پیغمبر (ص) فرمود: «صبر نصف ایمان است» و نیز فرمود: «نسبت صبر و ایمان نسبت سر و بدن است» زیرا که صبر به معنى خوددارى و تسلط بر نفس است و منظور از ایمان همین فایده است. اشخاصى که داراى صبر و ثبات و استقامت باشند، داراى شخصیت بزرگ اخلاقى و عظمت روحى خواهند بود. اگر شخص در هنگام رو آوردن ناملایمات از قبیل فقر و مرض و جنگ نتواند صبر کند، خود را پست و زبون [کرده] و شخصیت خود را از دست خواهد داد. یکى از اسرار موفقیت حسین (ع) در منظور مقدس خود صبر و استقامتى است که زنان و فرزندان آن حضرت از خود بروز دادند. چه بسا اشخاصى که کارهاى بزرگ انجام داده اند اما پس از آنها فرزندان و اخلافشان زحمات آنها را به هدر داده اند. اما از زنان و فرزندان حسین و زنان یاورانش که در حدود شصت نفر بودند و انواع مصیبتها و سختیها دیدند یک کلمه سست یا رفتار مخالف اخلاق دیده نشد و این خود بزرگترین دلیل بر ایمان محکم و تقوا و فضیلت این خانواده است. سید الشهداء علیه السلام در مواقع مختلف زن و فرزندان را امر به صبر فرمود. همت مردانه زینب (س)، شب یازدهم- که بعضى کودکان مفقود شده بودند- براى جمع آورى اطفال و همچنین بیانات زینب خطاب به امام زین العابدین (ع)، روز یازدهم هنگام عبور بر قتلى و نان و خرما از دست کودکان گرسنه گرفتن و افکندن و گفتنِ این که صدقه بر ما حرام است، مقام صبر و قوّت روح و عظمت اخلاقى زینب را ثابت مىکند. در کوفه خطبه خواند که مانند پدرش على دادِ شهامت روح و فصاحت بیان داد. در مجلس یزید نیز پس از آن که یزید اشعارى مبنى بر حس انتقام جویى خواند، زینب خطابه مفصلى ایراد کرد که یزید از جواب عاجز ماند. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (حکمتها و اندرزها(1 و 2))، 1377ش، ج22، صص 380-379 با تلخیص).
حکایت شخصیت حضرت زینب (س) پس از بیست و دو روز اسارت از زبان امام سجاد (ع)
در حماسه حسینى آن کسى که بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینى بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش زینب (س) بود. راستى که موضوع عجیبى است: زینب با آن عظمتى که از اول داشته است- و آن عظمت را در دامن زهرا (س) و از تربیت على (ع) به دست آورده بود- در عین حال زینبِ بعد از کربلا با زینب قبل از کربلا متفاوت است، یعنى زینب بعد از کربلا یک شخصیت و عظمت بیشترى دارد. امام زین العابدین (ع) فرمود: ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را به یک زنجیر بسته بودند که یک سر زنجیر به بازوى من و سر دیگر آن به بازوى عمهام زینب بسته بود. مىگویند تاریخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و دو روز از اسارت زینب گذشته است؛ بیست و دو روز رنج متوالى کشیده است که با این حال او را وارد مجلس یزید بن معاویه مى کنند، یزیدى که کاخ اخضر او (یعنى کاخ سبزى که معاویه در شام ساخته بود) آنچنان بارگاه مجلّلى بود که هرکس با دیدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را مىباخت. بعضى نوشتهاند که افراد مى بایست از هفت تالار مى گذشتند تا به آن تالار آخرى مىرسیدند که یزید روى تخت مزیّن و مرصّعى نشسته بود و تمام اعیان و اشراف و اعاظم سفراى کشورهاى خارجى نیز روى کرسیهاى طلا یا نقره نشسته بودند. در چنین شرایطى این اسرا را وارد مىکنند و همین زینب اسیر رنجدیده و رنج کشیده، در همان محضر چنان موجى در روحش پیدا شد و چنان موجى در جمعیت ایجاد کرد که یزیدِ معروف به فصاحت و بلاغت را لال کرد. یزید شعرهاى ابن زبعرى را با خودش مىخوانَد و به چنین موقعیتى که نصیبش شده است افتخار مىکند. امام زین العابدین (ع) فرمود: ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را به یک زنجیر بسته بودند که یک سر زنجیر به بازوى من و سر دیگر آن به بازوى عمهام زینب بسته بود. مىگویند تاریخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و دو روز از اسارت زینب گذشته است؛ بیست و دو روز رنج متوالى کشیده است که با این حال او را وارد مجلس یزید بن معاویه مى کنندزینب فریادش بلند مىشود: اى یزید! خیلى باد به دماغت انداخته اى تو خیال مىکنى اینکه امروز ما را اسیر کرده اى و تمام اقطار زمین را بر ما گرفته اى و ما در مشت نوکرهاى تو هستیم، یک نعمت و موهبتى از طرف خداوند بر توست؟! به خدا قسم تو الآن در نظر من بسیار کوچک و حقیر و بسیار پست هستى و من براى تو یک ذره شخصیت قائل نیستم. ببینید، اینها مردمى هستند که به جز ایمان و شخصیت روحى و معنوى همه چیزشان را از دست داده اند. آن وقت شما توقع ندارید که شخصیتى مانند شخصیت زینب چنین حماسه اى بیافریند و در شام انقلاب به وجود بیاورد؟ همانطور که انقلاب هم به وجود آورد. یزید مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض کند و اسرا را محترمانه به مدینه بفرستد، بعد تبرّى کند و بگوید: «خدا لعنت کند ابن زیاد را، من چنان دستورى نداده بودم، او از پیش خود این کار را کرد.» چه کسى این کار را کرد؟ زینب چنین کارى را کرد. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (حماسه حسینى(1 و 2))، 1377ش، ج17، صص 60-62 با تلخیص).
استدلال بانوی شجاع به قرآن در کاخ ظلم و استبداد
در خطبه اى که بانوى شجاع اسلام زینب کبرى (ع) در شام در برابر حکومت خودکامه جبار، ایراد کرد، استدلال به آیه - "ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ" [1] یعنی: در خشکى ها و دریاها، فساد و تباهى بر اثر اعمال مردم، ظاهر شد تا خداوند نتیجه قسمتى از اعمال آنها را به آنها بچشاند، شاید که ایشان برگردند- را در برابر یزید طغیانگر که از مصادیق روشن گنهکار غیر قابل بازگشت بود، مىخوانیم، آنجا که مى فرماید: " تو امروز شادى مى کنى و چنین مى پندارى که چون فراخناى جهان را بر ما تنگ کرده اى و کرانه هاى آسمان را بر ما بسته اى و ما را همچون اسیران از این دیار به آن دیار می برى، نشانه قدرت تو است، و یا در پیشگاه خدا قدرت و منزلتى دارى و ما را در درگاه او راهى نیست؟! اشتباه می کنى، این فرصت و آزادى را خداوند بخاطر این به تو داده تا پشتت از بار گناه، سنگین گردد و عذاب دردناک در انتظار تو است ... بخدا سوگند، اگر مسیر حوادث زندگى، مرا همچون زن اسیر، در پاى تخت تو آورد، تصور نکنى که در نظر من کمترین شخصیت و ارزش دارى، من ترا کوچک و پست و درخور هر گونه تحقیر و ملامت و توبیخ مى شمرم ... هر کار از دستت ساخته است انجام ده، بخدا سوگند هرگز نور ما را خاموش نتوانى ساخت و وحى جاودانه و آئین حق ما را محو نخواهى کرد، تو نابود میشوى و این اختر تابناک هم چنان خواهد درخشید". (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ج3، صص 183-184 با اندکی تصرف).
پی نوشت ها:
1 - مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (حکمتها و اندرزها(1 و 2))، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
2 - مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (حماسه حسینى(1 و 2))، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
3 – مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
4 – الروم: 41.