نقش اصفهان در تاريخ
نويسنده: دکتر اصغر منتظر القائم
برخي از شهرهاي عالم، سابقه تاريخي چندين هزار ساله دارند و در تاريخ فرهنگ بشر نقش مهمي ايفا کرده اند، يکي از اين شهرها، اصفهان مي باشد. اين شهر در طي روزگاران و اعصار خود در فرهنگ و تمدن ايراني، جهان اسلام و بشريت، اهميت به سزايي به شرح زير داشته است:
الف) جايگاه اصفهان در رشته علمي تاريخي محلي: تاريخ محلي، رشته اي علمي است که اطلاعات و آمار جهان فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي يک منطقه را در اختيار برنامه ريزان توسعه منطقه اي و آمايش سرزمين قرار مي دهد تا برنامه ريزان توسعه منطقه اي با تکيه بر استعدادهاي گوناگون منطقه، برنامه توسعه آن را تدوين نمايند. اصفهان در ميان شهرهاي اسلامي در اين رشته علمي، جايگاه ويژه اي دارد. سه جنبش تاريخ نگاري محلي را در طي سده هاي چهارم تا ششم، ديگري در پايان قرن سيزدهم و سرانجام در دهه هاي نخستين قرن چهاردهم هجري قمري پشت سر گذاشته است. از جمله اين آثار که اهميت تاريخي اصفهان را روشن مي سازد عبارتند از:
طبقات المحدثين باصبها و الواردين عليها اثر حافظ ابوالشيخ حيان انصاري، ذکر اخبار اصفهان، اثر ابونعيم احمد بن عبدالله اصفهاني، محاسن اصفهان، اثر مفضل بن سعد بن حسين مافروخي، نصف جهان، في تعريف الاصفهان اثر محمدمهدي بن محمدرضا اصفهاني، الاصفهان، اثر مير سيد علي جناب و تاريخ اصفهان و ري و همه جهان، نوشته حاج ميرزا حسن جابري انصاري
ب) مرکزيت تمدني و تاريخي شهر اصفهان: موقعيت جغرافيايي اصفهان در کنار رودخانه زاينده رود موجب شده تا اين شهر از مراکز تمدن بشري باشد. سفالينه هاي يافت شده در حوالي پل شهرستان، وجود قلعه سارويه و کتابخانه آن و آتشگاه ماربين، حکايت از اهميت فرهنگي اصفهان پيش از اسلام دارد. اين شهر پيش از اسلام داراي دو شهر بود، يکي مدينه يا شهرستان که در شمال پل شهرستان کنوني قرار داشت و روستاهاي بسياري در اطراف آن بود و ديگري يهوديه يا جويباره که يهوديان در آن سکونت داشتند. تعدادي از اينان، از دوران کوروش هخامنشي به اين مکان آمده بودند، سپس در روزگار يزدگرد اول ساساني، تعدادي از جهودان به اين شهر آمدند و يهوديه مرکز استقرار آنان گرديد.
شهر اصفهان در سال 23 هجري با پيمان صلح به وسيله عبدالله بن بديل خزاعي گشوده شد و اسلام به آرامي وارد اين شهر گرديد و مردم آن به رضا و رغبت تا دوران آل بويه، به تدريج مسلمان شدند. وجود آتشگاه فروزان ماربين گوياي چنين نظري مي باشد. اعراب مسلمان با مهاجرت به اصفهان و سکونت در حد فاصل ميان تيران (خيابان رباط امروزي) تا بيابان يوان (حدود خيابان سروش کنوني) ، موجب پيوند روستاهاي اطراف يهوديه به يکديگر و گسترش بافت شهري آن شدند. مسلمانان در دهه نخستين ورود خود، مسجدي در روستاي خشينان (خيابان هاتف امروزي) ساختند. سپس در سال 156 هجري ايوب بن زياد والي شهر، مسجد جامع کهن را تأسيس کرد و اطراف آن بازاري بنا نمود. درهمين ايام نام اصفهان عموميت يافت. در طول قرن سوم، در ايام حکومت خاندان ابودلف، مسجد جامع و بافت شهري گسترش پيدا کرد. با آمدن آل بويه به اصفهان، اين شهر عظمت و درخشش بيش از اندازه اي پيدا کرد و دو شهر يهوديه و شهرستان يا مدينه به هم متصل شدند و روز به روز بر اعتبار يهوديه و اطراف آن افزوده شد.
آل بويه در حد فاصل ميدان طوقچي (قدس فعلي) تا امامزاده اسماعيل در خيابان هاتف، قصرها، خانه ها و ادارات دولتي را بنا نهادند و مسجد جامع را گسترش دادند. فخرالدوله ديلمي، ميدان مير و قلعه طبرک را بنيان گذاشت و صاحب بن عباد مسجدي بسيار بزرگ با تأسيسات گوناگون به نام جورجير برآورد. که سردر شمال غربي مسجد حکيم از آن دوره باقي مانده است. اصفهان در نخستين دهه هاي قرن پنجم هجري، از عظمت و رشد بسياري برخوردار شده بود. با ورود سلاجقه به اصفهان در سال 443 هجري، اين شهر به مدت دوازده سال اقامتگاه طغرل بود. وي با مردم اصفهان به مهرباني و ملايمت رفتار مي کرد، و به عمران و آباداني شهر همت گماشت، حدود پانصد هزار دينار صرف آباداني شهر و بناي عمارات و اماکن رفيعه، بقاع خيريه و مساجد و خانقاه ها کرد. شهر اصفهان در سال 444 هجري از چنان عظمتي برخوردار شده بود که ناصرخسرو مي نويسد: «من در همه زمين پارسي گويان شهري نيکوتر، جامع تر و آبادان تر از اصفهان نديدم. »
در روزگار آلب ارسلان و ملکشاه، اصفهان پايتخت امپراطوري سلاجقه گرديد. خواجه نظام الملک وزير آن دوره با گسترش مسجد جامع، بنيان گنبد بزرگ آن و تأسيس مدرسه نظاميه در محله دردشت، بر شکوفايي اصفهان افزود. ملکشاه، بانوان سلجوقي و وزراي آنان نيز هر کدام مدارس و بناهايي در شهر ساختند. اصفهان در ايام سلجوقيان در تمام صفحات شمالي رودخانه زاينده رود گسترش يافته بود و داراي محلات بسياري همچون لنبان، بيدآباد، نيم آورد، گلبهار، شمکان، ممناباد، کوطراز، ترواسکان، پاقلعه، باغ کاران، فلفلچي، طوقچي، واذار، صالحان، کران و دردشت بود.
متأسفانه در دوره دوم سلجوقيان، درگيري هاي مذهبي خجنديان شافعي در جويباره و آل صاعد حنفي ساکن دردشت موجبات رکود و ويراني اصفهان را فراهم کرد، به گونه اي که در قرن ششم هجري، درگيري ميان آنان موجب تخريب محلات آباد، آتش گرفتن کتابخانه ها، مساجد و قتل بزرگان اين دو خاندان گرديد و زمينه را براي حمله مغولان به شهر فراهم نمود. اختلافات و درگيري هاي فرقه اي نيز موجبات سقوط اصفهان را به سال 639 هجري به وسيله سپاهيان مغول فراهم کرد.
از اين پس اصفهان تا روزگار صفويان روي خوش نديد، اگر چه برخي حکام اقدام هاي عمراني در شهر انجام دادند.
سرانجام اصفهان پس از گذراندن چهار قرن دوران افول و انحطاط، در روزگار صفويان دوره عظمت و شکوه واقعي خود را به دست آورد. سفرهاي متعدد شاه اسماعيل به اصفهان و تولد فرزندش شاه طهماسب در اطراف شهر، به سال 919 هجري و انتخاب ميرزا شاه حسين معمار اصفهاني به وزارت، موجب توجهات خاندان صفوي را به اصفهان فراهم آورد. شاه اسماعيل دستور بهسازي ميدان نقش جهان را داد. در همين دوره بناي هارون ولايت و تعمير مسجد علي (ع) انجام گرفت. در پادشاهي شاه طهماسب توجه ويژه اي به اصفهان شد و برخي رجال و سادات اصفهاني به دربار شاه صفوي راه يافتند. تزيينات صفه صاحب در جنوب مسجد جامع و فرمان هاي شاه طهماسب براي رسيدگي به احوال اجتماعي مردم اصفهان در مسجد جامع در اين دوره انجام شد. بار ديگر نهضت علمي و تمدني اصفهان از سال 1000 هجري آغاز شد و با انتقال پايتخت به سال 1006 هجري به شهر اصفهان، ميدان نقش جهان به شکل امروزي طرح ريزي و مسجد شيخ لطف الله و جامع عباسي (مسجد امام) ، بازار قيصريه، مساجد، مدارس، کليساهاي گوناگون، محلات، باغ هاي بسيار، پل ها، قصرهاي زيبايي مثل عالي قاپو تأسيس گرديد. دوره صفويه دوران شکوفايي شهرسازي در ايران به ويژه در اصفهان مي باشد و محلات نويني همچون عباس آباد، جلفا، گبرآباد و فرح آباد، و محلات کوچکي در ميان بافت کهن مثل عليقلي آقا، آقانور و شيخ علي خان زنگنه بنيان گذاشته شد.
اصفهان در روزگار صفويان به شهر افسانه اي و جهاني جهان تبديل شد و با ونيز، فلورانس، پاريس و لندن رقابت مي کرد و شهرت جهاني پيدا کرده بود ناگهان در اوج عزت بر اثر سستي و اشاعه فساد و بي کفايتي، گرفتار هجوم مصيبت بار افغان ها شد و پس از نه ماه محاصره به سال 1135 هجري دولت صفوي سقوط کرد و از آن پس اصفهان نزديک به يک قرن روي خوش نديد تا در دوران قاجاريه حاج محمدحسين خان صدر اصفهاني صدر اعظم فتحعلي شاه، چهارباغ صدر (خواجو) ، عمارت هفت دست صدري، مدرسه صدر خواجو، پا قلعه، مدرسه بزرگ صدر بازار را تأسيس کرد و توسط مردم خير و نيکوکار آثار و ابنيه و مساجد ديگري همچون مسجد سيد حجت الاسلام شفتي، مسجد رحيم خان (مدرس) ، مسجد رکن الملک، مسجد آيه الله حاج محمد جعفرآباده اي، مسجد آيه الله حاج سيد محمد باقر خوانساري (مشهور به صاحب روضات) و مسجد اليادران و ... ساخته شد.
ج) اهميت جهاني اصفهان: اصفهان از روزگار پيش از اسلام و در زمان امپراطوري ساساني نيز شهرت بسياري داشت، به گونه اي که هرم زان به خليفه دوم گفت: «اصفهان براي کشور ايران همچون سر باشد» . و حجاج بن يوسف هنگام اعزام والي اصفهان گفت: «تو را به شهري مي فرستم که خاکش سرمه، مگس آن زنبور عسل و علفش زعفران است. » اهميت اصفهان در تاريخ ايران به حدي است که در سه دوره تاريخي آل بويه، سلجوقيان و صفويان به عنوان کانون سياسي و فرهنگي و تمدني ايران و در ايام صفويان به شکل يک شهر جهاني درآمد و محل رفت و آمد نمايندگان سياسي دولت هاي آسيايي و اروپايي همچون ترکستان و هند، انگلستان، آلمان، هلند، روسيه، فرانسه، پاپ، پرتغال و اسپانيا گرديد و هم اکنون نيز کانون توجه هزاران توريست بين المللي مي باشد.
د) اصفهان مهد هنر معماري ايراني و اسلامي: يکي از افتخارات اصفهان، شکوفايي تمدن و هنر آن مي باشد. اين شهر پيش از اسلام و دوران اسلامي نيز داراي آثار معماري بسياري بوده است. وجود قلعه سارويه، آتشگاه مسجد جامع و سردر مسجد جورجير (حکيم کنوني) ، مناره مسجد علي (ع) ، مناره چهل دختران، ساربان، گز، زيار، سين و محراب گچ بري و بي همتاي الجايتو، منار جنبان، مقبره پيربکران، مسجد جامع اشترجان، مقبره بابا رکن الدين، مدرسه اماميه، مقبره بابا قاسم، تالار تيموري، سردر خانقاه نصرآباد، سردر کاشيکاري شده مسجد درب امام، ميدان امام (نقش جهان) ، عمارت عالي قاپو، مسجد شيخ لطف الله، مسجد جامع عباسي (امام) با استحکام و زيبايي و فنون معماري محيرالعقول و نبوغ فکري معماران آن، پل خواجو و سي و سه پل، عمارت چهلستون، مدرسه چهارباغ، مسجد رحيم خان (مدرس) ، مسجد رکن الملک و ده ها اثر تاريخي ديگر حکايت از آن دارد که اصفهان نگين انگشتري و کلکسيون تمام عيار معماري اسلامي است.
ه) اصفهان مهد علم و فرهنگ اسلامي: اصفهان از ديرباز خواستگاه عالمان و انديشمنداني بوده که در تاريخ دانش هاي گوناگون، فرهنگ و معارف بشري تأثير به سزايي داشته اند، ولي اهميت علمي اصفهان از قرن سوم هجري درخشيدن آغاز کرد، به گونه اي که دانشمندان، عالمان و هنرمندان بسياري از قرن سوم هجري در جنبش علمي در اصفهان ظهور کردند که از جمله آنان سعيد بن جبير، ابن رسته، يعقوبي، حمزه اصفهاني، ابوالفرج اصفهاني، قتيبه بن مهران آزاداني، علي به سهل، طبراني محدث، صاحب بن عباد، ابوعلي سينا، ابوالفضل بن عميد، ابونعيم اصفهاني، ابومسعود رازي، حافظ ابوالشيخ بن حيان انصاري، جمال الدين عبدالرزاق، شرف الدين شفروه، استاد علي معمار، صادق بيگ افشار، رضا عباسي، عليرضا عباسي، ملا عبدالباقي تبريزي، حکيم شفايي، طالباي اصفهاني، شکيبي اصفهاني، سرمدي اصفهاني، لطفعلي آذربيگ بيگدلي، آقا حسين و آقا جمال خوانساري، ميرزا رفيعاي نائيني، ملا محمدتقي و ملا محمدباقر مجلسي بودند. اگر چه پس از حمله ي افغان ها اصفهان گرفتار فتنه وآشوب گرديد، ولي حرکت علمي آن خاموش نشد و بزرگاني همچون ملا اسماعيل خواجويي، آقا محمد بيدآبادي، خاندان هاي علمي کلباسي، خاتون آبادي، نجفي، خراساني و افرادي مثل محمدجعفر آباده اي، جهانگيرخان قشقايي، حاج آقا رحيم ارباب، سيد محمدباقر درچه اي، بانو امين، حوزه علميه شيعه را در اصفهان تداوم بخشيدند.
و) اصفهان مهد هنر: از کهن ترين ايام، اصفهان کانون هنرمندان در رشته هاي گوناگون نقاشي، معماري، خطاطي، خاتم سازي و ... بوده است و هنرمنداني در آن ظهور کرده اند که در جهان همچون ميرزا آقا امامي و فضائلي همانند نداشته اند.
ز) اصفهان کانون اقتصادي ايران: موقعيت جغرافياي اصفهان و رودخانه زاينده رود هميشه بستري براي رونق اقتصادي اصفهان در طول تاريخ بوده است، به ويژه تحولات اقتصادي اصفهان در روزگار آل بويه، سلجوقي و صفويه موجبات رونق اقتصادي ايران را فراهم کرد و در عهد صفويه درتجارت جهاني نقش به سزايي ايفا نمود، به گونه اي که دفاتر تجاري خارجي در آن داير گرديد.
ح) اصفهان مهد مجاهدان و دليرمردان: از کهن ترين روزگاران، اصفهان کانون دليرمردان و شجاعان ايران زمين بوده است هنوز فرياد کاوه آهنگر قهرمان اسطوره اي در برابر ضحاک به گوش مي رسد هنوز بقعه شاه محمد علأالدين شهشهاني در خيابان ابن سينا حکايت قيام او را در برابر ستمگري تيموريان به ياد مي آورد و فرياد جهاد ملا محمدعلي توني خراساني در برابر افغان ها به گوش مي رسد و آزادگان جهان، فرياد قيام حاج آقا نورالله نجفي و سيد حسن مدرس در برابر رضاخان را مي شنوند و سرانجام در جريان انقلاب اسلامي هنوز فريادهاي الله اکبر خميني رهبر و مرگ بر شاه مردم اصفهان از مسجد حکيم و منزل آيه الله حاج آقا حسين خادمي در پنج رمضان سال 1357 به گوش مي رسد و مردم اصفهان هرگز مجاهدت هاي آزادگان و دليرمردان شهادت طلب همچون شهيد آيه الله اشرفي اصفهان، حجه الاسلام سيد حسن بهشتي، حجه الاسلام عبدالله ميثمي، حجه الاسلام مصطفي رداني ، سردار شهيد حسين خرازي، سردار شهيد حاج همت، شهيد محسن صفوي و شهيد حاج اکبر آقابابايي را فراموش نخواهند کرد.
منبع: ويژه نامه نکوداشت اصفهان
/خ
الف) جايگاه اصفهان در رشته علمي تاريخي محلي: تاريخ محلي، رشته اي علمي است که اطلاعات و آمار جهان فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي يک منطقه را در اختيار برنامه ريزان توسعه منطقه اي و آمايش سرزمين قرار مي دهد تا برنامه ريزان توسعه منطقه اي با تکيه بر استعدادهاي گوناگون منطقه، برنامه توسعه آن را تدوين نمايند. اصفهان در ميان شهرهاي اسلامي در اين رشته علمي، جايگاه ويژه اي دارد. سه جنبش تاريخ نگاري محلي را در طي سده هاي چهارم تا ششم، ديگري در پايان قرن سيزدهم و سرانجام در دهه هاي نخستين قرن چهاردهم هجري قمري پشت سر گذاشته است. از جمله اين آثار که اهميت تاريخي اصفهان را روشن مي سازد عبارتند از:
طبقات المحدثين باصبها و الواردين عليها اثر حافظ ابوالشيخ حيان انصاري، ذکر اخبار اصفهان، اثر ابونعيم احمد بن عبدالله اصفهاني، محاسن اصفهان، اثر مفضل بن سعد بن حسين مافروخي، نصف جهان، في تعريف الاصفهان اثر محمدمهدي بن محمدرضا اصفهاني، الاصفهان، اثر مير سيد علي جناب و تاريخ اصفهان و ري و همه جهان، نوشته حاج ميرزا حسن جابري انصاري
ب) مرکزيت تمدني و تاريخي شهر اصفهان: موقعيت جغرافيايي اصفهان در کنار رودخانه زاينده رود موجب شده تا اين شهر از مراکز تمدن بشري باشد. سفالينه هاي يافت شده در حوالي پل شهرستان، وجود قلعه سارويه و کتابخانه آن و آتشگاه ماربين، حکايت از اهميت فرهنگي اصفهان پيش از اسلام دارد. اين شهر پيش از اسلام داراي دو شهر بود، يکي مدينه يا شهرستان که در شمال پل شهرستان کنوني قرار داشت و روستاهاي بسياري در اطراف آن بود و ديگري يهوديه يا جويباره که يهوديان در آن سکونت داشتند. تعدادي از اينان، از دوران کوروش هخامنشي به اين مکان آمده بودند، سپس در روزگار يزدگرد اول ساساني، تعدادي از جهودان به اين شهر آمدند و يهوديه مرکز استقرار آنان گرديد.
شهر اصفهان در سال 23 هجري با پيمان صلح به وسيله عبدالله بن بديل خزاعي گشوده شد و اسلام به آرامي وارد اين شهر گرديد و مردم آن به رضا و رغبت تا دوران آل بويه، به تدريج مسلمان شدند. وجود آتشگاه فروزان ماربين گوياي چنين نظري مي باشد. اعراب مسلمان با مهاجرت به اصفهان و سکونت در حد فاصل ميان تيران (خيابان رباط امروزي) تا بيابان يوان (حدود خيابان سروش کنوني) ، موجب پيوند روستاهاي اطراف يهوديه به يکديگر و گسترش بافت شهري آن شدند. مسلمانان در دهه نخستين ورود خود، مسجدي در روستاي خشينان (خيابان هاتف امروزي) ساختند. سپس در سال 156 هجري ايوب بن زياد والي شهر، مسجد جامع کهن را تأسيس کرد و اطراف آن بازاري بنا نمود. درهمين ايام نام اصفهان عموميت يافت. در طول قرن سوم، در ايام حکومت خاندان ابودلف، مسجد جامع و بافت شهري گسترش پيدا کرد. با آمدن آل بويه به اصفهان، اين شهر عظمت و درخشش بيش از اندازه اي پيدا کرد و دو شهر يهوديه و شهرستان يا مدينه به هم متصل شدند و روز به روز بر اعتبار يهوديه و اطراف آن افزوده شد.
آل بويه در حد فاصل ميدان طوقچي (قدس فعلي) تا امامزاده اسماعيل در خيابان هاتف، قصرها، خانه ها و ادارات دولتي را بنا نهادند و مسجد جامع را گسترش دادند. فخرالدوله ديلمي، ميدان مير و قلعه طبرک را بنيان گذاشت و صاحب بن عباد مسجدي بسيار بزرگ با تأسيسات گوناگون به نام جورجير برآورد. که سردر شمال غربي مسجد حکيم از آن دوره باقي مانده است. اصفهان در نخستين دهه هاي قرن پنجم هجري، از عظمت و رشد بسياري برخوردار شده بود. با ورود سلاجقه به اصفهان در سال 443 هجري، اين شهر به مدت دوازده سال اقامتگاه طغرل بود. وي با مردم اصفهان به مهرباني و ملايمت رفتار مي کرد، و به عمران و آباداني شهر همت گماشت، حدود پانصد هزار دينار صرف آباداني شهر و بناي عمارات و اماکن رفيعه، بقاع خيريه و مساجد و خانقاه ها کرد. شهر اصفهان در سال 444 هجري از چنان عظمتي برخوردار شده بود که ناصرخسرو مي نويسد: «من در همه زمين پارسي گويان شهري نيکوتر، جامع تر و آبادان تر از اصفهان نديدم. »
در روزگار آلب ارسلان و ملکشاه، اصفهان پايتخت امپراطوري سلاجقه گرديد. خواجه نظام الملک وزير آن دوره با گسترش مسجد جامع، بنيان گنبد بزرگ آن و تأسيس مدرسه نظاميه در محله دردشت، بر شکوفايي اصفهان افزود. ملکشاه، بانوان سلجوقي و وزراي آنان نيز هر کدام مدارس و بناهايي در شهر ساختند. اصفهان در ايام سلجوقيان در تمام صفحات شمالي رودخانه زاينده رود گسترش يافته بود و داراي محلات بسياري همچون لنبان، بيدآباد، نيم آورد، گلبهار، شمکان، ممناباد، کوطراز، ترواسکان، پاقلعه، باغ کاران، فلفلچي، طوقچي، واذار، صالحان، کران و دردشت بود.
متأسفانه در دوره دوم سلجوقيان، درگيري هاي مذهبي خجنديان شافعي در جويباره و آل صاعد حنفي ساکن دردشت موجبات رکود و ويراني اصفهان را فراهم کرد، به گونه اي که در قرن ششم هجري، درگيري ميان آنان موجب تخريب محلات آباد، آتش گرفتن کتابخانه ها، مساجد و قتل بزرگان اين دو خاندان گرديد و زمينه را براي حمله مغولان به شهر فراهم نمود. اختلافات و درگيري هاي فرقه اي نيز موجبات سقوط اصفهان را به سال 639 هجري به وسيله سپاهيان مغول فراهم کرد.
از اين پس اصفهان تا روزگار صفويان روي خوش نديد، اگر چه برخي حکام اقدام هاي عمراني در شهر انجام دادند.
سرانجام اصفهان پس از گذراندن چهار قرن دوران افول و انحطاط، در روزگار صفويان دوره عظمت و شکوه واقعي خود را به دست آورد. سفرهاي متعدد شاه اسماعيل به اصفهان و تولد فرزندش شاه طهماسب در اطراف شهر، به سال 919 هجري و انتخاب ميرزا شاه حسين معمار اصفهاني به وزارت، موجب توجهات خاندان صفوي را به اصفهان فراهم آورد. شاه اسماعيل دستور بهسازي ميدان نقش جهان را داد. در همين دوره بناي هارون ولايت و تعمير مسجد علي (ع) انجام گرفت. در پادشاهي شاه طهماسب توجه ويژه اي به اصفهان شد و برخي رجال و سادات اصفهاني به دربار شاه صفوي راه يافتند. تزيينات صفه صاحب در جنوب مسجد جامع و فرمان هاي شاه طهماسب براي رسيدگي به احوال اجتماعي مردم اصفهان در مسجد جامع در اين دوره انجام شد. بار ديگر نهضت علمي و تمدني اصفهان از سال 1000 هجري آغاز شد و با انتقال پايتخت به سال 1006 هجري به شهر اصفهان، ميدان نقش جهان به شکل امروزي طرح ريزي و مسجد شيخ لطف الله و جامع عباسي (مسجد امام) ، بازار قيصريه، مساجد، مدارس، کليساهاي گوناگون، محلات، باغ هاي بسيار، پل ها، قصرهاي زيبايي مثل عالي قاپو تأسيس گرديد. دوره صفويه دوران شکوفايي شهرسازي در ايران به ويژه در اصفهان مي باشد و محلات نويني همچون عباس آباد، جلفا، گبرآباد و فرح آباد، و محلات کوچکي در ميان بافت کهن مثل عليقلي آقا، آقانور و شيخ علي خان زنگنه بنيان گذاشته شد.
اصفهان در روزگار صفويان به شهر افسانه اي و جهاني جهان تبديل شد و با ونيز، فلورانس، پاريس و لندن رقابت مي کرد و شهرت جهاني پيدا کرده بود ناگهان در اوج عزت بر اثر سستي و اشاعه فساد و بي کفايتي، گرفتار هجوم مصيبت بار افغان ها شد و پس از نه ماه محاصره به سال 1135 هجري دولت صفوي سقوط کرد و از آن پس اصفهان نزديک به يک قرن روي خوش نديد تا در دوران قاجاريه حاج محمدحسين خان صدر اصفهاني صدر اعظم فتحعلي شاه، چهارباغ صدر (خواجو) ، عمارت هفت دست صدري، مدرسه صدر خواجو، پا قلعه، مدرسه بزرگ صدر بازار را تأسيس کرد و توسط مردم خير و نيکوکار آثار و ابنيه و مساجد ديگري همچون مسجد سيد حجت الاسلام شفتي، مسجد رحيم خان (مدرس) ، مسجد رکن الملک، مسجد آيه الله حاج محمد جعفرآباده اي، مسجد آيه الله حاج سيد محمد باقر خوانساري (مشهور به صاحب روضات) و مسجد اليادران و ... ساخته شد.
ج) اهميت جهاني اصفهان: اصفهان از روزگار پيش از اسلام و در زمان امپراطوري ساساني نيز شهرت بسياري داشت، به گونه اي که هرم زان به خليفه دوم گفت: «اصفهان براي کشور ايران همچون سر باشد» . و حجاج بن يوسف هنگام اعزام والي اصفهان گفت: «تو را به شهري مي فرستم که خاکش سرمه، مگس آن زنبور عسل و علفش زعفران است. » اهميت اصفهان در تاريخ ايران به حدي است که در سه دوره تاريخي آل بويه، سلجوقيان و صفويان به عنوان کانون سياسي و فرهنگي و تمدني ايران و در ايام صفويان به شکل يک شهر جهاني درآمد و محل رفت و آمد نمايندگان سياسي دولت هاي آسيايي و اروپايي همچون ترکستان و هند، انگلستان، آلمان، هلند، روسيه، فرانسه، پاپ، پرتغال و اسپانيا گرديد و هم اکنون نيز کانون توجه هزاران توريست بين المللي مي باشد.
د) اصفهان مهد هنر معماري ايراني و اسلامي: يکي از افتخارات اصفهان، شکوفايي تمدن و هنر آن مي باشد. اين شهر پيش از اسلام و دوران اسلامي نيز داراي آثار معماري بسياري بوده است. وجود قلعه سارويه، آتشگاه مسجد جامع و سردر مسجد جورجير (حکيم کنوني) ، مناره مسجد علي (ع) ، مناره چهل دختران، ساربان، گز، زيار، سين و محراب گچ بري و بي همتاي الجايتو، منار جنبان، مقبره پيربکران، مسجد جامع اشترجان، مقبره بابا رکن الدين، مدرسه اماميه، مقبره بابا قاسم، تالار تيموري، سردر خانقاه نصرآباد، سردر کاشيکاري شده مسجد درب امام، ميدان امام (نقش جهان) ، عمارت عالي قاپو، مسجد شيخ لطف الله، مسجد جامع عباسي (امام) با استحکام و زيبايي و فنون معماري محيرالعقول و نبوغ فکري معماران آن، پل خواجو و سي و سه پل، عمارت چهلستون، مدرسه چهارباغ، مسجد رحيم خان (مدرس) ، مسجد رکن الملک و ده ها اثر تاريخي ديگر حکايت از آن دارد که اصفهان نگين انگشتري و کلکسيون تمام عيار معماري اسلامي است.
ه) اصفهان مهد علم و فرهنگ اسلامي: اصفهان از ديرباز خواستگاه عالمان و انديشمنداني بوده که در تاريخ دانش هاي گوناگون، فرهنگ و معارف بشري تأثير به سزايي داشته اند، ولي اهميت علمي اصفهان از قرن سوم هجري درخشيدن آغاز کرد، به گونه اي که دانشمندان، عالمان و هنرمندان بسياري از قرن سوم هجري در جنبش علمي در اصفهان ظهور کردند که از جمله آنان سعيد بن جبير، ابن رسته، يعقوبي، حمزه اصفهاني، ابوالفرج اصفهاني، قتيبه بن مهران آزاداني، علي به سهل، طبراني محدث، صاحب بن عباد، ابوعلي سينا، ابوالفضل بن عميد، ابونعيم اصفهاني، ابومسعود رازي، حافظ ابوالشيخ بن حيان انصاري، جمال الدين عبدالرزاق، شرف الدين شفروه، استاد علي معمار، صادق بيگ افشار، رضا عباسي، عليرضا عباسي، ملا عبدالباقي تبريزي، حکيم شفايي، طالباي اصفهاني، شکيبي اصفهاني، سرمدي اصفهاني، لطفعلي آذربيگ بيگدلي، آقا حسين و آقا جمال خوانساري، ميرزا رفيعاي نائيني، ملا محمدتقي و ملا محمدباقر مجلسي بودند. اگر چه پس از حمله ي افغان ها اصفهان گرفتار فتنه وآشوب گرديد، ولي حرکت علمي آن خاموش نشد و بزرگاني همچون ملا اسماعيل خواجويي، آقا محمد بيدآبادي، خاندان هاي علمي کلباسي، خاتون آبادي، نجفي، خراساني و افرادي مثل محمدجعفر آباده اي، جهانگيرخان قشقايي، حاج آقا رحيم ارباب، سيد محمدباقر درچه اي، بانو امين، حوزه علميه شيعه را در اصفهان تداوم بخشيدند.
و) اصفهان مهد هنر: از کهن ترين ايام، اصفهان کانون هنرمندان در رشته هاي گوناگون نقاشي، معماري، خطاطي، خاتم سازي و ... بوده است و هنرمنداني در آن ظهور کرده اند که در جهان همچون ميرزا آقا امامي و فضائلي همانند نداشته اند.
ز) اصفهان کانون اقتصادي ايران: موقعيت جغرافياي اصفهان و رودخانه زاينده رود هميشه بستري براي رونق اقتصادي اصفهان در طول تاريخ بوده است، به ويژه تحولات اقتصادي اصفهان در روزگار آل بويه، سلجوقي و صفويه موجبات رونق اقتصادي ايران را فراهم کرد و در عهد صفويه درتجارت جهاني نقش به سزايي ايفا نمود، به گونه اي که دفاتر تجاري خارجي در آن داير گرديد.
ح) اصفهان مهد مجاهدان و دليرمردان: از کهن ترين روزگاران، اصفهان کانون دليرمردان و شجاعان ايران زمين بوده است هنوز فرياد کاوه آهنگر قهرمان اسطوره اي در برابر ضحاک به گوش مي رسد هنوز بقعه شاه محمد علأالدين شهشهاني در خيابان ابن سينا حکايت قيام او را در برابر ستمگري تيموريان به ياد مي آورد و فرياد جهاد ملا محمدعلي توني خراساني در برابر افغان ها به گوش مي رسد و آزادگان جهان، فرياد قيام حاج آقا نورالله نجفي و سيد حسن مدرس در برابر رضاخان را مي شنوند و سرانجام در جريان انقلاب اسلامي هنوز فريادهاي الله اکبر خميني رهبر و مرگ بر شاه مردم اصفهان از مسجد حکيم و منزل آيه الله حاج آقا حسين خادمي در پنج رمضان سال 1357 به گوش مي رسد و مردم اصفهان هرگز مجاهدت هاي آزادگان و دليرمردان شهادت طلب همچون شهيد آيه الله اشرفي اصفهان، حجه الاسلام سيد حسن بهشتي، حجه الاسلام عبدالله ميثمي، حجه الاسلام مصطفي رداني ، سردار شهيد حسين خرازي، سردار شهيد حاج همت، شهيد محسن صفوي و شهيد حاج اکبر آقابابايي را فراموش نخواهند کرد.
منبع: ويژه نامه نکوداشت اصفهان
/خ