نگاهی به خوشنویسی در ایران
چکیده:
خوشنویسی در کشورهایی که با الفبای عربی مینویسند، شامل سه سبک مجزّاست: «ترک و عرب»، «ایرانی» و «هند و افغانی». سبک ترک و عرب، سبکی است که نخست در ترکیه رواج یافت و مشابه آن، هم اکنون در کشورهای عربی رایج است و اغلب خطوط آن، طرحهای تیز و تند با شیبی رو به پایین است؛ در حالی که در سبک ایرانی، طرحها، صافتر و معمولیترند. این دو سبک، چندان تفاوتی با هم ندارند. سبکی که در هند، پاکستان و افغانستان کاربرد دارد، از برخی جهات نسبت به دو سبک دیگر غربیهتر است.
تعداد کلمات: 2548 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 12 ددقیقه
خوشنویسی در کشورهایی که با الفبای عربی مینویسند، شامل سه سبک مجزّاست: «ترک و عرب»، «ایرانی» و «هند و افغانی». سبک ترک و عرب، سبکی است که نخست در ترکیه رواج یافت و مشابه آن، هم اکنون در کشورهای عربی رایج است و اغلب خطوط آن، طرحهای تیز و تند با شیبی رو به پایین است؛ در حالی که در سبک ایرانی، طرحها، صافتر و معمولیترند. این دو سبک، چندان تفاوتی با هم ندارند. سبکی که در هند، پاکستان و افغانستان کاربرد دارد، از برخی جهات نسبت به دو سبک دیگر غربیهتر است.
تعداد کلمات: 2548 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 12 ددقیقه
برگردان: پیمان متین
نویسنده: غلامحسین یوسفی
نویسنده: غلامحسین یوسفی
«خطوط ششگانه» و همچنین تعلیق و نستعلیق، از دوران تیموری (771-807 ق./ 1370-1405 م.) تا زمان سلطان حسین میرزا بایقرا (875-912 ق./ 1470 -1506 م.)، به دست خوشنویسان دربار- که آثار نفیسی از خود به جا گذاشته و هنرجویان بسیار زیادی به خصوص در هرات تعلیم دادند، و شهرتی ماندگار به مدرسهی هرات بخشیدند - اصلاح شد و رواج یافت. در دو قرن گذشته، خوشنویسان افغان، کارهای بسیار نفیسی ارائه کردند، به خصوص در نستعلیق؛ خطی که در آن، تأثیرات میرعماد و مکتب او قابل مشاهده است. سبکهای میرعلی هروی (متوفای 951 ق./ 1544 -45 م.)، مالک دیلمی (متوفای 969 ق. / 1561- 62 م.)، و عبدالرشید دیلمی «رشیدا» و در هند معروف به «آقا رشید» یا «آقا» (متوفای 1081 ق./ 1670 -71م.)، مدتهای مدیدی پذیرفته شد و به عنوان الگو، مورد استفاده قرار گرفت. نمونهای از کارهای آنان و آثار جدید آنها در دو کتاب از عزیزالدین وکیلی گردآوری شده (نکـ. مآخذ). از سوی دیگر، مطالعهی کارهای نوین خوشنویسان افغان مثل خود عزیزالدین وکیلی و محمد علی عطار هروی- که هر دو، از استادان متبحر در چندین خط هستند - نشان از سبک نستعلیق زیبای آنها دارد. اما با تمام زیباییهای آن، تا حدودی از کار ایرانی متفاوت است؛ به عنوان مثال، درکشیدهها، تزئینات، تناسب کلمات، حروف و تفکیک کنندهها، همنشینی کلمات و ... (نگارههای 1 و 2)
نگاره 1. خط نستعلیق، اثر عزیزالدین وکیلی، خوشنویس افغان معاصر، متوفای 1354 ش./ 1975 م. (وکیلی، 1356، ص 237).
نگاره 2. خطّ نستعلیق «شرق»، به خط محمدعلی عطّار هروی، خوشنویس معاصر افغان، (القرآن المحلاّ، ص 76).
نسخی که در افغانستان امروزی مورد استفاده قرار میگیرد (نگارههای 3 و 4)، آشکارا با آنچه در ایران نوشته میشود، متفاوت است. از طرفی، آثار سلیقهای که در کار ایرانیهاست، در آثار پاکستانیها دیده نمیشود. مثالهایی از کار خوشنویسان افغان به خطوط دیگر (نگارههای 5 و 6)، اجرای بسیار خوب و جذّابیّت کار آنان را به نمایش میگذارد و گاهی تأثیر سبک ایرانی را به طور کامل و گاه اقتباس از آنها را، به نمایش میگذارد. عزیزالدین وکیلی، نویسندهی خطوط هفت گانه- که کلمهی «هفت قلمی» را به امضای خود افزود- در خطوط دیگری چون کوفی، ثلث، نستعلیق، شکسته نستعلیق و همچنین در طرّاحی طغرا، نسبت به بقیه برتری داشت. محمد علی عطار هروی، خوشنویس دیگر افغان، مهارت بسیار بالایی در خط کوفی داشته و کارهای بسیار ارزندهای در خط محقق، ریحان، نسخ، ثلث و نستعلیق انجام داده است. (1)
نگاره 3. خط نسخ، اثر عزیزالدین وکیلی (دانش، ص 110).
نگاره 4. خط نسخ، اثر محمدعلی عطار هروی (القرآن المحلاّ، ص 50).
نگاره 5. خط شکسته، به خط عزیزالدین وکیلی، قلعهی دیوان بیگی، کابل، 1344 ش./ 1965 م. (دانش، ص 104).
نگاره 6. خطّ طغرا و دیوانی، اثر عزیزالدین وکیلی (وکیلی، 1356، ص 62).
خوشنویسی در هند و پاکستان:
خطوط «ایرانی-عربی»، از گذشتههای دور، به هند معرفی شده است و خطوط دیگری در نسخ و کوفی، از سدههای دوم ق./ هشتم م. و سوم ق./ نهم م.، به جا مانده است.
خط ثلث در نوشتههای مساجد استفاده شد که «شیرشاه سوری» حاکم افغانی شمال هند (1947ق./ 1540 -45م.) در طیّ غیبت همایون، امپراتور مغول، قلعهای قدیمی در دهلی بنا نهاد و متن سورهی 36 قرآن (یاسین) را در سردر آن خطاطی کرد (2). خطی که بیشتر از همه مورد استفاده قرار میگرفت، نستعلیق بود که مورد علاقهی طرفداران و فرمانروایان قرار داشت. مزیّت و برتری خط نستعلیق در هند، با کارهای برجستهای که در ذیل آورده شده، ثابت گشته اشت:
نسخهی خطی و مصوّر «بابُرنامه به تاریخ 937 ق./ 1530 -31 م.»، نوشتهی علی کاتب در الوار (نگاره 7)؛ کتیبهی نستعلیق در مقبرهی امپراتور اکبر در سکندره (3) در خارج آگره (4)، شامل یک شعر فارسی به خط عبدالحق بن قاسم شیرازی به تاریخ 1022 ق./ 1613-14م. (5)؛ تعداد بسیاری از نسخ خطی و مصور نستعلیقهای هندی به همراه توصیفات، تصاویر اجتماعی و مینیاتورها، به انضمام نوشتهی مصوری از «چنگیزنامه» (6) با مینیاتورهای زیبا، تکمیل شده در هند به تاریخ 27 رمضان 1004 ق./ 25 می1596 م. در خلال حکومت اکبر- که هم اکنون در کتابخانهی کاخ گلستان تهران نگه داری میشود - و همین طور تعداد زیادی نوشته بر روی ساختمانها و عمارات قدیمی (7) حاکمان و شاهزادگان مغول مثل اکبر، جهانگیر، شاه جهان، داراشکوه، شاه شجاع، اورنگ زیب، زیب النساء بیگم. محمد شاه (فرمانروای زمان هجوم و حملهی نادرشاه) و بهادرشاه دوم (آخرین پادشاه به تاریخ 1253-74 ق./ 1837-58م.)، نه فقط مجذوب این هنر شدند، بلکه برخی شخصاً به آن پرداختند. اورنگ زیب - که این هنر را نزد سیدعلی خان تبریزی جواهر رقم (متوفای 1094 ق./ 1638 م. یا 1097 ق./ 1686 م.) فراگرفته بود، نسخههایی از قرآن کتابت نمود و آنها را به شهرهای مقدس عربستان فرستاد. اما هرگز آنها را امضا نکرد و نامی از خود در آن نیاورد (8). سبک میرعلی هروی و میرعبدالرشید دیلمی در دورهی مغولها، طرفداران بسیاری داشت. در هند، خوشنویسان، گروه حرفهای بزرگی تشکیل دادند و یکی از معروفترین آنها محمد حسین کشمیری زرین قلم بود (متوفای 1020 ق./ 1611-12م.) که تبحر فراوانی در نستعلیق داشت و اکبر و جهانگیر، بهترین مشوقهای او شدند و همین، باعث شد که کارهای بسیار نفیسی از خود به جای بگذارد. به عنوان مثال در آلبومی به نام مرقّع گلشن - که اکنون در کتابخانهی کاخ گلستان نگه داری میشود (9) - به نظر میرسد که مقدمه و نتیجهی این آلبوم، نوشتهی زرین قلم باشد (نگارههای 8 و 9) (10). استادان برجستهی بعد از وی، از این قرار بودند: «عبدالرحیم عنبرین قلم»، یکی از خوشنویسان دربار جهانگیر (نگاره 10)؛ میرمحمد مقیم تبریزی و پسرش سیدعلی خان جواهررقم در دربار اورنگ زیب و کتابدار اورنگ زیب؛ هدایت الله زرین قلم (متوفای 1118 ق./ 1706 م.) که در ابتدا دنباله رو سبک محمد حسین کشمیری بود، اما بعداً سبک خود را با سیدعلی خان جواهررقم، عوض نمود. عبدالرشید دیلمی، برادرزاده و شاگرد میرعماد حسنی، به هند مهاجرت کرد و در همانجا از دنیا رفت. او، توجه شاه جهان را به خود معطوف کرده بود؛ تا جایی که خوشنویس دربار او شد و شاگردان زیادی تربیت کرد و در بین آنها، افراد خانوادهی سلطنتی هم تعلیم میدیدند از جمله، پسر جوانتر شاه جهان و جانشین داراشکوه (متوفای 1069 ق./ 1658 م-59م.؛ نگاره 11) و شاهزاده خانم زیب النسا بیگم (متوفای 1112 ق./ 1700-1701م.). او، همچنین مورد توجه و عنایت سلطان اورنگ زیب قرار گرفت.
خطوط «ایرانی-عربی»، از گذشتههای دور، به هند معرفی شده است و خطوط دیگری در نسخ و کوفی، از سدههای دوم ق./ هشتم م. و سوم ق./ نهم م.، به جا مانده است.
خط ثلث در نوشتههای مساجد استفاده شد که «شیرشاه سوری» حاکم افغانی شمال هند (1947ق./ 1540 -45م.) در طیّ غیبت همایون، امپراتور مغول، قلعهای قدیمی در دهلی بنا نهاد و متن سورهی 36 قرآن (یاسین) را در سردر آن خطاطی کرد (2). خطی که بیشتر از همه مورد استفاده قرار میگرفت، نستعلیق بود که مورد علاقهی طرفداران و فرمانروایان قرار داشت. مزیّت و برتری خط نستعلیق در هند، با کارهای برجستهای که در ذیل آورده شده، ثابت گشته اشت:
نسخهی خطی و مصوّر «بابُرنامه به تاریخ 937 ق./ 1530 -31 م.»، نوشتهی علی کاتب در الوار (نگاره 7)؛ کتیبهی نستعلیق در مقبرهی امپراتور اکبر در سکندره (3) در خارج آگره (4)، شامل یک شعر فارسی به خط عبدالحق بن قاسم شیرازی به تاریخ 1022 ق./ 1613-14م. (5)؛ تعداد بسیاری از نسخ خطی و مصور نستعلیقهای هندی به همراه توصیفات، تصاویر اجتماعی و مینیاتورها، به انضمام نوشتهی مصوری از «چنگیزنامه» (6) با مینیاتورهای زیبا، تکمیل شده در هند به تاریخ 27 رمضان 1004 ق./ 25 می1596 م. در خلال حکومت اکبر- که هم اکنون در کتابخانهی کاخ گلستان تهران نگه داری میشود - و همین طور تعداد زیادی نوشته بر روی ساختمانها و عمارات قدیمی (7) حاکمان و شاهزادگان مغول مثل اکبر، جهانگیر، شاه جهان، داراشکوه، شاه شجاع، اورنگ زیب، زیب النساء بیگم. محمد شاه (فرمانروای زمان هجوم و حملهی نادرشاه) و بهادرشاه دوم (آخرین پادشاه به تاریخ 1253-74 ق./ 1837-58م.)، نه فقط مجذوب این هنر شدند، بلکه برخی شخصاً به آن پرداختند. اورنگ زیب - که این هنر را نزد سیدعلی خان تبریزی جواهر رقم (متوفای 1094 ق./ 1638 م. یا 1097 ق./ 1686 م.) فراگرفته بود، نسخههایی از قرآن کتابت نمود و آنها را به شهرهای مقدس عربستان فرستاد. اما هرگز آنها را امضا نکرد و نامی از خود در آن نیاورد (8). سبک میرعلی هروی و میرعبدالرشید دیلمی در دورهی مغولها، طرفداران بسیاری داشت. در هند، خوشنویسان، گروه حرفهای بزرگی تشکیل دادند و یکی از معروفترین آنها محمد حسین کشمیری زرین قلم بود (متوفای 1020 ق./ 1611-12م.) که تبحر فراوانی در نستعلیق داشت و اکبر و جهانگیر، بهترین مشوقهای او شدند و همین، باعث شد که کارهای بسیار نفیسی از خود به جای بگذارد. به عنوان مثال در آلبومی به نام مرقّع گلشن - که اکنون در کتابخانهی کاخ گلستان نگه داری میشود (9) - به نظر میرسد که مقدمه و نتیجهی این آلبوم، نوشتهی زرین قلم باشد (نگارههای 8 و 9) (10). استادان برجستهی بعد از وی، از این قرار بودند: «عبدالرحیم عنبرین قلم»، یکی از خوشنویسان دربار جهانگیر (نگاره 10)؛ میرمحمد مقیم تبریزی و پسرش سیدعلی خان جواهررقم در دربار اورنگ زیب و کتابدار اورنگ زیب؛ هدایت الله زرین قلم (متوفای 1118 ق./ 1706 م.) که در ابتدا دنباله رو سبک محمد حسین کشمیری بود، اما بعداً سبک خود را با سیدعلی خان جواهررقم، عوض نمود. عبدالرشید دیلمی، برادرزاده و شاگرد میرعماد حسنی، به هند مهاجرت کرد و در همانجا از دنیا رفت. او، توجه شاه جهان را به خود معطوف کرده بود؛ تا جایی که خوشنویس دربار او شد و شاگردان زیادی تربیت کرد و در بین آنها، افراد خانوادهی سلطنتی هم تعلیم میدیدند از جمله، پسر جوانتر شاه جهان و جانشین داراشکوه (متوفای 1069 ق./ 1658 م-59م.؛ نگاره 11) و شاهزاده خانم زیب النسا بیگم (متوفای 1112 ق./ 1700-1701م.). او، همچنین مورد توجه و عنایت سلطان اورنگ زیب قرار گرفت.
نگاره 7. خط نستعلیق از بابُرنامه، به خط علی کاتب، 937 ق./ 1530 -31م.، هند (مینیاتور، ص 1).
نگاره 8. خط نستعلیق، از مرقع گلشن، به تاریخ 1017 ق./ 1608-1609م.، به خط محمد حسین زرین قلم کشمیری، متوفای 1020ق./ 1611-12م.، کتابخانهی گلستان (آتابای، صفحهی مقابل، ص 342).
نگاره 9. خط نستعلیق، از مرقع گلشن، به خط محمد حسین زرین قلم کشمیری، کتابخانهی کاخ گلستان (آتابای، صفحهی مقابل، ص 358).
نگاره 10. خط نستعلیق، از مرقّع گلشن، به خط عبدالرحیم عنبربن قلم، قرن یازدهم ق./ هفدهم م.، کتابخانهی کاخ گلستان (آتابای، صفحهی مقابل، ص 338).
نگاره 11. خط نستعلیق، اثر داراشکوه، متوفای 1069 ق./ 1658 -59م.، موزهی دولتی برلین، موزهی اسلامی.
Staatlich Museen zu Berlin, Islamisches Museum.
اگرچه کارهای نستعلیق نویسان هندی، بوضوح تحت تأثیر سبک ایرانی است (نگاره 12)، پارهای تفاوتها هم در آن میان دیده میشود. این تفاوتها، تا حدود زیادی در قرار گرفتن و کثرت کشیدهها و در عرض فضاهای بین کلمات - که کار را به نظر چاپی مینمایاند، دیده میشد. اما کلمات، همانند خط نستعلیق با یکدیگر جفت وجور نیستند. بعضی خوشنویسان، در زمینهی خطوط دیگر بجز نستعلیق، مثل ثلث، ریحان، رقاع، نسخ، تعلیق و شکسته، کارهایی انجام دادند. میرزا محمدجعفرخان معروف به کفایت خان (قرن یازدهم ق./ هفدهم م.) و جمال الدین یوسف، در خط شکسته بسیار تبحر داشتند. میرخلیل الله «هفت قلمی» (نگاره 13) و غلام محمد دهلوی هفت قلمی (متوفای 1339 ق./ 1823 م.) در خطوط دیگر نیز صاحب قلم بودند.
اگرچه کارهای نستعلیق نویسان هندی، بوضوح تحت تأثیر سبک ایرانی است (نگاره 12)، پارهای تفاوتها هم در آن میان دیده میشود. این تفاوتها، تا حدود زیادی در قرار گرفتن و کثرت کشیدهها و در عرض فضاهای بین کلمات - که کار را به نظر چاپی مینمایاند، دیده میشد. اما کلمات، همانند خط نستعلیق با یکدیگر جفت وجور نیستند. بعضی خوشنویسان، در زمینهی خطوط دیگر بجز نستعلیق، مثل ثلث، ریحان، رقاع، نسخ، تعلیق و شکسته، کارهایی انجام دادند. میرزا محمدجعفرخان معروف به کفایت خان (قرن یازدهم ق./ هفدهم م.) و جمال الدین یوسف، در خط شکسته بسیار تبحر داشتند. میرخلیل الله «هفت قلمی» (نگاره 13) و غلام محمد دهلوی هفت قلمی (متوفای 1339 ق./ 1823 م.) در خطوط دیگر نیز صاحب قلم بودند.
نگاره 12. خط نستعلیق، میرمحمد حسین عطاخان، مرصّع رقم خان، قرن یازدهم ق./ هفدهم م.، موزهی فرهنگی برلین، موزهی اسلامی.
Staatiche Museen zu Berlin, Islamisches Museum
نگاره 13. خط تعلیق، اثر میرخلیل الله هفت قلمی، هند، به تاریخ 1152ق./ 1739-40م.، موزهی فرهنگی برلین، موزهی اسلامی.
Staatiche Musen zu Berlin, Islamisches Museum.
برای نوشتن زبان اردو، خطی که به کار میرفت، نمونهای از نستعلیق ایران بود.
خوشنویسی در آسیای صغیر و ترکیه:
حکومت سلجوقیان روم (470-700 ق./ 1077 -1301 م.)، موجب ترویج فرهنگ ایرانی به مدت در دو قرن در منطقه شد و بعد از پدیدار شدن عثمانی در اوایل قرن هشتم ق./ چهاردهم م.، زبان نوشتاری آنها زبان فارسی بود. در دورهی سلجوقی، خوشنویسی کاملاً تحت تأثیر مکاتب ایرانی بود و هیچ نام و ردّی از خوشنویسان ترک یا مکتب ترکی در آن زمان نیست؛ اما در حکومت عثمانیها، ترکیه، مرکز عمدهی رواج خطوط اسلامی و خوشنویسی شد و خوشنویسان ترک، از شهرت فراوانی برخوردار شدند. اولین فردی که از این آوازه برخوردار شد، شیخ حمدالله امامی (840-926ق./ 1436-1520م.)، بزرگترین خوشنویس ترک، در زمان سلطنت سلطان محمد دوم (فاتح قسطنطنیه در 857 ق./ 1453 م.) و بایزید دوم، پسر شیخ مصطفی بود که از بخارا به اماسیه (11) مهاجرت کرده بود. او، تحت تأثیر روشها و سبک استادش، خیرالدین مرعشی، شاگرد عبدالله صیرفی تبریزی قرار گرفت. حمدالله اماسی، نه فقط کارهای بسیار نفیسی از خود به جای گذاشت، بلکه مکتبی بنا نهاد که بعدها در دورهی عثمانی، هفت استاد بزرگ به آن متصّل گشتند. «خطوط ششگانه» در آسیای مرکزی به اوج خود رسید و استانبول، مرکز عمدهی هنر خوشنویسی شد.
سلجوقیان روم خط کوفی را از ایران به ارث بردند؛ اما عثمانیها، توجه کمتری به آن داشتند. نسخ و ثلث - که طی دورهی سلجوقی، فرمهای خاصی در ایران به دست آورده بود و به واسطهی آن، به نسخ و ثلث سلجوقی معروف شده بود - تحت تأثیرات شیخ حمدالله اماسی و مکتب وی و بعد از او، حافظ عثمان (1052-1110 ق./ 1642-43م. تا 1698 -99 م.) که این دو خط را با سبک مجزا و درست کردهی خودش کامل کرد، در آناتولی پیشرفت بسیار زیادی کرد. خوشنویسان ترک، حافظ عثمان، حامد آمدی و بسیاری دیگر، در ایران بسیار مورد تحسین قرار گرفتند. قدیمیترین نمونههای به جا مانده از نستعلیقهای ترکیه، متعلق به دورن سلطنت محمد دوم است. این خوشنویسان ایرانی- که خط را به دربار عثمانی بردند و رواج دادند - با راهنماییهای استاد نامدار و مستعد، «درویش عبدی بخارایی» (متوفای 1057 ق./ 1647 م.) که شاگرد میرعماد بود و آخرین سبک ایرانی را در خاک عثمانی کاشت، به واسطهی تلاش و کوشش هنرجویانش و میرمحمد رفیع معروف به کاتبزاده (متوفای 1182 ق./ 1767 -69م.)، پیشرفتهای زیادی در هنر خوشنویسی پدید آوردند. در قرن دوازدهم ق./ هجدهم م.، محمد اسعد یساری (شهرتش به سبب چپ دستیاش بود)، کارهای ارزشمندی در خط نستعلیق از خود به جا گذاشت (نگاره 14).
برای نوشتن زبان اردو، خطی که به کار میرفت، نمونهای از نستعلیق ایران بود.
خوشنویسی در آسیای صغیر و ترکیه:
حکومت سلجوقیان روم (470-700 ق./ 1077 -1301 م.)، موجب ترویج فرهنگ ایرانی به مدت در دو قرن در منطقه شد و بعد از پدیدار شدن عثمانی در اوایل قرن هشتم ق./ چهاردهم م.، زبان نوشتاری آنها زبان فارسی بود. در دورهی سلجوقی، خوشنویسی کاملاً تحت تأثیر مکاتب ایرانی بود و هیچ نام و ردّی از خوشنویسان ترک یا مکتب ترکی در آن زمان نیست؛ اما در حکومت عثمانیها، ترکیه، مرکز عمدهی رواج خطوط اسلامی و خوشنویسی شد و خوشنویسان ترک، از شهرت فراوانی برخوردار شدند. اولین فردی که از این آوازه برخوردار شد، شیخ حمدالله امامی (840-926ق./ 1436-1520م.)، بزرگترین خوشنویس ترک، در زمان سلطنت سلطان محمد دوم (فاتح قسطنطنیه در 857 ق./ 1453 م.) و بایزید دوم، پسر شیخ مصطفی بود که از بخارا به اماسیه (11) مهاجرت کرده بود. او، تحت تأثیر روشها و سبک استادش، خیرالدین مرعشی، شاگرد عبدالله صیرفی تبریزی قرار گرفت. حمدالله اماسی، نه فقط کارهای بسیار نفیسی از خود به جای گذاشت، بلکه مکتبی بنا نهاد که بعدها در دورهی عثمانی، هفت استاد بزرگ به آن متصّل گشتند. «خطوط ششگانه» در آسیای مرکزی به اوج خود رسید و استانبول، مرکز عمدهی هنر خوشنویسی شد.
سلجوقیان روم خط کوفی را از ایران به ارث بردند؛ اما عثمانیها، توجه کمتری به آن داشتند. نسخ و ثلث - که طی دورهی سلجوقی، فرمهای خاصی در ایران به دست آورده بود و به واسطهی آن، به نسخ و ثلث سلجوقی معروف شده بود - تحت تأثیرات شیخ حمدالله اماسی و مکتب وی و بعد از او، حافظ عثمان (1052-1110 ق./ 1642-43م. تا 1698 -99 م.) که این دو خط را با سبک مجزا و درست کردهی خودش کامل کرد، در آناتولی پیشرفت بسیار زیادی کرد. خوشنویسان ترک، حافظ عثمان، حامد آمدی و بسیاری دیگر، در ایران بسیار مورد تحسین قرار گرفتند. قدیمیترین نمونههای به جا مانده از نستعلیقهای ترکیه، متعلق به دورن سلطنت محمد دوم است. این خوشنویسان ایرانی- که خط را به دربار عثمانی بردند و رواج دادند - با راهنماییهای استاد نامدار و مستعد، «درویش عبدی بخارایی» (متوفای 1057 ق./ 1647 م.) که شاگرد میرعماد بود و آخرین سبک ایرانی را در خاک عثمانی کاشت، به واسطهی تلاش و کوشش هنرجویانش و میرمحمد رفیع معروف به کاتبزاده (متوفای 1182 ق./ 1767 -69م.)، پیشرفتهای زیادی در هنر خوشنویسی پدید آوردند. در قرن دوازدهم ق./ هجدهم م.، محمد اسعد یساری (شهرتش به سبب چپ دستیاش بود)، کارهای ارزشمندی در خط نستعلیق از خود به جا گذاشت (نگاره 14).
نگاره 14. خط نستعلیق، اثر محمد اسعد یساری، خوشنویس ترک، قرن دوازدهم ق./ هجدهم م.، کتابخانهی طوپقاپی سرای
پسر وی و شاگردش یساری زاده مصطفی عزت، اولین کسی بود که نستعلیق ترکی مجزایی ارائه کرد که متفاوت با سبک و سیاق ایرانی بود؛ به طوری که مانند سبک ایرانی نبود که حروفش بلندتر و فشردگیاش کمتر است. در عصر جدید، خوشنویسان برجستهی نستعلیق در ترکیه عبارت بودند از: سامی، خلوصی و نکمتین (نجم الدین؛ متوفای 1976 م.). شکسته نستعلیقی که ترکها داشتند، چندان مثل سبک ایرانی پیچیده نبود و کمتر آن را مورد استفاده قرار میدادند. بعد از پذیرش رسمی الفبای لاتین در سال 1928 م.، خوشنویسی به سبک «ایرانی-عربی»، به ناچار به دست فراموشی سپرده شد.
خوشنویسی در ماوراءالنهر و آسیای مرکزی:
در دورهی تیموری رونق و موفقیت خوشنویسی، مرهون علایق و حمایتهای تیمور، شاهرخ، بایسنقر، الغ بیگ و حاکمان دیگر قلمروهای دوران تیموری بود. استادان بزرگ آن دوران از جمله، میر علی تبریزی و میرزا جعفر تبریزی بایسنقری، کارهای بسیار نفیسی ارائه کردند و شاگردان بسیار برجستهای هم تعلیم نمودند. اظهر تبریزی (نگارههای 15 و 16)، 16 سال آزگار در دربار فرمانروای ازبک، عبیدالله در بخارا گذراند و شاگردان برجستهای همچون محمود شهابی و سید احمد مشهدی، تربیت نمود. بعد از او، مکتبی بنا شد که تا نیم قرن همچنان بانفوذ باقی ماند (نگاره 17). هنر خوشنویسی «ایرانی-عربی» در قفقاز، به استناد نمونههای بازمانده در نسخ خطی، آلبومها، کتیبههای عمارات تاریخی و سنگ قبر امامزادگان، قرنهای مدیدی مورد استفاده قرار گرفت. اطلاعات موجود در زمینهی این هنر در آسیای مرکزی و قفقاز، بدون شک کامل نیست؛ اما آنقدر هست که ثابت کند که خوشنویسی در سبکها و خطوط مختلف، تحت تأثیر جدّی سبکهای ایرانی و استادان آن، قرنهای متمادی در آن نواحی ترویج شد.
خوشنویسی در ماوراءالنهر و آسیای مرکزی:
در دورهی تیموری رونق و موفقیت خوشنویسی، مرهون علایق و حمایتهای تیمور، شاهرخ، بایسنقر، الغ بیگ و حاکمان دیگر قلمروهای دوران تیموری بود. استادان بزرگ آن دوران از جمله، میر علی تبریزی و میرزا جعفر تبریزی بایسنقری، کارهای بسیار نفیسی ارائه کردند و شاگردان بسیار برجستهای هم تعلیم نمودند. اظهر تبریزی (نگارههای 15 و 16)، 16 سال آزگار در دربار فرمانروای ازبک، عبیدالله در بخارا گذراند و شاگردان برجستهای همچون محمود شهابی و سید احمد مشهدی، تربیت نمود. بعد از او، مکتبی بنا شد که تا نیم قرن همچنان بانفوذ باقی ماند (نگاره 17). هنر خوشنویسی «ایرانی-عربی» در قفقاز، به استناد نمونههای بازمانده در نسخ خطی، آلبومها، کتیبههای عمارات تاریخی و سنگ قبر امامزادگان، قرنهای مدیدی مورد استفاده قرار گرفت. اطلاعات موجود در زمینهی این هنر در آسیای مرکزی و قفقاز، بدون شک کامل نیست؛ اما آنقدر هست که ثابت کند که خوشنویسی در سبکها و خطوط مختلف، تحت تأثیر جدّی سبکهای ایرانی و استادان آن، قرنهای متمادی در آن نواحی ترویج شد.
نگاره 15. خط نستعلیق، از مرقّع گلشن، به خطّ فقیرعلی (میرعلی هروی)، تاریخ 938 ق./ 1531-32م.، کتابخانهی کاخ گلستان (آتابادی، صفحهی مقابل، ص 346).
نگاره 16. خط نستعلیق، اثر فقیرعلی (میرعلی لاهوری)، متوفّای 951 ق./ 1544-45م.، کلکسیون شخصی.
نگاره 17. خط نستعلیق، به خط میرعلی هروی، بخارا، جوهر و آبرنگ مات روی کاغذ، موزهی هنری دانشگاه هاروارد (شمارهی 1958. 70؛ با تشکر از موزهی آرتور م. سکلر، دانشگاه هاروراد، کمبریج، اهدایی جان گلت John Golet پیشتر جزء کلکسیون لوئیز کارتر Louis J. Carter بوده است).
در قرن بیستم م.، بعد از این که دولت شوروی، الفبای رسمی سمبولیک را در سراسر اتحاد جماهیر شوروی رواج داد، خطوط «ایرانی-عربی» و همراه با آنها، خوشنویسی سنّتی به تدریج کاربرد خود را از دست داد. به هر حال در دههی اخیر، برخی نسخ خطی ایرانی، دوباره به چاپ رسید که خطّشان خواناست، اما نستعلیق خام و غیرهنری است. در ادامه، فهرستی است از خطوط قفقازی و آسیای مرکزی، با ذکر محل جغرافیایی و تاریخ (گریگوری) آنها:
- خطّ کوفی ساده: در منارهی بَتَر قورغان ازبکستان به تاریخ 1108-1109 م. مقبرهی خواجه احمد یَسَوی در ترکستان، قرون چهاردهم م.؛ «گور امیر» در سمرقند، به تاریخ 1404 م. (کوفی صاف و معقلی)، منارهی مسجد محمد (سنیق قلعه) در باکو، به تاریخ 1078 م.؛ مقبرهی یوسف بن قُصیّر در نخجوان، به تاریخ 1161-62 م.؛ مقبرهی مؤمنه خاتون در نخجوان، به تاریخ 1186 م. (12)
- کوفی تزئینی: در سردر جنوبی مقبرهی اوزقند، به تاریخ 1186 م. و مقبرهی شاه فاضل در سفید بُلان در قرقیزستان متعلق به قرن دوازدهم م. (13)
- کوفی معقلی: در دیوار غربی نمازگاه در بخارا متعلق به قرن دوازدهم م.؛ مدرسهی عبدالله خان در بخارا، به تاریخ 1588-90م.؛ گنبدهای مقبرهی قاضی زادهی رومی، در شاه زنده در سمرقند متعلق به قرن پانزدهم م.؛ منارهی هشت ضلعی مسجد بیبی خانم در سمرقند، به تاریخ 1399-1404 م.؛ سردر مدرسهی الغ بیگ در سمرقند، به تاریخ 1420م.؛ طلاکاری «مدرسه» در سمرقند، به تاریخ 1646-60م.؛ روستای قره باغلا در نخجوان (14).
- خط ثلث: در سردرهای مقبرهی بیان قلی خان در بخارا، به تاریخ 1359 ق.؛ سردر مدرسهی الغ بیگ در بخارا، به سال 1417 ق.؛ گنبدهای مقبرهها و بخش جنوبی ایوان مدرسهی میرعرب در بخارا، به تاریخ 1535-36م.؛ سنگ قبر حکیم ترمذی در ترمذ، متعلق به قرن چهاردهم م.؛ سردر مقبرهی شیرین بیگ آغا در شاه زند در سمرقند، به تاریخ 1385م.؛ مسجد و مقبرهی تومانآغا در محوطهی بالایی شاه زنده در سمرقند، متعلق به اوایل قرن پانزدهم م. (نگاره 18)؛ سردر ورودی اصلی مسجد بیبی خانم در سمرقند، به تاریخ 1399-1404 م.؛ و ته ستون سردر همان مسجد؛ منارهی مسجد در قصر مجلل شروان شاه در باکو، به تاریخ 1441-42 م.؛ منارهی مسجد جمعه در باکو، متعلق به قرن پانزدهم م. (15).
در قرن بیستم م.، بعد از این که دولت شوروی، الفبای رسمی سمبولیک را در سراسر اتحاد جماهیر شوروی رواج داد، خطوط «ایرانی-عربی» و همراه با آنها، خوشنویسی سنّتی به تدریج کاربرد خود را از دست داد. به هر حال در دههی اخیر، برخی نسخ خطی ایرانی، دوباره به چاپ رسید که خطّشان خواناست، اما نستعلیق خام و غیرهنری است. در ادامه، فهرستی است از خطوط قفقازی و آسیای مرکزی، با ذکر محل جغرافیایی و تاریخ (گریگوری) آنها:
- خطّ کوفی ساده: در منارهی بَتَر قورغان ازبکستان به تاریخ 1108-1109 م. مقبرهی خواجه احمد یَسَوی در ترکستان، قرون چهاردهم م.؛ «گور امیر» در سمرقند، به تاریخ 1404 م. (کوفی صاف و معقلی)، منارهی مسجد محمد (سنیق قلعه) در باکو، به تاریخ 1078 م.؛ مقبرهی یوسف بن قُصیّر در نخجوان، به تاریخ 1161-62 م.؛ مقبرهی مؤمنه خاتون در نخجوان، به تاریخ 1186 م. (12)
- کوفی تزئینی: در سردر جنوبی مقبرهی اوزقند، به تاریخ 1186 م. و مقبرهی شاه فاضل در سفید بُلان در قرقیزستان متعلق به قرن دوازدهم م. (13)
- کوفی معقلی: در دیوار غربی نمازگاه در بخارا متعلق به قرن دوازدهم م.؛ مدرسهی عبدالله خان در بخارا، به تاریخ 1588-90م.؛ گنبدهای مقبرهی قاضی زادهی رومی، در شاه زنده در سمرقند متعلق به قرن پانزدهم م.؛ منارهی هشت ضلعی مسجد بیبی خانم در سمرقند، به تاریخ 1399-1404 م.؛ سردر مدرسهی الغ بیگ در سمرقند، به تاریخ 1420م.؛ طلاکاری «مدرسه» در سمرقند، به تاریخ 1646-60م.؛ روستای قره باغلا در نخجوان (14).
- خط ثلث: در سردرهای مقبرهی بیان قلی خان در بخارا، به تاریخ 1359 ق.؛ سردر مدرسهی الغ بیگ در بخارا، به سال 1417 ق.؛ گنبدهای مقبرهها و بخش جنوبی ایوان مدرسهی میرعرب در بخارا، به تاریخ 1535-36م.؛ سنگ قبر حکیم ترمذی در ترمذ، متعلق به قرن چهاردهم م.؛ سردر مقبرهی شیرین بیگ آغا در شاه زند در سمرقند، به تاریخ 1385م.؛ مسجد و مقبرهی تومانآغا در محوطهی بالایی شاه زنده در سمرقند، متعلق به اوایل قرن پانزدهم م. (نگاره 18)؛ سردر ورودی اصلی مسجد بیبی خانم در سمرقند، به تاریخ 1399-1404 م.؛ و ته ستون سردر همان مسجد؛ منارهی مسجد در قصر مجلل شروان شاه در باکو، به تاریخ 1441-42 م.؛ منارهی مسجد جمعه در باکو، متعلق به قرن پانزدهم م. (15).
نگاره 18. خط ثلث، سمرقند، شاه زنده، مسجد و بارگاه تومانآغا، اوایل قرن پانزدهم م. (آثارالاسلام، ص 34).
پینوشتها:
1. برای نمونه کار وی نکـ. القرآن المُحلاّ.
2. Chaghatai, p. 1127b. (عبدالله چغتایی)
3. Sikandra
4. Agra.
5. نک. حکمت، صص 97-98.
6. مثلاً فصل چنگیزخان در کتاب جامع التواریخ رشیدالدین
7. حکمت، همانجا.
8. غ. م. دهلوی، صص 56-57 ونیز: (عبدالله چغتایی) Chaghatai, p. 1128.
9. اسناد شمارهی 1663 و 1664؛ نک. آتابادی، صص 334-368؛ محیط طباطبائی، صص 40-47؛ سهیلی خوانساری، صص 16-18.
10. نک. دانش پژوه، 1360، ص 202.
11. Amasya.
12. آثارالاسلام التاریخی، 3، 40، 51، 118، 119، 121.
13. همان، صص 10-13.
14. همان، صص 7، 35، 36، 49، 63، 88، 106، 107، 127.
15. همان، صص 15، 58، 76، 77، 17، 29، 34، 45، 48، 130، 132.
16. همان، صص 112-115.
منبع مقاله: خوشنویسی ،غلامحسین یوسفی ، برگردان پیمان متین، گروه نویسندگان ،تهران امیرکبیر، چاپ دوم. (1383)
بیشتربخوانید :
مختصری درباره خوشنویسی
نگاهی به خوشنویسی و آداب و ابزار آن
خوشنویسی قرآن کریم