اتفاقات روز نهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

از مشهورترین وقایع روز نهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری، دیدار شمربن ذی الجوشن با حضرت عباس و دیگر فرزندان ام البنبن بود، که در ادامه بیشتر به بررسی این وقایع می پردازیم.
سه‌شنبه، 12 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اتفاقات روز نهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری
در این روز شمر خود را به خیام امام (ع) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس(ع) و دیگر فرزندان ام البنین، می‌گوید: «برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم.» امام حسین (ع) توسط حضرت عباس (ع) از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می‌گیرد.


ورود شمر به کربلا و نامه ابن زیاد برای عمر بن سعد

عبیدالله ابن زیاد، شمربن ذی الجوشن را با نامه‌ای برای عمر بن سعد به کربلا فرستاد. در روز نهم محرم ‌الحرام سال 61 هجرى قمرى، شمربن ذی الجوشن، با چهار هزار نفر همراه با نامه‌ای از ابن زیاد به عمر بن سعد مبنی بر جنگیدن با امام حسین (ع) و قتل ایشان، وارد کربلا شد. شمر هنگام ورود به کربلا نامه را به عمر بن سعد رسانید و ابن زیاد برای او چنین نوشته بود:
«اما بعد؛ من تو را نفرستادم از حسین دفاع کنی و با او مسامحه کاری کنی و وعده زندگانی به او بدهی و از طرف او نزد من عذر خواهی کنی و شفاعت نمایی. ببین اگر حسین و اصحابش به من تسلیم شوند، آن‌ها را بی‌جنگ بفرست و اگر سر باز زدند بر آن‌ها یورش بر، تا همه را بکشی و پاره پاره کنی که مستحق آنند و اگر حسین کشته شد، اسب بر سینه و پشتش بتاز که مستحق آن است؛ زیرا ناسپاس و ستمکار است. گرچه پس از مرگ، این کار به او زیانی ندارد ولی من با خود گفتم که اگر کشتمش چنین کنم، اگر تو امر ما را اجرا کردی پاداش شنوا و فرمانبر به تو دهیم و اگر نپذیری، از کار ما و لشکر ما بر کنار شو و همه را به شمر بن ذی الجوشن واگذار که دستور خود را به او دادیم، والسلام».


پیشنهاد امان به عباس بن علی(ع)

در این روز شمر آمد و برابر اصحاب حسین (ع) ایستاد و فریاد زد: خواهر زادگان ما کجایند؟ عباس و جعفر و عبدالله و عثمان پسران علی ابن ابیطالب (ع) پیش او رفتند و گفتند: چه می‌خواهی؟ گفت: شما خواهر زادگان من در امانید. آن جوانان به او گفتند: لعنت بر تو و بر امانت، ما را امان می‌دهی و زاده رسول الله در امان نیست؟
"ملهوف" گوید: در روایتی عباس (ع) به او فریاد زد: دستانت بریده باد، بد امانی برای ما آوردی، ای دشمن خدا! به ما دستور می‌دهی که برادر و آقای خود، حسین(ع) را بگذاریم و از لعینان و لعین زادگان اطاعت کنیم؟


مناجات و راز و نیاز با خدا

امام حسین (ع) به برادر خود حضرت ابوالفضل (ع) فرمود: بسوی ایشان برو و از آنان مهلتی بخواه تا که امشب را صبر کنند و کارزار را به فردا اندازند تا امشب قدری نماز، دعا و استغفار کنم. چه خدا می‌داند که من نماز، تلاوت قرآن، کثرت دعا و استغفار را دوست می‌دارم. از وقایع شب عاشورا این است که امام حسین (ع) و اصحابش مشغول دعا و تلاوت قرآن و نماز و مناجات بودند، بعضی در حال رکوع بودند و بعضی در سجود و بعضی در حال قیام و قعود به سر می‌بردند. همین آوای پر سوز که از دل‌های پاکبازان و عاشقان خدا بر می‌خواست، باعث شد که سی و دو نفر از سربازان دشمن تحت تاثیر قرار گرفته، همان شب به سپاه امام حسین(ع) پیوستند.


حفر گودال آتش

امام حسین(ع) به اصحاب فرمودند: خیمه‌های خود را نزدیک هم کنند و خیمه‌های مردان را در جلو خیمه‌های زنان قرار دهند و در پشت خیمه‌ها گودالی کندند و هیزم و نی در آن ریختند و آتش افروختند تا لشکر دشمن نتواند از پشت خیمه‌ها به سوی خیمه‌ها هجوم بیاورد.


منبع: سایت ستاره


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.