تشرف شيخ قاسم در راه مكه

سـيد عليخان مشعشعى در كتاب خير المقال فرموده است : مردى از اهل ايمان به نام شيخ قاسم , خيلى به حج مى رفت . او مى گفت : در يك سفر روزى از راه رفتن خسته شدم . زير درختى خوابيدم و خوابم طول كشيد.
يکشنبه، 22 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تشرف شيخ قاسم در راه مكه
تشرف شيخ قاسم در راه مكه
تشرف شيخ قاسم در راه مكه






سـيد عليخان مشعشعى در كتاب خير المقال فرموده است : مردى از اهل ايمان به نام شيخ قاسم , خيلى به حج مى رفت .
او مى گفت : در يك سفر روزى از راه رفتن خسته شدم .
زير درختى خوابيدم و خوابم طول كشيد.
حجاج هم از من گذشتند و بسيار دور شدند.
وقتى بيدار شدم متوجه شدم كه خيلى خوابيده ام و حجاج از من دور شده اند.
از طرفى نمى دانستم به كدام سمت متوجه شوم , لذا به طرفى متوجه شده و با صداى بـلـنـد فـريـاد مى زدم : يا اباصالح و با اين جمله حضرت صاحب الامر (ع ) را قصد مى كردم , همان طـورى كـه سـيد بن طاووس دركتاب امان فرموده است .
ايشان در آن كتاب مى فرمايد: در وقت گم كردن راه , اين جمله گفته شود.
در حـال فرياد زدن بودم كه ناگاه شخصى را ديدم كه بر شترى سوار است .
ايشان درزى و شمايل عربهاى بدوى بود وقتى مرا ديد, فرمود: از حجاج دور افتاده اى ؟ عرض كردم : آرى .
فرمود: پشت سرم سوار شو تا تو را به آنها برسانم .
مـن هـم پشت سر ايشان سوار شدم .
ساعتى نكشيد كه به قافله رسيديم و در نزديكى آنها مرا پياده كـرد و فرمود: پى كار خود برو.
عرض كردم : عطش و تشنگى مرا اذيت كرده است .
در اين جا از زير شتر خود مشك آبى در آورد و مرا از آن سيراب نمود, به خدا قسم از آن آب گواراتر نخورده بودم .
پس از نوشيدن آب , رفتم تا به حجاج رسيدم .
بعد متوجه او شدم , اما كسى را نديدم .
قبلا هم ايشان را در بين حجاج نديده بودم و بعد از اين جريان هم نديدم .
منبع: کمال الدین، ج 2, ص 190




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط