نگاهى گذرا به زندگى محمّد بن عبد الوهّاب
۱. سازماندهى افکار انحرافى ابن تیمیه:
وى در دوران تحصیل مطالبى به زبان مىآورد که نشاندهنده انحراف فکرى او بود بهگونهاى که برخى از استادان او نسبت به آیندهاش، اظهار نگرانى مىکردند.
گفتنى است که وى مبتکر و بنیانگذار فرقه وهّابیّت نبود، بلکه قرنها پیش از او این عقاید یا بخشى از آن از سوى برخى از عالمان حنبلى مانند ابن تیمیّه و شاگردان او اظهار شده بود، ولى با توجّه به مخالفتهاى آشکار عالمان اهل سنّت و شیعه، در بوته فراموشى سپرده شده بود و مهمترین کارى که محمّد بن عبدالوهّاب انجام داد این بود که عقاید ابنتیمیّه را به صورت یک فرقه و یا مذهب جدیدى درآورد که با تمام مذاهب چهارگانه اهل سنّت و مذهب شیعه تفاوت داشت.
۲. علاقه محمّد بن عبد الوهّاب به مدّعیان دروغین نبوّت:
۳. آغاز ترویج وهّابیّت و برخورد مردم با آن:
دکتر منیر العجلانى مى نویسد:
وتجمّع علیه أناس فى البصره من رؤساءها وغیرهم، فآذوه أشدّ الأذى، وأخرجوه منها(2)؛ مردم بصره علیه او قیام نموده و او را از شهر بیرون کردند.
او سپس به بغداد، کردستان، همدان و اصفهان روانه شد(3) و سرانجام به زادگاه خویش بازگشت.
وى در زمان حیات پدرش جرئت اظهار عقاید خویش را نداشت؛ ولى پس از آن که پدر او در سال ۱۱۵۳ درگذشت، محیط را براى اظهار عقاید خویش مساعد یافت و مردم را به آیین جدید خود فرا خواند(4). ولى اعتراض عمومى مردم که نزدیک بود خونش را بریزند، او را ناگزیر کرد تا به زادگاه خویش، عُیَیْنَه بازگردد و براساس پیمانى که با امیر آنجا، عثمان بن مَعْمَر بست که هر دو بازوى یکدیگر باشند، عقاید خود را تحت حمایت او بىپرده مطرح ساخت، ولى طولى نکشید که حاکم عُیَیْنَه به دستور فرمانرواى اَحساء، وى را از شهر عیینه اخراج کرد.
محمّد بن عبد الوهّاب به نا چار شهر دِرْعِیّه را براى اقامت برگزید و با محمّد بن سعود، حاکم درعیّه پیمان جدیدى بست که حکومت از آنِ محمّد بن سعود باشد و تبلیغ به دست محمّد بن عبدالوهّاب.
۴. تخریب زیارتگاه صحابه و قبر برادر خلیفه دوم:
همان طورى که در بخش «عصر ظهور افکار محمّد بن عبد الوهّاب» اشاره شد، در قرن دوازدهم هجرى موقعیّت بسیار سخت و اوضاع بسیار نامناسبى براى مسلمانان پیش آمده بود که کشورهاى اسلامى از هر سو مورد تهاجم شدید استعمارگران قرار داشتند، کیان امّت اسلامى از سوى انگلیس، فرانسه، روس و آمریکا تهدید مىشد.
در این عصر، بیش از هر زمانى مسلمانان نیاز به وحدت و همکارى بر ضدّ دشمن مشترک داشتند، ولى متأسّفانه محمّد بن عبدالوهّاب مسلمانان را به جرم توسّل به انبیا و اولیاى الهى، مشرک و بت پرست قلمداد کرد و فتوا به تکفیر آنان داد، خونشان را حلال، کشتن آنان را جایز و اموال آنان را جزء غنایم جنگى به حساب آورد و پیروان او به استناد این فتوا، هزاران مسلمان بى گناه را به خاک وخون کشیدند که در قسمت بعدى به تفصیل بیان خواهد شد.
پی نوشت:
(1) کشف الارتیاب، ص ۱۲، به نقل از خلاصه الکلام.
(2) تاریخ العربیّه السعودیّه، ص ۸۸.
(3) او چهار سال در بصره، پنج سال در بغداد و یک سال در کردستان و دو سال در همدان اقامت گزید واندک زمانى هم در اصفهان و قم بود و آن گاه به حُرَیْمَله اقامتگاه پدرش رفت. وهّابیّت مبانى فکرى و کارنامه عملى، ص ۳۶.
(4) ر. ک: زعماء الإصلاح فى عصر الحدیث، ص ۱۰؛ تاریخ العربیّه السعودیّه، ص ۸۹ و تاریخ نجد آلوسى، ص ۱۱۱.
(5) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ص ۹؛ براهین الجلیّه فى رفع تشکیکات الوهابیّه، ص ۴؛ هذه هى الوهابیّه، ص ۱۲۵ و السلفیّه بین أهل السنّه والامامیّه، ص ۳۰۷.
/خ