4 مرداد 1388 / 3 شعبان 1430 / 26 جولای 2009 |
1) ديدار مسؤولان ايراني با دبيركل سازمان ملل پس از قبول قطعنامه 598 (1367ش):
دبيركل سازمان ملل متحد به محض دريافت پذيرش رسمي قطعنامه 598 از سوي ايران، به تلاش وسيعي دست زد و پس از مشورت با اعضاي شوراي امنيت، رسماً از وزراي خارجه ايران و عراق دعوت كرد به منظور انجام مذاكرات مربوط به اجراي قطعنامه، بلافاصله به نيويورك سفر كنند تا از سوم مرداد 1367ش، ملاقاتها و مذاكرات لازم صورت گيرد. از اين رو هيئتي در رأس وزير وقتِ امور خارجه ايران در دوم مرداد راهي نيويورك گرديد و پس از ديدار و گفتگو با رييس شوراي امنيت، مذاكرات خود را با دبيركل سازمان ملل متحد آغاز كرد. اين مذاكرات كه جهت تعيين روز و شرايط آتشبس به اجرا درميآمد، در حالي صورت گرفت كه روز قبل از آن، منافقين با حمايت ارتش عراق از مرز منطقه غرب گذشته و به اسلام آباد وارد شده بودند و به سمت كرمانشاه پيشروي ميكردند. سرانجام پس از ده جلسه ديدار و گفتگوي هيئت ايراني با دبير كل سازمان ملل در مورد زمان آتشبس و عقبنشيني دو طرف به مرزهاي بينالمللي، اقدامات نهايي صورت گرفت. به اين ترتيب در 29 مرداد 1367ش برابر با 20 اوت 1988م آتشبس به طور رسمي برقرار شد. |
2) درگذشت "غلامرضا كيوان سميعي" شاعر معاصر (1372 ش):
غلامرضا سميعي متخلص به كيوان در سال 1292ش در كرمانشاه به دنيا آمد. وي در كنار دروس دبستان به فراگيري علوم عربي و قرآن پرداخت و تا مقاطع بالاتر ادامه داد. در نوزده سالگي براي ادامه تحصيل علوم ديني راهي قم و مشهد شد و از حضرات آيات شاهآبادي، حجتكوهكمرهاي و اديب نيشابوري ثاني و... بهره برد. وي در تهران مباحث كلام و عرفان، معقول و منقول و رياضيات را فرا گرفت و سپس در زادگاه خود به امور اداري پرداخت. استاد كيوان سميعي در طول حيات خويش، تحقيقات عميقي درباره شعر، عرفان و ادب فارسي انجام داده و در كنار كار، به پژوهش و تحقيق پرداخته و آثاري را به وجود آورده است. از جمله اين آثار، اوراق پراكنده، مقدمه بر خاك نشينان عشق و رساله تاريخ فلسفه و... ميباشند. وي قبل از مرگ، كتابخانه شخصي خود را به دانشكده ادبيات دانشگاه رازي كرمانشاه اهدا كرد. استاد سميعي در پي سرطان حنجره در 80 سالگي درگذشت و در قطعه مقبرةالشعراء بهشت زهرا به خاك سپرده شد. |
3) افتتاح بزرگترين پالايشگاه نفت سنگين جهان در بندرعباس (1376 ش) :
در چهارم مرداد ماه 1376 بزرگترين پالايشگاه نفت سنگين جهان در بندرعباس كه از مرحله طراحي تا ساخت و نصب تجهيزات آن، توسط متخصصان و كارشناسان داخلي صورت گرفته بود به بهرهبرداري رسيد. اين پالايشگاه از جمله طرحهاي مهم صنعت نفت كشور بوده و براي بالا بردن ظرفيت توليد فرآوردههاي نفتي در كشور و تامين مصارف داخلي و صدور بخشي از آن به خارج طرح ريزي شده است. ظرفيت اين پالايشگاه با اشتغال زايي 1200 نفر، بيش از 230 هزار بشكه در روز ميباشد. اجراي عمليات طرح عظيم آبرساني از دريا به پالايشگاه به طور جداگانه و همزمان با عمليات اجرايي پالايشگاه با استفاده از امكانات گسترده صنعت نفت از جمله ويژگيهاي احداث آن ميباشد كه براي اولين بار در نوع خود صورت گرفته است. |
4) ولادت امام حسين(علیه السلام)(4 ق):
سيد جوانان اهل بهشت، ريحانهي باغ رسالت، يكي از دو گوشوارهي عرش خدا، خامس آل عبا، سرور آزادگان جهان، حضرت امام حسين(علیه السلام) در سوم شعبانِ سال چهارم هجري در مدينهي منوره به دنيا آمد. ابوعبداللَّه، كنيه و سيد شباب اهل الجنه، سبط النبي، مبارك و سيدالشهدا از القاب آن حضرت ميباشند. اخبار و احاديث گوناگون در فضايل و مناقب آن بزرگوار از شيعه و سني فوق تواتر است. نام آن حضرت، زينت بخشِ تاريخ انسانيت و قيام او سرخط و الگوي قيامها و نهضتهاي جهان است. آموزشگاه فداكاري را او يگانه آموزگار است و دانشگاه شهامت و شهادت را او يكتا استاد. پيامبر اكرم دربارهي نوادهي گرامي خويش فرموده است: حسين را در دلهاي مؤمنان، محبتي ژرف و پنهان است و او دري از درهاي بهشت ميباشد. سوگند به آن كه جانم به دست اوست كه حسين در آسمانها، بيش از روي زمين به عظمت ياد ميشود و او زيور آسمان و زمين است. |
5) روز پاسدار:
در جمهوري اسلامي ايران، سوّم شعبان، سالروز ولادت باسعادت امام حسين(علیه السلام)، به عنوان روز پاسدار، نامگذاري شده است. پاسداران انقلاب اسلامي در ايران با تأسّي به شجاعت، مردانگي، استواري، ايمان و فضايل اخلاقي امام حسين(علیه السلام)، در راه حفظ آرمانهاي والاي اسلام و انقلاب اسلامي و نيز حراست از تماميّت ارضي جمهوري اسلامي، صحنههايي فراموش نشدني و حماسههايي با شكوه آفريدند و خود، سرمشق جوانانِ مؤمن و آزاديخواه جهان شدند. |
6) ورود امام حسين(علیه السلام) به مكهي منوره(60 ق):
چون معاويه در نيمهي رجب سال شصت هجري از دنيا رفت، برخلاف مفاد قرارداد صلح با امام حسن(ع)، يزيد را به جاي خويش نصب كرد و اُمراي يزيد در سرزمينهاي اسلامي از مردم براي او بيعت ميگرفتند. يزيد به والي خود در مدينه دستور داد تا از بزرگان اين شهر به ويژه امام حسين(علیه السلام) بيعت بگيرد و گرنه آنان را به قتل برساند. امام حسين(علیه السلام) پس از آگاهي از موضوع، به اتفاق افراد خانواده، برادران و برادرزادگان خود از مدينه خارج شد و به سوي مكه حركت كرد. آن حضرت در اواخر ماه رجب سال شصت از مدينه بيرون آمد و در سوم شعبان وارد مكه گرديد. اين اقامت تا ماه ذيحجه ادامه يافت و امام در آن تاريخ، راهي عراق گرديد. |
7) تولد عارف شهير ميرزا "محمدحسن اصفهاني" معروف به "صفيعليشاه" (1251 ق):
حاج ميرزا محمد حسن بن محمد باقر اصفهاني معروف به صفيعليشاه از اكابر عرفاي قرن سيزدهم، متولد اصفهان بود. وي در خردسالي به يزد رفت و تحصيلات اوليه را در آن شهر به پايان رسانيد، سپس از راه هندوستان عازم مكه شد. در اين مسافرتها اصول و قواعد فقه و سير و سلوك را كه اخذ آنها منجر به خدمت مشايخ طريقت و قبول ارادت است به دست آورد و در پايان عمر خويش، در تهران اقامت گزيد. از وي چندين اثر علمي باقي مانده است كه زُبدَةُ الاَسرار، بَحرُ الحَقايق و تفسير قرآن به نظم و... از آن جملهاند. صفيعليشاه در 24 ذيقعدهي 1316 ق در 65 سالگي در تهران درگذشت و در خانقاهِ خود به خاك سپرده شد. |
8) تولد آيتاللَّه "سيدحسين خادمي" رييس حوزهي علميهي اصفهان(1319 ق):
آيتاللَّه حسين خادمي پس از طي دروس مقدماتي در اصفهان، براي ادامهي تحصيلات خود راهي حوزهي علميهي نجف اشرف گرديد و با بهرهگيري از اساتيد بزرگ نجف، به درجهي اجتهاد نايل آمد. آيت اللَّه خادمي سپس به اصفهان بازگشت و علاوه بر تدريس و تاليف، در عرصهي سياست نيز حضوري فعال داشت. ايشان از مخالفان سياستهاي ضد ديني رضاخان بود و در مبارزات ملي شدن صنعت نفت شركت كرد. با اوجگيري و گسترش مبارزات حضرت امام خميني، براي تحقق نظام اسلامي در ايران، بر فعاليتهاي سياسي و انقلابي خود افزود و در اين راه، تلاشي فراوان از خود نشان داد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، به نمايندگي از مردم استان اصفهان به مجلس خبرگان رهبري راه يافت و چند سالي نيز رياست حوزهي علميهي اصفهان را بر عهده گرفت. رهبر سعادت يا دين محمد(ص) از آثار ايشان است. وفات اين روحاني مجاهد برابر با بيستم اسفندماه 1363 ش در 86 سالگي در اصفهان واقع شد. |
9) مرگ "پير كورني" نويسنده و اديب معروف فرانسوي (1686م) (ر.ك: 10 مارس) |
10) روز ملي و استقلال كشور افريقايي "ليبريا" (1847م):
كشور جمهوري ليبريا با 97/754 كيلومتر مربع وسعت در غرب افريقا، در كنار اقيانوس اطلس و در همسايگي كشورهاي گينه، سيرالئون و ساحل عاج واقع شده است. بيشتر جمعيت 3 ميليون نفري ليبريا پيرو مذاهب بومي و 16 درصد هم مسلمان ميباشند. پايتخت آن شهر مونروويا و داراي واحد پول دلار ليبريا است. زبان رسمي مردم ليبريا انگليسي و خط رايج آن لاتين است. مليت سكنه ليبريا از قبايل مختلف بومي و نژاد آنها سياه است. پيشبيني ميشود كه جمعيت ليبريا تا سال 2025م بيش از 6/5 ميليون نفر خواهد بود. هارپر، بوكانن و گبارنگا از شهرهاي مهم آن است. ليبريا در سال 1822م با حمايت دولت امريكا به صورت سرزميني مستقل براي سياهان امريكا، شكل گرفت و شهر مونروويا به نام رئيس جمهور امريكا، بنا نهاده شد. در سال 1841 قانون اساسي اين كشور تدوين شد و نام ليبريا به معناي سرزمين آزادگان به آن اطلاق گرديد. در 26 ژوئيه 1847 جدايي اين كشور و استقلال آن از امريكا اعلام شد كه روز ملي اين كشور نيز ميباشد. نظام سياسي ليبريا، جمهوري چند حزبي با دو مجلس قانونگزاري است. |
11) تولد "جورج برنارْدْ شاوْ" نويسنده مشهور ايرلندي (1856م):
جورج برنارد شاو نويسنده معروف ايرلندي، در 26 ژوئيه 1856م در خانوادهاي فقير در دوبلين متولّد شد. برنارد در تحصيل شاگرد منظمي نبود، اما در خانه و نزد مادرش آموزش عميقي در موسيقي يافت و در موزه شهر نيز نقاشي آموخت. وي در 20 سالگي راهي لندن شد و سالهاي اوليه را در تنگدستي گذراند. برنارد شاو در ابتدا به مقالهنويسي روزنامه روي آورد. تا اينكه در سال 1879م به نوشتن داستان و نمايشنامه پرداخت و در آنها رنج و درد و تيرگي باطن جامعه خود را نشان داد. برنارد شاو پس از نگارش چند رمان، تصميم به چاپ آنها گرفت ولي ناشري براي آن پيدا نكرد. در اين مدت به روزنامهنگاري، سرودن شعر و پيوستن به دستههاي سياسي مشغول شد و كمكم با آثار ادبي و نظريههاي فلاسفه آشنايى يافت. برنارد شاو از سال 1885م و به دنبال همكاري با روزنامهها و هفته نامهها به شهرت دست يافت و با اجراي نمايشنامه سرباز شكلاتي در سال 1893 در امريكا، شهرتي فراوان پيدا كرد. وي پس از بهبود اوضاع مالي، سفرهايى به دور دنيا نمود و آثار قلمي فراواني از خود به جاي نهاد. شيوه نگارش برنارد شاو، شيوهاي مستقيم بابياني روشن و صريح و داراي قدرت كلام است. بيان انديشهها و مباحث خاص او، عاري از سنگيني خطابهاي يا دفاعي است. ذوق، خيالانگيزي، روح بذلهگويى و طنزپردازي بر نوشتههايش غلبه دارد و در عين حال، با فصاحت همراه است. ديباچههاي آثار نمايشي شاوْ، غالباً بسيار مهم و داراي مفاهيم عميق و انديشههاي آزاديخواهانه است. شاو متفكري است كه در زمان خود، بيش از ديگران مورد انتقاد و عيجويى قرار گرفته، اما پيوسته توانسته است از استعداد شگرف خود در حاضر جوابي، استفاده كند و با پاسخهاي قاطعي به رقيبان جواب دهد كه گاه با سخنان تلخ و گزنده همراه بوده است. برنارد شاو را مرد قرنِ خود به شمار آوردهاند. وي داراي بهره هوشي بالا از عادي و معرفتي در همه زمينهها و نبوغ و قريحهاي بزرگ داشت. استعداد او در شوخي و به مسخره گرفتنِ همه چيز، حتي به نمايشنامههايى كه حاوي افكار جدّي بود، جاذبهاي دلپسند و سرگرم كننده ميبخشيد. شاو پيوسته ميخواست كه عامه مردم را به فكر وادارد و در تربيت آنان قدم پيش گذارَد. برنارد شاو در سال 1925م موفق به اخذ جايزه ادبي نوبل گرديد و اين جايزه باعث نفوذ فراوان وي در ميان مردم و مقامات شد. برنارد شاو، علاقه خاصي به دين اسلام داشت و بارها در نوشتههاي خود به بزرگي و اهميت اين آيين پاك اعتراف كرده است. آثار برنارد شاو شامل بيش از 5 نمايشنامه است با ارزشهاي متفاوت و چندين رمان و مقالهها و رسالههاي فراوان درباره اقتصاد و سياست عصر و نقدهايى درباره موسيقي و تئاتر، نمايشنامههاي شاو يا ازنوع كمدي است يا تراژدي كه مايهاي از كمدي دارد. بعضي نمايشنامههاي او عبارتند از: شغل بانو وارن، مرد سرنوشت، بشر و حقوق بشر، كاترين بزرگ و ژاندارك مقدس. جنگ جهاني دوم و مرگ همسر و دوستان قديم موجب تيرگي سالهاي آخر زندگي برنارد شاو شد، اما او همچنان به كار ادامه داد و لحظهاي از كنجكاوي درباره چيزهاي تازه دست برنداشت تا اينكه سرانجام در دوم نوامبر 1950 در 94 سالگي درگذشت. |
12) كشف عنصر پرقدرت راديوم توسط "پير و ماري كوري" دانشمندان فرانسوي (1898م):
ماري كوري فيزيكدان بزرگ فرانسوي در 26 ژوئيه سال 1898م، عنصر جديدي كشف كرد و نام آن را به دليل علاقهاي كه به زادگاه خود واقع در پولَند لهستان داشت، پلونيوم گذارد. اما وي و همسرش پيِر كوري به اين كشف قانع نشدند زيرا بقيه مادهاي كه بعد از پلونيوم به دست آمد، به مراتب قويتر و موثرتر از پلونيوم بود. آنها دوباره به صاف كردن محلول پرداختند تا آنكه ماده جديدي را كشف كردند و آن را راديوم ناميدند. راديوم عنصر عجيبي بود. قدرت راديو اكتيويته آن ميليونها بار بيش از اورانيوم بود و اين همان چيزي بود كه ماري كوري مدتها درجستجويش بود. راديوم به آساني روي فيلم عكاسي اثر ميگذارد و شدت اين تاثير حتي موقعي كه فيلم در كاغذ ضد نور پيچيده شده باشد ديده ميشود. ماري كوري دريافت كه راديوم روي بافت بدن اثر ميكند و آن را از بين ميبرد. بنابراين ميتوان از آن براي معالجه سرطان و ساير بيماريهاي پوستي استفاده كرد. گرمايى كه از عنصر راديوم به دست ميآيد به حدي است كه ميتواند در هر ساعت يك برابر و نيم وزن خود، يخ را آب كند. اين انرژيِ حرارتي از خودِ راديوم توليد ميشود يعني راديوم به اتمهاي سادهتر تجزيه ميشود و ايجاد گرما ميكند. ماري كوري با اين كشف دنيا را به تكان درآورد و به همراه همسرش، برنده جايزه نوبل فيزيك شد. راديوم در شمار يكي از گرانبهاترين و كميابترين فلزات جهان قرار دارد. هرچند كشف راديوم و ديگر عناصر راديواكتيويته افتخار فراواني براي كوري به ارمغان آورد اما تماس دائم با اين عناصر خطرناك باعث فرسايش سلولهاي بدن ماري كوري گرديد و وي سرانجام در چهارم ژوئيه 1934م با تني رنجور درگذشت. |
13) استعفاي "ملك فاروق" پادشاه مصر، در پي كودتاي نظامي در اين كشور (1952م):
به دنبال تأسيس رژيم غاصب صهيونيستي و آغاز جنگ اول اعراب و اسرائيل، ملك فاروق پادشاه مصرنيز دستور حمله به اين رژيم را صادر كرد. اما اين جنگ با شكست مصر مواجه گرديد و مردم اين كشور را نسبت به ملكفاروق به شدت بدبين كرد. اين بدبيني در كنار فساد رايج در دستگاه رهبري فاروق، زمينه كودتاي آرام ژنرال نجيب و سرهنگ جمال عبدالناصر را در 23 ژوئيه 1952م به وجود آورد. سه روز پس از اين كودتا، فاروق در 26 ژانويه 1952م مجبور به استعفا گرديد و رهبران كودتا پسر خردسال فاروق را به سلطنت نشاندند. اما در پي اعلام جمهوري در مصر در 18 ژوئن 1953م، فاروق و خانوادهاش از مصر اخراج شدند. |
14) اعلام ملي شدن كانال سوئز توسط "جمال عبدالناصر" رئيس جمهور مصر (1956م):
در سالهايى كه استعارگران انگليسي و فرانسوي بر سر تصاحب سرزمين مصر در جدال بودند، كانال سوئز در سال 1869م توسط فرانسه احداث شد و با بهرهبرداري از اين مسير، راه دريايى ميان اروپا و آسيا كوتاهتر گرديد. تسلط انگلستان و همچنين فرانسه بر كانال سوئز همچنان ادامه يافت تا اين كه در 26 ژوئيه 1956م و در زمان حكومت جمال عبدالناصر، وي براي قطع دست اين دو دولت از اين كانال استراتژيك، كانال سوئز را ملي اعلام كرد. از اين رو، نيروهاي مصري، تاسيسات كانال سوئز را كه در مالكيت يك كمپاني مشترك انگليسي و فرانسوي بود اشغال كردند و مديران و راهنمايان مصري، اداره امور كانال و هدايت كشتيها را از اين آبراه مهم بر عهده گرفتند. در پي اين اقدامِ ناصر، نيروهايى از انگليس، فرانسه و رژيم صهيونيستي، در 31 اكتبر آن سال، همزمان به مصر حمله كردند. اما با وجود برتري نظامي اين كشورها در جنگِ سوئز، فشار افكار بينالمللي بر دولتهاي متجاوز و نيز مقاومت ملت مسلمان مصر، موجب عقب نشيني اشغالگران از منطقه كانال سوئز شد و اين كانال در اختيار ملت و دولت مصر قرار گرفت. |
15) روز ملي و استقلال كشور "مالديو" از استعمار انگلستان (1965م):
جزاير مالديوْ با حدود 300 كيلومتر مربع مساحت در سواحل اقيانوس هند واقع شدهاند. جمعيت مالديو در حدود 300 هزار نفر است كه عموماً مسلمان ميباشند. پايتخت مالديو، ماله و واحد پول آن روفيا است. اكثريت مردم مالديو مليت سينْهالي و دراويدي داشته و به زبان ديوهي از گروه زبانهاي سينهالي صحبت ميكنند. پيشبيني ميشود كه جمعيت مالديو تا سال 2025 بيش از 500 هزار نفر گردد. ساكنان مالديو در قرن دوازدهم ميلادي پذيراي مسلمين شده و اسلام را پذيرفتند. اما در قرن شانزدهم پرتغاليها و سپس هلنديها و انگليسيها اين جزاير را به تصرف خود درآوردند. بعد از جنگ جهاني دوم، ادامه شرائط سخت و تحميل شده از سوي انگلستان به اعتراضات مردمي انجاميد. بنابراين بريتانيا در سال 1948م به مالديو خودمختاري داد و در سال 1953 رژيم سلطنتي لغو و حكومت جمهوري جايگزين آن شد. سرانجام مالديو بر اثر گسترش مخالفتها و قيام مردمي، در 26 ژوئيه سال 1965 مستقل اعلام شد و به عضويت سازمان ملل متحد درآمد. 26 ژوئيه روز استقلال اين كشور از استعمار انگلستان به عنوان روز ملي مالديو نيز ميباشد. نظام سياسي مالديو جمهوري با يك مجلس قانونگزاري است. |
16) مرگ "آنتونيو سالازار" نخست وزير ديكتاتور پرتغال (1970م): آنتونيو اوليور سالازار نخست وزير سابق پرتغال در سال 1889م به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات خود در رشته حقوق و اقتصاد به تدريس پرداخت و در سال 1926م پس از وقوع يك كودتاي نظامي در اين كشور به وزارت دارايى برگزيده شد كه پس از چند روز به دليل عدم اختيارات كافي استعفا داد. سالازار، در سال 1928م در حالي كه كشور، بحران مالي را طي ميكرد به همان مقام دعوت شد و با اختيارات كافي امور دارايى را در دست گرفت. وي سپس در سال 1932 به نخستوزيري رسيد و اين سمت را به مدت بيش از 36 سال حفظ كرد. او اگرچه ديكتاتور مطلق كشور بود اما اصلاحات فراواني در زمينه ارتقاء سطح زندگي، توسعه اقتصادي، بهبود اجتماعي و تعليمات همگاني در كشور به وجود آورد. او پس از به دستگرفتن قدرت تنها حزب سياسي كشور يعني وحدت ملي را سازمان داد و لژيون پرتغال را كه جنبش جوانان اين كشور بود ايجاد كرد. سالازار در 16 سپتامبر 1968م پس از اطلاع از ضعف جسماني از نخستوزيري كناره گرفت و در 26 ژوئيه 1970م در 81 سالگي جان سپرد. مشي سالازار، معروف به سالازاريسم مبتني بر ديكتاتوري سياسي و اجتماعي توأم با اصلاحات اقتصادي و تامين رفاه عمومي، پس از مرگ وي نيز ادامه يافت. |