نازیسم مسیحی

در کلیسای معترف، کارل بارت کسی بود که از نظر عقیدتی، رهبری مخالفت با مسیحیان آلمانی را در دست داشت. وی پیش از ایجاد جنبش نازیسم، الهیات طبیعی یا تلاش برای قرار دادن الهیات مسیحی بر بنیانی به جز کلام خدا را بزرگترین خطای الهیات نوین پروتستان معرفی کرده بود.
جمعه، 12 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نازیسم مسیحی
نگاهی به اعلامیه بارمین
 
چکیده:
در کلیسای معترف، کارل بارت  کسی بود که از نظر عقیدتی، رهبری مخالفت با مسیحیان آلمانی را در دست داشت. وی پیش از ایجاد جنبش نازیسم، الهیات طبیعی یا تلاش برای قرار دادن الهیات مسیحی بر بنیانی به جز کلام خدا را بزرگترین خطای الهیات نوین پروتستان معرفی کرده بود.
 
تعداد کلمات: 901 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
نازیسم مسیحی
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
در اوایل دهه ۱۹۳۰، آدولف هیتلر و حزب نازی قدرت را در آلمان به دست گرفتند. به قدرت رسیدن آنان، باعث پدیدایی گروهی در میان پروتستانهای آلمان گشت که «مسیحیان آلمانی» خوانده می شدند. مسیحیان آلمانی در پی آن بودند تا نازیسم یا ملی گرایی آلمانی را با مسیحیت تلفیق کنند و می خواستند کلیسا از نظر مذهبی نازیسم، را تأیید کند. در سال ۱۹۳۳ این گروه در انتخابات رهبران کلیسا پیروزی بزرگی به دست آوردند. مسیحیان آلمانی در کنار بسیاری اصول دیگر، اصلی را تدوین کردند که «ماد؛ آریایی» نامیده می شد و بر اساس آن کلیسا از استخدام خادمینی که از نظر نژادی ناخالص بودند؛ یعنی مانند یهودیان و نژادهای دیگر، از نژاد آریایی نبودند، باید خودداری ورزد. همچنین بر اساس این ماده، کلیسا اجازه برقرار کردن مراسم ازدواج بین مسیحیان آریایی و نژادهای دیگر را نداشت.
 
کشیشی به نام مارتین نیمول را به مخالفت با مسیحیان آلمانی برخاست. وی «اتحادیه اضطراری شبانان» را بنیان نهاد که بعدها به «کلیسای معترف» تبدیل شد. این عنوان، بدین جهت به اعضای این کلیسا داده شد، چون آنان اعتراف داشتند که عیسی مسیح خداوند و سرور کلیساست و اوست که باید آنچه را کلیسا باید به آن ایمان داشته باشد، مشخص نماید. آنان بر اساس این اعتراف، با هیتلر و مسیحیان آلمانی به مخالفت برخاسته بودند. کلیسای معترف در کنار مسیحیان آلمانی، تشکیلات کلیسایی مستقلی را به وجود آورد.

  بیشتر بخوانید :   خطا در کتاب مقدس؟

در کلیسای معترف، کارل بارت  کسی بود که از نظر عقیدتی، رهبری مخالفت با مسیحیان آلمانی را در دست داشت. وی پیش از ایجاد جنبش نازیسم، الهیات طبیعی یا تلاش برای قرار دادن الهیات مسیحی بر بنیانی به جز کلام خدا را بزرگترین خطای الهیات نوین پروتستان معرفی کرده بود. در صورتی که این بنیان دیگر» فلسفهای مبهم می بود، این مباحثات الهیاتی به مباحثاتی انتزاعی و نه چندان مهم تبدیل می شدند. اما در این زمان، این بنیان، فلسفه نازیسم بود و این امر باعث می شد تا این مباحث الهیاتی به مسائلی حاد و سرنوشت ساز که پیامدهایی عملی نیز داشتند، تبدیل شوند. بارت به شکلی مستمر و مداوم علیه مسیحیان آلمانی سخن می گفت، اما موضع گیری های وی نه صرفا بر اساس مبانی سیاسی، بل بر اساس بنیانی الهیاتی انجام می شد که الهیات طبیعی را نادرست میدانست. مسیحیان آلمانی دیدگاه های بارت را مورد حمله قرار دادند، منتها این اقدام آنان، باعث شد تا عده بیشتری به بارت گوش فرادهند و با همدردی و علاقه به او گوش بسپارند.
 کشیشی به نام مارتین نیمول را به مخالفت با مسیحیان آلمانی برخاست. وی «اتحادیه اضطراری شبانان» را بنیان نهاد که بعدها به «کلیسای معترف» تبدیل شد. این عنوان، بدین جهت به اعضای این کلیسا داده شد، چون آنان اعتراف داشتند که عیسی مسیح خداوند و سرور کلیساست و اوست که باید آنچه را کلیسا باید به آن ایمان داشته باشد، مشخص نماید. آنان بر اساس این اعتراف، با هیتلر و مسیحیان آلمانی به مخالفت برخاسته بودند. کلیسای معترف در کنار مسیحیان آلمانی، تشکیلات کلیسایی مستقلی را به وجود آورد.
نخستین شورای کلیساهای معترف انجیلی آلمان در ماه مه ۱۹۳۴ در بارمن برگزار شد. این شورا، اعلامیه ای منتشر ساخت که بخش عمده آن توسط بارت تنظیم شده بود. این اعلامیه بر اساس اعلامیهای تدوین شده بود که در همان سال، بارت آن را تنظیم کرده و مورد پذیرش کلیساهای اصلاح شده آلمان قرار گرفته بود. «اعلامیه بارمن» از شش بند تشکیل یافته بود.
 
بند نخست، وجود هرگونه مکاشفه الهی دیگر را علاوه بر مکاشفه خدا که در کلام او در عیسی مسیح انجام شده بود، رد می کرد. «عیسی مسیح، آنگونه که در کتاب مقدس درباره او برای ما شهادت داده می شود، تنها کلام خداست که ما باید به او گوش بسپاریم و باید در زندگی و مرگ به او توکل کنیم و از او اطاعت نماییم.»
 
بند دوم، این نظر را که قلمروها و ساحتهایی از زندگی وجود دارند که تحت خداوندی عیسی مسیح نیستند برای مثال، سیاست، مردود می دانست. بند سوم، این نظر را رد می کرد که «کلیسا می تواند شکل پیام خود و ترتیبات و تشکیلات خود را مطابق برخی اعتقادهای ایدئولوژیکی و سیاسی غالب تغییر دهد.»
 
بند چهارم، این نظر را رد می کرد که کلیسا با پذیرش «اصل پیشوا» باید از نظام حکومتی نازیها پیروی کند. مطابق این اصل، جدا از عملکرد شبانان کلیساهای محلی، حاکمان مقتدر کلیسایی نیز باید از سوی حکومت تعیین شده، بر کلیسا فرمان رانند که این باور مسیحیان آلمان، مخالف با متی ۲۵ : ۲۵-۲۶ بود. بند پنجم، این عقیده را که سعی حکومت باید این باشد که با تبدیل شدن به یگانه نظم حاکم بر کل حیات بشری وظایف کلیسا را نیز در دست خود بگیرد، رد می کرد. همچنین این بند، مخالف با این نظریه بود که انجام دادن امور مربوط به حکومت نیز از وظایف کلیسا به شمار می آید تا «خود به یک نهاد حکومتی تبدیل گردد.»
 
بند ششم، این نظر را رد می کرد که مأموریت کلیسا می تواند مطیع اهداف دنیوی شود. در نهایت، شورای کلیساهای معترف اعلام کرد که این حقایق بنیانی الهیاتی را برای جلوگیری از انحراف کلیسای انجیلی آلمان تدوین کرده است. اعلامیه بارمن نتوانست کلیسای معترف را متحد سازد؛ زیرا بسیاری از لوتریها نمی توانستند تأثیر نیرومند آراء بارت را در این اعلامیه بپذیرند. کلیسای معترف در درون کلیسای آلمان جنبشی بود که پیوسته با سیاست های نازیها مخالفت می ورزید، اگرچه عملا تأثیر زیادی بر وضعیت حاکم بر جای نگذاشت. اعلامیه بارمن خارج از بطن شرایطی که در آن تدوین شده است، از نظر الهیاتی، اعلامیه ای مهم محسوب می شود.
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  نقش محوری صلیب
  شورای ترنت
  اعتراف نامه دوم لندن

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.