فنون صحبت کردن
۱. به همزمان صحبت کردن و خواندن عادت کنید
این فن و تکنیک در زمانی که باید متن یا شعری را از رو بخوانید بسیار مهم است. حفظ کردن متن و شعر هم فکر خوبی است اما باید بتوانید بهراحتی به متن مکتوب هم نگاهی داشته باشید و از درست بودن آنچه میگویید، اطمینان حاصل کنید.-وقتی قرار است متنی را برای جمع بخوانید، بهتر است آن را چند بار تمرین کنید تا با واژهها و عبارات آشنا شوید. وقتی با متن آمیخته شده باشید و کاملا آن را بدانید، میتوانید درحین صحبت کردن با مخاطبان نیز ارتباط برقرار کرده و به آنها نگاه کنید.
-آهنگ واژگان را درک کنید. وقتی شعر یا حتی داستان میخوانید بهویژه داستانهایی که شفاهی هستند، طول جملات و کلمات آهنگ خاصی دارد. باید تلاش کنید تا با آهنگ این جملات و واژهها آشنا شوید تا بهتر بتوانید آنها را با صدای بلند و برای جمع، ادا کنید.
-درهنگام روایت کردن و تعریف داستان و… نباید صرفا متکی به متن باشید. باید بتوانید سرتان را از روی کاغذ بلند کرده و با مخاطبان ارتباط چشمی برقرار کنید. وقتی در قالب گوینده ظاهر میشوید باید نقشی فعال و پویا ایفا کنید. فقط از روی متن چیزی خواندن و بیحس جملات را پشت سر هم ردیف کردن هیچ فایدهای ندارد.
۲. بلندی، سرعت و لحن صدای خود را بررسی و اصلاح کنید
اگر میخواهید فن بیان و گویندگی را بهخوبی در کلام خود رعایت کنید، باید بتوانید سرعت، لحن و بلندی صدایتان را تحت کنترل داشته باشید. اگر فقط با لحنی یکنواخت صحبت کنید، مخاطبان خود را خسته میکنید. هر چقدر هم که محتوای کلام شما جالب باشد باز هم تفاوتی نخواهد کرد و مخاطبان با شما همراه نخواهند شد.-لحن شما باید با لحن جاری در داستان تناسب داشته باشد. وقتی داستانی حماسی تعریف میکنید با زمانی که داستان شما شعری طنزآمیز از شِل سیلورستاین است، کاملا متفاوت خواهد بود. باید بتوانید با توجه به متنی که از آن حرف میزنید و آن را تعریف میکنید، لحنی درخور و متناسب داشته باشید.
-وقتی برای تعدادی از مخاطبان صحبت میکنید باید سرعت کلام خود را تحت کنترل داشته باشید. طبیعتا سرعت شما باید کمتر از زمانی باشد که در یک مکالمهی عادی گفتوگو میکنید. شمرده صحبت کردن باعث میشود تا مخاطب را با خود همراه سازید و به او اجازه بدهید که درک بهتری از مضمون حرفهایتان پیدا کند. درهنگام سخنرانی بهتر است که با خود آب به همراه داشته باشید و پس از گذشت مدتی از صحبتتان، گلویی تازه کنید. با این کار از سرعتتان هم کاسته خواهد شد.
-در سخنرانی و رعایت فن بیان و گویندگی، باید صدایی رسا و واضح داشته باشید اما یادتان نرود که نباید فریاد بکشید. نفس عمیق بکشید و از دیافراگم صحبت کنید. میتوانید از این تمرین کمک بگیرید: بلند شوید و صاف بایستید، سپس دستهایتان را روی شکم بگذارید. طوری دم و بازدم را فرو ببرید و به بیرون بدهید که احساس کنید شکمتان داخل میرود و دوباره بیرون میآید. در هر مرتبه از نفسگیری تا ۱۰ بشمارید. این کار شما را در حالت آرامش قرار میدهد.
۳. واضح صحبت کنید
بیشتر افراد درهنگام صحبت کردن و سخنرانی واضح و شفاف صحبت نمیکنند. شما باید مطمئن بشوید که مخاطب صحبتهایتان را بهخوبی میشنود و درک میکند، پس از آهسته صحبت کردن و زیرلب نجوا کردن و نامفهوم بودن کلام بپرهیزید.-سعی کنید، بیان درستی داشته باشید. منظور از رعایت بیان مناسب، ادا کردن صداها بهدرستی است. درواقع به جای تلفظ لغات سعی کنید تا بیان درستی داشته باشید و هر صدا در لغات و کلمات را بهطور صحیح بیان کنید. برخی حروف مانند «ب، د، ج، پ، ت و ک» در بیان و تلفظ نیاز به تأکید بیشتری دارند. تأکید بر این حروف باعث میشود تا واضحتر صحبت کنید.
-کلمات را درست تلفظ کنید. باید معانی واژگانی را که در شعر یا متن سخنرانی و داستان وجود دارند، بدانید. اگر در به خاطر سپردن تلفظ واژهای مشکل دارید، نشانه و یادآوری کوچکی در کنار آن قرار بدهید تا درحین صحبت اشتباه نکنید.
-درهنگام صحبت کردن نباید زیاد وقفه داشته باشید. مثلا مدام نگویید اممم… و یا از واژگانی استفاده نکنید که عدم تسلط شما را نشان میدهند. این کار باعث میشود تا حواس مخاطب نیز پرت شود و دیگر به شما توجه نداشته باشد.
۴. بر قسمتهای مناسبی از صحبتتان تأکید داشته باشید
اگر میخواهید مطمئن باشید که مخاطب مهمترین بخشهای کلامتان را درک میکند، باید از صدای خود کمک بگیرد و تأکیدهای لازم را با صدایتان نشان بدهید.-برای تأکید بر قسمتهای مهم موردنظر خود، میتوانید اندکی صدایتان را پایین بیاورید و سپس آن را بالا ببرید. این روش برای تحریک مخاطب بسیار مناسب است. اگر آهستهتر و با دقت بیشتری هم صحبت میکنید، حواستان به یکدستی کلامتان باشد.
-مثلا اگر داستان رستم و سهراب را روایت و تعریف میکنید، درهنگام آشکار شدن قضیه پدر و فرزندی باید تأکید بیشتری در روایت خود داشته باشید.
-شعرخوانی نیز قلقهای مخصوص به خودش را دارد. بنابه ساختار شعر باید بدانید که کدام بخشها را با تأکید بیشتری بخوانید و چه لحنی را انتخاب کنید.
۵. در نقاط مناسب مکث و توقف کنید
برای رعایت فن بیان و گویندگی باید حواستان باشد که در روایت کردن سرعت زیادی نداشته باشید. تعریف کردن داستان، خواندن شعر و… مسابقه نیست و لازم نیست که با سرعت زیاد پیش بروید. با این کار مخاطب به شما گوش نخواهد کرد و نمیتواند درکی از آنچه میگویید داشته باشد.-بعد از بخش عاطفی یا خندهدار صحبتتان، کمی مکث کنید تا به مخاطب خوذ اجازهی ابراز واکنش بدهید. از نقاط مهم صحبت خود بدون ایجاد وقفه نگذرید. مثلا اگر درباره موضوع خندهداری صحبت میکنید، در نقاط حساس داستان کمی صبر کنید تا هم مخاطب واکنش نشان بدهد و هم منتظر این باشد که در ادامه این نقطهی حساس به کجا رهسپار خواهد شد.
-علائم نوشتاری هم کمک شایانی در ایجاد مکثهای بهموقع میکنند. مثلا در متن و شعری که میخوانید وجود کاما باعث میشود تا بهموقع متوقف شوید.
-وجود علائم نوشتاری که به روایت شفاهیِ بهتر کمک میکنند، در نمونههای خارجی نیز مشاهده میشود. برای مثال در متن داستان ارباب حلقهها با تعداد زیادی کاما مواجه هستیم. بهگونهای که در ابتدا، احساس میشود که تالکین یعنی نویسندهی کتاب از کاربرد کاما در نوشتار کاملا بیخبر است. اما کافی است متن کتاب را با صدای بلند بخوانید تا به اهمیت وجود این علائم در متن کتاب و روایت شفاهی بهتر داستان پی ببرید.
روایتی خوب با رعایت فن بیان و گویندگی
۱. موقعیت را بهدرستی توصیف کنید
وقتی چیزی را روایت میکنید، بسته به اینکه شرح است یا داستان و حتی لطیفه، باید موقعیتی را که روایت در آن شکل میگیرد، بهخوبی و درستی شرح بدهید. بهگونهای که مخاطب خود را در بطن آن موقعیت احساس کند.-پیشزمینهای برای تعریف روایت آماده کنید. شروع به چه ترتیب است؟ زمانبندی داستان و روایت به چه موقعی بازمیگردد؟ آیا آنچه بازگو میکنید در زندگی خودتان رخ داده است یا درمورد شخص دیگری است؟ آیا داستانی مربوط به گذشته است؟ نقل همهی این پیشزمینهها به مخاطب برای قرار گرفتن در جریان قصه، کمک زیادی میکند.
-نقطه نظر مناسبی را برای روایت انتخاب کنید. باید انتخاب درستی داشته باشید. این داستان متعلق به چه کسی است؟ آیا داستان آن کلی و عمومی است و برای همه آشناست؟
-اگر داستانی که تعریف میکنید در گذشته رخ داده است، بهتر است آن را به زمان حال تعریف کنید. با این کار مخاطب بهتر با آن ارتباط برقرار میکند و سریعتر با داستان مأنوس میشود.
۲. برای داستان ساختار مناسبی طراحی کنید
وقتی داستانی تعریف میکنید باید به ساختار مناسب آن دقت داشته باشید. بهخصوص اگر این داستان برای خودتان رخ داده است یا به شما ارتباطی دارد، حتما باید بهگونهای ساختار آن را تنطیم کنید که برای مخاطب جذاب باشد. سالیان درازی است که بشر به داستانگویی میپردازد. و رعایت تعدادی نکته و جزئیات میتواند این داستانگویی را بهتر و جذابتر کند.-فرقی نمیکند که داستان شما دربارهی چیست. در هر حال باید در ساختار آن روابط علت و معلولی وجود داشته باشد. یعنی باید در روایت شما اتفاقی رخ بدهد که نتیجه و خروجی آن چیز دیگری است. پس به واژههایی مانند «زیرا» و «بهخاطر اینکه» و سایر عبارات و کلماتی که روابط علت و معلولی را بازگو میکنند، توجه داشته باشید.
-مثلا علت و معلول در داستانی که برایتان اتفاق افتاده، این است که بهخاطر ریختن آب روی زمین شما سُر خوردهاید و این اتفاق باعث مسئله و رویدادی خندهدار شده است.
-نقطه شروع تضاد و تعارض در داستان را سریعا معرفی کنید. مدام حاشیه نروید و زود قسمتی را که موجب پیشآمدهای بعدی میشود شرح دهید. مثلا در داستان سیندرلا، لازم نیست خیلی به زندگی سیندرلا قبل از ورود نامادری و دخترانش بپردازید. باید زود، تند و سریع به قلب ماجرا بروید.
۳. جزئیات مناسب را شرح بدهید
جزئیات این قابلیت را دارند که داستان شما را شگفتانگیز کنند یا آن را با سر به زمین بزنند. اگر زیادی از جزئیات صحبت کنید مخاطب را گیج و خسته میسازید. اگر هم در بیان جزئیات خسّت به خرج بدهید، مخاطب به اندازهی کافی در حال و هوای قصه قرار نخواهد گرفت.-به جزئیاتی بپردازید که در شکلگیری نتیجهی داستان نقش دارند. مثلا دوباره داستان سیندرلا را درنظر بگیرید: لازم نیست که تکتک کارهایی را که ناخواهریها از سیندرلا طلب میکنند، نام ببرید اما بیان وظایفی که نامادری برای ممانعت از حضور سیندرلا در شب مهمانی شاه به او محول میکند، در پیشبرد و نتیجهی داستان ضروری است و باید آنها را مطرح کنید.
-شما میتوانید از جزئیاتی بامزه و طنزآمیز نیز در صحبت کردن خود استفاده کنید. فقط حواستان باشد که اعتدال را رعایت کنید و از نکاتی استفاده کنید که به درک بهتر موضوع کمک میکنند.
-در بیان جزئیات از ابهام بپرهیزید. حتما جزئیاتی را که برای درک داستان مهم هستند، بازگو کنید و اجازه ندهید که مخاطب گیج شود؛ مثلا در داستان سیندرلا، مخاطب باید بداند که لباس سیندرلا برای جشن چگونه آماده میشود.
۴. پیوستگی و یکدست بودن داستان را حفظ کنید
باید یکدستی داستان را حفظ کنید. مثلا ممکن است داستانی را روایت کنید که در آن وقایع هیجانانگیر و عجیبی رخ میدهد، تا زمانی که پیوستگی در کلامتان منعقد شود، داستان برای مخاطب باورپذیر خواهد بود اما اگر در میان داستانی واقعی و عادی، صحبت سفینهها و فضاپیماها را پیش بکشید، قطعا رشتهی افکار و عقاید مخاطب را پاره خواهید کرد.-یکدستی و پیوستگی ویژگیهای شخصیتهای داستان هم بسیار مهم است. مثلا وقتی دربارهی شخصیتی صحبت میکنید که در آغاز داستان ترسو و خجالتی است، نمیتوانید باورپذیری قصه را با بیان ویژگیهای دلیرانهی او در انتها زیر سؤال ببرید.
۵. به مدت زمان مناسب روایت توجه کنید
تعیین مدت زمان مناسب داستان و شعر کمی دشوار است. این شما هستید که مدت زمان مناسب را مشخص میکنید اما در این راه رعایت نکاتی میتواند به شما کمک کند:-هر چقدر داستان و روایت شما کوتاهتر باشد، مدیریت سرعت، لحن، جزئیات و… برایتان سادهتر خواهد بود. بهویژه برای کسانی که بهتازگی شروع به سخنرانی و… میکنند، انتخاب مدت زمان کوتاهتر برای داستان و… سادهتر و بهتر است.
-اگر داستان شما بلند و طولانی است، باید مطمئن شوید که این طولانی بودن از ملزومات قصه است. درغیراینصورت باید از جزئیات بیهوده و ذکر موارد غیرضروری بپرهیزید.
پرهیز از اشتباهات رایج در فن بیان و گویندگی
۱. از صدای خود بهدرستی استفاده کنید
از اشتباهات رایجی که بیشتر مردم در فن بیان رعایت نمیکنند، یکنواختی و بالا بودن سرعت حرف زدن است. این ۲ مسئله با هم رخ میدهند، به این دلیل که وقتی تند صحبت میکنید، قادر به تغییر لحن خود نیز نیستید. نمیتوانید انتظار داشته باشید که با سرعت نور صحبت کنید و صدایتان را نیز در نقاط مختلف روایت تغییر بدهید.-اگر از اینکه تند صحبت میکنید نگران هستید، باید حواستان به تنفس و وقفهها باشد. وقتی نفسهای عمیق و آرام نکشید، تند صحبت خواهید کرد و وقتی تند صحبت کنید، مخاطب نمیتواند با شما همراهی کند.
-لحن و ترکیب واژهها را بهخوبی ادا کنید. حواستان به بخشها و هجاها باشد. با این کار لحن و آهنگی یکنواخت نخواهید داشت و حتی اگر داستانی که میگویید چندان جالب نباشد، مخاطب کماکان با شما همراه خواهد شد.
۲. سر اصل مطلب بروید
مشکل رایج دیگر در صحبت کردن بیشتر افراد، حاشیه رفتن است. زیاد حاشیه نروید و بهموقع به سراغ اصل مطلب بروید. گاهی اوقات، صحبت کردن دربارهی حواشی علمی و خندهدار مشکلی ایجاد نمیکند ولی درغیراینصورت باید از جوانب و نکات غیرضروری بپرهیزید.-خیلی مقدمهچینی نکنید. باور کنید مخاطب زیاد نمیپسندد که شما از ریشهی داستان و چگونگی رسیدن آن به ذهنتان و… بداند. به عبارت خودمانی لِفت دادن و حاشیهبازی خسته کننده است.
-درطول تعریف کردن داستان نیز مدام به حواشی مختلف سرکشی نکنید. مثلا لازم نیست ماجرای خندهدار دیگری را که به ذهنتان رسیده است تعریف کنید و… . سریعا به سراغ اساس و استخوانبندی اصلی داستان بروید.
۳. لازم نیست نتیجهگیری اخلاقی و تفاسیر شخصی را بارگو کنید
وقتی داستانی را روایت میکنید، چه مربوط به خودتان باشد و چه مربوط به شخصی دیگر، لازم نیست که مرتبا نتیجهگیریهای اخلاقی و تفاسیر شخصی داشته باشید. کافی است سری به داستانهای دوران کودکی خود بزنید… همهی آنها حاوی پندها و نکات آموزش و اخلاقی بودند اما اکنون فقط چارچوب محتوای قصهها در خاطر شما مانده است.-داستانها براساس حقایقی روایی شکل گرفتهاند. این حقایق درپایان خود بهطور غیرمستقیم مفاهیم درونی و نتیجهگیریهای اخلاقی را به مخاطب القا خواهند کرد.
۴. تمرین کنید
فرقی نمیکند که میخواهید دربارهی چه موضوعی و در چه قالبی صحبت کنید: مثلا شعری میخوانید یا داستانی را تعریف میکنید؛ در هر حال باید به اندازهی کافی تمرین داشته باشید. تمرین کردن در ظاهر بسیار مهم و بدیهی به نظر میآید ولی بیشتر افراد از انجام آن برای ارائهی سخنرانی و روایتی تأثیرگذار غافل میمانند.-هرچه بیشتر تمرین کنید و محتوای موردنظر خود را بهتر بدانید و بشناسید، مسلطتر خواهید بود و اعتمادبهنفس بیشتری خواهید داشت و در این صورت مخاطب نیز بیشتر جذب شما خواهد شد.
۵. الگوبرداری کنید
شغل بعضی از افراد، داستانگویی حرفهای برای کتاب صوتی و… است.-سعی کنید به داستانگویی و شیوهی روایت آنها توجه کنید. به زبان بدن و حالات آنها دقت داشته باشید. نگاه کردن دقیق به آنها، شیوهی تغییر صدایشان درحین داستانگویی و روایت باعث میشود که الگوبرداری مثبتی داشته باشید و بتوانید از تجربهی آنها در جذب مخاطب کمک بگیرید.
منبع: سایت چطور