چکیده
خلاقیت جز آن دسته از استعدادهایی است که نقش بزرگی برای رسیدن به موفقیت ایفا میکند.تصور بعضی افراد بر این است که خلاق بودن امری ذاتی است و اگر شخصی فاقد آن بود دیگر نمی تواند آن را بدست آورد اما روان شناسان بر این عقیده اند که خلاقیت نیز اکتسابی است و برای رسیدن به آن گام هایی است که باید آموزش داده شود.
تعداد کلمات : 1451 / تخمین زمان مطالعه : 7 دقیقه
خلاقیت جز آن دسته از استعدادهایی است که نقش بزرگی برای رسیدن به موفقیت ایفا میکند.تصور بعضی افراد بر این است که خلاق بودن امری ذاتی است و اگر شخصی فاقد آن بود دیگر نمی تواند آن را بدست آورد اما روان شناسان بر این عقیده اند که خلاقیت نیز اکتسابی است و برای رسیدن به آن گام هایی است که باید آموزش داده شود.
تعداد کلمات : 1451 / تخمین زمان مطالعه : 7 دقیقه
نویسنده :James Clear
مترجم : جواد زحمتکش
مترجم : جواد زحمتکش
خلاقیت چیست؟
فرآیند خلاقانه، عمل برقراری ارتباط جدید بین ایده ها و مفاهیم قدیمی یا شناخت روابط بین مفاهیم است.تفکر خلاق به معنای تولید فرآورده جدید از لوح سفید یا از عدم نیست بلکه برعکس، هنگامی که فرد از آنچه در اختیار داشته استفاده کند و با ترکیب این اجزا و قطعات مثلا ابزاری بسازد به طوری که قبلا موجود نبوده است . تقریبا تمام ایده های بزرگ، فرایند خلاق مشابه را طی کرده اند هرچند خلاق بودن آسان نیست.
در سال 1940 یک مدیر اجرایی با نام جیمز وب ( James Webb Young) مطلبی کوتاه با عنوان «تکنیک هایی برای تولید ایده » منتشر کرد. جمیز معتقد بود که فرآیند خلاقانه همیشه در پنج مرحله اتفاق می افتد
فرایند خلاق
جمع آوری داده های جدید
ابتدا بیاموزید. در این مرحله تمرکز خود را بر روی دو موضوع قرار دهید: 1) یادگیری مطالب خاص که به طور مستقیم مربوط به کار شماست و 2) آموختن مطالب کلی به طوری که با طیف گسترده ای از مفاهیم جذاب شده اند
داده ها را به طور کامل بپرورانید
در این مرحله حقایقی را که از زوایای مختلف مطالعه کرده اید بررسی کنید و آنها را با ایده های مختلف و متناسب آزمایش کنید
از مشکلات دوری کنید در تلاش های خلاقانه خود را ملزم به ساختن چیزهای کم ارزش یا بی ارزش کنید. هیچ راه حلی در این مورد نیست. گاهی اوقات باید 4 صفحه بسیار بد را نوشت فقط به خاطر اینکه یک جمله خوب برای نوشتن پیدا شود.خلق اثر مفید و جالب مانند معدن طلا می باشد. فرد باید مقدار زیادی سنگ و خاک و گل و لای را غربال کند تا سرانجام به مقدار کمی طلا دست پیدا کند.
اگر اجازه دهید که ژرف اندیشی شما به جریان درآید قطعا مسیر افراد نابغه را پیدا خواهید کرد.
در این گام مشکلات را کاملا از ذهن دور کنید و فعالیت هایی را انجام دهید که شما را پرانرژی و شاداب می سازد
اجازه دهید که اندیشه به سمت شما برگردد
در بعضی مواقع البته بعد از اینکه فکر کردن در مورد چیزی را متوقف کردید ، آن اندیشه با انرژی تازه و بینش عالی تری به شما برمیگردد
تفکر خود را با توجه به بازخوردی که دریافت میکنید شکل و توسعه دهید
برای موفقیت هر ایده ای، باید آن را به جهان بیرون و در منظر عموم قرار داد تا افراد آن را نقد کنند و نقاط قوت و ضعف آن مشخص شود و بعد از بررسی در صورت لزوم ایده تنظیم شود.
آیا خلاق بودن به طور ذاتی در فرد وجود دارد؟
تصور غالب افراد این است که خلاقیت یک رویداد یا مهارت ذاتی است که بعضی افراد این مهارت را دارند و بعضی فاقد آن هستند در حالی که تحقیقات حاکی از آن است خلاقیت یا عدم خلاقیت ،هر دو اکتسابی میباشد و این ادعاکه "من جز افراد خلاق نیستم"، بهانه ای بسیار مهم برای اجتناب از تفکر خلاقانه است. مطمئنا بعضی از مردم خلاق تر از دیگران هستند. با این حال، تقریبا هر فرد با سطحی از خلاقیت متولد می شودو اکثر توانایی های تفکر خلاققابل آموزش هستند.
طبق سخنان استاد روان شناسی باربارا کر (Barbara Kerr)تقریبا 22 درصد از واریانس در خلاقیت مربوط به دلیل تاثیر ژن ها میباشد. این کشف با مطالعه تفاوت های تفکر خلاق بین دوقلوها انجام شده است. ،
سه آموزه در مورد خلاقیت از افراد خلاق معروف
آنتونی ترالوپ (Anthony Trollope)هر روز 15 دقیقه وقت میگذاشت و توانست چهل کتاب بنویسد. او اولین رمانش در سال 1847را با سرعت باورنکردنی نوشت. در طول 38 سال بعد، 47 رمان، 18 اثر غیر داستانی، 12 داستان کوتاه، 2 نمایشنامه و مجموعه ای از مقالات و نامه ها منتشر کرد.
استراتژی عجیب دکتر سوز( Seuss) که بزرگترین اثر او را خلق کرد. در سال 1960، بنیانگذار شرکت نشریۀ Random House، دکتر سوز را به چالشی فراخواند که باید برای کودکان کتابی بنویسد که فقط پنجاه کلمه در آن به کار رفته باشد. نتیجه این چالش یک کتاب کوچک به نام تخم مرغ سبز و هام بود.
چگونه نابغهای خلاق با ایده های بزرگ روبرو می شوند: نویسنده معروف آقای مارکوس زوساک (Markus Zusak) تخمین زده است که او قسمت اول کتاب مشهور خود The Thief Bookرا 150 تا 200 بار بازنویسی کرده است. اخلاق و تعهد کاری او چیزی مهم در مورداینکه چگونه نابغه خلاق با ایده های بزرگ می آیند به ما میگوید.
چگونه می توان خلاق بود ؟
گام اول : به خود اجازه خلق چیزهای کم ارزش را بدهید
در تلاش های خلاقانه خود را ملزم به ساختن چیزهای کم ارزش یا بی ارزش کنید. هیچ راه حلی در این مورد نیست. گاهی اوقات باید 4 صفحه بسیار بد را نوشت فقط به خاطر اینکه یک جمله خوب برای نوشتن پیدا شود.خلق اثر مفید و جالب مانند معدن طلا می باشد. فرد باید مقدار زیادی سنگ و خاک و گل و لای را غربال کند تا سرانجام به مقدار کمی طلا دست پیدا کند.
اگر اجازه دهید که ژرف اندیشی شما به جریان درآید قطعا مسیر افراد نابغه را پیدا خواهید کرد.
گام دوم : برنامه ریزی کنید
هیچ فعالیتی خلاقیت را بیشتر از مداوت بر آن کار آشکار نمی کند.تنها راه رسیدن به مهارت کافی در امری فقط تمرین مداوم آن میباشد. فردی که وقت خود را برای نظریه پردازی در مورد اینکه چه کتابی پرفروش است تلف میکند مثل کسی است که هرگز آن کتاب را نمی نویسد اما برعکس نویسنده ای که هر روز در محل کار حاضر است و بر روی صندلی می نشیند و دست هایش بر روی صفحه کلید است یاد میگیرد که چگونه کارکند . برای ساختن اثر خلاق و عالی نباید آن را به این امید که بعدا انتخاب میکنیم رها کرد . اینکه صبح از خواب بیدار شوید و فکر کنید قرار است نیرویی به نام خلاقیت به شما الهام شود کاملا اشتباه است .باید تصمیمی فراتر از این گرفته شود یعنی فرد باید برنامه ریزی کند.نبوغ زمانی بدست می آید که شخص به اندازه کافی وقت برای بدست آوردن ایده صرف کرده باشد.
فرآیند خلاقانه، عمل برقراری ارتباط جدید بین ایده ها و مفاهیم قدیمی یا شناخت روابط بین مفاهیم است.تفکر خلاق به معنای تولید فرآورده جدید از لوح سفید یا از عدم نیست بلکه برعکس، هنگامی که فرد از آنچه در اختیار داشته استفاده کند و با ترکیب این اجزا و قطعات مثلا ابزاری بسازد به طوری که قبلا موجود نبوده است . تقریبا تمام ایده های بزرگ، فرایند خلاق مشابه را طی کرده اند هرچند خلاق بودن آسان نیست.
در سال 1940 یک مدیر اجرایی با نام جیمز وب ( James Webb Young) مطلبی کوتاه با عنوان «تکنیک هایی برای تولید ایده » منتشر کرد. جمیز معتقد بود که فرآیند خلاقانه همیشه در پنج مرحله اتفاق می افتد
فرایند خلاق
جمع آوری داده های جدید
ابتدا بیاموزید. در این مرحله تمرکز خود را بر روی دو موضوع قرار دهید: 1) یادگیری مطالب خاص که به طور مستقیم مربوط به کار شماست و 2) آموختن مطالب کلی به طوری که با طیف گسترده ای از مفاهیم جذاب شده اند
داده ها را به طور کامل بپرورانید
در این مرحله حقایقی را که از زوایای مختلف مطالعه کرده اید بررسی کنید و آنها را با ایده های مختلف و متناسب آزمایش کنید
از مشکلات دوری کنید در تلاش های خلاقانه خود را ملزم به ساختن چیزهای کم ارزش یا بی ارزش کنید. هیچ راه حلی در این مورد نیست. گاهی اوقات باید 4 صفحه بسیار بد را نوشت فقط به خاطر اینکه یک جمله خوب برای نوشتن پیدا شود.خلق اثر مفید و جالب مانند معدن طلا می باشد. فرد باید مقدار زیادی سنگ و خاک و گل و لای را غربال کند تا سرانجام به مقدار کمی طلا دست پیدا کند.
اگر اجازه دهید که ژرف اندیشی شما به جریان درآید قطعا مسیر افراد نابغه را پیدا خواهید کرد.
در این گام مشکلات را کاملا از ذهن دور کنید و فعالیت هایی را انجام دهید که شما را پرانرژی و شاداب می سازد
اجازه دهید که اندیشه به سمت شما برگردد
در بعضی مواقع البته بعد از اینکه فکر کردن در مورد چیزی را متوقف کردید ، آن اندیشه با انرژی تازه و بینش عالی تری به شما برمیگردد
تفکر خود را با توجه به بازخوردی که دریافت میکنید شکل و توسعه دهید
برای موفقیت هر ایده ای، باید آن را به جهان بیرون و در منظر عموم قرار داد تا افراد آن را نقد کنند و نقاط قوت و ضعف آن مشخص شود و بعد از بررسی در صورت لزوم ایده تنظیم شود.
آیا خلاق بودن به طور ذاتی در فرد وجود دارد؟
تصور غالب افراد این است که خلاقیت یک رویداد یا مهارت ذاتی است که بعضی افراد این مهارت را دارند و بعضی فاقد آن هستند در حالی که تحقیقات حاکی از آن است خلاقیت یا عدم خلاقیت ،هر دو اکتسابی میباشد و این ادعاکه "من جز افراد خلاق نیستم"، بهانه ای بسیار مهم برای اجتناب از تفکر خلاقانه است. مطمئنا بعضی از مردم خلاق تر از دیگران هستند. با این حال، تقریبا هر فرد با سطحی از خلاقیت متولد می شودو اکثر توانایی های تفکر خلاققابل آموزش هستند.
طبق سخنان استاد روان شناسی باربارا کر (Barbara Kerr)تقریبا 22 درصد از واریانس در خلاقیت مربوط به دلیل تاثیر ژن ها میباشد. این کشف با مطالعه تفاوت های تفکر خلاق بین دوقلوها انجام شده است. ،
سه آموزه در مورد خلاقیت از افراد خلاق معروف
آنتونی ترالوپ (Anthony Trollope)هر روز 15 دقیقه وقت میگذاشت و توانست چهل کتاب بنویسد. او اولین رمانش در سال 1847را با سرعت باورنکردنی نوشت. در طول 38 سال بعد، 47 رمان، 18 اثر غیر داستانی، 12 داستان کوتاه، 2 نمایشنامه و مجموعه ای از مقالات و نامه ها منتشر کرد.
استراتژی عجیب دکتر سوز( Seuss) که بزرگترین اثر او را خلق کرد. در سال 1960، بنیانگذار شرکت نشریۀ Random House، دکتر سوز را به چالشی فراخواند که باید برای کودکان کتابی بنویسد که فقط پنجاه کلمه در آن به کار رفته باشد. نتیجه این چالش یک کتاب کوچک به نام تخم مرغ سبز و هام بود.
چگونه نابغهای خلاق با ایده های بزرگ روبرو می شوند: نویسنده معروف آقای مارکوس زوساک (Markus Zusak) تخمین زده است که او قسمت اول کتاب مشهور خود The Thief Bookرا 150 تا 200 بار بازنویسی کرده است. اخلاق و تعهد کاری او چیزی مهم در مورداینکه چگونه نابغه خلاق با ایده های بزرگ می آیند به ما میگوید.
چگونه می توان خلاق بود ؟
گام اول : به خود اجازه خلق چیزهای کم ارزش را بدهید
در تلاش های خلاقانه خود را ملزم به ساختن چیزهای کم ارزش یا بی ارزش کنید. هیچ راه حلی در این مورد نیست. گاهی اوقات باید 4 صفحه بسیار بد را نوشت فقط به خاطر اینکه یک جمله خوب برای نوشتن پیدا شود.خلق اثر مفید و جالب مانند معدن طلا می باشد. فرد باید مقدار زیادی سنگ و خاک و گل و لای را غربال کند تا سرانجام به مقدار کمی طلا دست پیدا کند.
اگر اجازه دهید که ژرف اندیشی شما به جریان درآید قطعا مسیر افراد نابغه را پیدا خواهید کرد.
گام دوم : برنامه ریزی کنید
هیچ فعالیتی خلاقیت را بیشتر از مداوت بر آن کار آشکار نمی کند.تنها راه رسیدن به مهارت کافی در امری فقط تمرین مداوم آن میباشد. فردی که وقت خود را برای نظریه پردازی در مورد اینکه چه کتابی پرفروش است تلف میکند مثل کسی است که هرگز آن کتاب را نمی نویسد اما برعکس نویسنده ای که هر روز در محل کار حاضر است و بر روی صندلی می نشیند و دست هایش بر روی صفحه کلید است یاد میگیرد که چگونه کارکند . برای ساختن اثر خلاق و عالی نباید آن را به این امید که بعدا انتخاب میکنیم رها کرد . اینکه صبح از خواب بیدار شوید و فکر کنید قرار است نیرویی به نام خلاقیت به شما الهام شود کاملا اشتباه است .باید تصمیمی فراتر از این گرفته شود یعنی فرد باید برنامه ریزی کند.نبوغ زمانی بدست می آید که شخص به اندازه کافی وقت برای بدست آوردن ایده صرف کرده باشد.
بیشتر بخوانید : خلاقیت و ویژگی های افراد خلاق
گام سوم :اتمام یک فعالیت
مهم نیست که کار را چقدر خوب یا بد انجام میدهید فقط ان را به پایان برسانید و از تحقیق کردن ، برنامه ریزی کرن یا آماده شدن برای انجام فعالیت بعدی خود داری کنید . مثلا نیاز نیست که کلمات را در اولین تلاش خود به بهترین نحو بنویسید. فقط باید به خودتان ثابت کنید آنچه که برای تولید نیاز است شما دارید.هیچ هنرمند ، ورزشکار یا پزشکی نیست که با نیمه انجام دادن کاری به موفقیت رسیده باشد.برای انچه می خواهید بسازید مجادله نکنید و فقط آن را بسازید.
گام چهارم : از قضاوت کردن در مورد آنچه انجام می دهید بپرهیزید
تمام افراد برای ایجاد یک اثر بزرگ تلاش میکنند حتی کسانی که در کار خود بسیار مهارت دارند .هر فردی که چیزی را می سازد در مورد آن قضاوت میکند.این قضاوت یک حس طبیعی است.این که در مورد کاری که کرده اید از خودتان راضی نیستید یا انتظار بیشتری از خودتان داشته اید یا امیدوار بودید که آن را بهتر انجام دهید نیز امری طبیعی است اما نکته کلیدی بسیار مهم که وجود دارد این است که اجازه ندهید این نارضایتی شما را از ادامه انجام کار منصرف کند . باید حس همدردی با خود را به اندازه کافی تقویت کنید تا بتواند بر حس خودقضاوتی شما غلبه کند. باید به کار اهمیت داد اما نباید آنقدر جدی بود که در صورت اشتباه، دیگر نتوان ادامه داد و از ساختن آنچه که برنامه ریزی شده بود منصرف شد.
گام پنجم:پاسخگو باشید
آثار خود را درسطح عموم به اشتراک بگذارید.این امر باعث میشود فرد برای بهتر کردن اثر خود احساس مسئولیت کند و همچنین بازخوردی که از این اشترک به دست می آید علتی میشود تا فرد به صورت کاملتری کار خود را انجام دهد.هنگامی که میبینید دیگران با اثر شما ارتباط برقرار میکند باعث میشود که اهمیت بیشتری بدهید. بعضی اوقات به اشتراک گذاشتن کار شما به این معنی است که باید با کسانی که آن را نمی پسندند و یا با منتقدان مقابله کنید اما بیشتر اوقات اینگونه نیست، انچه اتفاق می افتد این است که شما نیز به افرادی ملحق میشوید که همان چیزی را قبول دارند که شما قبول دارید یا از چیزهایی به وجد می آیند که شما به وجد می آیید و همچنین از آثار شما حمایت میکنند.چه کسی این را نمیخواهد؟ جهان نیازمند افراد خلاق است .
چگونه به نبوغ خلاقیت خود پی ببریم؟
پیدا کردن نبوغ خلاقیت آسان است : راه رسیدن به آن اینگونه است : انجام کار، پایان دادن به فعالیت، بازخورد، پیدا کردن راه هایی برای بهبود، و فردا دوباره همین کار را انجام بدهید. این روش را برای ده سال، بیست سال یا سی سال تکرار کنید . الهام فقط بعد از تلاش فراوان حاصل میشود.