رابطه شما با مادرتان چگونه است؟
خواهشمنداست به سئوالات زير با دقت پاسخ دهيد و سپس نتيجه را مشاهده کنيد.(فقط يک گزينه انتخاب گردد.)
1. ميتوانم بگويم كه من و مادرم:
دائما و به طور مرتب با يكديگر حرف ميزنيم و تمام جزييات مربوط به يكديگر را ميدانيم.
مثل دو دوست صميمي يكديگر را راهنمايي ميكنيم و بدون مشورت با هم، دست به هيچ كارينميزنيم.
رابطه سردي بين ما حاكم است و اصلا احساس صميميت و نزديكي با هم نميكنيم.
2. نظرم در مورد مادرم چنين است:
زني است كه عاشقانه دوستش دارم، ولي نميتوانم هميشه با او كنار بيايم.
فرشتهاي است در قالب يك مادر.
او فردي است با مشكلات و مسايل مربوط به خودش.
3. وقتي احساس دلتنگي به سراغم ميآيد، دوست دارم مادرم:
دائما حالم را بپرسد تا مطمئن شود كه حالم خوب است.
با يك كاسه سوپ مرغ داغ دستپخت خودش، مجله و پتو به سراغم بيايد.
مرا به حال خودم رها كند تا حالم بهتر شود.
4. در ايام تعطيل، برايم مهم است كه:
حتما با مادرم در تماس باشم.
در كنار مادرم باشم.
اوقاتي را براي خودم و به تنهايي سپري كنم.
5. در مورد دوستان و ارتباطاتم:
راجع به آنها، هيچ حرفي به مادرم نميزنم.
مادرم را در جريان تمام جزييات قرار ميدهم.
در كل، با مادرم صحبت ميكنم.
6. اگر مادرم خواهش و تقاضايي از من داشته باشد، من:
نهايت سعي و تلاشم را براي كمك به او، به كار ميبندم.
بيچون و چرا و لحظهاي تأمل، خواستهاش را برآورده ميكنم.
ابتدا بايستي برنامه زماني خودم را بررسي كنم و بعد جواب مادرم را بدهم
7. به مناسبتهاي خاص، براي مادرم كارت تبريك ميفرستم:
گاهي اوقات.
هميشه.
هرگز.
8. نگرش و ديد كليام از دنيا و زندگي چنين است:
دنيا مكاني تلخ و شيرين و زندگي در آن فراز و نشيبهاي خاص خودش را دارد.
دنيا مكاني امن و دوست داشتني است و زندگي در آن راحت و نشاط بخش است.
دنيا مكان ناامن و خطرناكي است كه زندگي در آن دشوار و توأم با سختي است.
9. اگر بچهدار شويد، چگونه مادري خواهيد بود؟
صميمي و پراحساس.
دلسوز و رئوف.
محتاط و مراقب.
10. من و مادرم از طريق تلفن، اي ميل يا ديدار يكديگر:
هر چند هفته يكبار يا شايد هم بيشتر، از حال هم باخبر هستيم.
بيشتر از دو مرتبه در هفته از حال يكديگر باخبر ميشويم.
از حال هم باخبر نيستيم و فقط سالي ماهي يك مرتبه، به طور اتفاقي، از حال و احوال هم جوياميشويم.
11. وقتي مادرم لطف خاصي در حقم ميكند، چنين احساسي به من دست ميدهد:
كمي معذب ميشوم.
ارزش خاصي براي آن قايل ميشوم و قدرداني ميكنم.
مكدر و رنجيده خاطر ميشوم.
12. در مقايسه با اكثر افراد، ميتوانم بگويم كه ارتباطم با مادرم:
متعارف است.
خاص و منحصر به فرد است.
بد و متشنج است.
13. وقتي ميخواهم اوقاتي را با مادرم بگذرانم، من:
آرزو ميكنم كه ايكاش ميتوانستم لذت بيشتري از گذران وقت با او ميبردم.
احساس ميكنم كه بايستي اوقات بيشتري را با او سپري كنم و رابطهمان طوري باشد كه اودسترسي بيشتري به من داشته باشد.
تصور ميكنم كه اوقات خيلي زيادي را با هم سپري ميكنيم ـ شايد هم بيش از حد.
14. وقتي قرار است اوقاتي را با ديگر هم جنسهايم سپري كنم:
به نظرم، راحتترين كار ممكن اين است كه با دوستان صميمي و نزديكم، خودم باشم.
به نظرم، از اين كه خودم باشم احساس راحتي بيشتري به من دست ميدهد.
به نظرم، نشان دادن هويت واقعيام، خيلي سخت و دشوار است.
15. در دوره خردساليام:
با پدر يا خواهر و برادرانم صميميتر بودم.
با مادرم، خيلي صميمي و راحت بودم.
با هيچ كس احساس صميميت و نزديكي نميكردم.
16. وقتي قضيه اعتماد كردن به ديگران، به ميان ميآيد، من:
ناخودآگاه به همه اعتماد ميكنم.
كاري ميكنم كه اعتماد آنها به من جلب شود.
با شك و ترديد پيش ميروم تا اين كه وفاداري و قابل اعتماد بودنشان به من ثابت شود.
17. وقتي مشكلي پيدا ميكنم، معمولا:
آن را به تنهايي حل ميكنم.
اگر واقعا نيازمند كمك باشم درخواست كمك ميكنم.
فورا از ديگران درخواست كمك ميكنم.
18. در زندگي:
بايستي همه چيز را به همان شكلي كه هستند ـ خوب يا بد ـ پذيرفت و با همه چيز كنار آمد.
براي دستيابي به موفقيت، بايستي سعي و تلاش به خرج داد.
بايد براي ديگران ارزش و اهميت خاصي قايل بود.
شما با جمع بندي امتياز، مي توانيد نتيجه مربوط به خود را مشاهده نماييد.
گزينه ي اول 2 امتياز
گزينه ي دوم 3 امتياز
گزينه ي سوم 1 امتياز
نتايج شما نمايانگر آن هستند كه شما رابطهاي سرد و غير صميمي با مادرتانداريد. شما روشهاي او را نميپسنديد و علاقهاي به نزديك شدن به او نداريد. شايد، اوقاتي كه بيشتر ازهميشه به او نيازمند بوديد، پاسخ لازم را از سوي او نگرفتيد كه تا اين حد نسبت به او غريبه هستيد. شمازندگي خودتان را جدا از زندگي مادرتان در نظر ميگيريد و در مواقع لازم به جاي تكيه به او، نيازمندحمايتهاي اطرافيانتان (به غير از اعضاي خانواده) ميشويد به نظر ميرسد كه مادرتان نقش خيليمثبتي را در زندگيتان ايفا نكرده است، به همين دليل، در كل، نسبت به هم جنسان خودتان، واكنشخوبي از خود نشان نميدهيد. فراز و نشيبهاي زندگي را براي خودتان خيلي بزرگ ميكنيد و كلا مايليدمشكلاتتان را به تنهايي حل كنيد. ولي، هميشه به ياد داشته باشيد كه زندگي بدون برخورداري ازكمكها و حمايتهاي ديگران ـ به خصوص مادر و اعضاي نزديك خانوادهتان ـ بسيار دشوار خواهدبود و طولي نميكشد كه افسردگي و دلمردگي بر وجودتان مستولي ميگردد!
*امتياز بين 31 تا 42:
نتايج شما نشان ميدهند كه با مادرتان دوست هستيد. يعني، گاهي خيلي بااو احساس نزديكي ميكنيد و گاهي اصلا مايل نيستيد در كنارش باشيد و او را در جريان جزيياتزندگيتان قرار دهيد. مادرتان در زندگي شما، نقش متوسطي را ايفا ميكند. گاهي رابطهتان طوفاني ومتلاطم ميشود و گاهي نميتوانيد يك لحظه دوري از او را تحمل كنيد. علت اين است كه احتمالا، دردوران خردسالي، برخي از نيازها و خواستههايتان توسط مادرتان به موقع برآورده نشدهاند درنتيجه،حالا قادر نيستيد در همه موارد به او تكيه كنيد. گاهي احساس ميكنيد كه بايد فاصلهاي را با مادرتانهمواره حفظ كنيد تا از رابطهاي متعادل با او برخوردار باشيد. اگر مايليد رابطه بهتري با مادرتان داشتهباشيد، كافيست او را از دريچهاي كاملا جديد بنگريد: «او زني است مستقل توأم با مسايل، مشكلات وحق و حقوق خاص خودش.»
*امتياز بين 43 تا 54:
به شما تبريك ميگوييم! شما دختري وظيفه شناس و قدردان هستيد.هميشه براي زحمات مادرتان ارزش خاصي قايل هستيد و تا جاي ممكن، خواستههاي او را برآوردهميكنيد. شما از رابطهاي عالي و منحصر به فرد با مادرتان برخوردار هستيد. شما روشهاي تربيتي او راميستاييد و مايليد همانها را در مورد فرزندان خودتان اعمال كنيد. هر زمان نيازمند كمك باشيد، ابتدابه او مراجعه ميكنيد و اطمينان داريد كه با واكنش و پاسخ منفي و مخالف از سوي او مواجه نميشويد.واقعا بايستي از مادرتان متشكر باشيد، چرا كه به نظر ميرسد او نقش بسيار مثبتي در زندگي شما ايفاكرده و كمكتان نموده تا هويت واقعي خودتان را شناسايي و درك نماييد. مادرتان در زندگي شما،حضوري قدرتمند و ارزشمند محسوب ميشود.
منبع:www.rahezendegi.com
/خ
1. ميتوانم بگويم كه من و مادرم:
دائما و به طور مرتب با يكديگر حرف ميزنيم و تمام جزييات مربوط به يكديگر را ميدانيم.
مثل دو دوست صميمي يكديگر را راهنمايي ميكنيم و بدون مشورت با هم، دست به هيچ كارينميزنيم.
رابطه سردي بين ما حاكم است و اصلا احساس صميميت و نزديكي با هم نميكنيم.
2. نظرم در مورد مادرم چنين است:
زني است كه عاشقانه دوستش دارم، ولي نميتوانم هميشه با او كنار بيايم.
فرشتهاي است در قالب يك مادر.
او فردي است با مشكلات و مسايل مربوط به خودش.
3. وقتي احساس دلتنگي به سراغم ميآيد، دوست دارم مادرم:
دائما حالم را بپرسد تا مطمئن شود كه حالم خوب است.
با يك كاسه سوپ مرغ داغ دستپخت خودش، مجله و پتو به سراغم بيايد.
مرا به حال خودم رها كند تا حالم بهتر شود.
4. در ايام تعطيل، برايم مهم است كه:
حتما با مادرم در تماس باشم.
در كنار مادرم باشم.
اوقاتي را براي خودم و به تنهايي سپري كنم.
5. در مورد دوستان و ارتباطاتم:
راجع به آنها، هيچ حرفي به مادرم نميزنم.
مادرم را در جريان تمام جزييات قرار ميدهم.
در كل، با مادرم صحبت ميكنم.
6. اگر مادرم خواهش و تقاضايي از من داشته باشد، من:
نهايت سعي و تلاشم را براي كمك به او، به كار ميبندم.
بيچون و چرا و لحظهاي تأمل، خواستهاش را برآورده ميكنم.
ابتدا بايستي برنامه زماني خودم را بررسي كنم و بعد جواب مادرم را بدهم
7. به مناسبتهاي خاص، براي مادرم كارت تبريك ميفرستم:
گاهي اوقات.
هميشه.
هرگز.
8. نگرش و ديد كليام از دنيا و زندگي چنين است:
دنيا مكاني تلخ و شيرين و زندگي در آن فراز و نشيبهاي خاص خودش را دارد.
دنيا مكاني امن و دوست داشتني است و زندگي در آن راحت و نشاط بخش است.
دنيا مكان ناامن و خطرناكي است كه زندگي در آن دشوار و توأم با سختي است.
9. اگر بچهدار شويد، چگونه مادري خواهيد بود؟
صميمي و پراحساس.
دلسوز و رئوف.
محتاط و مراقب.
10. من و مادرم از طريق تلفن، اي ميل يا ديدار يكديگر:
هر چند هفته يكبار يا شايد هم بيشتر، از حال هم باخبر هستيم.
بيشتر از دو مرتبه در هفته از حال يكديگر باخبر ميشويم.
از حال هم باخبر نيستيم و فقط سالي ماهي يك مرتبه، به طور اتفاقي، از حال و احوال هم جوياميشويم.
11. وقتي مادرم لطف خاصي در حقم ميكند، چنين احساسي به من دست ميدهد:
كمي معذب ميشوم.
ارزش خاصي براي آن قايل ميشوم و قدرداني ميكنم.
مكدر و رنجيده خاطر ميشوم.
12. در مقايسه با اكثر افراد، ميتوانم بگويم كه ارتباطم با مادرم:
متعارف است.
خاص و منحصر به فرد است.
بد و متشنج است.
13. وقتي ميخواهم اوقاتي را با مادرم بگذرانم، من:
آرزو ميكنم كه ايكاش ميتوانستم لذت بيشتري از گذران وقت با او ميبردم.
احساس ميكنم كه بايستي اوقات بيشتري را با او سپري كنم و رابطهمان طوري باشد كه اودسترسي بيشتري به من داشته باشد.
تصور ميكنم كه اوقات خيلي زيادي را با هم سپري ميكنيم ـ شايد هم بيش از حد.
14. وقتي قرار است اوقاتي را با ديگر هم جنسهايم سپري كنم:
به نظرم، راحتترين كار ممكن اين است كه با دوستان صميمي و نزديكم، خودم باشم.
به نظرم، از اين كه خودم باشم احساس راحتي بيشتري به من دست ميدهد.
به نظرم، نشان دادن هويت واقعيام، خيلي سخت و دشوار است.
15. در دوره خردساليام:
با پدر يا خواهر و برادرانم صميميتر بودم.
با مادرم، خيلي صميمي و راحت بودم.
با هيچ كس احساس صميميت و نزديكي نميكردم.
16. وقتي قضيه اعتماد كردن به ديگران، به ميان ميآيد، من:
ناخودآگاه به همه اعتماد ميكنم.
كاري ميكنم كه اعتماد آنها به من جلب شود.
با شك و ترديد پيش ميروم تا اين كه وفاداري و قابل اعتماد بودنشان به من ثابت شود.
17. وقتي مشكلي پيدا ميكنم، معمولا:
آن را به تنهايي حل ميكنم.
اگر واقعا نيازمند كمك باشم درخواست كمك ميكنم.
فورا از ديگران درخواست كمك ميكنم.
18. در زندگي:
بايستي همه چيز را به همان شكلي كه هستند ـ خوب يا بد ـ پذيرفت و با همه چيز كنار آمد.
براي دستيابي به موفقيت، بايستي سعي و تلاش به خرج داد.
بايد براي ديگران ارزش و اهميت خاصي قايل بود.
شما با جمع بندي امتياز، مي توانيد نتيجه مربوط به خود را مشاهده نماييد.
گزينه ي اول 2 امتياز
گزينه ي دوم 3 امتياز
گزينه ي سوم 1 امتياز
نتیجه :
نتايج شما نمايانگر آن هستند كه شما رابطهاي سرد و غير صميمي با مادرتانداريد. شما روشهاي او را نميپسنديد و علاقهاي به نزديك شدن به او نداريد. شايد، اوقاتي كه بيشتر ازهميشه به او نيازمند بوديد، پاسخ لازم را از سوي او نگرفتيد كه تا اين حد نسبت به او غريبه هستيد. شمازندگي خودتان را جدا از زندگي مادرتان در نظر ميگيريد و در مواقع لازم به جاي تكيه به او، نيازمندحمايتهاي اطرافيانتان (به غير از اعضاي خانواده) ميشويد به نظر ميرسد كه مادرتان نقش خيليمثبتي را در زندگيتان ايفا نكرده است، به همين دليل، در كل، نسبت به هم جنسان خودتان، واكنشخوبي از خود نشان نميدهيد. فراز و نشيبهاي زندگي را براي خودتان خيلي بزرگ ميكنيد و كلا مايليدمشكلاتتان را به تنهايي حل كنيد. ولي، هميشه به ياد داشته باشيد كه زندگي بدون برخورداري ازكمكها و حمايتهاي ديگران ـ به خصوص مادر و اعضاي نزديك خانوادهتان ـ بسيار دشوار خواهدبود و طولي نميكشد كه افسردگي و دلمردگي بر وجودتان مستولي ميگردد!
*امتياز بين 31 تا 42:
نتايج شما نشان ميدهند كه با مادرتان دوست هستيد. يعني، گاهي خيلي بااو احساس نزديكي ميكنيد و گاهي اصلا مايل نيستيد در كنارش باشيد و او را در جريان جزيياتزندگيتان قرار دهيد. مادرتان در زندگي شما، نقش متوسطي را ايفا ميكند. گاهي رابطهتان طوفاني ومتلاطم ميشود و گاهي نميتوانيد يك لحظه دوري از او را تحمل كنيد. علت اين است كه احتمالا، دردوران خردسالي، برخي از نيازها و خواستههايتان توسط مادرتان به موقع برآورده نشدهاند درنتيجه،حالا قادر نيستيد در همه موارد به او تكيه كنيد. گاهي احساس ميكنيد كه بايد فاصلهاي را با مادرتانهمواره حفظ كنيد تا از رابطهاي متعادل با او برخوردار باشيد. اگر مايليد رابطه بهتري با مادرتان داشتهباشيد، كافيست او را از دريچهاي كاملا جديد بنگريد: «او زني است مستقل توأم با مسايل، مشكلات وحق و حقوق خاص خودش.»
*امتياز بين 43 تا 54:
به شما تبريك ميگوييم! شما دختري وظيفه شناس و قدردان هستيد.هميشه براي زحمات مادرتان ارزش خاصي قايل هستيد و تا جاي ممكن، خواستههاي او را برآوردهميكنيد. شما از رابطهاي عالي و منحصر به فرد با مادرتان برخوردار هستيد. شما روشهاي تربيتي او راميستاييد و مايليد همانها را در مورد فرزندان خودتان اعمال كنيد. هر زمان نيازمند كمك باشيد، ابتدابه او مراجعه ميكنيد و اطمينان داريد كه با واكنش و پاسخ منفي و مخالف از سوي او مواجه نميشويد.واقعا بايستي از مادرتان متشكر باشيد، چرا كه به نظر ميرسد او نقش بسيار مثبتي در زندگي شما ايفاكرده و كمكتان نموده تا هويت واقعي خودتان را شناسايي و درك نماييد. مادرتان در زندگي شما،حضوري قدرتمند و ارزشمند محسوب ميشود.
منبع:www.rahezendegi.com
/خ