پیوستن شبث بن ربعی به سپاه عمر بن سعد
در این روز ابن زیاد به دنبال شبث بن ربعی فرستاد و او را خواست که به جنگ حسین(ع) فرستد. شبث خود را به بیماری زد و میخواست او را معاف دارد. اما ابن زیاد به او نامهای نوشت و گفت: اگر زیر فرمان مایی زود نزد ما بیا.شبث پس از نماز عشا نزد او رفت تا از رخسارش نفهمد که بیمار نبوده، چون به او وارد شد بسیار به او خوش آمد گفت و او را به خود نزدیک کرد و گفت: من خواهش دارم به جنگ این مرد بروی و به عمر بن سعد کمک کنی. او گفت: ایها الامیر! اطاعت میکنم و سپس با هزار سوار به سوی کربلا روان شد.
در این روز نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد پیوستند. چون گروهی از مردم میدانستند که جنگ با امام حسین(ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است، در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار کردند .نوشتهاند فرماندهی که از کوفه با هزار جنگجو حرکت کرده بود، چون به کربلا رسید، سیصد یا چهارصد نفر همراه او بودند و بقیه چون اعتقادی به این جنگ نداشتند، اقدام به فرار میکردند.
بستن راه کربلا بر روی یاران حسین (ع)
عبیدالله بن زیاد به شخصی به نام زحربن قیص با پانصد سوار ماموریت داد که بر پل صداه ایستاده و از حرکت کسانی که به عزم یاری امام حسین (ع) از کوفه خارج مییشوند جلوگیری کند. فردی به نام عامربن ابی سلامه که عازم بود برای پیوستن به امام (ع) از برابر زحربن قیس و سپاهیانش گذشت. زحربن قیس به او گفت: من از تصمیم تو آگاهم که میخواهی حسین را یاری کنی؛ بازگرد! ولی عامربن ابی سلامه به زحربن قیس و سپاهش حملهور شد و از میان سپاهیان گذشت و کسی جرات نکرد تا او را دنبال کند. عامر خود را به کربلا رساند و به امام حسین (ع) ملحق شد تا به درجه رفیع شهادت نائل آمد. او از اصحاب امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) بود که چندین جنگ در رکاب آن حضرت شمشیر زده است.منبع: سایت ستاره