راز بيان اوصاف امام مهدى عليه السـلام در روايـات
راز و رمز و جهت بيان او صاف و نشانه هاى امام مهدى عليه السـلام در روايـات چـيست ؟ و چراپيامبر و امامان معصوم عليهم السلام تا اين درجه به اين نكته سازنده توجه كرده اند؟
در پاسخ اين پرسش ، مى توان به نكات ذيل توجه كرد:
1 ـ بـا تحقق يافتن اين نشانه ها با انطباق اين اوصاف در وجود گرانمايه حضرت مهدى عليه السلام به هنگامه ظهور،همه شك و ترديدها برداشته مى شود و مردم منتظر ظهور آن حـضـرت ، در اوج يـقـيـن و ايمان و آگاهى ، او را خواهند شناخت و با وجود انبوه نشانه ها و تـحـقـق صـفات در وجود گرامى او، ديگر فرصتى براى صاحبان دلهاى بيمار نمى ماند كـه در مـورد آن حـضـرت تـرديـد كـنـنـد يـا بـذر تـرديد بيفشانند و حجت قطعى و ترديد نـاپـذيـرى كـه گـريـبـان آنـان را مى گيرد و دربهاى شك و چون و چرا را به روى آنان مسدود مى سازد، آنان را به پذيرش حقيقت ناگزيرمى سازد.
2 ـ خداى جهان آفرين مى دانست كه شمار بسيارى از گمراهان و پيروان شيطان رانده شده ، بـه دروغ و دجـالگـرى ونـيرنگ و افترا، ادعاى مهدويت مى كنند، به همين جهت خداوند اين نـشـانـه هـاى مـهـم را كـه هـرگز در جهان پديدار نگشته است ، از نشانه هاى قطعى ظهور حـضـرت مـهـدى عـليـه السـلام قـرار داد تـا مـردم آگـاه و بـيـدار دل بـاآگـاهـى بـرايـن نـشـانـه هـا، نـه تـنـهـا فـريـب ابـاطـيـل گـمـراهـان و و سـوسـه هـاى شـيـطـانـهـا را نـخورند، بلكه همين نشانه ها، ادعاى بـاطـل ودروغـيـن مـدعـيـان مـهدويت را با شكست و رسوايى از ميدان بدر كنند و ميدانى براى دجالگرى آنان نگذارند.
هـنـگـامـى كـه بـه تـاريـخ اسـلام و مـسـلمـانـان مـراجـعـه مى كنيم ، گروهى از گمراهان و بـاطـل گـرايان را مى يابيم كه به دروغ و دجالگرى ادعاى مهدويت نمودند، اما همه آنان فـاقـد اين نشانه ها و اوصاف بودند و علاماتى كه در انبوه روايات براى حضرت مهدى عليه السلام ترسيم گرديده در آنها فراهم نبود.
بـرخـى از آنـان قـلمـرو قـيـامـشـان مـحـدود، از نـظـر زمـان ، كـوتاه مدت و فاقد شرايط و عـوامل لازم بودند و نتوانستند شهر و روستايى را هم از عدالت و دادگرى لبريز سازند تـا چـه رسـد كـه كـران تـا كـران زمـيـن و زمـان را از عدالت و دادگرى ، لبريز نمايند. بـسـيـارى از ايـن مـدعيان دروغين صلاح و اصلاحگرى و مهدويت ، در ادعاى دروغين خويش با شكست روبرو شدند و جز برخى ساده لوحان ، كسى از آنان پيروى نكرد، از اينرو ثمره كـارشان شكست بود و به فرارروى آورند و پيروان ساده لوح خويش را به بدبختيها و رنـجـهـا كـشـانـدنـد و نـفـريـن تـاريـخ را بـراى خـود خـريـدنـد و مـايه تمسخر مجالس و محافل گشتند.
منبع: www.ghadeer.org /س
در پاسخ اين پرسش ، مى توان به نكات ذيل توجه كرد:
1 ـ بـا تحقق يافتن اين نشانه ها با انطباق اين اوصاف در وجود گرانمايه حضرت مهدى عليه السلام به هنگامه ظهور،همه شك و ترديدها برداشته مى شود و مردم منتظر ظهور آن حـضـرت ، در اوج يـقـيـن و ايمان و آگاهى ، او را خواهند شناخت و با وجود انبوه نشانه ها و تـحـقـق صـفات در وجود گرامى او، ديگر فرصتى براى صاحبان دلهاى بيمار نمى ماند كـه در مـورد آن حـضـرت تـرديـد كـنـنـد يـا بـذر تـرديد بيفشانند و حجت قطعى و ترديد نـاپـذيـرى كـه گـريـبـان آنـان را مى گيرد و دربهاى شك و چون و چرا را به روى آنان مسدود مى سازد، آنان را به پذيرش حقيقت ناگزيرمى سازد.
2 ـ خداى جهان آفرين مى دانست كه شمار بسيارى از گمراهان و پيروان شيطان رانده شده ، بـه دروغ و دجـالگـرى ونـيرنگ و افترا، ادعاى مهدويت مى كنند، به همين جهت خداوند اين نـشـانـه هـاى مـهـم را كـه هـرگز در جهان پديدار نگشته است ، از نشانه هاى قطعى ظهور حـضـرت مـهـدى عـليـه السـلام قـرار داد تـا مـردم آگـاه و بـيـدار دل بـاآگـاهـى بـرايـن نـشـانـه هـا، نـه تـنـهـا فـريـب ابـاطـيـل گـمـراهـان و و سـوسـه هـاى شـيـطـانـهـا را نـخورند، بلكه همين نشانه ها، ادعاى بـاطـل ودروغـيـن مـدعـيـان مـهدويت را با شكست و رسوايى از ميدان بدر كنند و ميدانى براى دجالگرى آنان نگذارند.
هـنـگـامـى كـه بـه تـاريـخ اسـلام و مـسـلمـانـان مـراجـعـه مى كنيم ، گروهى از گمراهان و بـاطـل گـرايان را مى يابيم كه به دروغ و دجالگرى ادعاى مهدويت نمودند، اما همه آنان فـاقـد اين نشانه ها و اوصاف بودند و علاماتى كه در انبوه روايات براى حضرت مهدى عليه السلام ترسيم گرديده در آنها فراهم نبود.
بـرخـى از آنـان قـلمـرو قـيـامـشـان مـحـدود، از نـظـر زمـان ، كـوتاه مدت و فاقد شرايط و عـوامل لازم بودند و نتوانستند شهر و روستايى را هم از عدالت و دادگرى لبريز سازند تـا چـه رسـد كـه كـران تـا كـران زمـيـن و زمـان را از عدالت و دادگرى ، لبريز نمايند. بـسـيـارى از ايـن مـدعيان دروغين صلاح و اصلاحگرى و مهدويت ، در ادعاى دروغين خويش با شكست روبرو شدند و جز برخى ساده لوحان ، كسى از آنان پيروى نكرد، از اينرو ثمره كـارشان شكست بود و به فرارروى آورند و پيروان ساده لوح خويش را به بدبختيها و رنـجـهـا كـشـانـدنـد و نـفـريـن تـاريـخ را بـراى خـود خـريـدنـد و مـايه تمسخر مجالس و محافل گشتند.
منبع: www.ghadeer.org /س