در میان متفکران جدید، روزنتسوایخ، فیلسوف یهودی آلمانی، نقشی محوری دارد
چکیده:
روزنتسوایخ معتقد است به عنوان شخصی یهودی می تواند نظر بی طرفانه ای دربارۀ مسیحیت داشته باشد اما مسیحیان به سبب اهداف تبلیغی و تبشیری شدن نمی توانند به یهودیت چنین نگاه بی طرفانه ای داشته باشند. بین یهودیت و مسیحیت آموزه های مشترکی وجود دارد؛ هر دو در مفاهیم خدا، وحی، دعا و رهایی پایانی اشتراک دارند. روزنتسوایخ این مشارکت را به صورت نمادین بیان می کند، به این صورت که اسرائیل را همچون ستاره و مسیحیت را همچون پرتوهای آن تصویر می کند.
تعداد کلمات: 932 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
روزنتسوایخ معتقد است به عنوان شخصی یهودی می تواند نظر بی طرفانه ای دربارۀ مسیحیت داشته باشد اما مسیحیان به سبب اهداف تبلیغی و تبشیری شدن نمی توانند به یهودیت چنین نگاه بی طرفانه ای داشته باشند. بین یهودیت و مسیحیت آموزه های مشترکی وجود دارد؛ هر دو در مفاهیم خدا، وحی، دعا و رهایی پایانی اشتراک دارند. روزنتسوایخ این مشارکت را به صورت نمادین بیان می کند، به این صورت که اسرائیل را همچون ستاره و مسیحیت را همچون پرتوهای آن تصویر می کند.
تعداد کلمات: 932 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: رضا گندمی نصر آبادی
روزنتسوایخ همچون هرمان کوهن به عیسای تاریخی علاقه مند نبود، بلکه بیشتر دغدغه حقیقت الهیاتی داشت. این علاقه از سوی دوستان او از جمله یوگن روزنتسوک و رودلف ارنبورک، که مسیحی شدند، به وجود آمد. آنها تلاش می کردند او را نیز به تغییر آیین را دارند.
روزنتسوایخ معتقد است به عنوان شخصی یهودی می تواند نظر بی طرفانه ای دربارۀ مسیحیت داشته باشد اما مسیحیان به سبب اهداف تبلیغی و تبشیری شدن نمی توانند به یهودیت چنین نگاه بی طرفانه ای داشته باشند. با این وصف، روزنتسوایخ معتقد بود دورۀ جدید فرصت های جدیدی برای جوامع دینی فراهم آورده تا به فهم بهتری از یکدیگر نایل شوند. او با توجه به این شرایط در صدد تبیین ماهیت ایمان یهودی برای دوستانش، که تازه تغییر آیین داده بودند، برآمد. در عین حال او می دانست که انجام دادن این کار چندان که می نماید آسان نیست.
بین یهودیت و مسیحیت آموزه های مشترکی وجود دارد؛ هر دو در مفاهیم خدا، وحی، دعا و رهایی پایانی اشتراک دارند. روزنتسوایخ این مشارکت را به صورت نمادین بیان می کند، به این صورت که اسرائیل را همچون ستاره و مسیحیت را همچون پرتوهای آن تصویر می کند.
«حقیقت، مقصود تمام حقیقت، نه به یهودیان تعلق دارد نه به ما. ما از درون خود حقیقت را با خود داریم و اگر خواهان حقیقت هستیم باید به درون خود نظر افکنیم. ما خواهان دیدن ستاره ایم نه پرتوهای آن. کسی که به دنبال تمام حقیقت است باید علاوه بر نور به چیزی که نور از آن ساطع می شود، در مثال مذکور ستاره، نیز دسترسی داشته باشد. از طرفی، برای ما یهودیان از ازل مقدر شده که ستاره را ببینیم».
بیشتر بخوانید : برگزیدگی و یونانیمآبی
حقیقت نزد خدا متحد است اما برای ما تقسیم شده و چندپاره است، همان طور که ملاحظه شد، روزنتسوایخ با ترسیم تصویری نمادین از ستاره ای که در هسته اش می سوزد و پرتوهایش را بیرون می فرستد، نقش و جایگاه یهودیت و مسیحیت را بیان می کرد. یهودیت همان هسته نورانی است و مسیحیت پرتوهای آن. از این رو، مسیحیت وابسته به یهودیت است نه برعکس.
روزنتسوایخ با این تصویر اخترشناسانه در مدد برآمد تفاوت نقش های یهودیت و مسیحیت در طرح ازلی خدا را بیان کند. خلقت رابطه خدا با جهان، وحی رابطه خدا با انسان و رهایی همانند آشتی نهایی میان انسان ارتبط با خدا و جهان مرتبط با خداست. این مرحله پایانی ناشی از ارتباط مستقیم هر چیز با خداست. در این فرآیند یهودیان و مسیحیان به سنت های متفاوتشان به جد معتقدند. به باور روزنتسوایخ، یهودیت رابطه بنیادی میان خدا، انسان و جهان را تشکیل می دهد. مسیحیت از سوی دیگر، کارکرد یگانه ای دارد و آن سهیم دانستن تمام ملت ها در رابطه وحیانی خدا با انسان است. زیرا یهودیت به سبب ماهیت خاص نگرانهای که دارد نمی تواند این وظیفه و کارکرد رهایی بخش را انجام دهد، زیرا با این کار شدت بی نظیری رابطه اش با خدا را از دست خواهد داد. از این رو، یهودیان باید پیشه کشیشی و روحانیت جهانی مسیحیت را در امر رهایی تصدیق کنند.
در آخرالزمان یا پایان تاریخ همه اقوام خدای یهودی را تصدیق خواهند کرد. این سخن روزنتسوایخ به ظاهر با کلام قبلی او که می گفت «حقیقت کامل نه به آنها تعلق دارد نه به ما» سازگاری ندارد. او در واقع دیدگاه یهودیت کلاسیک را تصدیق می کند که معتقد است یهودیت صورت نهایی دین انسانیت است. او این پیش فرض را در ذهن « دارد که مسیحیت در نهایت به یهودیت جهانی و فراگیر منتهی خواهد شد. این صورت جدید از شمول گرایی یهودی قالبی را برای فهم و ارزیابی همدلانه از نقش مسیحیت در آشکار کردن طرح خدا برای انسانیت فراهم می آورد . در عین حال، او اعتقاد راسخ دارد که یهودیت یگانه امید جهان است
از نظر روزنتسوایخ، هویت یهودی به تولد و عهد و پیمان وابسته است. فرد مسیحی از ناحیه تولد مسیحی نیست، بلکه فقط با پذیرش باورهای درست مسیحیت مسیحی می شود. چنین التزام و تعهد شخصی برای یهودیان ضروری است. «ما از چیزی برخورداریم که مسیحیان روزی آن را تجربه خواهند کرد. ما از زمان تولدمان آن را داریم و از طریق تولد در خون ما جاری و ساری است».
با توجه به اینکه یهودیان در ارتباط با خدا متولد شده اند، برای آنها ممکن است که به مسیحیت تغییر دین دهند. مسیحی به طور طبیعی یا دست کم از ناحیه تولد کافر است، در حالی که یهودی یهودی است. بنابراین، فرد مسیحی باید پیوسته خودش را ترک گوید تا مسیحی شود. در حالی که فرد یهودی برای یهودی بودن نه فقط نباید خود را ترک کند، که برعکس باید بکوشد به شکل کامل تری در خودش زندگی کند. او هر چه بیشتر خودش را بیابد بیشتر از کفر که در بیرون اوست فاصله خواهد گرفت.
روزنتسوایخ، در عین حال که ارزیابی مثبتی از مسیحیت دارد، ازالهیات مبتنی بر تجسد مسیحیت انتقاد می کند. این گفته عهد جدید که « پدر را جز از طریق پسران نتوان شناخت» فقط در صورتی برای مسیحیان فایده خواهد داشت که پسران انسان باشد.
در آخرالزمان یا پایان تاریخ همه اقوام خدای یهودی را تصدیق خواهند کرد. این سخن روزنتسوایخ به ظاهر با کلام قبلی او که می گفت «حقیقت کامل نه به آنها تعلق دارد نه به ما» سازگاری ندارد. او در واقع دیدگاه یهودیت کلاسیک را تصدیق می کند که معتقد است یهودیت صورت نهایی دین انسانیت است. او این پیش فرض را در ذهن « دارد که مسیحیت در نهایت به یهودیت جهانی و فراگیر منتهی خواهد شد. این صورت جدید از شمول گرایی یهودی قالبی را برای فهم و ارزیابی همدلانه از نقش مسیحیت در آشکار کردن طرح خدا برای انسانیت فراهم می آورد . در عین حال، او اعتقاد راسخ دارد که یهودیت یگانه امید جهان است.
منبع :
رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
روزنتسوایخ با این تصویر اخترشناسانه در مدد برآمد تفاوت نقش های یهودیت و مسیحیت در طرح ازلی خدا را بیان کند. خلقت رابطه خدا با جهان، وحی رابطه خدا با انسان و رهایی همانند آشتی نهایی میان انسان ارتبط با خدا و جهان مرتبط با خداست. این مرحله پایانی ناشی از ارتباط مستقیم هر چیز با خداست. در این فرآیند یهودیان و مسیحیان به سنت های متفاوتشان به جد معتقدند. به باور روزنتسوایخ، یهودیت رابطه بنیادی میان خدا، انسان و جهان را تشکیل می دهد. مسیحیت از سوی دیگر، کارکرد یگانه ای دارد و آن سهیم دانستن تمام ملت ها در رابطه وحیانی خدا با انسان است. زیرا یهودیت به سبب ماهیت خاص نگرانهای که دارد نمی تواند این وظیفه و کارکرد رهایی بخش را انجام دهد، زیرا با این کار شدت بی نظیری رابطه اش با خدا را از دست خواهد داد. از این رو، یهودیان باید پیشه کشیشی و روحانیت جهانی مسیحیت را در امر رهایی تصدیق کنند.
در آخرالزمان یا پایان تاریخ همه اقوام خدای یهودی را تصدیق خواهند کرد. این سخن روزنتسوایخ به ظاهر با کلام قبلی او که می گفت «حقیقت کامل نه به آنها تعلق دارد نه به ما» سازگاری ندارد. او در واقع دیدگاه یهودیت کلاسیک را تصدیق می کند که معتقد است یهودیت صورت نهایی دین انسانیت است. او این پیش فرض را در ذهن « دارد که مسیحیت در نهایت به یهودیت جهانی و فراگیر منتهی خواهد شد. این صورت جدید از شمول گرایی یهودی قالبی را برای فهم و ارزیابی همدلانه از نقش مسیحیت در آشکار کردن طرح خدا برای انسانیت فراهم می آورد . در عین حال، او اعتقاد راسخ دارد که یهودیت یگانه امید جهان است
از نظر روزنتسوایخ، هویت یهودی به تولد و عهد و پیمان وابسته است. فرد مسیحی از ناحیه تولد مسیحی نیست، بلکه فقط با پذیرش باورهای درست مسیحیت مسیحی می شود. چنین التزام و تعهد شخصی برای یهودیان ضروری است. «ما از چیزی برخورداریم که مسیحیان روزی آن را تجربه خواهند کرد. ما از زمان تولدمان آن را داریم و از طریق تولد در خون ما جاری و ساری است».
با توجه به اینکه یهودیان در ارتباط با خدا متولد شده اند، برای آنها ممکن است که به مسیحیت تغییر دین دهند. مسیحی به طور طبیعی یا دست کم از ناحیه تولد کافر است، در حالی که یهودی یهودی است. بنابراین، فرد مسیحی باید پیوسته خودش را ترک گوید تا مسیحی شود. در حالی که فرد یهودی برای یهودی بودن نه فقط نباید خود را ترک کند، که برعکس باید بکوشد به شکل کامل تری در خودش زندگی کند. او هر چه بیشتر خودش را بیابد بیشتر از کفر که در بیرون اوست فاصله خواهد گرفت.
روزنتسوایخ، در عین حال که ارزیابی مثبتی از مسیحیت دارد، ازالهیات مبتنی بر تجسد مسیحیت انتقاد می کند. این گفته عهد جدید که « پدر را جز از طریق پسران نتوان شناخت» فقط در صورتی برای مسیحیان فایده خواهد داشت که پسران انسان باشد.
در آخرالزمان یا پایان تاریخ همه اقوام خدای یهودی را تصدیق خواهند کرد. این سخن روزنتسوایخ به ظاهر با کلام قبلی او که می گفت «حقیقت کامل نه به آنها تعلق دارد نه به ما» سازگاری ندارد. او در واقع دیدگاه یهودیت کلاسیک را تصدیق می کند که معتقد است یهودیت صورت نهایی دین انسانیت است. او این پیش فرض را در ذهن « دارد که مسیحیت در نهایت به یهودیت جهانی و فراگیر منتهی خواهد شد. این صورت جدید از شمول گرایی یهودی قالبی را برای فهم و ارزیابی همدلانه از نقش مسیحیت در آشکار کردن طرح خدا برای انسانیت فراهم می آورد . در عین حال، او اعتقاد راسخ دارد که یهودیت یگانه امید جهان است.
منبع :
رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
بیشتر بخوانید :
یهود در صدر اسلام
تاریخچه یهود و بنی اسرائیل
نگاهی گذرا به تاریخ بنی اسرائیل