شفاعت حق کيست؟(2)
نويسنده:حجت الاسلام سيد محمد باقر علوي تهراني
آنچه از آيات پيرامون مسأله شفاعت گفتيم آياتي بود که صراحتاً ماده "شفاعت" و واژه"شفع" در آنها ذکر شده بود، يا به صورت"شافع"يا"شفيع" به هر نحوي صراحت در اين معنا داشتند، اما آيات ديگري هم هستند که صراحت در اين معنا ندارند، يعني از ماده وواژه "شفيع" استفاده نشده است، اما ما به کمک قرينه مي توانيم آن را حمل بر مسأله شفاعت کنيم. در اين ميان، من دو آيه را مثال مي زنم؛ يکي سوره مبارکه اسراء آيه 79«و من اليل فتهجد به نافلة لک عسي أن يبعثک ربک مقاماً محموداً» پيغمبرمن، تو واجب است مقداري از شب را به تهجد بپردازي يعني نماز شب بخواني، اگر نماز شب بر ما مستحب است بر وجود نازنين پيغمبر(ص) واجب است، و خداوند در مقابل اين عمل، تو را در صحراي قيامت به مقام محمود مبعوث مي کند."مقام محمود" از نظر لغت يعني "مقام پسنديده"، مرحوم امين الاسلام طبرسي صاحب کتاب ارزنده مجمع البيان، ذيل اين آيه اين طور مي فرمايند؛ «جميع مفسرين اسلامي اعم از شيعه و سني مي گويند مراد از "مقام محمود" مقام "شفاعت" پيغمبر است» پيغمبر(ص) در صحراي قيامت پرچم "لواءالحمد" را يعني پرچم"سپاس گذاري" به دست مي گيرد. اما چه کساني زير اين پرچم هستند؟ کساني که زير پرچم پيغمبر(ص)هستند همه ي پيامبران و انبياء زير اين پرچم قرار مي گيرند و بعد نوبت به ديگران مي رسد. مرحوم امين الاسلام مي فرمايد «همه توافق دارند که رسول خدا(ص)در صحراي قيامت اولين نفري است که در حق ديگران شفاعت مي کند و اولين کسي است که شفاعت ايشان پذيرفته مي شود.» بنابراين از «مقاماً محموداً» در آيه شريفه سوره مبارکه اسراء تلقي به مسأله شفاعت مي شود.
آيه دومي که از آن مسأله شفاعت فهميده مي شود ولي تصريحي در اين مطلب نشده سوره مبارکه ضحي آيه 4 و 5 «وللاخره خيرلک من الاولي»؛ پيغمبر ما، براي تو آخرت بهتر و شايسته تر است. دنيا گنجايش ظهور مقام تو را ندارد اما در آخرت مقام تو"کما هوحقه" به ظهور مي رسد. اما چگونه اين مقام به ظهور مي رسد؟ قرآن کريم مي فرمايد: «ولسوف يعطيک ربک فترضي» در صحراي قيامت آنقدر به تو عطا مي کنم، آنقدر به تو مي بخشم که تو از من راضي بشوي. حديث از امام باقر(ع) است، سلسله سند امام باقر(ع) از پدرشان، امام زين العابدين(ع)ايشان از عمويشان، محمد ابن حنفيه و ايشان از پدرشان اميرالمؤمنين (ع) نقل مي کنند: او در خدمت امير (ع)فرمود ما در خدمت پيغمبر(ص)بوديم، پيغمبر (ص) فرمودند به اينکه:"هنگاميکه روز قيامت به پا مي شود، خداوند به استناد اين آيه «ولسوف يعطيک ربک فترضي» به من عطا مي کند و مي بخشد، اما اين بخشش خيلي مهم نيست يک جمله اي را خداوند به من مي گويد، که «ارضيت يا محمد» بعد از آن همه بخشش که به من مي کند تازه از من سؤال مي کند«ارضيت»راضي شدي؟ من هم عرض مي کنم که«رضيت رضيت» راضي شدم، راضي شدم." شما مي دانيد که «رحمه ي للعالمين» چه زمان راضي مي شود؟ در جواب عرض مي کنم؛ خداوند در سوره ي انبياء آيه 107 مي فرمايد: «و ماأرسلناک الا رحمه ي للعالمين»(کسي که رحمت است براي تمام عوالم وجود، محاسبه کنيد چگونه راضي مي شود؟ بعد در ادامه حديث مي فرمايد به اينکه اميرالمؤمنين(ع) روي به اصحابشان کردند و فرمودند: آيا به نظر شما اميدوار کننده ترين و اميد بخش ترين آيات قرآن آيه شريفه «قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله»(سوره ي زمر/53)است؟ «اي کساني که زياده روي کرديد و به خودتان ظلم کرديد، از رحمت خدا مأيوس نشويد»، آيا اين آيه است؟ گفتند:بله يا اميرالمؤمنين(ع) به نظر ما اميد بخش ترين آيه قرآن، اين آيه است. امير(ع) فرمود: لکن ما اهل بيت اميد بخش ترين آيه قرآن را «ولسوف يعطيک ربک فترضي» مي دانيم.(بحارالانوار ج8ص57).
و شما مي دانيد"اهل البيت ادري بما في البيت" آنهايي که در خانه هستند مي دانند که در خانه چه خبر است؛ يعني تشخيص اميرالمؤمنين(ع) براي ما موجه است، ايشان فرمودند اميدوار کننده ترين آيه همين آيه «ولسوف»است که اين هم با استناد روايات از اميرالمومنين علي (ع)ظهور در مسأله شفاعت دارد.
در بحث شفاعت بيان اين نکته را ضروري مي دانم و آن اينکه دين مبين اسلام يک دين کامل است و به سند قرآني؛ سوره آل عمران آيه 85«و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه»اگر کسي غير از اسلام را انتخاب کرد از او قبول نمي کنند، اينکه عرض کرديم دين اسلام کاملترين دين است، با توجه به معرفي که خداوند از رسولش دارند که:"اي رسول ما، تو پيغمبر بشيرو نذير هستي،" هم بايد به مردم بشارت بدهي و هم به مردم هشدار بدهي «بشيراً و نذيراً»(سبأ/28)سيستم کاري تو همين است که مردم را به رحمت من اميدوار کني و هم به آنها در مورد غضب من هشدار بدهي. حالا اگر ما بحث شفاعت را مطرح مي کنيم؛ بحث شفاعت ايجاد يأس و نااميدي نمي کند چون از مظاهر رحمت خداوند است، شفاعت اميد است، بحث شفاعت ايجاد اميد و انگيزه مي کند؛ يعني انسان اگر به خوبي نتوانست به توبه تمسک کند، در صورتي که شرايط شفاعت را داشته باشد، به شفاعت دل خوش مي کند و مي گويد: از اين به بعد من خوب مي شوم اگر توبه من نسبت به گذشته واقعي نبود، ان شاء الله شفاعت اولياء الهي دست من را مي گيرد لذا دليل ندارد که نااميد شوم و کار را از آنچه که هست بدتر کنم. پس بحث شفاعت بحث ايجاد اميد و انگيزه در دل توده هاي گناهکار است که روزنه اي از براي اصلاح داشته باشند. اما چيزي که عرض مي کنم اين است که؛ درست است که رحمت خداوند در قيامت به غير حساب(1)شامل حال افراد مي شود اما محال است بدون حساب (2)شامل حال کسي بشود، به اين مطلب بايد دقت کرد؛ اصلاً نظام خداوند بي حساب و کتاب نيست، به غير حساب خداوند شفاعت را شامل حال ديگران مي کند اما بدون حساب اين کار را انجام نمي دهد، چون خداوند موجودي است حکيم وموجود حکيم کار بي حساب و کتاب انجام نمي دهد بنابراين تعاليم دين اسلام استوار براين دو محور است همچنانکه جناب لقمان به فرزندش فرمود: «پسرم وقتي مي خواهي نزد خداوند بروي آنگونه کار کن که اگر تمام اعمال ثقلين را با خود ببري تو را رد مي کنند، و باز درمحضر خدا آنچنان باشد و به رحمت خداوند آنچنان اميدوار باش که اگر گناه ثقلين را هم بردي، هر آئينه تو را مي بخشند.» يعني قرار دادن بنده در بين يک سيستم"خوف و رجا"،نه از يک جهت فقط بايد "نذير" بود که مردم از رحمت خدا مأيوس بشوند و نه از طرف ديگر دائماً "بشير"بود که مردم آنچنان اميدوار بشوند که فکر کنند که حتماً بخشيده مي شوند. بنابراين لازم نيست زحمت بکشند چون بالاخره بخشيده مي شوند، نه، اينطوري نيست بايد اين دو تاعنصر باهم رعايت شود.
ما در بحث بعدي به اين موضوع مي پردازيم که چه کارهايي باعث مي شود که شفاعت شامل حالمان شود؟
آيه دومي که از آن مسأله شفاعت فهميده مي شود ولي تصريحي در اين مطلب نشده سوره مبارکه ضحي آيه 4 و 5 «وللاخره خيرلک من الاولي»؛ پيغمبر ما، براي تو آخرت بهتر و شايسته تر است. دنيا گنجايش ظهور مقام تو را ندارد اما در آخرت مقام تو"کما هوحقه" به ظهور مي رسد. اما چگونه اين مقام به ظهور مي رسد؟ قرآن کريم مي فرمايد: «ولسوف يعطيک ربک فترضي» در صحراي قيامت آنقدر به تو عطا مي کنم، آنقدر به تو مي بخشم که تو از من راضي بشوي. حديث از امام باقر(ع) است، سلسله سند امام باقر(ع) از پدرشان، امام زين العابدين(ع)ايشان از عمويشان، محمد ابن حنفيه و ايشان از پدرشان اميرالمؤمنين (ع) نقل مي کنند: او در خدمت امير (ع)فرمود ما در خدمت پيغمبر(ص)بوديم، پيغمبر (ص) فرمودند به اينکه:"هنگاميکه روز قيامت به پا مي شود، خداوند به استناد اين آيه «ولسوف يعطيک ربک فترضي» به من عطا مي کند و مي بخشد، اما اين بخشش خيلي مهم نيست يک جمله اي را خداوند به من مي گويد، که «ارضيت يا محمد» بعد از آن همه بخشش که به من مي کند تازه از من سؤال مي کند«ارضيت»راضي شدي؟ من هم عرض مي کنم که«رضيت رضيت» راضي شدم، راضي شدم." شما مي دانيد که «رحمه ي للعالمين» چه زمان راضي مي شود؟ در جواب عرض مي کنم؛ خداوند در سوره ي انبياء آيه 107 مي فرمايد: «و ماأرسلناک الا رحمه ي للعالمين»(کسي که رحمت است براي تمام عوالم وجود، محاسبه کنيد چگونه راضي مي شود؟ بعد در ادامه حديث مي فرمايد به اينکه اميرالمؤمنين(ع) روي به اصحابشان کردند و فرمودند: آيا به نظر شما اميدوار کننده ترين و اميد بخش ترين آيات قرآن آيه شريفه «قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله»(سوره ي زمر/53)است؟ «اي کساني که زياده روي کرديد و به خودتان ظلم کرديد، از رحمت خدا مأيوس نشويد»، آيا اين آيه است؟ گفتند:بله يا اميرالمؤمنين(ع) به نظر ما اميد بخش ترين آيه قرآن، اين آيه است. امير(ع) فرمود: لکن ما اهل بيت اميد بخش ترين آيه قرآن را «ولسوف يعطيک ربک فترضي» مي دانيم.(بحارالانوار ج8ص57).
و شما مي دانيد"اهل البيت ادري بما في البيت" آنهايي که در خانه هستند مي دانند که در خانه چه خبر است؛ يعني تشخيص اميرالمؤمنين(ع) براي ما موجه است، ايشان فرمودند اميدوار کننده ترين آيه همين آيه «ولسوف»است که اين هم با استناد روايات از اميرالمومنين علي (ع)ظهور در مسأله شفاعت دارد.
در بحث شفاعت بيان اين نکته را ضروري مي دانم و آن اينکه دين مبين اسلام يک دين کامل است و به سند قرآني؛ سوره آل عمران آيه 85«و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه»اگر کسي غير از اسلام را انتخاب کرد از او قبول نمي کنند، اينکه عرض کرديم دين اسلام کاملترين دين است، با توجه به معرفي که خداوند از رسولش دارند که:"اي رسول ما، تو پيغمبر بشيرو نذير هستي،" هم بايد به مردم بشارت بدهي و هم به مردم هشدار بدهي «بشيراً و نذيراً»(سبأ/28)سيستم کاري تو همين است که مردم را به رحمت من اميدوار کني و هم به آنها در مورد غضب من هشدار بدهي. حالا اگر ما بحث شفاعت را مطرح مي کنيم؛ بحث شفاعت ايجاد يأس و نااميدي نمي کند چون از مظاهر رحمت خداوند است، شفاعت اميد است، بحث شفاعت ايجاد اميد و انگيزه مي کند؛ يعني انسان اگر به خوبي نتوانست به توبه تمسک کند، در صورتي که شرايط شفاعت را داشته باشد، به شفاعت دل خوش مي کند و مي گويد: از اين به بعد من خوب مي شوم اگر توبه من نسبت به گذشته واقعي نبود، ان شاء الله شفاعت اولياء الهي دست من را مي گيرد لذا دليل ندارد که نااميد شوم و کار را از آنچه که هست بدتر کنم. پس بحث شفاعت بحث ايجاد اميد و انگيزه در دل توده هاي گناهکار است که روزنه اي از براي اصلاح داشته باشند. اما چيزي که عرض مي کنم اين است که؛ درست است که رحمت خداوند در قيامت به غير حساب(1)شامل حال افراد مي شود اما محال است بدون حساب (2)شامل حال کسي بشود، به اين مطلب بايد دقت کرد؛ اصلاً نظام خداوند بي حساب و کتاب نيست، به غير حساب خداوند شفاعت را شامل حال ديگران مي کند اما بدون حساب اين کار را انجام نمي دهد، چون خداوند موجودي است حکيم وموجود حکيم کار بي حساب و کتاب انجام نمي دهد بنابراين تعاليم دين اسلام استوار براين دو محور است همچنانکه جناب لقمان به فرزندش فرمود: «پسرم وقتي مي خواهي نزد خداوند بروي آنگونه کار کن که اگر تمام اعمال ثقلين را با خود ببري تو را رد مي کنند، و باز درمحضر خدا آنچنان باشد و به رحمت خداوند آنچنان اميدوار باش که اگر گناه ثقلين را هم بردي، هر آئينه تو را مي بخشند.» يعني قرار دادن بنده در بين يک سيستم"خوف و رجا"،نه از يک جهت فقط بايد "نذير" بود که مردم از رحمت خدا مأيوس بشوند و نه از طرف ديگر دائماً "بشير"بود که مردم آنچنان اميدوار بشوند که فکر کنند که حتماً بخشيده مي شوند. بنابراين لازم نيست زحمت بکشند چون بالاخره بخشيده مي شوند، نه، اينطوري نيست بايد اين دو تاعنصر باهم رعايت شود.
ما در بحث بعدي به اين موضوع مي پردازيم که چه کارهايي باعث مي شود که شفاعت شامل حالمان شود؟
پي نوشت :
1-به غير حساب:يعني وقتي شامل شد ديگر حد و مرز کمي ندارد
2-بدون حساب:يعني بدون دليل محال است