رابطه ي مسلمانان با يهود در قرن حاضر
در اين قرن، رؤياي صهيونيسم با ايجاد دولت اسرائيل تحقق يافته است و بدان وسيله ملتها و حكومتهاي عربي در معرض آزمايش قرار گرفته اند . براستي كه اسرائيل در دل جهان اسلام عربي روييده و شرق و غرب هم نسبت به پشتيباني از آن اتفاق نظر دارند، و اين پشتيباني نه به سبب دوستي با يهود بلكه به منظور خوار كردن مسلمانان و تلاش براي از بين بردن آينده ي آنهاست.
دولتهاي عربي مسلمان نعره زنان، فرياد برآوردند و اعلام كردند كه بزودي اسرائيليها را به دريا مي ريزند. در سه جنگ با اسرائيل درگير شدند و در هر جنگي اسرائيل نيرومندتر و قوي تر شد و پيروز درآمد. عواملي كه باعث پيروزي اسرائيل شد عبارتند از:
1- برتري تكنولوژي اسرائيل بر عرب و علاقه مندي اسرائيليها به مصالح خودشان.
2- كمكهاي نظامي و مالي كه دولتهاي غربي به اسرائيليها مي دهند، و پشتيباني سياسي كه مؤسسه هاي يهودي - با نفوذ نامحدودي كه در ايالات متحده و كشورهاي غربي دارند - از اسرائيليها به عمل مي آورند .
3- جدي نبودن اقدامات در جبهه ي كشورهاي عربي حكومتهاي عرب آنچه را كه اظهار مي كنند غير از آن چيزي است كه در باطن دارند و بدون تصميم و آمادگي متناسب با عظمت كار، اقدام به نبرد مي كنند.
دولتهاي عربي صاحب نفت ، مقداري كمكهاي مالي به خاطر جنگ مي پردازند، اما در هيچ يك از جنگها حتي يك واحد نظامي نفرستاده اند، در صورتي که تلفات جاني عربها در ميدانهاي نبرد تقريبا دهها برابر تلفات اسرائيليها بوده است .
بيشتر حكومتهاي عربي جرأت موضعگيري قاطعي كه باعث عزت اسلام و مسلمانان گردد، نداشتند. در حالي كه همانها حكومتهايي هستند كه آواي اسلام سر مي دهند و ادعا دارند كه حامي مقدسات اسلامند . هرگز! چرا كه موضعگيري آنها همواره باعث از بين رفتن كرامت و عظمت اسلام مي شود. و سال به سال بر سرافكندگي اين دولتها در مقابل اسرائيل افزوده مي شود.
و بيشتر دولتهاي صاحب نفت در راه اين سياست احمقانه تا آن جا پيش رفته اند كه سرمايه گذاريهايي در غرب كرده اند، بارها جرايد نوشته اند كه بعضي از دولتهاي عرب، همه ساله ميلياردها دلار از سهام شركتهاي غرب خريداري مي كنند و گفته مي شود شرط اين اوراق ، آن است كه حق تصرف هم ندارند. معني اين حرف آن است كه ميلياردها دلاري كه به عنوان بهاي آن اسناد و اوراق داده مي شود تنها براي خشنودي سران كشورهاي غربي كه در راه به ذلت كشيدن مردم مسلمان و ياري صهيونيستها تلاش مي كنند ، پرداخت مي شود.
با همه ي اينها اين حكومتهاي مدعي حمايت مردم مسلمان سني مذهب، بدون هيچ شرمي؛ با سخاوت به نويسندگاني پول مي دهند كه شرافت خود را به پول فروخته اند و دروغهايي درباره ي مسلمان شيعه منتشر مي كنند. و همانها كه به صهيونيستها خدمت مي كنند، مي گويند مسلمانان شيعه مطالبي را از صهيونيستها آموخته اند. آنها فراموش كرده اند كه امام علي بن ابي طالب عليه السلام كه شيعه به دوستي او و ائمه ي از فرزندان او افتخار دارد، همان كسي است كه يهوديهاي حجاز به ويژه يهود خيبر را مغلوب كرد و آباديهاي آنها را نابود ساخت ، و فراموش كرده اند كه آنهايي كه از كعب الاحبار آموزش مي ديدند شيعه نبوده اند بلكه از بزرگان دانشمندان و راويان سني بوده اند .
نخستين كاري كه اين حكومت انجام داد، بيرون كردن نمايندگان اسرائيل از ايران و تسليم سفارتخانه اسرائيل به سازمان آزاديبخش فلسطين بود.
پس از يك سال از اين رويداد بي نظير، حكومت مصر با اسرائيل صلح كرد ، و حكومت سادات در مصر- آن كشوري كه محل توجه مسلمانان گرامي اهل سنت است - به جبران خسارت وارد آمده به اسرائيل كافر در تهران ، به اسرائيل اجازه ايجاد سفارتخانه در قاهره را داد، و اين اولين سفارتخانه ي اسرائيلي بود كه در يك كشور عربي برپا شد.
اسرائيل بتدريج اعتقاد پيدا مي كرد كه در خاورميانه ديگر دشمني هراس انگيز وجود ندارد، زيرا اكثر كشورهاي عربي با دورويي تظاهر به دشمني با اسرائيل دارند، و شاه نيز كه توسط نيروهاي استعماري به مردم ايران تحميل شده بود، خدمتگزاري امين براي اسرائيل به شمار مي رفت.
اما وقتي كه جمهوري اسلامي در ايران پديدار شد، اسرائيل براي اولين بار متوجه شد كه دشمني خطرناك و سازش ناپذير در خاورميانه دارد. از اين رو، پيدايش جمهوري اسلامي براي اسرائيل همچون صاعقه اي بود.
انتظار مي رفت كه حكومتهاي عربي از اين پشتيبان تازه كه پيدايش آن در صحنه ي سياسي و نظامي منطقه يك موهبت آسماني غيرمنتظره بود ، استقبال كنند. و منطقي بود همه ي حكومتهاي عربي براي همكاري و همفكري با جمهوري اسلامي ، بر يكديگر سبقت گيرند و اين فرصت بزرگ را غنيمت شمارند، فرصتي كه آنها را قادر مي ساخت تا شكست كوبنده اي بر اسرائيل وارد سازند، اما بيشتر حكومتهاي عربي - با كمال تأسف - در برابر ايران موضع خصمانه اي پيش گرفتند كه جز از اسرائيل از هيچ كشوري چنين انتظار نمي رفت . و ليكن اسرائيل - به رغم دشمني با جمهوري اسلامي و تصميم بر ايجاد آشوب در داخل ايران - در جنگ بر ضد ايران وارد نشد. علت اين امر روشن است. حكومتهاي عربي كه مدعي اسلام و پشتيباني از اسلامند، نسبت به مقصد مهمي كه خواست اسرائيل و تحقق هدفهاي اوست، قدم برداشتند بدون اين كه اسرائيل در راه تحقق آرمانهايش جان و يا مال فردي از افراد اسرائيلي را از دست بدهد. به اين ترتيب حكومتهاي عربي دهها هزار كشته از افراد مردم و بالغ بر صد ميليارد دلار سرمايه خود را در جنگ بر ضد امت اسلامي ايران كه دشمن ترين امتها نسبت به اسرائيل است صرف كردند، همان اسرائيلي كه اين حكومتهاي عربي منافق گونه مدعي دشمني با آن هستند.
وزير دفاع اسرائيل، اسحاق رابين درباره ي آنها گفته است: او هرگز تصور نمي كرد و در هيچ يك از گزارشهاي سازمان اطلاعاتي اسرائيل نديده بود كه انساني به بمب زنده مبدل شده و رو به سوي هدف خود، حركت كند تا هم هدف و هم خود را منفجر سازد. ليكن آنچه كه در ذهن هيچ اسرائيلي خطور نكرده بود، به صورت حقيقتي كوبنده براي اسرائيل و پديده اي سهمگين براي تمام جهان، به وقوع پيوست.
چند صد نفر از قهرمانان مسلمان شيعه ، از ساكنان جنوب لبنان به تنهايي كاري را انجام دادند كه مصر و عراق و اردن از انجام آن ناتوان بودند. آري اين دولتها دست جمعي نتوانستند هيچ بخشي از زمينهاي عربي را كه اسرائيل اشغال كرده بود آزاد كنند، بلكه از مقابل سپاه اسرائيل، شكست خورده عقب نشيني كردند.
اما دلاور مردان شيعه جنوب لبنان، اسرائيلي ها را شكست داده، مجبور به ترك لبنان كردند و بخشي از اراضي جنوب اشغالي را آزاد كردند.
آنان حماسه هايي آفريدند كه در تمام تاريخ كم نظير بود. مردان، زنان و كودكان بدون سلاح، جان خود را به آفريدگارشان فروختند و اين جانهاي پاك را در راه رضاي او تقديم كردند و فداي دين او ساختند، اين بود كه نبردشان پرثمر بود و نتايج درخشاني داشت.نتايجي بالاتر از آن كه بشود بهايي برايش تعيين كرد، برخي از آنها به شرح زير است:
1- اين دلاوران نخستين پيروزي حقيقي بر ضد اسرائيل را تحقق بخشيدند، آن جا كه نيروهاي صهيونيستي براي اولين بار، مجبور به عقب نشيني سريع شدند و وحشت زده، با ذلت و خواري و شكست خورده از لبنان بيرون رفتند.
2- براستي ننگي كه بر دامن امت عرب شكست خورده در نبردهاي پياپي، نشسته بود شست و شو شد و از بين رفت.
3- مسلمانان به طور كلي و بخصوص مردم عرب از دو عقده ي ترس و نااميدي كه پيامد شكستهاي مكرر بود، رها شدند زيرا ملتهاي عرب، يقين كرده بودند كه اسرائيلي ها شكست ناپذيرند و عرب به پيروزي نمي رسد.
4- آنچه اين دلاورمردان، جامه ي عمل پوشاندند، دليل ملموسي است كه اعلان مي دارد هر ملتي از ملتهاي عربي صهيونيسم را شكست دهد، مشروط بر اين كه ايمان به خدا و روز جزا داشته و عاشق شهادت باشد.
5- آنان الگويي زنده به همه ي مستضعفان روي زمين دادند كه به آنها ثابت مي كند كه ملتهاي ضعيف - اگر مرگ را با شهامت استقبال كنند - مي توانند در مقابل دولتهاي استكباري به مبارزه برخيزند.
آري ما مي توانيم بگوييم: آنچه در جنوب لبنان اتفاق افتاده و اتفاق مي افتد، در امتداد نبرد آزاديبخش جهاني است كه در سال 1978 در ايران اسلامي آغاز شده است.
/خ
دولتهاي عربي مسلمان نعره زنان، فرياد برآوردند و اعلام كردند كه بزودي اسرائيليها را به دريا مي ريزند. در سه جنگ با اسرائيل درگير شدند و در هر جنگي اسرائيل نيرومندتر و قوي تر شد و پيروز درآمد. عواملي كه باعث پيروزي اسرائيل شد عبارتند از:
1- برتري تكنولوژي اسرائيل بر عرب و علاقه مندي اسرائيليها به مصالح خودشان.
2- كمكهاي نظامي و مالي كه دولتهاي غربي به اسرائيليها مي دهند، و پشتيباني سياسي كه مؤسسه هاي يهودي - با نفوذ نامحدودي كه در ايالات متحده و كشورهاي غربي دارند - از اسرائيليها به عمل مي آورند .
3- جدي نبودن اقدامات در جبهه ي كشورهاي عربي حكومتهاي عرب آنچه را كه اظهار مي كنند غير از آن چيزي است كه در باطن دارند و بدون تصميم و آمادگي متناسب با عظمت كار، اقدام به نبرد مي كنند.
دولتهاي عربي صاحب نفت ، مقداري كمكهاي مالي به خاطر جنگ مي پردازند، اما در هيچ يك از جنگها حتي يك واحد نظامي نفرستاده اند، در صورتي که تلفات جاني عربها در ميدانهاي نبرد تقريبا دهها برابر تلفات اسرائيليها بوده است .
بيشتر حكومتهاي عربي جرأت موضعگيري قاطعي كه باعث عزت اسلام و مسلمانان گردد، نداشتند. در حالي كه همانها حكومتهايي هستند كه آواي اسلام سر مي دهند و ادعا دارند كه حامي مقدسات اسلامند . هرگز! چرا كه موضعگيري آنها همواره باعث از بين رفتن كرامت و عظمت اسلام مي شود. و سال به سال بر سرافكندگي اين دولتها در مقابل اسرائيل افزوده مي شود.
و بيشتر دولتهاي صاحب نفت در راه اين سياست احمقانه تا آن جا پيش رفته اند كه سرمايه گذاريهايي در غرب كرده اند، بارها جرايد نوشته اند كه بعضي از دولتهاي عرب، همه ساله ميلياردها دلار از سهام شركتهاي غرب خريداري مي كنند و گفته مي شود شرط اين اوراق ، آن است كه حق تصرف هم ندارند. معني اين حرف آن است كه ميلياردها دلاري كه به عنوان بهاي آن اسناد و اوراق داده مي شود تنها براي خشنودي سران كشورهاي غربي كه در راه به ذلت كشيدن مردم مسلمان و ياري صهيونيستها تلاش مي كنند ، پرداخت مي شود.
با همه ي اينها اين حكومتهاي مدعي حمايت مردم مسلمان سني مذهب، بدون هيچ شرمي؛ با سخاوت به نويسندگاني پول مي دهند كه شرافت خود را به پول فروخته اند و دروغهايي درباره ي مسلمان شيعه منتشر مي كنند. و همانها كه به صهيونيستها خدمت مي كنند، مي گويند مسلمانان شيعه مطالبي را از صهيونيستها آموخته اند. آنها فراموش كرده اند كه امام علي بن ابي طالب عليه السلام كه شيعه به دوستي او و ائمه ي از فرزندان او افتخار دارد، همان كسي است كه يهوديهاي حجاز به ويژه يهود خيبر را مغلوب كرد و آباديهاي آنها را نابود ساخت ، و فراموش كرده اند كه آنهايي كه از كعب الاحبار آموزش مي ديدند شيعه نبوده اند بلكه از بزرگان دانشمندان و راويان سني بوده اند .
موضع جمهوري اسلامي ايران
نخستين كاري كه اين حكومت انجام داد، بيرون كردن نمايندگان اسرائيل از ايران و تسليم سفارتخانه اسرائيل به سازمان آزاديبخش فلسطين بود.
پس از يك سال از اين رويداد بي نظير، حكومت مصر با اسرائيل صلح كرد ، و حكومت سادات در مصر- آن كشوري كه محل توجه مسلمانان گرامي اهل سنت است - به جبران خسارت وارد آمده به اسرائيل كافر در تهران ، به اسرائيل اجازه ايجاد سفارتخانه در قاهره را داد، و اين اولين سفارتخانه ي اسرائيلي بود كه در يك كشور عربي برپا شد.
اسرائيل بتدريج اعتقاد پيدا مي كرد كه در خاورميانه ديگر دشمني هراس انگيز وجود ندارد، زيرا اكثر كشورهاي عربي با دورويي تظاهر به دشمني با اسرائيل دارند، و شاه نيز كه توسط نيروهاي استعماري به مردم ايران تحميل شده بود، خدمتگزاري امين براي اسرائيل به شمار مي رفت.
اما وقتي كه جمهوري اسلامي در ايران پديدار شد، اسرائيل براي اولين بار متوجه شد كه دشمني خطرناك و سازش ناپذير در خاورميانه دارد. از اين رو، پيدايش جمهوري اسلامي براي اسرائيل همچون صاعقه اي بود.
انتظار مي رفت كه حكومتهاي عربي از اين پشتيبان تازه كه پيدايش آن در صحنه ي سياسي و نظامي منطقه يك موهبت آسماني غيرمنتظره بود ، استقبال كنند. و منطقي بود همه ي حكومتهاي عربي براي همكاري و همفكري با جمهوري اسلامي ، بر يكديگر سبقت گيرند و اين فرصت بزرگ را غنيمت شمارند، فرصتي كه آنها را قادر مي ساخت تا شكست كوبنده اي بر اسرائيل وارد سازند، اما بيشتر حكومتهاي عربي - با كمال تأسف - در برابر ايران موضع خصمانه اي پيش گرفتند كه جز از اسرائيل از هيچ كشوري چنين انتظار نمي رفت . و ليكن اسرائيل - به رغم دشمني با جمهوري اسلامي و تصميم بر ايجاد آشوب در داخل ايران - در جنگ بر ضد ايران وارد نشد. علت اين امر روشن است. حكومتهاي عربي كه مدعي اسلام و پشتيباني از اسلامند، نسبت به مقصد مهمي كه خواست اسرائيل و تحقق هدفهاي اوست، قدم برداشتند بدون اين كه اسرائيل در راه تحقق آرمانهايش جان و يا مال فردي از افراد اسرائيلي را از دست بدهد. به اين ترتيب حكومتهاي عربي دهها هزار كشته از افراد مردم و بالغ بر صد ميليارد دلار سرمايه خود را در جنگ بر ضد امت اسلامي ايران كه دشمن ترين امتها نسبت به اسرائيل است صرف كردند، همان اسرائيلي كه اين حكومتهاي عربي منافق گونه مدعي دشمني با آن هستند.
مسلمانان شيعي در جنوب لبنان
وزير دفاع اسرائيل، اسحاق رابين درباره ي آنها گفته است: او هرگز تصور نمي كرد و در هيچ يك از گزارشهاي سازمان اطلاعاتي اسرائيل نديده بود كه انساني به بمب زنده مبدل شده و رو به سوي هدف خود، حركت كند تا هم هدف و هم خود را منفجر سازد. ليكن آنچه كه در ذهن هيچ اسرائيلي خطور نكرده بود، به صورت حقيقتي كوبنده براي اسرائيل و پديده اي سهمگين براي تمام جهان، به وقوع پيوست.
چند صد نفر از قهرمانان مسلمان شيعه ، از ساكنان جنوب لبنان به تنهايي كاري را انجام دادند كه مصر و عراق و اردن از انجام آن ناتوان بودند. آري اين دولتها دست جمعي نتوانستند هيچ بخشي از زمينهاي عربي را كه اسرائيل اشغال كرده بود آزاد كنند، بلكه از مقابل سپاه اسرائيل، شكست خورده عقب نشيني كردند.
اما دلاور مردان شيعه جنوب لبنان، اسرائيلي ها را شكست داده، مجبور به ترك لبنان كردند و بخشي از اراضي جنوب اشغالي را آزاد كردند.
آنان حماسه هايي آفريدند كه در تمام تاريخ كم نظير بود. مردان، زنان و كودكان بدون سلاح، جان خود را به آفريدگارشان فروختند و اين جانهاي پاك را در راه رضاي او تقديم كردند و فداي دين او ساختند، اين بود كه نبردشان پرثمر بود و نتايج درخشاني داشت.نتايجي بالاتر از آن كه بشود بهايي برايش تعيين كرد، برخي از آنها به شرح زير است:
1- اين دلاوران نخستين پيروزي حقيقي بر ضد اسرائيل را تحقق بخشيدند، آن جا كه نيروهاي صهيونيستي براي اولين بار، مجبور به عقب نشيني سريع شدند و وحشت زده، با ذلت و خواري و شكست خورده از لبنان بيرون رفتند.
2- براستي ننگي كه بر دامن امت عرب شكست خورده در نبردهاي پياپي، نشسته بود شست و شو شد و از بين رفت.
3- مسلمانان به طور كلي و بخصوص مردم عرب از دو عقده ي ترس و نااميدي كه پيامد شكستهاي مكرر بود، رها شدند زيرا ملتهاي عرب، يقين كرده بودند كه اسرائيلي ها شكست ناپذيرند و عرب به پيروزي نمي رسد.
4- آنچه اين دلاورمردان، جامه ي عمل پوشاندند، دليل ملموسي است كه اعلان مي دارد هر ملتي از ملتهاي عربي صهيونيسم را شكست دهد، مشروط بر اين كه ايمان به خدا و روز جزا داشته و عاشق شهادت باشد.
5- آنان الگويي زنده به همه ي مستضعفان روي زمين دادند كه به آنها ثابت مي كند كه ملتهاي ضعيف - اگر مرگ را با شهامت استقبال كنند - مي توانند در مقابل دولتهاي استكباري به مبارزه برخيزند.
آري ما مي توانيم بگوييم: آنچه در جنوب لبنان اتفاق افتاده و اتفاق مي افتد، در امتداد نبرد آزاديبخش جهاني است كه در سال 1978 در ايران اسلامي آغاز شده است.
/خ