نگاهی به بازیهای سنتی مردم کرمان
چکیده:
مردمشناسی ورزش یکی از زیرشاخههای مهم دانش مردمشناسی است که به بررسی ابعاد فرهنگی و تاریخی ورزش در جوامع مختلف میپردازد و از جمله موضوعات آن، مطالعه رابطه بازی، ورزش و آیین است. یکی از حوزههای مهم فرهنگ و آیین نوروز، بازیها و ورزشهای نوروزی است. در این مقاله تلاش خواهد شد، تا بازیها و ورزشهای نوروزی کرمان معرفی شوند.
تعداد کلمات: 1636 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
مردمشناسی ورزش یکی از زیرشاخههای مهم دانش مردمشناسی است که به بررسی ابعاد فرهنگی و تاریخی ورزش در جوامع مختلف میپردازد و از جمله موضوعات آن، مطالعه رابطه بازی، ورزش و آیین است. یکی از حوزههای مهم فرهنگ و آیین نوروز، بازیها و ورزشهای نوروزی است. در این مقاله تلاش خواهد شد، تا بازیها و ورزشهای نوروزی کرمان معرفی شوند.
تعداد کلمات: 1636 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
نویسندگان:
اعظم موسوی
مینو سلیمی
مریم پهلوان شریف
صدیقه فاتح
معصومه رخشا
اعظم موسوی
مینو سلیمی
مریم پهلوان شریف
صدیقه فاتح
معصومه رخشا
بازی گوبازی (gubâzi)
ابزار و وسایل بازی عبارت است از گو (gu، توپ)
نحوه بازی:
در این بازی تعداد بازیکنان به دو گروه دوست و دشمن تقسیم میشوند، پس از قرعه کشی، گو در دست یک گروه جابهجا میشود و گروه رقیب باید سعی کند آن را از چنگ گروه اول بیرون بیاورد. کسی که گو از دستشد بیفتد با خوردن یک ضربه به گو تنبیه میشود. این بازی بسیار پرتحرک و گرم است و معمولاً بعد از سرما تا ایام نوروز انجام میشود.
این بازی در نقاط مختلف استان با نامهای مختلف اجرا میشود. نامهای مختلف این بازی عبارتاند از: گوبغلا (gubalelâ) جاگرما و هی هیها گویغلا. این بازی تقریباً شبیه گوبازی است. با این تفاوت که هر کدام از دو گروه که توپ را در دست دارند، به پشت یکی دیگر از افراد گروه دیگر میزند (زدن توپ به بعضی از نقاط بدن مثل سر، قلب، و زیرناف ممنوع است).
ابزار و وسایل بازی عبارت است از گو (gu، توپ)
نحوه بازی:
در این بازی تعداد بازیکنان به دو گروه دوست و دشمن تقسیم میشوند، پس از قرعه کشی، گو در دست یک گروه جابهجا میشود و گروه رقیب باید سعی کند آن را از چنگ گروه اول بیرون بیاورد. کسی که گو از دستشد بیفتد با خوردن یک ضربه به گو تنبیه میشود. این بازی بسیار پرتحرک و گرم است و معمولاً بعد از سرما تا ایام نوروز انجام میشود.
این بازی در نقاط مختلف استان با نامهای مختلف اجرا میشود. نامهای مختلف این بازی عبارتاند از: گوبغلا (gubalelâ) جاگرما و هی هیها گویغلا. این بازی تقریباً شبیه گوبازی است. با این تفاوت که هر کدام از دو گروه که توپ را در دست دارند، به پشت یکی دیگر از افراد گروه دیگر میزند (زدن توپ به بعضی از نقاط بدن مثل سر، قلب، و زیرناف ممنوع است).
بیشتر بخوانید: کبدی
کسی که گو به او زده میشود، اگر توانست با گوشه کت یا قبا یا لباسش گو را بچاقد (بگیرد) گو از آن وی میشود و میتواند به هر کس که میخواهد آن را بزند. این بازی، با سروصدای زیاد همراه است و در این بازی ادای عبارت هی هی یعنی من آمادهام تا توپ را به طرف من پرتاپ کنی و یا میگویند فلانی بچاق (بگیر) که نوعی تهدید در وقت زدن گواست.
در بروسیر بچهها در چند روز قبل از نوروز تا روز سیزده بدر، به درختان تاب آویزان میکنند و تاب میخورند که به زبان محلی به آن گاچو میگویند و تاب خوردن را باد خوردن میگویند و معتقدند که اگر کسی گاچو با باد نخورد بادهای بدن او خارج نمیشود (مانند باد کمر، قولنج، نزله و غیره). بیشتر دخترها طالب تاب خوردن هستند و بچه پسرها در قدیم تخممرغ بازی یا گوی بازی میکردند (تاج- الدینی، 1375، 386).
گردوبازی:
بازی گروهی است که بین جنس مذکر حدود 6 نفر به بالا و بین سنین 10 به بالا بازی میشود. در روستای دشتخاک، زرند، در ایام نوروز، بازی گروهی بین پسربچهها و بزرگسالان انجام میشود. بازیگران، هشت گردوبه صمرت جفت به فاصله دو متر و نیم مینشانند، مه بهه ی آن به اصطلاح قلو (gelu) میگویند و یک نفر از فاصله سه متری با گردوی داخل دستش به اصطلاح گردوی تیر به طرف گردوهای جفتی پرتاب میکند و میگوید؛ «تیر» مایه نشان و اگر تیر به گردوها خورد % همه گردوها مال فرد پیروز است. دوباره گردو جفت جفت مینشانند، بازی میکنند و به اصطلاح قلوبازی آغاز میشود. در روستای جرجاخک از دو تا 10 گردو را داخل دایره قرار میدهند و به اصطلاح مایه، نشان میکنند و از فاصله 5متری با گردوی تیر به گردوهای نشانه میزنند و با زدن تیر گردوها با تیر از دایره بیرون میروند. اگر تیر درون دایره بماند، کسی که تیر را زده باید لب خط از دایره ایستاده بپرد و هر چه بیشتر بپرد به نفع خودش است. تا 3 متر پرش تیر را برداشته و به گردوها میزند و اگر تیر به گردوها برخورد نکرد و از دایره بیرون رفت، هر کس که نزدیک دایره است میگوید: دارمت (dârmet) و تیر را برداشته و بر گردوها میزند و همه گردوها را به سمت بیرون میزند، اگر بیرون رفتند برنده شده و همه گردوها از آن او میشود و بازی دوباره با نشاندن گردو شروع میشود. گردو بازی در اکثر نقاط مورد بررسی در ایام عید نوروز برگزار میشود.
کسی که گو به او زده میشود، اگر توانست با گوشه کت یا قبا یا لباسش گو را بچاقد (بگیرد) گو از آن وی میشود و میتواند به هر کس که میخواهد آن را بزند. این بازی، با سروصدای زیاد همراه است و در این بازی ادای عبارت هی هی یعنی من آمادهام تا توپ را به طرف من پرتاپ کنی و یا میگویند فلانی بچاق (بگیر) که نوعی تهدید در وقت زدن گواست.
در بروسیر بچهها در چند روز قبل از نوروز تا روز سیزده بدر، به درختان تاب آویزان میکنند و تاب میخورند که به زبان محلی به آن گاچو میگویند و تاب خوردن را باد خوردن میگویند و معتقدند که اگر کسی گاچو با باد نخورد بادهای بدن او خارج نمیشود (مانند باد کمر، قولنج، نزله و غیره). بیشتر دخترها طالب تاب خوردن هستند و بچه پسرها در قدیم تخممرغ بازی یا گوی بازی میکردند
خم پل چکو (xampolčeku):
بازی گروهی که بین جنس مونت و مذکر به طور مجزا بازی میشود و گروه 10 تا 30 نفری با هم جمع میشوند و در محوطهای باز، همگی خم شده و یکی از روی پشت آنها میپرد. با گذاشتن دو دست بر پشت افراد، دوپا را باز کرده و از روی پشت همه یکی یکی میپرند. این بازی در روز سیزده نوروز مرسوم است به آن خم پل (xampol) از پل درچکیدن (warčekidam) پل جکو (polčaku) نیز میگویند (رضاپور، 1382، 485-484).
سیزده بدر
از جمله آیینهای مهمی که با نوروز مربوط میشد و میشود، آیینهای سیزده بدر است. در این روز تاب خوردم، لافندبازی (1) (طنابکشی) و کشتی گیله مردی از جمله آیینهای مطرح در میان مردم بوده است. امروزه اما مردم به دامان طبیعت رفته و در کنار هم به بازیهایی چون والیبال و فوتبال میپردازند (کارپسند و نورینژاد، 44، 1393). برخی از بازیهای آیینی سیزده بدر از این شمار است:
در کوهبنان روز سیزده نوروز، بازیهای چون قلعه بازی، چوب بازی، خوجکا (xarjeku) ، پل جکو (poljeka) و تاب بازی انجام میدادند.
باد بازی:
بازی گروهی یا فردی بین پسرها و دخترهای 5 تا 20 ساله با طنابی که از درخت آویزان میکردند، در سیزده بدر و اوقات فراغت انجام میشد.
در این بازی طنابی از درخت آویزان میکردند و یکدیگر را اصطلاحاً باد میدادند. در قسمتی از خانهها، طنابی به چوب یا درخت آویزان میکردند و بادبازی (تاب بازی) میکردند.
تاب بازی (tâb bâzy):
بازی گروهی بین دو نفر با تختهای از گل و لای، چهار قطعه چوب مستطیل شکل به نام تاب و دو تا سنگ به عنوان مهره، بین دخترها و پسرها هر کدام جداگانه بازی میشود.
روی تکه گل خشک شده چهار ردیف 12 تایی در دو طرف سوراخ میکنند با میخ بازی نیز چهار قطعه چوب مستطیلی به نام تاب (tâb) است، برای شروع بازی تاب را در دو دست میگیرند و بالا میپرانند و به پشت دست میاندازند اگر یک میآمد بازی را شروع میکردند اگر تاب را به هوا پرتاب میکردند، هر تاب که به چشت بیفتد، دو برابر و اگر به زیر بیفتد یکی حساب میشود. مهره جلو میرفت تا اینکخ وارد قلعه حریف میشد و بازی را میبردند. در حین بازی گاه حریف تاب را طوری میآورد که به حریف میخورد و میتوانست او را از بازی بیرون بیندازد و برنده کسی بود که تا خانه آخر را برود.
قلعهبازی:
بازی گروهی دو نفره بین پسرها 10 تا 20 ساله که با کشیدن شکل قلعه روی خاک و با عدد 6 سنگ بازی میکردند.
این بازی در روز و زمان فراغت از کار روزانه انجام میشد.
بر روی زمین خاکی، شکل را میکشند و هر کس 3 تا شنگ را در تقاطع خطوط میگذارد. یکی از دو طرف براساس توافق بازی را شروع میکند. هر دفعه هر نفر تنها یک حرکت به جلو یا عقب انجام میدهد و باید مراقب باشد که سنگهای او در یک ردیف قرار نگیرد که در این صورت بازنده میشود.
چوب بازی:
چوب بازی، نوعی رقص محلی است که چند نفر با دو تا چوب با هم بازی میکنند و میرقصند. این بازی را برای جشنها و عروسیها انجام میدادند (رضاپور و دیگران، 1385، 521-517).
پسرها در سیزده بدر سنگ شیشو (sang sisu) و خم پل بازی (xam pol) کرده و دخترها به بازیهای سنگ شیشو (sang sisu) و باد خوردن (bod xordan) یا تاب بازی میپردازند.
در روستای طرز، در این روز پسرها به گردوبازی و دخترها به تاب بازی مشغول میشوند.
پسرها به بازیهایی نظیر سنگ شیشو (sang sisu) و شکست بازی و دخترها به تاب بازی میپردازند.
بازی گروهی بین دو نفر با تختهای از گل و لای، چهار قطعه چوب مستطیل شکل به نام تاب و دو تا سنگ به عنوان مهره، بین دخترها و پسرها هر کدام جداگانه بازی میشود.
روی تکه گل خشک شده چهار ردیف 12 تایی در دو طرف سوراخ میکنند با میخ بازی نیز چهار قطعه چوب مستطیلی به نام تاب (tâb) است، برای شروع بازی تاب را در دو دست میگیرند و بالا میپرانند و به پشت دست میاندازند اگر یک میآمد بازی را شروع میکردند اگر تاب را به هوا پرتاب میکردند، هر تاب که به چشت بیفتد، دو برابر و اگر به زیر بیفتد یکی حساب میشود. مهره جلو میرفت تا اینکخ وارد قلعه حریف میشد و بازی را میبردند. در حین بازی گاه حریف تاب را طوری میآورد که به حریف میخورد و میتوانست او را از بازی بیرون بیندازد و برنده کسی بود که تا خانه آخر را برود.
، سنگ شیشو (sang sisu):
تعداد بازیکنان دو یا بیشتر، وسیله بازی سنگ برای هر نفر پنج عدد.
نحوه بازی:
ابتدا بازیکن تمام سنگهایش را با یک دست به هوا پرتاب کرده و با پشت دست سنگها را جمعآوری مینماید، سپس سنگی را جدا کرده و آن را به هوا پرتاب کرده و همزمان سعی میکند که سنگهای روی زمین را با دست بردارد. بازیکن هر تعداد سنگی را که بردارد، کنار گذارده و به بازی ادامه میدهد و در دو صورت زیر بازیکن سوخته و نوبت به بازیکن بعدی میدهد:
اول در صورتی که بازیکن سنگی را به هوا پرتاکرده و آن به زمین اصابت کن و دوم زمانی که نتواند سنگ را از روی زمین بردارد.
خم پل بازی:
تعداد بازیکنان پنج الی ده نفر
نحوه بازی:
به این ترتیب که نفر اول خم شده و نفرات دیگر از روی او پرده و هر کدام که از روی نفر اول میپرد، باید با دو دست به پشت نفر اول زده و پریده و بعد خم شود و نفر بعد این کار را تکرار نماید و اگر بازیکن به بدن یا دست و پای افراد خمیده بزند، از بازی اخراج میشود. این بازی ادامه مییابد تا زمانی که تمام افراد خم شوند، بعد نفر اول از روی بقیه بازیکنان میپرد و بازی ادامه مییابد.
در روستای خورند به این بازی خم پشت (xam posta ku) میگویند (قچقی نژاد و دیگران، 279، 1382).
گردوهای مهاجر شهر کرمان
دختران مهاجر بلوچ، بم، جیرفت، زرند، شهداد، غربتی جیرفت، راینی، کوهپایهای، کنگی و عرب در روز سیزده نوروز تاب بازی میکنند.
پسران مهاجر بلوچ، بمی، جیرفتی، بافتی، راینی و کوهپایهای نیز توپ بازی میکنند (حسنی و دیگران، 1381، 463).
پی نوشت:
1. لافندبازی نوعی بازی است که طنابی را محکم به دو تیر چوبی میبندند و فردی با طشت و حرکات خاص از روی طناب حرکت میکند. یک نفر در پایین او را همراهی میکند. این بازی با نواختن موسیقی همراه است و در محیط باز انجام میشود.
منبعمقاله: حسنزاده، علیرضا؛ (1394)، مردمشناسی نوروز (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ اول.
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
در بروسیر بچهها در چند روز قبل از نوروز تا روز سیزده بدر، به درختان تاب آویزان میکنند و تاب میخورند که به زبان محلی به آن گاچو میگویند و تاب خوردن را باد خوردن میگویند و معتقدند که اگر کسی گاچو با باد نخورد بادهای بدن او خارج نمیشود (مانند باد کمر، قولنج، نزله و غیره). بیشتر دخترها طالب تاب خوردن هستند و بچه پسرها در قدیم تخممرغ بازی یا گوی بازی میکردند (تاج- الدینی، 1375، 386).
گردوبازی:
بازی گروهی است که بین جنس مذکر حدود 6 نفر به بالا و بین سنین 10 به بالا بازی میشود. در روستای دشتخاک، زرند، در ایام نوروز، بازی گروهی بین پسربچهها و بزرگسالان انجام میشود. بازیگران، هشت گردوبه صمرت جفت به فاصله دو متر و نیم مینشانند، مه بهه ی آن به اصطلاح قلو (gelu) میگویند و یک نفر از فاصله سه متری با گردوی داخل دستش به اصطلاح گردوی تیر به طرف گردوهای جفتی پرتاب میکند و میگوید؛ «تیر» مایه نشان و اگر تیر به گردوها خورد % همه گردوها مال فرد پیروز است. دوباره گردو جفت جفت مینشانند، بازی میکنند و به اصطلاح قلوبازی آغاز میشود. در روستای جرجاخک از دو تا 10 گردو را داخل دایره قرار میدهند و به اصطلاح مایه، نشان میکنند و از فاصله 5متری با گردوی تیر به گردوهای نشانه میزنند و با زدن تیر گردوها با تیر از دایره بیرون میروند. اگر تیر درون دایره بماند، کسی که تیر را زده باید لب خط از دایره ایستاده بپرد و هر چه بیشتر بپرد به نفع خودش است. تا 3 متر پرش تیر را برداشته و به گردوها میزند و اگر تیر به گردوها برخورد نکرد و از دایره بیرون رفت، هر کس که نزدیک دایره است میگوید: دارمت (dârmet) و تیر را برداشته و بر گردوها میزند و همه گردوها را به سمت بیرون میزند، اگر بیرون رفتند برنده شده و همه گردوها از آن او میشود و بازی دوباره با نشاندن گردو شروع میشود. گردو بازی در اکثر نقاط مورد بررسی در ایام عید نوروز برگزار میشود.
کسی که گو به او زده میشود، اگر توانست با گوشه کت یا قبا یا لباسش گو را بچاقد (بگیرد) گو از آن وی میشود و میتواند به هر کس که میخواهد آن را بزند. این بازی، با سروصدای زیاد همراه است و در این بازی ادای عبارت هی هی یعنی من آمادهام تا توپ را به طرف من پرتاپ کنی و یا میگویند فلانی بچاق (بگیر) که نوعی تهدید در وقت زدن گواست.
در بروسیر بچهها در چند روز قبل از نوروز تا روز سیزده بدر، به درختان تاب آویزان میکنند و تاب میخورند که به زبان محلی به آن گاچو میگویند و تاب خوردن را باد خوردن میگویند و معتقدند که اگر کسی گاچو با باد نخورد بادهای بدن او خارج نمیشود (مانند باد کمر، قولنج، نزله و غیره). بیشتر دخترها طالب تاب خوردن هستند و بچه پسرها در قدیم تخممرغ بازی یا گوی بازی میکردند
خم پل چکو (xampolčeku):
بازی گروهی که بین جنس مونت و مذکر به طور مجزا بازی میشود و گروه 10 تا 30 نفری با هم جمع میشوند و در محوطهای باز، همگی خم شده و یکی از روی پشت آنها میپرد. با گذاشتن دو دست بر پشت افراد، دوپا را باز کرده و از روی پشت همه یکی یکی میپرند. این بازی در روز سیزده نوروز مرسوم است به آن خم پل (xampol) از پل درچکیدن (warčekidam) پل جکو (polčaku) نیز میگویند (رضاپور، 1382، 485-484).
سیزده بدر
از جمله آیینهای مهمی که با نوروز مربوط میشد و میشود، آیینهای سیزده بدر است. در این روز تاب خوردم، لافندبازی (1) (طنابکشی) و کشتی گیله مردی از جمله آیینهای مطرح در میان مردم بوده است. امروزه اما مردم به دامان طبیعت رفته و در کنار هم به بازیهایی چون والیبال و فوتبال میپردازند (کارپسند و نورینژاد، 44، 1393). برخی از بازیهای آیینی سیزده بدر از این شمار است:
در کوهبنان روز سیزده نوروز، بازیهای چون قلعه بازی، چوب بازی، خوجکا (xarjeku) ، پل جکو (poljeka) و تاب بازی انجام میدادند.
باد بازی:
بازی گروهی یا فردی بین پسرها و دخترهای 5 تا 20 ساله با طنابی که از درخت آویزان میکردند، در سیزده بدر و اوقات فراغت انجام میشد.
در این بازی طنابی از درخت آویزان میکردند و یکدیگر را اصطلاحاً باد میدادند. در قسمتی از خانهها، طنابی به چوب یا درخت آویزان میکردند و بادبازی (تاب بازی) میکردند.
تاب بازی (tâb bâzy):
بازی گروهی بین دو نفر با تختهای از گل و لای، چهار قطعه چوب مستطیل شکل به نام تاب و دو تا سنگ به عنوان مهره، بین دخترها و پسرها هر کدام جداگانه بازی میشود.
روی تکه گل خشک شده چهار ردیف 12 تایی در دو طرف سوراخ میکنند با میخ بازی نیز چهار قطعه چوب مستطیلی به نام تاب (tâb) است، برای شروع بازی تاب را در دو دست میگیرند و بالا میپرانند و به پشت دست میاندازند اگر یک میآمد بازی را شروع میکردند اگر تاب را به هوا پرتاب میکردند، هر تاب که به چشت بیفتد، دو برابر و اگر به زیر بیفتد یکی حساب میشود. مهره جلو میرفت تا اینکخ وارد قلعه حریف میشد و بازی را میبردند. در حین بازی گاه حریف تاب را طوری میآورد که به حریف میخورد و میتوانست او را از بازی بیرون بیندازد و برنده کسی بود که تا خانه آخر را برود.
قلعهبازی:
بازی گروهی دو نفره بین پسرها 10 تا 20 ساله که با کشیدن شکل قلعه روی خاک و با عدد 6 سنگ بازی میکردند.
این بازی در روز و زمان فراغت از کار روزانه انجام میشد.
بر روی زمین خاکی، شکل را میکشند و هر کس 3 تا شنگ را در تقاطع خطوط میگذارد. یکی از دو طرف براساس توافق بازی را شروع میکند. هر دفعه هر نفر تنها یک حرکت به جلو یا عقب انجام میدهد و باید مراقب باشد که سنگهای او در یک ردیف قرار نگیرد که در این صورت بازنده میشود.
چوب بازی:
چوب بازی، نوعی رقص محلی است که چند نفر با دو تا چوب با هم بازی میکنند و میرقصند. این بازی را برای جشنها و عروسیها انجام میدادند (رضاپور و دیگران، 1385، 521-517).
پسرها در سیزده بدر سنگ شیشو (sang sisu) و خم پل بازی (xam pol) کرده و دخترها به بازیهای سنگ شیشو (sang sisu) و باد خوردن (bod xordan) یا تاب بازی میپردازند.
در روستای طرز، در این روز پسرها به گردوبازی و دخترها به تاب بازی مشغول میشوند.
پسرها به بازیهایی نظیر سنگ شیشو (sang sisu) و شکست بازی و دخترها به تاب بازی میپردازند.
بازی گروهی بین دو نفر با تختهای از گل و لای، چهار قطعه چوب مستطیل شکل به نام تاب و دو تا سنگ به عنوان مهره، بین دخترها و پسرها هر کدام جداگانه بازی میشود.
روی تکه گل خشک شده چهار ردیف 12 تایی در دو طرف سوراخ میکنند با میخ بازی نیز چهار قطعه چوب مستطیلی به نام تاب (tâb) است، برای شروع بازی تاب را در دو دست میگیرند و بالا میپرانند و به پشت دست میاندازند اگر یک میآمد بازی را شروع میکردند اگر تاب را به هوا پرتاب میکردند، هر تاب که به چشت بیفتد، دو برابر و اگر به زیر بیفتد یکی حساب میشود. مهره جلو میرفت تا اینکخ وارد قلعه حریف میشد و بازی را میبردند. در حین بازی گاه حریف تاب را طوری میآورد که به حریف میخورد و میتوانست او را از بازی بیرون بیندازد و برنده کسی بود که تا خانه آخر را برود.
، سنگ شیشو (sang sisu):
تعداد بازیکنان دو یا بیشتر، وسیله بازی سنگ برای هر نفر پنج عدد.
نحوه بازی:
ابتدا بازیکن تمام سنگهایش را با یک دست به هوا پرتاب کرده و با پشت دست سنگها را جمعآوری مینماید، سپس سنگی را جدا کرده و آن را به هوا پرتاب کرده و همزمان سعی میکند که سنگهای روی زمین را با دست بردارد. بازیکن هر تعداد سنگی را که بردارد، کنار گذارده و به بازی ادامه میدهد و در دو صورت زیر بازیکن سوخته و نوبت به بازیکن بعدی میدهد:
اول در صورتی که بازیکن سنگی را به هوا پرتاکرده و آن به زمین اصابت کن و دوم زمانی که نتواند سنگ را از روی زمین بردارد.
خم پل بازی:
تعداد بازیکنان پنج الی ده نفر
نحوه بازی:
به این ترتیب که نفر اول خم شده و نفرات دیگر از روی او پرده و هر کدام که از روی نفر اول میپرد، باید با دو دست به پشت نفر اول زده و پریده و بعد خم شود و نفر بعد این کار را تکرار نماید و اگر بازیکن به بدن یا دست و پای افراد خمیده بزند، از بازی اخراج میشود. این بازی ادامه مییابد تا زمانی که تمام افراد خم شوند، بعد نفر اول از روی بقیه بازیکنان میپرد و بازی ادامه مییابد.
در روستای خورند به این بازی خم پشت (xam posta ku) میگویند (قچقی نژاد و دیگران، 279، 1382).
گردوهای مهاجر شهر کرمان
دختران مهاجر بلوچ، بم، جیرفت، زرند، شهداد، غربتی جیرفت، راینی، کوهپایهای، کنگی و عرب در روز سیزده نوروز تاب بازی میکنند.
پسران مهاجر بلوچ، بمی، جیرفتی، بافتی، راینی و کوهپایهای نیز توپ بازی میکنند (حسنی و دیگران، 1381، 463).
پی نوشت:
1. لافندبازی نوعی بازی است که طنابی را محکم به دو تیر چوبی میبندند و فردی با طشت و حرکات خاص از روی طناب حرکت میکند. یک نفر در پایین او را همراهی میکند. این بازی با نواختن موسیقی همراه است و در محیط باز انجام میشود.
منبعمقاله: حسنزاده، علیرضا؛ (1394)، مردمشناسی نوروز (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ اول.
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
بیشتر بخوانید :
ورزشهای بومی و محلی
گیلان قطعه ای از بهشت
غذاهای حاضری بومی گیلان