نگاهی به خوشنویسی در ایران
چکیده
این مقاله، که ترجمهای از یکی از مقالات دانشنامهی ایرانیکا است، به بررسی خط نستعلیق، روند شکلگیری آن و نمونههایی از این خط در فرهنگ ایران میپردازد. خط نستعلیق در دورهی تیموری از ترکیب خطوط نسخ و تعلیق پدید آمد و به زودی فراگیر شد.
تعداد کلمات: 1308 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
این مقاله، که ترجمهای از یکی از مقالات دانشنامهی ایرانیکا است، به بررسی خط نستعلیق، روند شکلگیری آن و نمونههایی از این خط در فرهنگ ایران میپردازد. خط نستعلیق در دورهی تیموری از ترکیب خطوط نسخ و تعلیق پدید آمد و به زودی فراگیر شد.
تعداد کلمات: 1308 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
نویسنده: غلامحسین یوسفی
برگردان: پیمان متین
برگردان: پیمان متین
در نیمهی دوم از قرن هشتم ق./ چهاردهم م.، خطّ نستعلیق (مرکّب از نسخ و تعلیق) در سرزمین ایران رواج یافت که ترکیبی بود از خطّ نسخ با توازنی خوب و ظاهری زیبا و خطّ تعلیق. در این خطّ، احتیاج به آهسته نوشتن معمولی در خطّ نسخ نبود و فاقد عیوب و کمبودهای خطّ تعلیق بود. قاعده مندی، محکمی و زیبایی تزئینات، خطّ نستعلیق را در نظر همگان، بسیار زیبا و خوشایند میساخت. در برخی نسخههای بازمانده از قرن هفتم ق./ سیزدهم م.، تغییری تدریجی به سمت نستعلیق مشاهده میشود. علاوه بر این از اوایل قرن هشتم ق./ چهاردهم م.، خطّ نسخ به سبک ایرانی- که دستنوشتههای آن دوره، معمولاً به این خطّ نوشته میشد - دستخوش تغییراتی شد و به تدریج به تعلیق نزدیک و در نهایت به نستعلیق ختم شد. اگر چه اغلب اولیای امر خوشنویسی، به خصوص «سلطان علی مشهدی»، نستعلیق را ابداع «میر علی تبریزی» (متوفّای 850 ق./ 1446- 47 م.) میدانند، اما به نظر نمیرسد که چنین استدلالی صحیح باشد. گویی که بر کسی پوشیده نیست که نظام مند کردن خطّ نستعلیق و دادن شکل مشخص امروزی به آن به دست میرعلی تبریزی صورت گرفته است.
در ایران دو سبک از خط نستعلیق مورد استفاده قرار میگرفت: یکی سبک «جعفر» (میرزا جعفر تبریزی بایسنقُری، قرن نهم ق./ پانزدهم م.) یا «اظهر» (اظهر تبریزی در قرن نهم ق./ پانزدهم م.، شاگرد میرزا جعفر بایسنقُری در دربار تیموری در هرات) مورد تحسین فراوان قرار گرفت و بعد از اینکه به دست سلطان علی مشهدی اصلاحات بیشتری در آن صورت گرفت، در خراسان کاربرد همگانی پیدا کرد؛ به همین دلیل معروف به خراسانی یا نستعلیق شرق است. دیگری سبک «عبدالرحمن خوارزمی» و پسرانش عبدالرحیم و عبدالکریم-که خوشنویس دربار سلطان یعقوب آققویونلو بودند- در اواخر قرن نهم ق./ پانزدهم م. که در غرب و جنوب ایران مورد استفاده قرار میگرفت و به نستعلیق غرب (غربی) معروف بود.
در نستعلیق غرب، حروف و کلمات، ظاهر تند و تیزی دارند. کشیدهها، یکدست و به طور غیرمعمول بلند هستند. دوایر، نسبتاً بزرگ هستند. ابعاد حروف و کلمات، در کلّ از تناسب خوبی برخوردار نیستند و بدین ترتیب آن زیبایی و هماهنگی را که در سبک خراسانی یا شرقی دیده میشود، ندارد. به خاطر همین عیوب، سبک غربی، تقریباً در ایران استفاده نمیشد، اما رد پاهایی از آن در نستعلیق افغانی، هندی و در میان خوشنویسان پاکستانی دیده شده است (نگاره 1). سبک شرقی به دلیل تکامل بیشتری در قرون بعد، اکنون نستعلیقی است که در ایران بسیار مورد استفاده قرار میگیرد (نگاره 2).
نگاره 1. خطّ نستعلیق، سبک «غربی»، به خطّ عبدالکریم خوارزمی، قرن نهم- دهم ق./ پانزدهم- شانزدهم م.، لنینگراد
نگاره 2. خطّ نستعلیق، سبک «شرقی»، به خطّ ظهیرالدین اظهر تبریزی، قرن نهم ق./ پانزدهم م.، لنینگراد
خطّ نستعلیق، واجد تمامی مشخصات مورد نیاز کتابت، تطابق و همنوایی با همهی اصول و قوانین خوشنویسی یاد شده در بالا است. این خطّ، به راحتی قابل خواندن بوده و به سرعت و به صورت فشرده نیز قابل نوشتن میباشد و همین امر موجب میشود مطالب بیشتری در صفحات و خطوط کمتری جای گیرند. قاعدههای نوشتاری نستعلیق از این قرار است: حروف و کلمات، دارای ابعاد مشخصی میباشند؛ دوایر، غالبند؛ تنها یک سوم تا یک ششم از حرکات صافند (نگارههای 3 و 4)؛ حرکات دوایر، شیبی سرازیر از راست به چپ به دارند؛ قلم، نسبت به خطّ نسخ آزادانهتر و آسانتر حرکت میکند؛ دوایر در نستعلیق، میتواند اندکی متفاوتتر باشد، شکلهای تزئینی، قسمت انتهایی «س»، «ص» و «ن» یکسان است؛ قسمت پایانی «ه»، «ع»، «ق» شکل یکسانی دارند و قسمت پایانی «ل» و «ی»، به شیوهای مشابه کشیده میشوند. ابعاد حروف، به کمک قلم، با نقطه گذاری تعیین میشوند. شروع اغلب حروف آغازین، با لبهی راست نوک قلم، جدا نوشته میشود مثل دندانهی «س»، بالای «ر»، منقار «ج»، بالای «ی» معکوس و شروع کلمهای مثل «بیا». در حالی که در خطوط دیگر، شروع این حرف با کلّ قلم نوشته میشود. در ثلث و برخی خطوط دیگر با حروف بزرگ و درشت، فضاهای خالی بین نوشتهها به قدری زیاد است که یا باید با نقطهها پر شود و یا با حرکت گذاری و کارهای تزئینی آنها را پر کرد. نستعلیق، به قدری به هم فشرده است که برای نقطهها هم به زحمت فضا پیدا میشود. بنابراین، نیازی به حرکت گذاریها و کارهای تزئینی برای پر کردن فضاهای خالی ندارد و در عین حال، بیم سردرگمی بین حروف و کلمات مشابه هم در میان نیست. حرکتگذاری، زمانی در نستعلیق لازم است که تنها جهت رفع ابهام باشد. در نستعلیق، کلمات به هم نمیچسبند، مگر در برخی کتیبههای خاصّ و آلبومهای خطّی (مرقّعات). خطّ نستعلیق، به جهت قاعدهمندی، وضوح، توازن و تناسبی که دارد، با نسخ و در سرعت نوشتن، با تعلیق برابری میکند، اما در زیبایی و شکیل بودن بر هر دو این خطوط میچربد.
نگاره 3. خطّ نستعلیق بالا: اصول حرکات و دوایر؛ پایین: تناسب، قالب و ارتفاع حروف (فضائلی، تعلیم، ص 169)
نگاره 4. خطّ نستعلیق. اندازهی حروف، کاری از امیرالکتّاب عبدالحمید ملک الکلامی «شرقی»، تراز نوشتن، تهران، 1318 ش./ 1939م.
باور عمومی، اشکال حروف نستعلیق را، الهام گرفته از طبیعت یا موسیقی میداند. حرکات عمودی نشانی از درختان و گلها؛ حرکات دورانی، نشانی از تموّج تودههای خاک و چمن زارها یا صدای زیر و بم در موسیقی و نیز امتداد و کشش مراتع و جنگلها یا مکثهای موجود در موسیقی؛ پیچ و خم حروف و کلمات، نشانی از منحنیها و برجستگیهای بدنی حیوانات، پرندگان و به خصوص انسان ها؛ ترتیب جملات، نمودی از پرواز پرندگان یا دستههای گل (فضائلی، 1350، ص 3، 6، ش 2). به احتمال زیاد چگونگی و خصوصیات بشری الهامبخش در این خطّ بوده است؛ چرا که در شعر ایرانی، خصوصیات زیبای محبوب اغلب به حروف الفبا تشبیه شدهاند.
زیبایی و استحکام خطّ نستعلیق در توازن و توزیع به جای قوّت و ضعفها؛ باز و بسته و کوتاه و بلندی حرکات؛ زیبایی اشکال حروف و ترکیب آنان و تقارن و تطابق با کلمات و حروف همجوار خود، پنهان شده است. ترتیب کلمات، به گونهای است که گویی در رقصند. گاهی دستان یکدیگر را گرفته و گاهی همدیگر را دربر میگیرند. کتابت قطعهای مناسب مثل شعری یا ضرب المثلی آشنا به خطّ نستعلیق همراه با شرحی تصویری یا زمینهای تذهیب شده، میتواند کار هنری بسیار زیبایی بیافریند.
از ابتدای قرن نهم ق./ پانزدهم م. به بعد، ایرانیها، بیشتر نوشتههای خود را به خطّ نستعلیق مینوشتند. مسلمانان هند، ترکان عثمانی، مصریها و بسیاری دیگر نیز به برتری خطّ نستعلیق واقف شدند و آن را مورد استفاده قرار میدادند. در نیمهی اول دورهی صفوی، کارهای خوشنویسان بزرگی چون سلطان علی مشهدی (متوفای 926ق./ 1520 م.، نگاره 5) و میرعماد حسنی سیفی (مقتول 1024 ق./ 1615 م.؛ نگاره 6)، گواه آشکاری از دورهی اوجگیری نستعلیق در ایران بود. اغلب شاخههای هنر در ایران از جمله خوشنویسی، به جهت گرفتاریهای ناشی از جنگلها در قرن دوازدهم ق./ هجدهم م.، چندگاهی پسروی داشت؛ اما بعد ازاین دوره، دیگربار بهبود یافت. خوشنویسی و به دنبال آن نستعلیق به خصوص در نیمهی دوم قرن سیزدهم ق./ نوزدهم م. دوباره جان گرفت یعنی در زمانی که استادانی چون میرزامحمدرضا کلهر (1245-1310ق./ 1829-1892-93م.)، کارهای بسیار نفیسی ارائه کردهاند. از قرن چهاردهم ق./ بیستم م.، استفاده از نستعلیق تا اندازهای دچار افت شد. بعد از جنگ جهانی دوم، بار دیگر علاقه به خوشنویسی و بالاتر از همه، نستعلیق، رواج یافت و برخی استادان برجستهی این هنر، دوباره پدیدار شدند. امروزه هنرجویان بسیاری در کلاسهای انجمن خوشنویسان ایران و شعبههای متعدّد آن در شهرهای بزرگ کشور، از آموزش استادان برجسته بهره میگیرند و به فراگیری این هنر ماندگار میپردازند.
زیبایی و استحکام خطّ نستعلیق در توازن و توزیع به جای قوّت و ضعفها؛ باز و بسته و کوتاه و بلندی حرکات؛ زیبایی اشکال حروف و ترکیب آنان و تقارن و تطابق با کلمات و حروف همجوار خود، پنهان شده است. ترتیب کلمات، به گونهای است که گویی در رقصند. گاهی دستان یکدیگر را گرفته و گاهی همدیگر را دربر میگیرند. کتابت قطعهای مناسب مثل شعری یا ضرب المثلی آشنا به خطّ نستعلیق همراه با شرحی تصویری یا زمینهای تذهیب شده، میتواند کار هنری بسیار زیبایی بیافریند.
از ابتدای قرن نهم ق./ پانزدهم م. به بعد، ایرانیها، بیشتر نوشتههای خود را به خطّ نستعلیق مینوشتند. مسلمانان هند، ترکان عثمانی، مصریها و بسیاری دیگر نیز به برتری خطّ نستعلیق واقف شدند و آن را مورد استفاده قرار میدادند. در نیمهی اول دورهی صفوی، کارهای خوشنویسان بزرگی چون سلطان علی مشهدی (متوفای 926ق./ 1520 م.، نگاره 5) و میرعماد حسنی سیفی (مقتول 1024 ق./ 1615 م.؛ نگاره 6)، گواه آشکاری از دورهی اوجگیری نستعلیق در ایران بود. اغلب شاخههای هنر در ایران از جمله خوشنویسی، به جهت گرفتاریهای ناشی از جنگلها در قرن دوازدهم ق./ هجدهم م.، چندگاهی پسروی داشت؛ اما بعد ازاین دوره، دیگربار بهبود یافت. خوشنویسی و به دنبال آن نستعلیق به خصوص در نیمهی دوم قرن سیزدهم ق./ نوزدهم م. دوباره جان گرفت یعنی در زمانی که استادانی چون میرزامحمدرضا کلهر (1245-1310ق./ 1829-1892-93م.)، کارهای بسیار نفیسی ارائه کردهاند. از قرن چهاردهم ق./ بیستم م.، استفاده از نستعلیق تا اندازهای دچار افت شد. بعد از جنگ جهانی دوم، بار دیگر علاقه به خوشنویسی و بالاتر از همه، نستعلیق، رواج یافت و برخی استادان برجستهی این هنر، دوباره پدیدار شدند. امروزه هنرجویان بسیاری در کلاسهای انجمن خوشنویسان ایران و شعبههای متعدّد آن در شهرهای بزرگ کشور، از آموزش استادان برجسته بهره میگیرند و به فراگیری این هنر ماندگار میپردازند.
نگاره 5. خطّ نستعلیق، سبک «شرقی»، به خطّ سلطان علی مشهدی، 895 ق./ 1489-90 م. (فضائلی، اطلس، ص 468).
نگاره 6. خط نستعلیق، اثر میرعماد حسنی سیفی، متوفّای 1024 ق./ 1615 ق.، کتابخانهی ملی، تهران.
نستعلیق امروزی، همان است که میرعماد در قرن یازدهم ق./ هفدهم م. ارائه داد، ولی خوشنویسان سدههای سیزدهم ق./ نوزدهم م. و چهاردهم ق./ بیستم م. احساسات هنری شخصی خود را به آن افزودند.
منبع مقاله: خوشنویسی ،غلامحسین یوسفی ، برگردان پیمان متین، گروه نویسندگان ،تهران امیرکبیر، چاپ دوم. (1383)
منبع مقاله: خوشنویسی ،غلامحسین یوسفی ، برگردان پیمان متین، گروه نویسندگان ،تهران امیرکبیر، چاپ دوم. (1383)