دعای بخشش گناهان ذکری از حضرت ابراهیم (ع) درباره مجموعه نعمت های الهی است که در نهایت به دعای طلب عفو منتهی می شود:
«الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ. وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ. وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ. وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ. وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ» (آیات 78 تا 82 سوره شعرا)
«همان کسی که مرا آفرید و پیوسته راهنماییم می کند، و کسی که مرا غذا می دهد و سیراب می نماید، و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا می دهد، و کسی که مرا می میراند و سپس زنده می کند، و کسی که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد»
ماجرای دعای بخشش گناهان
در اینجا به ماجرای ابراهیم (ع) و بحث او با قومش می پردازد که با فطرت ساده و پاک خود علیه قوم بت پرست خویش قیام می کند. خطاب به پیامبر (ص) می فرماید: ای محمد! ماجرای ابراهیم پدر امت عرب را برای این مشرکان و خصوصا قریش بیان کن و بگو که او چطور به تنهایی برای اعتلای کلمه توحید قیام کرد و به واسطه او توحید در سرزمین مقدس فلسطین و حجاز انتشار یافت.آن زمان که او با فطرت پاک و خداجوی خود به احتجاج (بحث) با قوم بت پرست اش پرداخت و گفت: شما چه چیزی را می پرستید؟ آنها گفتند: ما بتهای سنگی، فلزی یا چوبی را می پرستیم و دائما ملازم آنها هستیم. ابراهیم (ع) به آنها فرمود: آیا بتها زمانی که آنها را عبادت می کنید صدایتان را می شنوند؟ چون عبادت حالت تذلل و حاجت خواهی عابد را برای معبود مجسم می سازد و عبادت و خواندن، وقتی صحیح و معقول است که معبود صدای عابد را بشنود. در ادامه فرمود آیا اینها نفع یا ضرری را متوجه شما می سازند؟ بت پرستان که از پاسخ حجت ابراهیم عاجز شدند به جای آن که اقرار کنند که بتها نمی شنوند و قدرتی ندارند، در جواب او فقط گفتند: ما از پدرانمان تقلید کردیم و به غیر از تقلید هیچ دلیلی بر بت پرستی خود نداریم.
وقتی بحث ابراهیم با قومش به این مرحله رسید که آنها برای بت پرستی خود هیچ دلیلی، غیر از تقلید نیاوردند، ابراهیم از آنها و خدایانشان اعلام برائت نمود و فرمود: پس بدانید که این بتهایی که می بینید، یعنی همین بتها که شما و پدرانتان می پرستید، دشمن من هستند، زیرا پرستش آنها عبادتی است که از اصل باطل است و پرستش این بتها مضر به حال دین من و مهلک من است و جز دشمنی، برای من اثر و خاصیتی ندارد، بنابراین من شیوه تقلیدی شما را در پیش نمی گیرم و معبودی جز پروردگار عالمیان را عبادت نمی کنم. چون او منزه از صفات بتهای شماست و او دشمن من نیست، زیرا اوست که مرا خلق و تدبیر نموده و با هدایت عامه خود، مرا به سوی منافع دنیوی و اخروی ام راهنمایی کرده و تمامی نعمات را در اختیار من نهاده است.
من جمله این که مرا روزی داده و سیراب کرده و این یک نمونه از نعمتها و هدایت های عامه ای است که از نظر اهمیت بعد از هدایت خاص دینی قرار می گیرد و نیز او خدایی است که نواقص مرا کامل نموده و حوائج دنیایی مرا رفع می کند؛ وقتی بیمار می شوم مرا شفا می دهد و هم اوست که قادر بر میراندن و سپس زنده ساختن من است که این امر نیز یک نمونه از تدابیر عام جاری در عالم می باشد. آن گاه فرمود او خدایی است که من در روز رستاخیز به آمرزش او امید بسته ام، لذا مغفرت از ناحیه استحقاق بنده نشأت نمی گیرد بلکه فقط، فضلی از جانب خداست.
نکات طلایی دعای بخشش گناهان
1- ابتدا باید به جهان و جهانآفرین توجه کرد و سپس توجه به خویشتن داشت. (رَبَّ الْعالَمِینَ- خَلَقَنِی)2- آفرینش انسان از بزرگترین الطاف الهى است. (الَّذِی خَلَقَنِی)
3- کسى حق هدایت دارد که آفریده باشد. (خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ) زیرا تدبیر و هدایت از آفرینش جدا نیست.
4- آفریدن و هدایت کردن، نشانه آن است که او ما را دوست دارد، نه بتها. (عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعالَمِینَ الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ)
5- هدایت، از شئون ربوبیت است. (رَبَّ الْعالَمِینَ- فَهُوَ یَهْدِینِ)
6- نعمت هدایت (بعد از خلقت)، بزرگترین نعمتهاست. (خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ)
7- آفریدن یک بار است، ولى هدایت در هر لحظه و همیشه است. («خَلَقَنِی» بهصورت ماضى و «یَهْدِینِ» به صورت مضارع و استمرار آمده است)
8- سیر شدن و سیراب شدن انسان، کار خداست؛ آب و نان وسیله است. (یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ)
9- توجه به نعمتهاى معنوى، بر توجه به نعمتهاى مادى مقدم است. ابتدا فرمود: (فَهُوَ یَهْدِینِ...) آن گاه فرمود: (یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ)
10- در پیدایش بیمارى، خود ما مقصریم. (مَرِضْتُ) و نفرمود: «أمرضنى»
11- شفا از خداست؛ دارو وسیله است و تأثیر آن نیز به اراده اوست. (فَهُوَ یَشْفِینِ)
12- شفاى روح و شفاى جسم در کنار هم لازم است. (فَهُوَ یَهْدِینِ- فَهُوَ یَشْفِینِ)
13- در سخن و خطابه، آهنگین بودن کلمات یک ارزش است. (یَهْدِینِ- یَسْقِینِ- یَشْفِینِ- یُحْیِینِ)
14- در جهان بینى الهى، مرگ پایان کار نیست، یکى از مراحل زندگى است. (یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ)
15- همه کاره هستى خداست. (توحید افعالى) (یَهْدِینِ- یَسْقِینِ- یَشْفِینِ- یُحْیِینِ)
16- مرگ نیز نعمت است. (وَ الَّذِی یُمِیتُنِی)
17- هر کجا زمینه شرک وجود دارد، شرکزدایى لازم است. (در نعمت هدایت، اطعام و شفا، سه بار کلمه «هو» به کار رفته است، ولى در خلقت و مرگ و حیات، این کلمه به کار نرفته، شاید به این خاطر که خلقت و مرگ را همه به خدا نسبت مىدهند و جاى شرک نیست، ولى ارشاد و اطعام و شفا به مردم، دارو، پزشک و غذا نسبت داده مىشود. لذا قرآن براى زندهنگاه داشتن روحیه توحید، کلمه «هو» را به کار برد، یعنى همه کارها بدست اوست).
18- یکى از فلسفههاى عبادت، تشکر از خداوند است. (خَلَقَنِی- یَهْدِینِ- یُطْعِمُنِی- یَسْقِینِ- یَشْفِینِ- یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ)
19- عفو الهى، فضل اوست نه استحقاق ما. (أَطْمَعُ) آرى، به اعمال خود تکیه نکنیم، زیرا ابراهیم نیز به عفو الهى چشم دوخته، نه پاداش کار خود.
20- امید و رجا، یک ارزش است. (أَطْمَعُ)
21- ربوبیت خداوند سبب دلبستگى به عفو و مغفرت اوست. (رَبَّ الْعالَمِینَ ... أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی)
22- طلب مغفرت، شیوه انبیاست. (یَغْفِرَ لِی)
23- اگر لطف خاص او نباشد، انسان در هر مرحلهاى باشد جایزالخطا است. (خَطِیئَتِی)
24- جلوه مبدا و معاد در کلام انبیا آشکار است. (خَلَقَنِی... یَوْمَ الدِّینِ)
25- نیازهاى مادى و معنوى انسان از آغاز تا پایان زندگى، به دست خداوند است. (خَلَقَنِی... یَوْمَ الدِّینِ)
منبع: مرا زیبا بخوان (ربناهای قرآنی)
منبع: سایت ستاره