چرا خداوند اجازه می دهد انسان متحمل رنج شود؟ هدف خدا از این کار چیست؟
چکیده
در این مقاله با استفاده از آموزه های اسلامی و اصلی ترین و معتبرترین منبع اسلامی، قرآن، به بررسی فایده مندی شرور پرداخته شده است. فوایدی چند برای شرور ذکر می شود که رشد از طریق درد و رنج یکی از این پاسخ ها است که از آیات 155 تا 157 سوره بقره استفاده می شود.
تعداد کلمات : 2321 / تخمین زمان مطالعه : 11 دقیقه
در این مقاله با استفاده از آموزه های اسلامی و اصلی ترین و معتبرترین منبع اسلامی، قرآن، به بررسی فایده مندی شرور پرداخته شده است. فوایدی چند برای شرور ذکر می شود که رشد از طریق درد و رنج یکی از این پاسخ ها است که از آیات 155 تا 157 سوره بقره استفاده می شود.
تعداد کلمات : 2321 / تخمین زمان مطالعه : 11 دقیقه
مترجم: محسن صبوری
در سالیان دور، یک فیلسوف یونانی یک تناقضی را مطرح می کند و می گوید: اگر خدا خیر خواه مطلق و قدرت مطلق است پس چرا ما رنج می بریم؟ وی دو جواب را مطرح می کند. وی می گوید یا خدا خیر خواه مطلق است بنابرین دوست ندارد که از رنج انسان ها جلوگیری کند یا این که خدا قدرت کافی برای پایان بخشیدن به رنج انسان در این جهان را ندارد.
به بیان دیگر، یک خدا قادر خیر خواه باید مخالف رنج بردن انسان در این جهان باشد.
اما فلاسفه چه پاسخی به تناقض مطرح شده از سوی اپیکور مطرح کرده اند؟ و آن چه برای مسلمانان اهمیت بیشتری دارد این است که آیا مطلبی در این رابطه در قرآن یافت می شود که این مسئله را حل کند؟
راه حلی که برای مسئله رنج انسان مطرح است این است که این ادعا مبنی بر خیر خواهی و قدرت مطلق خدا را انکار کنیم. یک شخص خدا باور ممکن است چنین استدلال کند که خدا خیر خواه مطلق نیست و به همین خاطر از رنج انسان ها جلوگیری نمی کند. یا این که می تواند بگوید خدا خیر خواه مطلق است اما قدرت حل مسئله رنج انسان ها را ندارد.
چنین تصویری از خدا با تصویری که در ادیان ابراهیمی ترسیم شده است نا سازگار است. خدا در اسلام، مسیحیت و یهودیت کامل است و دارای خیر و قدرت محض است. بنابرین نشان دادن خدای محدود در زمینه های قدرت یا خیر خواهی برای توجیه رنج انسان، پاسخ بر گزیده ای برای ادیان ابراهیمی نیست.
پس چگونه اسلام به این تناقض پاسخ می دهد؟ در بررسی تاریخ تفکر اسلامی، بسیاری از فلاسفه را که به مکاتب مختلفی تعلق داشته اند می بینیم. این فلاسفه همچون غزالی، ابن سینا، نظام و رازی در مورد مسئله رنج بردن انسان بحث کرده اند. برخی مسئله را به سوالی که ملائکه در قرآن از خدا درباره آفرینش انسان پرسیدند ارجاع می دهند. قرآن در این زمینه می فرماید:
«و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسى را مى گمارى که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه مى کنیم و به تقدیست مى پردازیم فرمود من چیزى مى دانم که شما نمیدانید.» (بقره: 30)
فرشتگان از خداوند در اوایل قرآن راجع به آفرینش موجوداتی که قادر به ارتکاب شرور و فساد و ایجاد رنج برای موجواد دیگر است سوال می کنند. پاسخ خدا این است که او چنان علمی دارد که اساسا در مقایسه با دانش محدود مخلوقین، قابل درک و فهم نیست. در واقع این یکی از جواب های مرسوم فلاسفه و متکلمین به منظور حل مسئله شر است. آنان چنین می گویند که خدا خیر خواه و قادر مطلق است اما این صفات به این معنا نیست که لزوما خدا جلوی همه ی شرور جهان را بگیرد.
بر اساس این نگاه خداوند چه بسا هدفی دارد که به لحاظ اخلاقی اجازه دادن شرور در این عالم را توجیه می کند. وجود شر کارکرد هایی خاصی دارد که او را از جلوگیری از وقوع شر و تحقق رنج در این جهان، باز می دارد. برای مثال ممکن است شر برای به وجود آمدن شادکامی بیشتر انسان نسبت به جهان بدون شر ضروری باشد.درد و رنج تنها ابزار خدا برای امتحان بشر نیست. درد و رنج عواملی هستند که به ما فرصت رشد می دهد. این نگاه که به فلسفه انسان ساز شناخته می شود اخیرا توسط فیلسوف بریتانیایی جان هیک بیشتر مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس این مشرب فلسفی، این جهان بهشت نیست. ما در این دنیا قرار داریم تا خود را شد دهیم، روح خود را جلا بخشیم و به بهترین طریق ممکن رضوان و بهشت الهی را به دست آوریم.
بنابرین به اعتقاد قرآن این طور نیست که ما همیشه بتوانیم از دلایل همه چیز با خبر شویم. در این راستا قرآن به محدودیت های دانش بشر اشاره می کند که ما را از ارزیابی درست و کامل از وقایع پیش رو منع می کند. به عنوان مثال قرآن می فرماید:
«و بسا چیزى را خوش نمى دارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمیدانید.» (بقره: 216)
رنج و اختیار
بر اساس آموزه های اسلامی، اگر چه انسان می تواند لااقل بخشی از حقیقت را در یابد اما انسان گرایش به این امر دارد که نتایج به دست آمده از واقعیت را تعمیم دهد. قرآن داستانی در مورد حضرت موسی در آیه 65 تا 82 سوره کهف بیان می کند که دو ویژگی عجله و عدم توانایی در گرفتن نتایج دقیق دست کم در برخی موارد را خاطر نشان می کند. در منابع اسلامی آمده است که در این حکایت موسی با خضر که دارای علم خاصی از جانب خداوند بود، دیدار می کند.
به لطف این علم خاص، خضر حقیقت درونی امور را می توانست بفهمد. با بهره گیری از این دانش، او در ظاهر مرتکب کارهای زشتی می شود که در واقع قصد وی مراقبت از افراد بی گناه با هدف ارتقای سطح زندگی آن ها در دراز مدت بوده است. با ذکر این حکایت بار دیگر به مسلمانان یادآوری می شود که «به شما از دانش جز اندکى داده نشده است.» (اسراء: 85)
قرآن نه تنها به محدود بودن دانش انسان در ارتباط با مسئله شر اشاره می کند بلکه همان طور که اکثر فلاسفه این کار را کرده اند، تحقق شر در این عالم را به اراده آزاد انسان نسبت می دهد. با وجود این که خداوند انسان را به اخلاق مداری، عدالت و پرهیزکاری هدایت و تشویق می کند اما به انسان اختیار داده تا راه های خود را خودش برگزیند که ممکن است منجر به ارتکاب اعمال غیر اخلاقی و پاره ای شرور شود.
بنابرین بخشی از شرور در این جهان به خاطر وجود اراده آزاد انسان است. خداوند از انسان مجبور پرهیزکاری را نخواسته است چرا که چنین انسانی هیچ گزینه دیگری ندارد اما از انسان مختار پرهیزکاری را طلب کرده به این خاطر که وی می تواند این گونه باشد یا نباشد. بدون داشتن اراده آزاد، انسان رباتی بیش نبود. رنج و شرور هزینه ای است که در قبال نعمت بزرگ تر اختیار می پردازیم. این مطلب عمیقا با قرآن مرتبط است که می فرماید در اسلام وجود اختیار حیاتی و ضروری است چرا که به باور قرآن این جهان محل امتحان انسان ها است. بنابراین خلق یک موجود شبیه به ربات که راه دیگری به جز اخلاقی زیستن ندارد، ناقض این هدف بود.
«همانکه مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید و اوست ارجمند آمرزنده» (ملک: 2)
«آیا پنداشتید که داخل بهشت مى شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سر] پیشینیان شما آمد بر [سر] شما نیامده است؟» (بقره: 214)
این ایات نیز بیان دارند که دلیل وجود شرور نه تنها از اعمال بد انسان نشات می گیرد بلکه بیماری ها و بلایای طبیعی هم در آن نقش ایفا می کنند. با وجود این که خدا قصد دادن پاداش به انسان را دارد اما او از انسان می خواهد این پاداش را از راه انجام اعمال اخلاقی، پرهیزکاری، شکر و صبر در اوضاع دشوار کسب کنند. درغیاب سختی، پرهیزکاری دشوار نیست و از این رو به عنوان عامل تمایز دهنده در میان انسان عمل نمی کند.
رشد از طریق درد و رنج
درد و رنج تنها ابزار خدا برای امتحان بشر نیست. درد و رنج عواملی هستند که به ما فرصت رشد می دهد. این نگاه که به فلسفه انسان ساز شناخته می شود اخیرا توسط فیلسوف بریتانیایی جان هیک بیشتر مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس این مشرب فلسفی، این جهان بهشت نیست. ما در این دنیا قرار داریم تا خود را شد دهیم، روح خود را جلا بخشیم و به بهترین طریق ممکن رضوان و بهشت الهی را به دست آوریم. قرآن کریم در این مورد، عبارات مشابهی درباره کارایی درد و رنج ابراز می کند:
«و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى آزماییم و مژده ده شکیبایان را ]همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهیافتگان [هم] خود ایشانند.» (بقره: 155-157)
بنابرین بر اساس اعتقاد قرآن، درد و رنج ارتباط بین خدا و انسان را اصلاح می کند. تجارب بدی که برای ما پیش می آید، ما را به سرشت ناقص و آسیب پذیری خود می اندازد. اگر انسان به یاد ضعف های خود نیفتد، به راحتی نمی تواند حس کند که در این دنیا به خداوند نیاز دارد.
«حقا که انسان سرکشى مى کند همین که خود را بى نیاز پندارد.» (علق: 6-7)
این تنها قرآن نیست که بیان می کند انسان تمایل دارد در مواجهه با سختی ها به خدا پناه ببرد. زیگموند فروید در کتاب خود به نام «آینده یک توهم» خاطر نشان می کند سختی عامل بر انگیزاننده ی انسان به سوی قدرت متعالی است.
نقش درد در پرورش رابطه درست انسان با خدا انقدر لازم است که حتی فقر پیامبران نسبت به خدا هم گاهی از راه درد و رنج یادآوری می شد.
«آنان دچار سختى و زیان شدند و به [هول و] تکان درآمدند تا جایى که پیامبر [خدا] و کسانى که با وى ایمان آورده بودند گفتند پیروزى خدا کى خواهد بود هشدار که پیروزى خدا نزدیک است.» (بقره: 214)
درد و رنج نه تنها رابطه ما را با خدا اصلاح می کند بلکه به ما کمک می کند تا روابط خود را با افراد دیگری که در شرایط بد تر از ما به سر می برند تجدید نظر کنیم. با تجربه امور رنج آور، انسان با افراد رنج دیده هم دردی می کند و با وجود این که قبلا به آن ها بی توجه بودیم به آن ها نزدیک تر می شویم.
زمین لرزه سال 1999 ترکیه را که هزاران نفر را به کام مرگ کشاند را به یاد بیاورید و آن را با زمین لرزه قدرت مند و ویران گری که چند ماه پیش در آتن رخ داد مقایسه کنید. به لحاظ تاریخی روابط بین ترکیه و یونان حتی زمانی هم که در جنگ نبودند تیره و تار بوده است. اما این زمین لرزه نهاد های غیر دولتی یونان و ترکیه را مجبور کرد تا دشمنی های خود را کنار بگذراند و علمیات نجات مشترک ترتیب دهند. در نتیجه زمین لرزه ها اساسا مفهوم "دیگری" را در هر دو کشور به طور مثبتی تغییر داد.
جهان بدون درد، پوچ و بی معنا بود
وجود شر در این جهان تلویحا ما را به زندگی پس از مرگ رهنمون سازد. اگر هیچ درد و رنجی در این دنیا نبود یا نیش حضره بزرگ ترین دردی بود که در این دنیا شاهد آن بودیم، نمی توانستیم مفهوم جهنم را متوجه شویم. آیاتی در قرآن وجود دارند که به نظر این نظر را تایید می کنند. بر اساس قرآن، زماننی که مردم زندگی پس از مرگ را تجربه می کنند، آن را به زندگی در این دنیا تشبیه می کنند.
« و کسانى را که ایمان آورده اند و کارهاى شایسته انجام داده اند مژده ده که ایشان را باغهایى خواهد بود که از زیر [درختان] آنها جویها روان است هر گاه میوه اى از آن روزى ایشان شود مى گویند این همان است که پیش از این [نیز] روزى ما بوده و مانند آن [نعمتها] به ایشان داده شود و در آنجا همسرانى پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند.» (بقره: 25)
به بیان دیگر، یک خدا قادر خیر خواه باید مخالف رنج بردن انسان در این جهان باشد.
اما فلاسفه چه پاسخی به تناقض مطرح شده از سوی اپیکور مطرح کرده اند؟ و آن چه برای مسلمانان اهمیت بیشتری دارد این است که آیا مطلبی در این رابطه در قرآن یافت می شود که این مسئله را حل کند؟
راه حلی که برای مسئله رنج انسان مطرح است این است که این ادعا مبنی بر خیر خواهی و قدرت مطلق خدا را انکار کنیم. یک شخص خدا باور ممکن است چنین استدلال کند که خدا خیر خواه مطلق نیست و به همین خاطر از رنج انسان ها جلوگیری نمی کند. یا این که می تواند بگوید خدا خیر خواه مطلق است اما قدرت حل مسئله رنج انسان ها را ندارد.
چنین تصویری از خدا با تصویری که در ادیان ابراهیمی ترسیم شده است نا سازگار است. خدا در اسلام، مسیحیت و یهودیت کامل است و دارای خیر و قدرت محض است. بنابرین نشان دادن خدای محدود در زمینه های قدرت یا خیر خواهی برای توجیه رنج انسان، پاسخ بر گزیده ای برای ادیان ابراهیمی نیست.
پس چگونه اسلام به این تناقض پاسخ می دهد؟ در بررسی تاریخ تفکر اسلامی، بسیاری از فلاسفه را که به مکاتب مختلفی تعلق داشته اند می بینیم. این فلاسفه همچون غزالی، ابن سینا، نظام و رازی در مورد مسئله رنج بردن انسان بحث کرده اند. برخی مسئله را به سوالی که ملائکه در قرآن از خدا درباره آفرینش انسان پرسیدند ارجاع می دهند. قرآن در این زمینه می فرماید:
«و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسى را مى گمارى که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه مى کنیم و به تقدیست مى پردازیم فرمود من چیزى مى دانم که شما نمیدانید.» (بقره: 30)
فرشتگان از خداوند در اوایل قرآن راجع به آفرینش موجوداتی که قادر به ارتکاب شرور و فساد و ایجاد رنج برای موجواد دیگر است سوال می کنند. پاسخ خدا این است که او چنان علمی دارد که اساسا در مقایسه با دانش محدود مخلوقین، قابل درک و فهم نیست. در واقع این یکی از جواب های مرسوم فلاسفه و متکلمین به منظور حل مسئله شر است. آنان چنین می گویند که خدا خیر خواه و قادر مطلق است اما این صفات به این معنا نیست که لزوما خدا جلوی همه ی شرور جهان را بگیرد.
بر اساس این نگاه خداوند چه بسا هدفی دارد که به لحاظ اخلاقی اجازه دادن شرور در این عالم را توجیه می کند. وجود شر کارکرد هایی خاصی دارد که او را از جلوگیری از وقوع شر و تحقق رنج در این جهان، باز می دارد. برای مثال ممکن است شر برای به وجود آمدن شادکامی بیشتر انسان نسبت به جهان بدون شر ضروری باشد.درد و رنج تنها ابزار خدا برای امتحان بشر نیست. درد و رنج عواملی هستند که به ما فرصت رشد می دهد. این نگاه که به فلسفه انسان ساز شناخته می شود اخیرا توسط فیلسوف بریتانیایی جان هیک بیشتر مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس این مشرب فلسفی، این جهان بهشت نیست. ما در این دنیا قرار داریم تا خود را شد دهیم، روح خود را جلا بخشیم و به بهترین طریق ممکن رضوان و بهشت الهی را به دست آوریم.
بنابرین به اعتقاد قرآن این طور نیست که ما همیشه بتوانیم از دلایل همه چیز با خبر شویم. در این راستا قرآن به محدودیت های دانش بشر اشاره می کند که ما را از ارزیابی درست و کامل از وقایع پیش رو منع می کند. به عنوان مثال قرآن می فرماید:
«و بسا چیزى را خوش نمى دارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمیدانید.» (بقره: 216)
رنج و اختیار
بر اساس آموزه های اسلامی، اگر چه انسان می تواند لااقل بخشی از حقیقت را در یابد اما انسان گرایش به این امر دارد که نتایج به دست آمده از واقعیت را تعمیم دهد. قرآن داستانی در مورد حضرت موسی در آیه 65 تا 82 سوره کهف بیان می کند که دو ویژگی عجله و عدم توانایی در گرفتن نتایج دقیق دست کم در برخی موارد را خاطر نشان می کند. در منابع اسلامی آمده است که در این حکایت موسی با خضر که دارای علم خاصی از جانب خداوند بود، دیدار می کند.
به لطف این علم خاص، خضر حقیقت درونی امور را می توانست بفهمد. با بهره گیری از این دانش، او در ظاهر مرتکب کارهای زشتی می شود که در واقع قصد وی مراقبت از افراد بی گناه با هدف ارتقای سطح زندگی آن ها در دراز مدت بوده است. با ذکر این حکایت بار دیگر به مسلمانان یادآوری می شود که «به شما از دانش جز اندکى داده نشده است.» (اسراء: 85)
قرآن نه تنها به محدود بودن دانش انسان در ارتباط با مسئله شر اشاره می کند بلکه همان طور که اکثر فلاسفه این کار را کرده اند، تحقق شر در این عالم را به اراده آزاد انسان نسبت می دهد. با وجود این که خداوند انسان را به اخلاق مداری، عدالت و پرهیزکاری هدایت و تشویق می کند اما به انسان اختیار داده تا راه های خود را خودش برگزیند که ممکن است منجر به ارتکاب اعمال غیر اخلاقی و پاره ای شرور شود.
بنابرین بخشی از شرور در این جهان به خاطر وجود اراده آزاد انسان است. خداوند از انسان مجبور پرهیزکاری را نخواسته است چرا که چنین انسانی هیچ گزینه دیگری ندارد اما از انسان مختار پرهیزکاری را طلب کرده به این خاطر که وی می تواند این گونه باشد یا نباشد. بدون داشتن اراده آزاد، انسان رباتی بیش نبود. رنج و شرور هزینه ای است که در قبال نعمت بزرگ تر اختیار می پردازیم. این مطلب عمیقا با قرآن مرتبط است که می فرماید در اسلام وجود اختیار حیاتی و ضروری است چرا که به باور قرآن این جهان محل امتحان انسان ها است. بنابراین خلق یک موجود شبیه به ربات که راه دیگری به جز اخلاقی زیستن ندارد، ناقض این هدف بود.
«همانکه مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید و اوست ارجمند آمرزنده» (ملک: 2)
«آیا پنداشتید که داخل بهشت مى شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سر] پیشینیان شما آمد بر [سر] شما نیامده است؟» (بقره: 214)
این ایات نیز بیان دارند که دلیل وجود شرور نه تنها از اعمال بد انسان نشات می گیرد بلکه بیماری ها و بلایای طبیعی هم در آن نقش ایفا می کنند. با وجود این که خدا قصد دادن پاداش به انسان را دارد اما او از انسان می خواهد این پاداش را از راه انجام اعمال اخلاقی، پرهیزکاری، شکر و صبر در اوضاع دشوار کسب کنند. درغیاب سختی، پرهیزکاری دشوار نیست و از این رو به عنوان عامل تمایز دهنده در میان انسان عمل نمی کند.
رشد از طریق درد و رنج
درد و رنج تنها ابزار خدا برای امتحان بشر نیست. درد و رنج عواملی هستند که به ما فرصت رشد می دهد. این نگاه که به فلسفه انسان ساز شناخته می شود اخیرا توسط فیلسوف بریتانیایی جان هیک بیشتر مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس این مشرب فلسفی، این جهان بهشت نیست. ما در این دنیا قرار داریم تا خود را شد دهیم، روح خود را جلا بخشیم و به بهترین طریق ممکن رضوان و بهشت الهی را به دست آوریم. قرآن کریم در این مورد، عبارات مشابهی درباره کارایی درد و رنج ابراز می کند:
«و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى آزماییم و مژده ده شکیبایان را ]همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهیافتگان [هم] خود ایشانند.» (بقره: 155-157)
بنابرین بر اساس اعتقاد قرآن، درد و رنج ارتباط بین خدا و انسان را اصلاح می کند. تجارب بدی که برای ما پیش می آید، ما را به سرشت ناقص و آسیب پذیری خود می اندازد. اگر انسان به یاد ضعف های خود نیفتد، به راحتی نمی تواند حس کند که در این دنیا به خداوند نیاز دارد.
«حقا که انسان سرکشى مى کند همین که خود را بى نیاز پندارد.» (علق: 6-7)
این تنها قرآن نیست که بیان می کند انسان تمایل دارد در مواجهه با سختی ها به خدا پناه ببرد. زیگموند فروید در کتاب خود به نام «آینده یک توهم» خاطر نشان می کند سختی عامل بر انگیزاننده ی انسان به سوی قدرت متعالی است.
نقش درد در پرورش رابطه درست انسان با خدا انقدر لازم است که حتی فقر پیامبران نسبت به خدا هم گاهی از راه درد و رنج یادآوری می شد.
«آنان دچار سختى و زیان شدند و به [هول و] تکان درآمدند تا جایى که پیامبر [خدا] و کسانى که با وى ایمان آورده بودند گفتند پیروزى خدا کى خواهد بود هشدار که پیروزى خدا نزدیک است.» (بقره: 214)
درد و رنج نه تنها رابطه ما را با خدا اصلاح می کند بلکه به ما کمک می کند تا روابط خود را با افراد دیگری که در شرایط بد تر از ما به سر می برند تجدید نظر کنیم. با تجربه امور رنج آور، انسان با افراد رنج دیده هم دردی می کند و با وجود این که قبلا به آن ها بی توجه بودیم به آن ها نزدیک تر می شویم.
زمین لرزه سال 1999 ترکیه را که هزاران نفر را به کام مرگ کشاند را به یاد بیاورید و آن را با زمین لرزه قدرت مند و ویران گری که چند ماه پیش در آتن رخ داد مقایسه کنید. به لحاظ تاریخی روابط بین ترکیه و یونان حتی زمانی هم که در جنگ نبودند تیره و تار بوده است. اما این زمین لرزه نهاد های غیر دولتی یونان و ترکیه را مجبور کرد تا دشمنی های خود را کنار بگذراند و علمیات نجات مشترک ترتیب دهند. در نتیجه زمین لرزه ها اساسا مفهوم "دیگری" را در هر دو کشور به طور مثبتی تغییر داد.
جهان بدون درد، پوچ و بی معنا بود
وجود شر در این جهان تلویحا ما را به زندگی پس از مرگ رهنمون سازد. اگر هیچ درد و رنجی در این دنیا نبود یا نیش حضره بزرگ ترین دردی بود که در این دنیا شاهد آن بودیم، نمی توانستیم مفهوم جهنم را متوجه شویم. آیاتی در قرآن وجود دارند که به نظر این نظر را تایید می کنند. بر اساس قرآن، زماننی که مردم زندگی پس از مرگ را تجربه می کنند، آن را به زندگی در این دنیا تشبیه می کنند.
« و کسانى را که ایمان آورده اند و کارهاى شایسته انجام داده اند مژده ده که ایشان را باغهایى خواهد بود که از زیر [درختان] آنها جویها روان است هر گاه میوه اى از آن روزى ایشان شود مى گویند این همان است که پیش از این [نیز] روزى ما بوده و مانند آن [نعمتها] به ایشان داده شود و در آنجا همسرانى پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند.» (بقره: 25)
بیشتر بخوانبد : رنج برای بروز کمالات انسان و پرورش روح
در آخر جان هیک عنوان می کند که جهان بدون درد و رنج در موارد زیادی بی معنا بود. در یک چنین جهانی کار بی معنا بود زیرا هیچ کس در یک جهان عاری از رنج، گرسنگی را درک نمی کرد. در جهان بدون شر، قوانین طبیعی به درستی کار نمی کردند. برای مثال گرانش زمانی که کسی قصد خود کشی از بالای بلندی دارد از کار می افتاد. در چنین جهانی که قوانین طبیعی دائم در حال تغییر هستند، دستاورد علمی رخ نمی داد.
برخی از مارکسیست ها، این توجیه اسلام و سایر ادیان ابراهیمی را مورد نقد قرار داده و گفته اند که چنین دلایلی وجدان انسان را تباه می کند و موجب فراگیری استثمار در جهان می شود. اما اسلام معتقدین خود به بی تفاوتی نسبت به قدرتمندان و ظالمانی که به مردم ظلم می کند توصیه نمی کند. اسلام از مسلمانان نخواسته تا در برابر قدرت های ظالم تسلیم شود. برعکس خداوند می خواهد جای مظلوم و ظالم را عوض کند.
«فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت طبقه اى از آنان را زبون مى داشت پسرانشان را سر مى برید و زنانشان را [براى بهره کشى] زنده بر جاى مى گذاشت که وى از فسادکاران بود. و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم.» (قصص: 4-5)
افزون بر آن در آیات 11 سوره رعد و 41 سوره غافر به مسلمانان تذکر داده شده است که راه حل مشکلات اجتماعی تغییر شرایط موجود به جای دعا و صبر برای نصرت و یاور الهی است. خداوند از رهبانیت و گوشه نشینی ممانعت کرده است. خداوند در آیه 201 سوره بقره از مسلمانان خواسته است تا هم در این جهان و هم در آخرت به دنبال سعادت و شادکامی باشند.
بنابرین در حالی که قرآن از مسلمانان می خواهد تا در برابر خدا تسلیم باشند و صرف نظر از شرایط موجود شاکر او باشند، اما بر خلاف بر خی ادیان شرقی، به هیچ وجه تحمل رنج را روا نمی داند. با این حال این دلایل مطرح در مورد وجود شر فقط به بعد عقلی موضوع می پردازد. رنج بعد روان شناختی هم دارد. حتی اگر خداباوران قادر باشند ثابت کنند که وجود شر و خدا سازگار هستند اما این از رنج روان شناختی افراد نمی کاهد.
برگرفته از سایت: patheos.com