی میان زن جوان و 2 مهاجم که چهره‌های خود را پوشانده بودند رد و بدل شد و در یک لحظه هر سه به سوی مرد خانه حمله ور شدند و او را با ضربات چاقو مورد حمله قرار دادند.
وقتی هر سه از مرگ مرد صاحب خانه اطمینان پیدا کردند، با قرار دادن جسد درون موکت، آن را به کوچه منتقل کردند و با گذاشتن آن در صندوق عقب خودرو به سرعت محل را ترک کردند. صبح آن روز، یکی از مأموران شهرداری هنگام جمع‌آوری زباله با شنیدن صدای ناله‌ای ضعیف در میان زباله‌ها با پیکر نیمه جان مرد جوانی روبرو شد که به شدت مجروح شده بود. با انتقال مرد مجروح به بیمارستان، وی به طرز معجزه‌آسایی از مرگ حتمی نجات یافت و مشخص شد به دلیل اصابت ضربات متعدد به سرش، حافظه خود را از دست داده به طوری که حتی نام خود را به خاطر نمی‌آورد. هیچ کس و حتی خودش به یاد نمی‌آورد چگونه از بیمارستان مرخص شده است، اما 3 سال بعد به صورت اتفاقی وقتی در حال استراحت در یکی از بوستان‌های شهری بود، یکباره همه چیز را به خاطر آورد و متوجه شد قربانی یک توطئه شده است.
او با مراجعه به دادسرای جنایی مقابل دادیار قرار گرفت و پس از طرح شکایت، عنوان کرد که خاطرات مبهمی از شب حادثه را همراه فریادهای همسرش به یاد می‌آورد که 2 مهاجم نقابدار را تحریک می‌کرد تا او را بکشند.
وی در ادامه گفت: از چندی پیش، می‌دانستم همسرم با جوانی به نام بهروز که خواستگار اول او بود، در ارتباط است. به همین دلیل، بارها بر سر این موضوع با یکدیگر مشاجره داشتیم. اکنون متوجه شدم او با همدستی بهروز و فردی که برایم ناشناخته است، نقشه قتل مرا کشیده و به تصور این که مرا کشته‌اند پیکر نیمه جان مرا در میان زباله‌ها رها کرده‌اند.
در پی این تحقیقات مشخص شد اظهارات مرد شاکی واقعیت دارد. با صدور دستور قضایی، هنگامی که مرد شاکی مقابل در خانه‌اش حضور پیدا کرد همسر او به تصور اینکه شوهرش به قتل رسیده و پیش از این نیز موضوع مفقود شدن او را به دادسرا اعلام کرده بود، مقابل در ظاهر شد و با مشاهده شوهرش و مأموری که او را همراهی می‌کردند از ترس بیهوش شد.
با دستگیری زن متهم، وی به دادسرای جنایی منتقل شد و مقابل میز دادیار جنایی قرار گرفت. این زن که هنوز از زنده بودن شوهرش دچار شوک بود به دادیار گفت: هیچ علاقه ای به زندگی مشترک نداشتم، تا این که والدینم مرا مجبور کردند به ازدواج شوهرم در بیایم.
وی گفت: پس از ازدواج، با بهروز رابطه خود را ادامه دادم تا این که شوهرم متوجه موضوع شد و من با بهروز تصمیم به قتل گرفتیم و او برای از بین بردن شوهرم از پسردایی خود به نام جمال کمک گرفت.
در پی این اعتراف دادیار جنایی دستور بازداشت 2 متهم دیگر را صادر کرد و با دستگیری متهمان آنها با صدور قرار قانونی روانه زندان شدند. (2)

باعث حوادث هولناک:

ارتباط نامشروع دختر و پسر گاهی باعث حوادث خطرناک و تأسف باری که قابل جبران نخواهد بود می‌گردد. این وقایع دردناکی که به صورت مختلف بروز می‌کند، گاهی باعث دردسر برای خود دختر و گاهی سبب بروز حادثه برای پسر می‌شود. در برخی اوقات هم جان دیگران را در معرض تهدید قرار می‌دهد، که به هرکدام از این موارد به صورت مختصر اشاره می‌گردد.

پی‌نوشت‌ها:

1.مرآت النساء، ص117 و مانند آن مستدرک الوسائل، ج14، ص264-5.
2.روزنامه جام جم، ضمیمه، 29/ 4/ 84.

منبع مقاله :
محمدی نیا، اسدالله، (1392)، دختران می‌پرسند: چرا؟، قم: انتشارات سبط اکبر (ع)، چاپ نهم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط