ابعاد مهجوريت قرآن كريم (2)
مهجوريت قرآن در تدبر
قرآن كتاب تدبر است و اكتفا به تلاوت بدون تدبر، نمي تواند انسان را به اهداف قرآن رهنمون شود. دست يابي به گوهرهاي ناب و ارزشمند اقيانوس، بدون غواصي و انديشه ورزي ممكن نيست. اساساً قرآن كريم براي تدبر نازل شده است: «كتب انزلنه اليك مبرك ليدبروا ءايته؛(ص/29) اين كتابي است پربركت كه بر تو نازل كرده ايم تا در آيات آن تدبر كنند.»
تدبر و انديشه در آيات قرآن راه شناخت و زمينه درك مفاهيم كتاب خدا را فراهم مي سازد قرآن كريم به گونه اي نازل شده است كه همگان بتوانند در آن تدبر نموده و از آن بهره مند شوند. «و لقد يسرنا القرءان للذكر فهل من مدكر؛ (قمر/ 22) ما قرآن را براي تذكر، آسان ساختيم آيا كسي هست كه متذكر شود؟!»
قرآن، كساني را كه در آيات خدا تدبر نمي كنند مورد سرزنش قرار داده و مي فرمايد: «افلا يتدبرون القرءان ام علي قلوب اقفالها؛ (محمد/23) آيا آن ها در قرآن تدبر نمي كنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟!»
قرآن كريم براي هدايت بشر نازل شده است و براي دست يابي به گنجينه هاي ارزشمند آن، بايد خود را مخاطب آيات خدا قرار داد و درباره آن به تفكر و انديشه پرداخت. امام علي(علیه السّلام) مي فرمايد: «الا لاخير في قرائه لاتدبر فيها؛ آگاه باشيد، در قرائتي كه تدبر و انديشه نباشد خيري نيست.»
توجه بيش از حد به الفاظ و عبارات قرآن، تلاش براي به پايان رسانيدن سوره هاي قرآن، عدم اهتمام به درك آموزه هاي قرآن در هنگام تلاوت و بي توجهي به ترويج فرهنگ تدبر در مراكز علمي و آموزشي از نمونه هاي آشكار مهجوريت تدبر در قرآن مي باشد.
مهجوريت قرآن در تفسير
انجام هر عملي نيازمند شناخت آن عمل است و بدون شناخت، دست يابي به عمل يا ممكن نيست يا كوركورانه است. قرآن كتاب زندگي و عمل است و قبل از عمل بايد آن را شناخت، تفسير قرآن شناخت ما را نسبت به آيات الهي افزايش داده و اين نقش را مي تواند به خوبي ايفا نمايد.
پس از نزول قرآن از صدر اسلام تاكنون مفسران گرانقدر نسبت به تفسير قرآن اهتمام ورزيده و قرآن كريم را تفسير نمودند كه بسياري از كتب تفسيري از گذشتگان به دست ما رسيده است؛ اما در نگارش تفاسير، همواره مقتضاي زمان مورد توجه مفسران بوده است بنابراين ممكن است تفاسيري كه در گذشته نوشته شده است در تمامي عرصه هاي زندگي، پاسخگوي امروز نباشد، با توجه به اين كه قرآن براي همه زمان ها نازل شده است و با درنظر گرفتن اين كه جهان همواره آبستن حوادث و تحولات جديدي است؛ نگارش تفاسير روز آمد توسط مفسران و علماي اسلام يك ضرورت انكارناپذير است.
از نگارش تفاسير كه بگذريم رويكرد خواص و عوام نسبت به تفسير قرآن در عصر حاضر، چندان رضايت بخش نبوده است.
اگر نگاهي به جامعه علمي امروز بيفكنيم خواهيم ديد كه هر چند تشكيل كلاس هاي تفسير در برخي از مراكز علمي و برگزاري مسابقات تفسير در سال هاي اخير، گامي هرچند كوچك در ترويج فرهنگ تفسير قرآن به شمار مي آيد، ولي با اين مقدار فعاليت، به يقين نمي توان از قرآن مهجوريت زدايي نمود. تا زماني كه تفسير قرآن در دانشگاه ها از جايگاه شايسته اي برخوردار نباشد، و تا وقتي كه تفسير قرآن در حوزه هاي علميه به عنوان درس جنبي در كنار دروس اصلي قرار گرفته است، و تا وقتي كه خطبا و سخنرانان تفسير قرآن را سرلوحه سخنان خود قرار ندهند، تا هنگامي كه تفسير قرآن به عنوان كتاب درسي در نظام آموزش و پرورش جايگاهي نداشته باشد، و تا روزي كه جلسات تفسيري همانند جلسات قرائت و آموزش قرآن فراگير نشده است، نمي توان به وضع تفسير قرآن در جامعه دلخوش بود.
تفسير به رأي
درباره تفسير به رأي احاديث فراواني نقل شده است كه اين احاديث مردم را از تفسير به رأي برحذر داشته است، جهت روشن شدن موضوع با رعايت اختصار به دو حديث اشاره مي نماييم:
شهيد ثاني- زين الدين عاملي- در حديثي از پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل مي كند: «من از امت بعد از خودم بيشتر بر كسي خائف هستم كه به قرآن روي آورد ولي نادرست تفسير كند.»(2)
حديث ديگري ترمذي از ابن عباس و او از پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل مي كند كه حضرت فرمود: «جز در مواردي كه علم داريد، از نسبت دادن سخن به من بپرهيزيد؛ زيرا هر كس از روي عمد دروغي را به من نسبت دهد جايگاه خويش را در آتش فراهم آورده و هركس با نظر خود درباره قرآن سخن بگويد، جايگاه خويش را در آتش فراهم كرده است.»(3)
درباره تفسير به رأي دو نكته قابل توجه است: «.1 اين كه گروهي، آيه اي از قرآن را بر ديدگاه يا عقيده و مرام ويژه خود تطبيق دهند، تا آن عقيده را توجيه نمايند و يا به گرايش هاي مخصوص خود سرپوش نهند و آنها را در قالب تعابير ويژه اي بر عامه مردم تحميل نمايند، اين افراد درواقع به منظور به نتيجه رساندن اهدافشان از قرآن پلي ساخته و هيچ گاه در فكر تفسير قرآن نبوده اند.
2- براي دست يابي به مقصود كلام پروردگار، ابزار و شيوه هايي وجود دارد كه از جمله آن ها مراجعه به گفتار سلف (صحابه) و اطلاع يافتن بر مطالب رسيده از ايشان درباره آيات، بررسي اسباب نزول و شرايطي است كه وجود آن ها در تفسير ضروري است. ناديده گرفتن تمامي اين ها و تنها بر فهم خود تكيه كردن، مخالف شيوه همه دانشمندان است هر كس استبداد به رأي بورزد هلاك خواهد شد و هر كه نسبت دروغ به خدا دهد، از راه راست منحرف گرديده و به همين دليل هرچند گاهي صواب گفته باشد، اشتباه كرده است؛ زيرا در انتخاب مسير، خطا كرده و راهي جز راه راست را پيموده است.»(4)
نقش اهل بيت(علیهم السّلام) در تفسير قرآن
مطابق نظر قرآن كريم، پيامبر اسلام مبين و مفسر قرآن است «وانزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم»(6) روايات معتبري كه از ائمه اطهار(علیهم السّلام) به ما رسيده است به اندازه روايات پيامبر داراي اعتبار است و در شناخت قرآن نيز نقش مهمي ايفا مي نمايد.
نظر به علم و دانش اهل بيت(علیهم السّلام) كه از علم الهي و وحي سرچشمه مي گيرد نقش اهل بيت(علیهم السّلام) در تفسير قرآن كليدي و منحصر به فرد است. امام علي(علیه السّلام) مي فرمايد: آيه اي از قرآن بر پيامبر نازل نشده است مگر آن كه قرائت آن را به من آموخته و بر من املا فرموده است و من آن را باخط خود نوشته ام و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عام آن را به من ياد داده است.(7)
باتوجه به اهتمام ائمه اطهار(علیهم السّلام) در تبيين حقايق قرآن، تربيت مفسران توانا و ارزشمند و نيز مبارزه با انحراف ها، ضرورت رجوع به اهل بيت، به منظور شناخت آيات الهي آشكار مي گردد امام باقر(علیه السّلام) در اين رابطه مي فرمايد: مردم بايد قرآن را چنان كه كه نازل شده است بخوانند و اگر نياز به تفسير آن پيدا كردند به سراغ ما آيند، زيرا هدايت، تنها درآمدن به سوي ما و به وسيله ما است.(8) مراجعه نكردن به اهل بيت و بي توجهي به جايگاه آنان در تفسير قرآن، نتايج و پيامدهاي زيانباري به دنبال داشته كه پديده هايي چون تفسير به رأي، جعل احاديث، ورود اسرائيليات به فرهنگ اسلامي و... نمونه هايي از اين پيامدها به شمار مي روند كه در مهجوريت قرآن نيز سهم به سزايي داشته اند.
روش صحيح تفسير قرآن
1-آگاهي از قواعد زبان عربي؛
2-آگاهي از معاني مفردات قرآن؛
3-تفسير قرآن به قرآن؛
4-مراجعه به شأن نزول ها؛
5-مراجعه به احاديث صحيح؛
6-توجه به هماهنگي مجموع آيات قرآن؛
7-توجه به سياق آيات؛
8-آگاهي از آراي مفسران اسلامي؛
9-پرهيز از هر نوع پيشداوري؛
10-آگاهي از بينش فلسفي و علمي؛
11-آگاهي از تاريخ صدراسلام؛
12-آگاهي از قصه ها و تاريخ زندگاني پيامبران
13-آگاهي از تاريخ محيط نزول قرآن؛
14-شناخت آيات مكي از مدني.
موارد فوق، پايه هاي چهارده گانه «روش تفسير صحيح» قرآن است كه برخي اولويت خاصي دارند، هرچند مي توان برخي از آنها را در برخي ديگر ادغام كرد؛ مانند آگاهي از تاريخ اسلام و قصص پيامبران كه مي توانند به گونه اي در «شأن نزول» داخل شوند؛ ولي ما براي روشن گويي، هر يك را جداگانه ذكر نموديم.(9)
مهجوريت قرآن در عمل
نقش قرآن چون كه در عالم نشست
نقشه هاي پاپ و كاهن را شكست
فاش گويم آنچه در دل مضمر است
اين كتابي نيست چيز ديگر است
چون كه در جان رفت، جان ديگر شود
جان چو ديگر شد، جهان ديگر شود
از اين رو، اكتفا به آموزش، تعليم و قرائت، تدبر و شناخت مفاهيم قرآني و برگزاري جشنواره و نمايشگاه ها، فقط مي تواند ظاهر و نام قرآن را از مهجوريت و غربت برهاند. در حالي كه مهجوريت و غربت اصلي، عمل نكردن و پياده نشدن فرامين و اهداف قرآني در عمل و رفتار مردم و متن جامعه است.(10)
مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي انزواي قرآن را چنين توصيف مي نمايد:
«از وقتي كه قدرت هاي مسلط بر جوامع اسلامي از ارزش هاي اسلامي، تهيدست و بيگانه شدند و قرآن را كه ناطق به حق و فرقان حق و باطل بود مزاحم خود يافتند، تلاش براي بيرون راندن كلام خدا از صحنه زندگي آغاز شد و به دنبال آن جدايي از اين زندگي اجتماعي و تفكيك دنيا از آخرت و تقابل دين داران واقعي با دنياطلبان قدرتمند به وجود آمد، اسلام از منصب اداره عرصه هاي زندگي جوامع مسلمان پايين كشيده شد و به مساجد و معابد و خانه ها و كنج دلها اختصاص يافت و جدايي خسارت بار بلند مدت دين از زندگي پديد آمد.
امروز نگاهي به صحنه زندگي مسلمانان بيفكنيد، ببينيد قرآن در كجاست؟ در دستگاه هاي حكومت؟ در نظام هاي اقتصادي؟ در تنظيم روابط و مناسبات مردم با يكديگر؟ در مدرسه ها و دانشگاه ها؟ در سياست خارجي و روابط با دولت ها؟ در تقسيم ثروت هاي ملي ميان قشرهاي مردم؟ در خلق و خوي مديران جوامع اسلامي و همه قشرهاي ملت ها كه كم يا بيش از آنان تأثير مي پذيرند؟ در رفتار فردي حكام اسلامي؟ در روابط زن و مرد؟ در خوراك و پوشاك؟ در كدام جلوه اصلي زندگي؟ در كاخ ها؟ در سپرده ها و اندوخته هاي بانكي؟ در معاشرت ها؟ در كجاي حركت عمومي و اجتماعي انسان ها؟ از اين همه ميدان هاي زندگي، تنها مساجد و مأذنه ها و احياناً براي رياكاري و مردم فريبي بخش ناچيزي از راديوها مستثناست. اما آيا قرآن براي همين است؟ سيدجمال صدسال پيش از اين مي گريست. مي گرياند كه قرآن مخصوص هديه دادن و زينت كردن و خواندن بر مقبره ها و نهادن بر طاقچه هاست، در اين صدسال چه تغييري حاصل شده است؟ آيا وضع قرآن براي امت قرآن نگران كننده نيست،»(11)
نقل شده است شخصي در گورستان، برسر قبري نشسته بود و قرآن مي خواند، جهانگردي از آن جا عبور مي كرد، از مترجم خود پرسيد: اين مرد چه مي كند؟ گفت: قرآن مي خواند. پرسيد: قرآن چيست؟ جواب داد: قرآن كتاب مقدس مسلمانان و كتاب قانون و دستورات است. جهانگرد تعجب كرد و پرسيد:كلماتي كه او مي خواند به چه معني است؟ مترجم گفت: او مي خواند: «ويل للمطففين؛ (مطففين/1) يعني «واي بر كم فروشان» (كساني كه وقتي از مردم چيزي مي خرند زياد مي گيرند، و موقعي كه به مردم متاعي مي فروشند كمتر مي دهند). جهانگرد پرسيد: مگر در شهر شما مرده ها در زير خاك خريد و فروش مي كنند كه مي خوانيد: واي به حال شما اگر كم بفروشيد؟!(12)
بنيان گذار انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) در مقدمه وصيت نامه خويش مي نويسد:
«ما مفتخريم و ملت عزيز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پيرو مذهبي است كه مي خواهد حقايق قرآني، كه سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم مي زند، از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگ ترين نسخه نجات دهنده بشر از جمعي قيودي كه برپاي و دست و قلب و عقل او پيچيده است و او را به سوي فنا و نيستي و بردگي و بندگي طاغوتيان مي كشاند نجات دهد.»(13)
قرآن كريم هدف از نزول خود را عمل به فرامين و دستورات آن مي داند و از مخاطب خويش انتظار پيروي دارد.
«و هذا كتب انزلنه مبارك فاتبعوه» (انعام/155)
در تلاوت آيات قرآن آياتي چون «و من لم يحكم بما انزل الله فاوليك هم الكفرون» (مائده/44) را به آساني مي خوانيم، اما در عمل به آن سختي هاي بسياري را بايد به جان خريد. به همين جهت بايد بين سهل و آسان بودن قرآن: «و لقد يسرنا القران للذكر فهل من مدكر» (قمر/22) و ميان سخت و دشوار بودن قرآن «انا سنلقي عليك قولا ثقيلا» (مزمل/5) تفكيك شود.
برخي معتقدند «قول ثقيل» دشواري مادي نيست؛ بلكه مقصود دشواري بار مسئوليت است كه بردوش انسان مي آيد.(14)
در سايه تحمل اين سختي ها و تحمل بار مسئوليت است كه پيامبر گرامي اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بهشت را براي عمل كنندگان به قرآن تضمين مي نمايد: «الا من تعلم القرآن و علمه و عمل بما فيه فانا له سائق الي الجنه و دليل الي الجنه »(15) آگاه باشيد هركس قرآن را فراگيرد و به ديگران نيز آموزش دهد و بدان چه در آن است عمل نمايد اورا به سوي بهشت هدايت و راهنمايي خواهم نمود.»
تلاوت ظاهري قرآن، بدون عمل به آن، ممكن است آثار زيانباري به دنبال داشته باشد. تلاوت قرآن با اهداف رياكارانه و نيز خواندن قرآن همراه با شناخت پيام خدا اما بدون عمل، ممكن است زمينه انحطاط و گمراهي انسان را فراهم سازد.
مولوي در مثنوي خود به اين مطلب اشاره مي كند:
زان كه از قرآن بسي گمره شدند
زان رسن قومي درون چه شدند
مررسن را نيست جرمي اي عنود
چون تو را سوداي سربالا نبود
امير مؤمنان علي(علیه السّلام) مي فرمايد:
«من قرا القرآن فمات فدخل النار فهو ممن كان يتخذ آيات الله هزواً؛ كسي كه قرآن بخواند و پس از مرگ داخل آتش گردد، از كساني بوده كه آيات خدا را استهزاء كرده است»
ابن ابي الحديد در ذيل اين سخن حضرت مي نويسد: شايد مقصود امام از استهزاءكننده آيات الهي كسي است كه به نزول قرآن از جانب خداوند معتقد است ولكن به واجبات آن عمل نمي كند؛ چنانكه بسياري از مردم در روزگار ما چنين اند.(16)
اميد است اين سخن امام علي(علیه السّلام) را همواره آويزه گوشمان قرار دهيم كه در واپسين لحظه هاي زندگي خود فرمود: الله، الله في القرآن، لايسبقكم بالعمل به غيركم؛ بترسيد از خدا، بترسيد از خدا درباره قرآن، مبادا ديگران در عمل به آن از شما پيشي گيرند!»
پي نوشت ها:
1- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، ص .403
2- بحارالانوار، ج 89، ص .112
3- جامع ترمذي، ج 5، ص .199
4-معرفت، محمد هادي، تفسير و مفسران؛ (قم، مؤسسه فرهنگي التمهيد، چ اول، 1379) ص .72
5-محمدي ري شهري، اهل بيت در قرآن، ح .244
6-نحل/ .44
7-اهل بيت در قرآن، ح .422
8-تفسير فرات كوفي، ص 258، شماره .351
9-ر.ك: آيت الله جعفر سبحاني، روش صحيح تفسير قرآن، مجله قسبات، سال هشتم، شماره .29
10- ر.ك: بازگشت به كتاب وحي، مجله گلستان قرآن، ش 167، ص .7
11- پيام آيت الله خامنه اي در زمان رياست جمهوري به كنفرانس انديشه اسلامي، بهمن ماه 64، نقل از قرآن در آينه انديشه ها.
12- اقتباس از صالحي حاجي آبادي، نعمت الله، تأثير قرآن در جسم و جان، ص .137
13- وصيت نامه سياسي- الهي امام خميني(ره)، مقدمه.
14- ر.ك: علامه فضل الله، محمد حسين، من وحي القرآن، ج 23 ذيل آيه 5مزمل، نقل از القرآن المهجور المظاهر و الاسباب، سيد مالك موسوي، مجله رساله القرآن.
15- نهج البلاغه، حكمت .228
16- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج19، ص.53
/خ