بحث درباره‌ی کلیه داستان‌هایی است که با اهداف ادبی به نگارش درآمده بودند

سبک‌های سنّتی داستان ایرانی (قسمت سوم)

موضوع این مقاله بحث درباره‌ی کلیه داستان‌هایی است که با اهداف ادبی به نگارش درآمده بودند؛ تا آنکه نثر ادبی به سبک نوین و برگرفته از غرب در ایران معرفی شد. در شاهنامه واژه‌ی «داستان‌ها» به داستان‌های بلند اشاره دارد.
شنبه، 5 آبان 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سبک‌های سنّتی داستان ایرانی (قسمت سوم)
چکیده
موضوع این مقاله بحث درباره‌ی کلیه داستان‌هایی است که با اهداف ادبی به نگارش درآمده بودند؛ تا آنکه نثر ادبی به سبک نوین و برگرفته از غرب در ایران معرفی شد. در شاهنامه واژه‌ی «داستان‌ها» به داستان‌های بلند اشاره دارد. همین اصطلاح در اشعار روایت گونه که متعاقباً آمده در معرفی داستان اصلی که نقطه‌ی مقابل بحث‌های مقدماتی است، به کار رفته است. استعمال این واژه در کاربرد امروزی، هم به معنای رمان و هم به معنای داستان کوتاه است.

تعداد کلمات: 2086 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
 
سبک‌های سنّتی داستان ایرانی (قسمت سوم)
نویسنده: ج. ت. پ. دو بروئین
برگردان: پیمان متین
 
 خسرو و شیرین نظامی، داستان عشق شاه ساسانی، خسرو پرویز دوم (دوره‌ی حکومت 591-628م.) و شاهزاده‌ی ارمنی یعنی شیرین، که عناصر اصلی آن را می‌توان در شاهنامه پیدا کرد، نقل می‌کند. انتخاب بحر «هَزَج سالم» و نیز برخی خصایص کلی طرح داستان، ویس و رامین جرجانی را در ذهن متبادر می‌سازد. گرچه، باریک بینی روان شناختی و تعیّن توصیفی جزئیات داستان نظامی، اثر وی را نسبت به اسلافش کاملاً متمایز ساخته است. یک بن‌مایه‌ی محوری در اشعار وی که در طرحی بسیار پیچیده ارائه شده، وفاداری در عشق، می‌باشد. ابیات داستان، همسو با قصه‌ی عاشقانه داستان و ارائه‌ی روابط گوناگون هر دو شخصیّت اصلی در طی آن، پیش می‌رود. فی المثل از سوی خسرو، ازدواج حساب‌شده‌اش با شاهزاده‌ی بیزانس یعنی مریم و روابط نامشروعش با «شکر»؛ و از سوی شیرین، عشق افلاطونی فرهاد کوه کن، که به سهم خود به صورت موضوعی دیگر توسعه یافته است را باید ذکر کرد (1). این اشعار همچنین تصویری بسیار آرمانی از دربار آخرین پادشاه ساسانی ارائه می‌دهد، به طوری که در دوره‌ی اسلامی به عنوان بهترین نمونه‌ی شکوه، ملوکانه، باقی ماند.

در هفت پیکر، داستان زندگی بهرام‌گور (421-39م.) به عنوان مَثَل اعلای سلطنتی آرمانی، بیان شده است. همانند لیلی و مجنون این منظومه نیز بر اساس مجموعه‌ای از حکایت‌های منفصل درخصوص سرگذشت بهرام در نقش یک شکارچی افسانه‌ای و نیز یک عاشق‌پیشه، تنظیم شده است. در این مورد یکی از ابزاری که نظامی تجدید نموده، استفاده از موضوع طالع‌بینی است. این اثر بر روی مجموعه‌ای از هفت قصّه از پریان که توسط هفت شاهزاده خانم از هفت جانب جهان به بهرام گفته می‌شود، متمرکز می‌باشد. هر روز هفته، او یکی از شاهزاده خانم‌ها را ملاقات می‌کرد- همو که برایش استراحتگاهی مزیّن به رنگ سیّاره‌ی اقبال همان روز و همان قسمت از جهان که شاهزاده خانم از آنجا آمده بود، به نحوی بسیار هنرمندانه درهم تنیده شده‌اند. این قصه‌های هفتگانه همچنین به عنوان مواد قابل استفاده در ادبیّات شفاهی، قابل توجه می‌باشند. از جمله داستان توران‌دخت یا توراندت که الهام‌بخش آثار ادبی و موسیقایی غربی نظیر اجراهای کارلو گوزی (2)و فردریش شیلر (3) و اپرای «توراندت» توسّط گیاکومو پوچینی (4)شده است. زندگی شاه نیز، که خود به نوعی داستانی قالب‌دار است، دارای عناصر روایتی جالبی می‌باشد؛ از جمله داستان شکار بهرام و آزاده - دختر برده و چنگ‌نوازش - که شهره‌ی عامّ و خاصّ شده است. بهترین تقلید شناخته شده از این داستان، هشت بهشت امیرخسرو است که داستان دختر برده‌ای است به نام دلارام. این قصّه هشتمین داستانی است که به هفت قصّه‌ی پریان - متفاوت با آنچه که توسط نظامی سروده شده - اضافه گردیده است. یکی از قصه‌های جدید، داستان شاهزاده‌ی سرندیب (سریلانکا) است که حقیقت را از طریق کشف و شهود تصادفی، می‌یابد. این داستان از طریق اقتباسی ایتالیایی (5) به اروپا رسید و نهایتاً سر از واژه‌ی «Serendipity» (6)) در زبان انگلیسی درآورد (7). خواجوی کرمانی (در همای و همایون) و جامی (در سلامان و ابسال و یوسف و زلیخا) همچون بسیاری از نویسندگان بعدی به گنجینه‌ی داستان‌های به ارث رسیده از نظامی، همچنان افزودند.

بیشتر بخوانید :ادب داستانی در افغانستان

حماسه‌های تاریخی به حوادث واقعی می‌پرداختند، اما آنها را به سبک حماسه‌ی شاهان و اسکندرنامه ارائه می‌دادند. این شکلی جذاب جهت اعتلا بخشیدن به بینانگذار یک پادشاهی، و یا سلطانی همعصر، بوده است. ظفرنامه که در سال 735 ق./ 1335م. توسّط تاریخ‌نگاری به نام حمدالله مستوفی نوشته شده، تداومی از شاهنامه را تا دوران حکمرانان مغول در ایران فراهم می‌آورد. نمونه‌ی بسیار متنفّذ دیگر، اشعار «هاتفی» در مدح تیمور لنگ به نام تیمورنامه است که طیّ آخرین روزهای حکومت تیموریان به نظم درآمده است. این الگویی شد برای شاعران سده‌های شانزدهم و هفدهم میلادی که از زمان شاه اسماعیل اوّل به بعد، از چنین روشی جهت گرامیداشت کارهای برجسته‌ی شاهان صفوی، استفاده نمایند. این سبک نه تنها در شهشنه‌نامه‌ی صبا که در قرن نوزدهم میلادی و در مدح فتحعلی‌شاه قاجار نوشته شده بود، بلکه در شماری از حماسه‌های تاریخ اهدا شده به رضا شاه پهلوی (8) نیز، پابرجا ماند (9)

از طرفی سبک حماسی، به کار رویکرد شاعرانه درخصوص داستان‌های مذهبی آمد. در خاوران‌نامه این روش توسط محمد بن حسام (درگذشته به سال 875 ق./ 1470 م.) به منظور توصیف اعمال قهرمانانه‌ی «علی» به عنوان قهرمان اسلام، اتخاذ گردید. اثر بی‌امضای صاحبقران‌نامه به تاریخ 1073 ق./ 1662-1712-13م.) در حمله‌ی حیدری و نیز شاعر دربار قاجار، فتحعلی‌خان صبا (درگذشته به سال 1238 ق./ 1822-23م.) در خداوندنامه و همچنین بسیاری از دیگر شاعران به زندگی محمد [ص]، علی [ع] و اعقابشان پرداخته‌اند. این سبک تأثیری بسزا در ادبیّات عامّه بویژه درخصوص مصیبت کربلا داشته است. (10)

به گفته‌ی کریستین رمپیس (11) خارج از قلمرو فرهنگ اسلامی، زندگی پیامبر زرتشتیان در زرتشت‌نامه و کمی قبل از 368 ق./978م.، توصیف شده است (12)). اگر این تاریخگذاری صحیح باشد، این شعر را باید قدیمی‌ترین حکایت در قالب «مثنوی» دانست که به شکل کاملش تا به امروز به دست ما رسیده است (13). این اثر جزو قدیمی‌ترین آثار مختصر زرتشتی است که در اصل به زبان فارسی نگاشته شده، چنانچه اقتباسی از کتاب ارداویراف‌نامک (14) به زبان پهلوی نیز متعلق به آن می‌باشد. در ادبیّات یهودی-ایرانی، شکل «مثنوی» و سبک حماسی، پذیرفته شده و در نگارش نسخ داستان‌های حماسی کتاب مقدس، به کار برده می‌شده است. بالأخصّ توسط دو شاعر یهودی در شیراز به نام‌های «شاهین» در نیمه‌ی اوّل قرن سیزدهم میلادی و «عمرانی» که در قرن شانزدهم میلادی می‌زیسته‌اند (15)
به همین‌سان، قصص منثور عیّاران، متأثر از حماسه‌های پهلوانی است که شایسته است در زمره‌ی ادبیّات شفاهی و بی‌نام دسته‌بندی شود، چراکه با هنر شفاهی داستان‌سرایان در ارتباط است تا ادبیّاتی متعالی. مهم‌ترین آثاری که در این زمینه به رشته‌ی تحریر درآمده عبارتند از: داستان‌های مفصّل سمک‌عیّار و داراب‌نامه (q.v) که این دومی تفصیلی است از اسکندرنامه.

داستان‌ها و افسانه‌های هندی در زمره‌ی ادبیّات عالیّه محسوب می‌شدند، چراکه بالأخصّ در بین نویسندگان ماجراهای شاهزادگان از حسن استقبال برخوردار گردیدند؛ و نویسندگانی که متعلّق به طبقه‌ی دیوانسالار بودند با نثری مصنوع و متکلّف و نیز فارسیِ عربی‌شده، قلم‌فرسایی می‌کردند. در برخی موارد، این نسخ فاضلانه در کنار متون ساده‌تر که می‌بایست نقش دست‌نوشته‌های خام را ایفا کرده باشند، باقی مانده است. این موضوع بخصوص در مورد بختیارنامه که سبک کلاسیک خود را مرهون «دقایقی» (q.v) است، به چشم خورد. سندبادنامه، کلیله و دمنه و مرزبان‌نامه از این دست هستند. نسخه‌ای قدیمی از مرزبان‌نامه به گویش طبری موجود است. این آثار بر اساس اصول داستان‌های نظام‌مند تدوین شده‌اند که با استفاده از افسانه‌ها و نیز سایر حکایت‌ها و قصه‌های برگرفته از روایت‌های موجود در آثار شاعران و نیز نثرپردازان، تکمیل گردیده اند.

هیچ کجا نمی‌توان ارتباطی بین ادبیّات مهذّب و ادبیّات شفاهی یافت، مگر در حوزه‌ی داستان‌های کوتاه. بیان این موضوع که توسعه‌ی آثار شاعران و نویسندگان کلاسیک تا چه حدّ، مستقیماً بر اساس سنّت شفاهی بوده، و اینکه به میزان فراوان و در اشکال گوناگون از آنها بهره برده‌اند، غیرممکن است. اما حتّی اگر آنها به احتمال بسیار صرفاً از منابع مکتوب سود جسته باشند، باز هم نمی‌توان تأثیر اسلوب و روش نقّالان و راویان را در آثارشان، نادیده گرفت. همچنین نباید فراموش کرد که ادبیّات شفاهی ادوار گذشته، از برخی جهات، تنها به این دلیل که به صورت مکتوب درآمده‌اند، تا به حال باقی مانده است؛ گرچه این موضوع لاجرم مستلزم پذیرش معیارهای سبک ادبی در درجاتی بالاتر یا پایین‌تر می‌باشد. بی‌تردید، اغلب داستان‌های مطروحه در آثار کلاسیک دارای ریشه‌ای مستحکم در فعالیت راویان، وابسته به یکی از انواع سنن نقل قول شفاهی موجود در جوامع اسلامی، بوده است. این ارتباط با مدّنظر داشتن این حقیقت که ادبیّات مهذّب نیز تأثیری بر ادبیّات عامّه داشته، پیچیده‌تر می‌گردد و این موضوعی است خارج از حوصله‌ی بحث حاضر (16)
مهمّترین دسته از داستان‌های کوتاه، حکایت‌ها هستند، یعنی داستان‌هایی با پیش‌زمینه‌ی تاریخی یا افسانه‌ای (و حتّی گاه اسطوره‌ای). آنها شخصیت‌های مشهور را از قصص موجود درخصوص پیامبران باستانی و کهن ایرانی (مثلا پیامبرانی چون ابراهیم، یوسف، موسی و سلیمان و نیز شاهان باستانی نظیر اسکندر، اردشیر، بهرام‌گور، خسرو (اوّل) انوشیروان و خسرو دوم پرویز)، همچنین چهره‌های سرشناس تاریخ اسلام (به ویژه خلیفه هارون‌الرشید و سلطان محمود غزنوی)؛ و خردمندان نامداری چون بزرگمهر، مشاور نوشیروان (نکـ. بزرگمهر بختگان)، لقمان حکیم، و نیز سخاوتمند عرب یعنی حاتم طایی، به تصویر می‌کشند. شخصیّت‌های بزرگ مذهبی اسلام، گروه خاصّی شامل پیغمبر و یارانش «اهل بیت» (q.v) و امامان را تشکیل می‌دهند.
باید آثار ادبی گسترده‌ای را در عربی و فارسی به عنوان منابع مکتوب به حساب آورد. جدا از آثاری که به عنوان مأخذ جهت کارهای عالمانه‌ی مرجع و معمولاً تحت عنوان ادیبانه‌ی «ادب» تهیه شدند؛ بسیاری از انواع نوشته‌های ناب (17) غیر ادبی مثل تفاسیر قرآن، مجموعه احادیث شرعی و جعلی؛ کتاب‌هایی در خصوص زندگی پیامبران، زندگینامه‌های قدّیسین و آثار تاریخی نیز، در زمره‌ی این منابع آمده است. در ادبیّات فارسی بزرگ‌ترین مجموعه‌ی داستانی موجود، کتاب جوامع‌الحکایات و لوامع‌الروایات اثر سدیدالدّین محمدّ عوفی است که به سال 625 ق./ 1228 م.، تألیف شده است (18). داستان‌های این اثر بدون در نظر گرفتن محتوای واقعی آن‌ها و بدون هر گونه اظهار نظر ادبی، بر اساس اصول جهان شناسی، اجتماعی و اخلاقی مورد نظر مؤلف مرتّب شده است. این داستان‌ها با «خالق» شروع می‌شود و سپس به موضوعات پیامبران، مردان مقدّس، پادشاهان باستانی ایران، احکام اسلامی، وزرا، حکا و قدّیسین، درباریان و شعرا می‌پردازد. داستان‌های فصول دوم و سوم به ترتیب، پرهیزگاری و فساد و نیز اصول اخلاقی برای زنان را توضیح می‌دهد. داستان‌های فصل آخر در مورد بردگان و عجایب زمین، دریا و حیوانات می‌باشد.

مهمّترین دسته از داستان‌های کوتاه، حکایت‌ها هستند، یعنی داستان‌هایی با پیش‌زمینه‌ی تاریخی یا افسانه‌ای (و حتّی گاه اسطوره‌ای). آنها شخصیت‌های مشهور را از قصص موجود درخصوص پیامبران باستانی و کهن ایرانی (مثلا پیامبرانی چون ابراهیم، یوسف، موسی و سلیمان و نیز شاهان باستانی نظیر اسکندر، اردشیر، بهرام‌گور، خسرو (اوّل) انوشیروان و خسرو دوم پرویز)، همچنین چهره‌های سرشناس تاریخ اسلام (به ویژه خلیفه هارون‌الرشید و سلطان محمود غزنوی)؛ و خردمندان نامداری چون بزرگمهر، مشاور نوشیروان (نکـ. بزرگمهر بختگان)، لقمان حکیم، و نیز سخاوتمند عرب یعنی حاتم طایی، به تصویر می‌کشند. شخصیّت‌های بزرگ مذهبی اسلام، گروه خاصّی شامل پیغمبر و یارانش «اهل بیت» (q.v) و امامان را تشکیل می‌دهند.
کاربرد قصه‌ها و حکایت‌ها به عنوان تمثیل و مَثَل، ویژگی قابل ملاحظه‌ی ادبیّات فارسی می‌باشد. این امر در تمامی آثاری که اساساً به تعلیم و تربیت اختصاص یافته، به چشم می‌خورد. کیکاووس بن اسکندر، سیاست‌نامه‌ی نظام الملوک و چهار مقاله‌ی نظامی عروضی؛ حکایت‌هایی از تاریخ متأخر یا متقدّم، ارجحیّت دارند. در اثر معروف و منثور سعدی به نام گلستان، روایت، بخش اصلی متن را تشکیل می‌دهد، و بیانات اخلاقی تقریباً به طور کامل در ادبیّات اشعار درج گردیده است. روایت کوتاه همچنین در فنّ شعر با بار تعلیمی صوفیانه، دارای جایگاهی درخور است. در حدیقةالحقیقه‌ی سنایی (درگذشته به سال 525 ق./ 1131 م.) روند آن همچنان محدود به توضیح مباحثات شاعر است که مشتمل بر خطابه‌ای طولانی و کسل‌کننده می‌باشد. در قدیمی‌ترین نسخه‌ی موجود از این «مثنوی»، اغلب داستان‌ها تنها در چند سطر بیان شده و به سختی می‌توان آن‌ها را از صنایع بدیعی به کاررفته توسط شاعر، تشخیص داد (19). اسرارنامه‌ی عطّار نیز منظومه‌ای است تعلیمی در همان سیاق، و همچنین مخزن‌الاسرار نظامی که در آن جایگاهی ثابت در قالب مستحکم شعری، جهت عناصر روایتی ارائه شده، که در هر فصل تنها به یک داستان محدود می‌گردد. در سایر اشعار تعلیمی عطار نیز منطق‌الطیر، مصیبت‌نامه و الهی نامه، اهمیت روایت‌ها به مراتب بیشتر از اشعار سنایی می‌باشد. حتّی جدا از محتوای این اشعار، باز هم موضوعات بی‌شماری جهت بازسازی محیط اجتماعی و اندیشمندانه‌ی شاعر در آن‌ها عرضه می‌شود (20)درخصوص گروه بعدی اشعار، عطار از ابزار داستان نظام‌مند استفاده کرده است، که احتمالاً این روش را از آثار منثور متعلّق به سبکی که بیانگر اعمال شاهزادگان است، وام گرفته است. جلال الدین رومی در مثنوی معنوی‌اش، روش‌های سنای و عطّار را با هم ترکیب کرده است. هر چند روایت‌ها در اثر وی، همچون روش شعری عطّار، غالب می‌باشند، اما او روش تداوم مباحثات را چنانچه سنایی به کار می‌برده، پی گرفته و از چارچوب‌گذاری برای روایت‌ها، صرف‌نظر نموده است. رویکرد خاص «رومی» به داستان‌سرایی، ارائه‌ی مکرّر جملات معترضه از طریق سیر در مباحثات مضامین عرفانی و ادغام داستان‌های بزرگ با داستان‌های کوچک‌تر می‌باشد (21). ترکیب مشابهی از روایت و مباحث نظری توسّط پسر رومی یعنی «سلطان ولد» در مثنوی‌اش صورت گرفته که به تشریح زندگی و افکار پدر می‌پردازد. در اشعار آموزنده‌ی بوستان سعدی، عقاید انتزاعی در اغلب اوقات یا تلویحاً در حکایت‌ها گنجانده شده، یا از سوی یکی از شخصیت‌های داستان، بیان می‌گردد. سایر آثار مهم در این سبک عبارتند از جام جم اوحدی (نوشته شده به سال 733 ق./ 1332 -33م.)، روضةالانوار (743ق./1342-43م.) که تقلیدی است از مخزن‌الاسرار نظامی و نیز کمال‌نامه‌ی او (744 ق./ 1343-44م.) و همچنین سه اثر منظوم تعلیمی وی (سلسلةالذهب، تحفةالاحرار و صبحةالاسرار)، که در آنها بسیاری از حکایت‌های معروف آثار پیشین، با جرح و تعدیلی جدید، مجدداً مشاهده می‌گردد. الگوهای به کارگیری تمثیل که در نویسندگان ایرانی تأثیرگذار بوده است، هم از ادبیّات پیش از اسلام و هم از ادبیّات عرب منشأ گرفته‌اند. از ادبیّات پیش از اسلام، متن پهلوی ارداویراف‌نامگ می‌باشد که مضمونی پایدار از سفری روحانی به جهان دیگر را با تمثیل به تصویر می‌کشاند. در مورد ادبیّات عرب، تمثیلات فلسفی موجزی نظیر متون غامض حیّ‌بن‌یقظان از ابن سینا و لغز قابض از مسکویه را می‌توان نام برد که بر اساس cevetis Tabula یونانی تنظیم شده که نوعی گفت‌وشنود با انتساب کذب به افلاطون می‌باشد. در رسالةالغفران نوشته‌ی ابوعلامعرّی، رؤیای عروج به بهشت به عنوان تمهیدی جهت نقد ادبی به کار گرفته شده است.

 در شعر فارسی، یکی از قدیمی‌ترین نمونه‌های تمثیل، «قصیده»‌ای است روایتی از عمعق بخارایی، شاعر دربار قراقویونلوها در قرن یازدهم میلادی که هجونامه‌ای است درخصوص سفری آسمانی (22) جدّی‌ترین اثر از این دست، مثنوی کوتاه سیرالعباد الی المعاد از سنایی در اوایل قرن دوازدهم میلادی می‌باشد که به تشریح سفری تمثیلی به کیهان با بیان رشد معنوی و جسمانی راوی، و درنتیجه ستایش ولی‌نعمت شاعر، اهتمام می‌ورزد (23) در همان دوره، عثمان مختاری در هنرنامه رویارویی با یک طالع‌بین که استعداد شاعر در ساخت معماها را در بوته‌ی آزمایش می‌گذارد، به تصویر می‌کشد (24). همچنین تمثیل‌هایی مشتمل بر انگیزش‌های مادّی و معنوی، توسّط مؤیّد نسفی در پهلوان‌نامه و نسیم‌الصبا الی الصبا (25)، و نیز خاقانی در توصیفی از یک سفر خیالی به قهستان در معرفی تحفةالعراقین (26) خود، به نگارش درآمده است. خواجوی کرمانی در کمال‌نامه‌اش تمثیلی را در رابطه با دیدار از اسرار کائنات، می‌گنجاند. بهترین مثال از ادبیّات عرفانی مصیبت‌نامه‌ی عطّار است که به تفحّص در «فکرت سالک» از طریق عوالم گوناگون مابعدالطبیعی همّت می‌گمارد. دفتر شعری عارفانه به نام مصباح الارواح که به غلط به اوحدالدّین کرمانی نسبت داده شده، اما احتمالاً در حوالی پایان قرن دوازدهم میلادی توسط محمّد بن ایل تغان برداسیری به رشته‌ی تحریر درآمده، نیز شامل تمثیلی از سفری روحانی می‌باشد (27)

در نثر فارسی، نویسنده‌ی برجسته‌ی تمثیل‌ها، فیلسوف و عارف بزرگ، شهاب‌الدّین یحیی سهروردی است (درگذشته به سال 587 ق./ 1191م.). او در کنار آثار نظری به زبان عربی، چندین داستان خیالی نیز بر جای گذارد، از جمله: آواز پرِ جبرئیل، درخصوص رویارویی با عالم صور ذهنی؛ عقل سرخ، ارائه تفاسیر مرموز درخصوص عجایب هفتگانه‌ی جهان (مثل افسانه‌ی کوه «قاف»، «سیمرغ»، و علایم منطقةالبروج)؛ و لغت موران، که دوازده حکایت در مورد منشأ روح می‌باشد. (28)

از قرن چهاردهم میلادی به بعد، قصه‌های عاشقانه (29) به طور روزافزون در قالب تمثیل‌هایی تغییرشکل‌یافته، نگاشته می‌شوند. برخی از آنها بر پایه‌ی داستان‌های موجود نظیر یوسف و زلیخای جامی و مابقی تلاشی در حیات بخشیدن به تفکّرات انتزاعی خویش بوده‌اند. از نمونه‌های قابل توجه داستان‌های صددرصد تمثیل‌گونه می‌توان به آثار حسن و دل و شبستان خیال از «فتّاحی» اشاره کرد(30)
چندین دسته‌ی کوچک‌تر نیز وجود دارند که ادبیّات داستانی در آنها سهم بسزایی را ایفا می‌کند. در قرن یازدهم میلادی «اسدی» شماری از اشعار به سبک مشاجره یا «مناظرات» را که پیش از آن در ادبیّات قبل از اسلام و در متنی پهلوی به نام درخت اسوریگ(31) شناخته شده بود، تصنیف نمود. اثر عمادالدین فقیه کرمانی به نام محبت‌نامه صاحبدلان نیز به این دسته تعلق دارد (32). در این مثنوی کوتاه، به مضمون عشق در یک سری مجادلات فی مابین روح و جسم و نیز جوهرهای سه گانه‌ی کائنات، پرداخته شده است. در قرن دوازدهم میلادی قاضی حمیدالدّین ابوبکر عمربن محمودی بلخی، تقلیدی از سبک «مقامات» را که از معدود آثار داستانی است که جای پایی در ادبیّات کلاسیک عربی پیدا کرده، تحت نام مقالات حمیدی، به ادبیّات فارسی معرفی نمود (33). پس از دوره‌ی میانه، چندین‌گونه از روایت‌های خلاصه در قالب «مثنوی»، از هند و ایران سربرآورد. آنها اغلب عناوینی قالبی نظیر قضا و قدر که داستان‌هایی درخصوص تقدیر و سرنوشت می‌باشد و یا سوز و گداز که توصیفاتی از تجربیّات دردناک عشقی محسوب می‌شود، دارا هستند. تحت عنوان چاه وصال برخی شعرا به ملاقات لیلی و مجنوب در قعر یک چاه پرداخته‌اند (34).
همچنین نکـ. «داستان»، «داستان‌سرایی» (ضمیمه‌ی کتاب)، «نقّالی» و «قصّه».
 
پی‌نوشت‌ها:
1- cf. Duda.
2- romance.
3- Carto Gozzi.
4- Friedrich Schiller.
5- Cristoforo Armeno, Peregrinaggio di tre givani figliuoly del re diSerendippo, Venice, 1557.
6- Giacomo Puccini.
7- Wesselski; Bertels, 1965, pp. 64-65.
8- Mashakski, pp. 27-29.
9- کلا در مورد حماسه‌های تاریخی نکـ. صفا، صص 343-76.
10- Storey, I/I, pp. 207-35؛ صفا صص 377-90.
11- کشف خلق‌الساعه.
12- Op. cit.
13- آموزگار و تفضلّی، ص 32.
14- ارداویراف‌نامه‌ی منظوم زرتشت بهرام پژدو، به تصحیح ر. عفیقی، مشهد 1364 ش. 1964 م. و نیز نکـ. Rieu, persian Manuscripts, I, pp. 47-53 E thé Catalouge, pp. 1518-240.
15- و نیز نکـ. Paylka, Hist, Iran. Lit., pp. 373-40; Fischel، همراه با کتابنامه‌ای مبسوط.
16- در مورد الگویی آموزشی درخصوص منشأ و گسترش داستان‌های عامه، مربوط به «هزار و یک شب» نکـ. Gerthardt, pp. 39-46.
17- Christian Rempis.
18- در مورد این اثر که تا به حال به طور کامل چاپ نشده نکـ. نظام الدین.
19- de Brruiyn, 1995, pp. 79-93.
20- Ritter, p. 32.
21- نکـ. تحلیل سبک یک نمونه از روایت‌های رومی توسط Richter
22- دیوان، به تصحیح سعید نفیسی، تهران، 1339 ش./ 1960 م.، ص 141 به بعد.
23- De Bruiyn, 1983, pp. 200-18.
24- دیوان، به تصحیح، جلال الدین همایی، تهران 1341 ش./ 1962م.، صص 699-745.
25- cf. Storey/ de Blois, V/2, pp. 416-17.
26- به تصحیح ی. قریب، تهران 1333 ش./ 1954 م.، صص 30-49.
27- نکـ. Utas, 1990.
28- ed. S. H. Nasr and H. Corbin, Oeuvres Philosophiques et mystiques II, Tehran and Paris, 1970.
29- belletristic.
30- درخصوص آثاری از این دست نکـ. Ethé 1895-1901, pp. 301-2 و نیز Rypka, pp. 283-86.
31- Ethe, 1882.
32- به تصحیح ر. همایون فرّخ در پنج گنج، تهران، 2537=1358 ش./ 1978 م.، صص 151-203.
33- به تصحیح ر. انزابی‌نژاد، تهران، 1365 ش. 1956 م.
34- منزوی، نسخه‌ی IV، ص 2754.
 
منبع مقاله: ادبیّات داستانی در ایران زمین، گروه نویسندگان، ترجمه پیمان متین، تهران: امیرکبیر، چاپ سوم (1391).

 بیشتر بخوانید :
 سهروردی و اشراقیان
 پارسای پارسی
 در جست‌وجوی امید از دست رفته

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.