تا حالا شده با خودت صادق باشی؟ یعنی واقعاً همان چیزی باشی که حقیقت وجودت هست، نه آن چیزی که وانمود می کنی؟
صداقت یک صفت انسانی است که خداوند جزو فطرت هر کس قرار داده و این فطرت از خصوصیات خود خداوند است. صداقت از طرف خدا به بنده های خوب و پاک، هدیه داده شده است و همه ی انسان ها آن را دوست دارند؛ حتّی کسانی که گناهکارند.
شاید پیش خودت فکر می کنی چطور می شود یک انسان گناهکار صداقت را دوست داشته باشد، درحالی که خودش از آن بویی نبرده است؛ اما این را بدان که همه ی انسان ها صداقت را در وجودشان دارند، گناهکار یا بی گناه؛ فقط گاهی اوقات پا می گذارند روی خوبی ها و آنوقت است که صداقت برایشان کمرنگ و شاید ناپدید می شود.
همیشه مراقب صداقت وجودت باش و اگر خدای نکرده روزی به این مرحله رسیدی که صداقت در وجودت کمرنگ شد، آن روز وقتی است که درون و بیرون روحت با هم متفاوت شده است؛ یعنی اینکه نمی توانی صادق باشی حتّی با خودت و در حقیقت آن چیزی نیستی که وانمود می کنی.
پس بیا و سعی کن خودت باشی؛ خودِ خودت که چیزی غیر از آن نیستی. تظاهر را کنار بگذار و به خاطر دیگران، وجودت را فراموش نکن. خودت باش تا بتوانی راهت را درست پیدا کنی. اعتماد به نفس داشته باش و سعی کن به ضعف های درونی ات پی ببری و آنها را همانطور که دوست داری ترمیم کنی. نقاب دست سازی را که بر چهره زده ای، از صورتت بردار و اجازه بده همان چیزی باشی که هستی.
راه خوبِ دیگر این است که تکّه کاغذی برداری و صادقانه بنویسی بدون اینکه خودت را گول بزنی. وقتی همه چیز را شفاف و بدون هیچ دروغی روشن کردی، حالا میتوانی به همان جایی برسی که می خواهی. می توانی پرواز کنی و به آرزوهایت برسی، باران باشی و بباری، رود باشی و جاری شوی، دانه باشی و رشد کنی.
وقتی وجود دروغینت را از بین بردی، تازه با خودت تصمیم می گیری از صفر شروع کنی و افسوس می خوری که چرا تا به حال خودم نبوده ام.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اَلصدقُ اقوی دَعائِمِ الایمانِ»؛ راستی، قویترین رکن ایمان است. این سخن مولا را الگوی رفتارت قرار بده و با خیالی آسوده به مقصد و هدفت فکر کن و برای رسیدن به آن ها همّت پیشه کن.
صداقت یک صفت انسانی است که خداوند جزو فطرت هر کس قرار داده و این فطرت از خصوصیات خود خداوند است. صداقت از طرف خدا به بنده های خوب و پاک، هدیه داده شده است و همه ی انسان ها آن را دوست دارند؛ حتّی کسانی که گناهکارند.
شاید پیش خودت فکر می کنی چطور می شود یک انسان گناهکار صداقت را دوست داشته باشد، درحالی که خودش از آن بویی نبرده است؛ اما این را بدان که همه ی انسان ها صداقت را در وجودشان دارند، گناهکار یا بی گناه؛ فقط گاهی اوقات پا می گذارند روی خوبی ها و آنوقت است که صداقت برایشان کمرنگ و شاید ناپدید می شود.
همیشه مراقب صداقت وجودت باش و اگر خدای نکرده روزی به این مرحله رسیدی که صداقت در وجودت کمرنگ شد، آن روز وقتی است که درون و بیرون روحت با هم متفاوت شده است؛ یعنی اینکه نمی توانی صادق باشی حتّی با خودت و در حقیقت آن چیزی نیستی که وانمود می کنی.
پس بیا و سعی کن خودت باشی؛ خودِ خودت که چیزی غیر از آن نیستی. تظاهر را کنار بگذار و به خاطر دیگران، وجودت را فراموش نکن. خودت باش تا بتوانی راهت را درست پیدا کنی. اعتماد به نفس داشته باش و سعی کن به ضعف های درونی ات پی ببری و آنها را همانطور که دوست داری ترمیم کنی. نقاب دست سازی را که بر چهره زده ای، از صورتت بردار و اجازه بده همان چیزی باشی که هستی.
راه خوبِ دیگر این است که تکّه کاغذی برداری و صادقانه بنویسی بدون اینکه خودت را گول بزنی. وقتی همه چیز را شفاف و بدون هیچ دروغی روشن کردی، حالا میتوانی به همان جایی برسی که می خواهی. می توانی پرواز کنی و به آرزوهایت برسی، باران باشی و بباری، رود باشی و جاری شوی، دانه باشی و رشد کنی.
وقتی وجود دروغینت را از بین بردی، تازه با خودت تصمیم می گیری از صفر شروع کنی و افسوس می خوری که چرا تا به حال خودم نبوده ام.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اَلصدقُ اقوی دَعائِمِ الایمانِ»؛ راستی، قویترین رکن ایمان است. این سخن مولا را الگوی رفتارت قرار بده و با خیالی آسوده به مقصد و هدفت فکر کن و برای رسیدن به آن ها همّت پیشه کن.
نویسنده: نعیمه جلالی نژاد