روزهای زیبای اعتکاف!

لحظات اعتکاف را از دست ندهیم( بخش سوم)

اگر هدفمان بندگی و جلب رضایت پروردگار بود، بدانیم که هدفمان را درست برگزید هایم؛ چراکه خداوند در کتاب خود، هدف از خلقت را بندگی معرفی می کند: خداوند ما را آفریده است تا بندگی را تحقق بخشیم و در راه، مستدام بمانیم و به قرب او برسیم.
سه‌شنبه، 28 اسفند 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: کبری خدابخش دهقی
موارد بیشتر برای شما
لحظات اعتکاف را از دست ندهیم( بخش سوم)
لحظات اعتکاف را از دست ندهیم( بخش سوم)
هدف از حضور در مراسم اعتکاف چیست؟
 این پرسش را نه فقط در اینجا، بلکه همیشه در ذهن داشته باشیم که هدف از کاری که می کنیم، چیست؟ اگر هدفمان بندگی و جلب رضایت پروردگار بود، بدانیم که هدفمان را درست برگزید هایم؛ چراکه خداوند در کتاب خود، هدف از خلقت را بندگی معرفی می کند: خداوند ما را آفریده است تا بندگی را تحقق بخشیم و در راه، مستدام بمانیم و به قرب او برسیم. وجود پیامبران و ائمه (ع) و حتی طبیعت و صناعت، همه وهمه، برای عبودیتِ شایسته تر است. پس هدف از اعتکاف را چه می توانیم بگوییم، جز عبودیت؟! در واقع اعتکاف به معنای «انقطاع از خلق » و «توبه کردن به سوی خدا » است؛ به منظور اینکه در پاسی از عمر، ذهنمان را از افکار گوناگون تخلیه کنیم و برخی از خواسته های نفسانی و حتی بعضی کارهای حلال را بر خود حرام کنیم. وقتی در جامۀ معتکف، گرفتاری های روزمرۀ زندگی را کنار می گذاریم و شب و روز را در خانۀ خدا، فقط برای اُنس و راز و نیاز با خداوند متعال سپری می کنیم، فرصت فراغتی برای عبادت و عبودیت به وجود آورده ایم. اعتکاف شبیه احرامی است که مُحرم در مکه می بندد و با احرام، کارهایی بر او واجب و کارهایی بر او حرام می شود و باید براساس آ نها عمل کند.
در برخی مسائل هم اگر مرتکب حرامی شد، باید کفاره دهد و نباید توجه به خود داشته باشد. درحقیقت، اعتکاف نوعی احرام بستن در خانۀ خداست و با غفلت و بی توجهی شروع نمی شود. معتکف باید متوجه این مطلب باشد که آمده است تا اعتکاف کند و این گونه است که به حقیقت، احرام می بندد. هرچند لباس او مثل حاجیان نیست؛ اما احرامش از جهاتی مهم تر از احرام آنان است؛ زیرا در واقع در داخل خانۀ خدا )مسجد( محرِم می شود و اجازه ندارد از محدودۀ داخل مسجد خارج شود. اینکه گفته شده است اعتکاف در مسجد جامع صورت گیرد، غیر از فضیلتش، جنبۀ دیگری نیز دارد: منظور این است که معتکف در عین درک فضیلت حضور در مسجد جامع، با انسانهای مؤمن نیز ارتباط داشته باشد و با ایشان محشور باشد. پس اعتکاف حرکتی نفسانی و در مسیر تربیت نفس است و با مهم ترین مقام که مقام اراده است، شروع می شود و معتکف به واسطۀ اعتکاف، ارادۀ خود را قوی می کند؛ به گون های که می تواند از همۀ جهات دیگر دور شود و به سوی خدا بیاید و غرق عبادت شود. این تربیت نفس، با ارادۀ خود معتکف محقق شده است.[1]
 
بهانۀ دعوت
چرا به اعتکاف آمد هایم؟ یعنی خدا چرا به ما توفیق داده و ما را به خانه اش راه داده است؟ به هر خانه ای باید با اجازه وارد شد و بسیاری از معتکفان به صورت پیدا و پنهان از همین اجازه برخوردارند. همین که آمده اند، دلیل اجازه یافتن آنهاست؛ مگر آنکه به  قصد خیری نیامده باشند و نیت های بد که کمتر در میان معتکفان پیدا می شود، آنها را به این وادی کشانده باشد. این دسته از افراد، معمولاً بهرۀ چندانی هم نمی برند. شاید به این دلیل توفیق یافته ایم که خدای مهربان خواسته است ما را به خود نزدیکتر کند و اندک عبادت ما را که خود به ما توفیق داده است، مایۀ این احسان قرار داده است و می خواهد در جای مناسب به ما جایزه بدهد تا با عبادتی ارزان، سودی هنگفت حاصل کنیم؛ البته اگر بتوانیم قیمتش را حفظ کنیم. شاید به این سبب بار یافته ایم که خداوند متعال دیده است، درحال ازدست رفتن هستیم و اگر ما را به خانۀ خود نبرد و مشمول لطف و مرحمتش نکند، دیگر برایمان امیدی نیست و خود را در تباهی ها نابود می کنیم. از بس بدی کرده ایم و به خود غرّه ایم، خواسته است کسانی از ما بهتر را در این اعتکاف نشانمان دهد تا به نامقداریِ خود پی ببریم و با دیدن افراد باصفا در اطراف خود، فروتنی ورزیم و این تصور که ما هم آدم حسابی هستیم، از یادمان برود. شاید آمده ایم تا از دست دشمنان دوست نما رهایی یابیم. اینکه از دست دوستان بد نجات یابیم، بسیار مهم تر از آن است که با دوستان خوب دست بدهیم. شاید این غیبت سه روزه بتواند رفاقت های ناجوری را از بین ببرد. براساس فرمودۀ رسول خدا (ص)، حضرت موسی (ع) پس از سه روز گفت وگو با خداوند منان، دیگر تحمل گفت وگو با کسی را نداشتند و از صدای مردم مشمئز می شدند.[2] شاید خداوند متعال می خواهد الگویی از مؤمنی باصفا در اختیار دیگر مؤمنان قرار دهد و ما را درس آموز اخلاص و تقوا برای دیگران قرار دهد که البته چقدر بعید است! برای گویندۀ این کلمات محال است؛ ولی برای شما خوانندۀ خوب هم اگر محتمل است، به خود نگیرید؛ چر اکه خداوند متعال از کمترین خوبی بندگانش درسی برای خوبان و الگویی برای مشتاقان به دست می دهد. این از خوبی اوست. ما باید به فکر کاستی هایمان باشیم.
خدا کند که برای دیگران هم مفید باشیم. دعوتمان به اعتکاف، شاید برای این باشد که ما را از قعر ناامیدی ها خارج کند و آثار زمزمه های شوم شیطان را که مدام در گوش ما خوانده است «تو آدم نمی شوی و خدا تو را تحویل نمی گیرد » ، از بین ببرد تا معلوم شود که خدایی مهربان داریم که هنوز هوای ما را دارد و می توانیم به عنوان مهمان خاص، به خانه اش راه یابیم.
شاید خداوند رحمان خواسته است ما را از عالم ناسپاسی که در متن درگیریها و مشکلات برایمان پیش آمده است، نجات دهد. گاهی خدا به جای برطرف کردن مشکلات بندگان خود که رشدشان در آن نهفته است، فرصت تنفس می دهد و با غرق کردنشان در عبادت، به آنها نیروی مقاومت عنایت می کند. شاید این آخرین فرصت حرکت ما به سوی خدا باشد و خداوند رئوف خواسته است ما را در آخرین مرتبه امتحان کند: آیا به سوی او باز خواهیم گشت؟ آیا در روند زندگی خود تغییری ایجاد خواهیم کرد؟ آیا این آخرین فرصت بیداری را پاس خواهیم داشت؟ شاید هم واقعاً این آخرین فرصت حیات ما باشد، نه آخرین فرصت حرکت! اصلاً شاید به علتش نباید نگاه کنیم و باید خود را میان خوف و رجا رها سازیم و به او بسپاریم و علت این توفیق را در آن دنیا از او بپرسیم و او پاسخ را نشانمان دهد. به هرحال می خواستم بگویم بیاییم از همین اول، عجب و غرور را که همزاد خوبی هاست، از خودمان دور کنیم و عبادتمان را نابود نکنیم؛ چون هر احتمالی برای علت حضور ما تصورشدنی است.[3].
 نویسنده: کبری خدابخش

پی نوشت ها:
[1] - مؤسسۀ ایمان ماندگار، اعتکاف نیکان، ص ۵۳ و ۵۴.
[2] - محمدبن علی بن بابویه قمی )شیخ صدوق(، الخصال، ج ۲، ص ۶۴۲؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۳ ، ص ۳۴۴
[3] - علی رضا پناهیان، شکوه امر خدا، ص ۲۱تا ۲۵.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.