مطالعه، امتحان و تقلب
وقتی خواندن و نخواندن، دیگر یكی نیست!
اشاره
افرادی كه هنگام مطالعه از شیوههای یادداشت برداری استفاده نمیكنند، میزان بهرهوری مطالعهشان تنها حدود بیست درصد است. اگر فرد در زمان مطالعه زیر عبارتهای مهم كتاب یا هر نوشتهدیگر خط بكشد؛ یعنی به عمل برجستهسازی كه از عوامل مؤثر در یادآوری است، اقدام ورزد، میزان بهرهوری او در مطالعه به سی درصد افزایش مییابد. اگر در حین مطالعه، یادداشتبرداری از نوع خلاصهنویسی صورت گیرد، بازدهی به چهل درصد میرسد. یادداشتبرداری به شیوه استخراج عباراتی كه حاوی نكات مهم است،بهرهوری را به پنجاه درصد افزایش میدهد و اگر یادداشتبرداری بر اساس استخراج نكتههای كلیدی باشد، بازدهی بیشتری دارد كه میزان آن بسته به چگونگی تنظیم نكتههای كلیدی است. تنظيم نكتههاي كليدى به صورت خطى، میتواند بازدهی را به شصت درصد افزایش دهد و اگر تنظیم نكتههای كلیدی به صورت شبكهای صورت گیرد، حتی ممكن است افزایش بهرهوری تا صد در صد هم برسد.
تبيين مفهوم نكتههاي كليدى
مغز در رویارویی با مطالب، نخست به كدگذاری آنها میپردازد، سپس مطالب را ذخیره میكند و در سومین مرحله، به بازیابی مطالب هنگام نیاز اقدام مینماید.
روشهاي ثبت نكتههاي كليدى
2. روش شبكهاى: نكتههاي كليدى بر اساس موضوع به شاخههاي اصلي، فرعی و فرعیتر طبقهبندی و ثبت میگردد. جایگاه هر نكته در ارتباط با دیگر مفاهیم، مشخص است. در طرح شبكهاى، تمام شاخههاي اصلي بايد به عنوان سلسله مطالب كتاب به هم متصل شوند و در صورت تعدد شاخههاي اصلى، باید با یافتن وجوه مشترك میان آنها، تعدادشان را به سه تا پنج شاخه اصلی تقلیل و شاخههای دیگر را به آنها ربط داد. این شیوه را میتوان درباره شاخههای ردههای بعدی نیز به كار گرفت. بهترين زمان براي استخراج نكتههاي كليدى و اجراي طرح شبكهاي، هنگام مطالعه اصلی است.
اصول اجراي طرح شبكهاى
تمايز شاخههاي اصلي از شاخههاي فرعى: برای این كار میتوان از كادرها، خطوط و رنگها استفاده كرد. اختصاص جایگاه مشخصی به شاخههای اصلی در كنار عنوان مطلب، یادیگری و بازیابی مطالب را آسان میكند.
محدوديت شاخههاي اصلى: تعداد شاخههای اصلی باید كم باشد. اگر شاخههای اصلی بیشتر از حد متعارف باشد، باید با یافتن وجوه مشترك میانشاخهها، هر چند شاخه را در یك گروه طبقهبندی كنیم. مثلا اگر شش شاخه بود، به دو شاخه و هر شاخه را به سه شاخه كوچكتر تقسیم كنیم.
به كارگیری نشانهها و قراردادها: خوب است از نشانههای اختصاری در طرحها استفاده شود. مثلاً به جای حرف مهم «م» و به جای بزرگ «ب».
انواع طرحهاي شبكهاى
1. مدل شعاعى:
عنوان مطالب در وسط صفحه و در داخل كادر، و شاخههای اصلی كه از دیگر نكات فرعی و مرتبط با هر شاخه متمایز شده است، در پیرامون عنوان مطالب قرار میگیرد.2. مدل سازمانى:
ب) میتوان آن را به صورت آكولادی از كنار صفحه اجرا كرد. در این شیوه، عنوان مطلب در سمت راست صفحه قرار میگیرد. مطالب فرعی نیز به همین شكل به هر شاخه اصلی متصل میگردد.
زمانهاي مناسب خلاصهبردارى
2. بلافاصله بعد از اتمام خواندن: برای بررسی میزان فهم و افزایش میزان نگهداری مطالب.
3. پس از گذشت مدتی از مطالعه: برای آماده شدن برای امتحان، كلاس و... .
روش نظام مطالعه برتر
بررسی اجمالی كتاب: قبل از مطالعه باید دید هدف از خواندن كتاب چیست؟ بعد از مشخص شدن هدف، در مدت یك یا دو دقیقه به مطالعه آن بپردازید.
بررسی اجمالی هر فصل: مطالعه اجمالی در مدت دو دقیقه. تصاویر و جدولها و نمودارها و نكات برجسته و تیترهای اصلی و فرعی و نتیجهگیری و پرسشهای آن فصل، از مهمترین نكات است و مطالعه تفصیلی را باید فصل به فصل انجام داد.
سوالگذارى: مطرح كردن پرسشهایی قبل از خواندن. مدت طرح هر سؤال یك تا دو دقیقه است. سؤال را میتوان از تیترهای اصلی و فرعی و نكات برجسته و... طرح كرد. هنگام طرح سؤال نباید نگران جواب آن باشیم.
2. زمان مطالعه: هنگام مطالعه باید به برخی نكات توجه داشت:
مطالعه و يادداشتبردارى: ضمن خواندن متن با سرعت متناسب، نكات مهم را براساس طرح شبكهای یادداشت كنیم.
بازنگري و بازخواني طرح شبكهاى: مرور طرح بالا.
3. پس از مطالعه: تبیین این بخش وابسته به تبیین مسئله مرور است كه ما در ذیل به آن اشاره كنیم:
مرور: یادگیری در مرحله پیشمطالعه و مطالعه صورت میگیرد و مرحله مرور شامل چند مرحله است. در مرحله يادگيرى، صددرصد مطالب فرا گرفته شده در حافظه كوتاهمدت قرار میگیرد، اما برای ثبت و پایداری دایمی مطالب در حافظه، نیازمند ثبت و انتقال به حافظه بلندمدت هستیم كه این كار با مرور مطالب میسر میشود. برای تیین مرحله مرور، باید منحنی فراموشی را توضیح دهیم.
منحني فراموشى: فراموشي هم مثل اصل يادگيرى، تابع قوانینی است. برای اینكه ذهن دچار فراموشی نشود، باید اولین مرور ده ساعت پس از مطالعه اول و دومین مرور ده روز پس از مرور اول و مرور سوم یك ماه پس از مرور دوم چهارمین مرور، چهار ماه پس از مرور سوم صورت گیرد. انجام مرور چهارم، تمامی اطلاعات تا یك سال پس از آن در خاطر باقی میماند. بعد از آن لازم است مرور پنجم یك سال پس از مرور چهارم، مرور ششم، دو سال پس از مرور پنجم، مرور هفتم پنج سال پس از مرور ششم، مرور هشتم ده سال پس از مرور هفتم و مرور نهم بیست سال پس از مرور هشتم صورت گیرد.
نشانهگذاري و حاشيهنويسى
1. دور تز اصلی كتاب خط بكشید و اگر مشخص نشده، خودتان آن را مشخص كنید و به آن تز بدهید.
2. نكات اصلی را داخل [] قرار دهید.
3. زیر جزئیات مهم خط بكشید.
4. در حاشیه كتاب، تداعیها، پرسشها و انتقادهای خود را از نویسنده، بر اساس مطالعات و تجربیتتان بنویسید.
خلاصه كردن
چگونه تندتر بخوانیم
امروزه خیلیها از كندخوانی رنج میبرند و از آن شكوه میكنند. ما هم بارها با خود گفتهایم كه چه خوب بود میتوانستیم به اندازه وقت و زمانی كه میگذاریم، به دستاوردی رضایتبخش برسیم. به ویژه هنگامی كه بخواهیم برای كنكور یا یك كار ضروری آمده شویم یا ناچار باشیم در یك زمان بسیار محدود كار بزرگی را برای ارائه در جایی آماده كنیم، تندخوانی برایمان خیلی مهم است. اصلاً همه ما دوست داریم در فرایند مطالعه و پژوهش روزمره خود، سرعت و كیفیت را با هم داشته باشیم. من هم مانند شما همین دغدغهها را داشتم. یك روز به یك متن كوتاه، اما خواندنی از آقای «بیل كاسبی» برخوردم. او خودش با همین مشكل روبهرو بوده و آن را حل كرده است. حرفهایش را ببینید؛ شاید شما هم خوشتان بیاید و بخواهید راه رفته دیگران را دوباره از سر نگیرید. این آزمون و خطا را دیگران برای شما انجام دادهاند، شما دیگر آن را تكرار نكنید. اميدوارم ترجمه و بازگردان متن انگليسي به فارسى، از جاذبه و زیبایی علمی آن نكاسته باشد.
زمان كودكیام در فیلادلفیا میبایست همه كتابهای فكاهی را كه همواره منتشر میشد، میخواندم. آن موقع، تعداد این كتابها در مقایسه با حالا خیلی اندك بود. من ابتدا همه آنها را در طول دو روز جمعمیكردم، سپس پیش از آنكه نسخه بعدی برسد، كتابهای خوب را بازخوانی میكردم؛ بله البته وقتی من بچه بودم، كار خواندن ساده بود.
اما هنگامیكه بزرگتر شدم، به نظر آمد چشمانم باید كند یا طوری شده باشد! منظورم این است كه كتابهای فكاهی سریعتر از آنكه من و بردارم راسل بتوانیم آنها را بخوانیم، روی هم انباشته میشدند. هنوز هم وقت زیادی نگذشته بود و خیلی دیر نشده بود. وقتی دكترایم را گرفتم، به این نتیجه رسیدم كه چشمانم مقصر نیست. خدا را شكر! آنها هنوز به خوبی همیشه هستند.
مشكل این است كه این روزها چیزهای زیادی برای مطالعه، و وقت بسیار ناچیزی برای خواندن تمام آنها وجود دارد. اكنون توجه داشته باشید كه من افزون بر پیماننامهها، رمانها، روزنامهها، فیلمنامهها، اظهارنامههاي مالياتى، نامهها، متنهایی كه درباره چگونگی بهتر خواندن، تكنیكهای صرفهجویی در وقت و زیاد خواندن وجود دارد، كتابهای فكاهی هم میخوانم.
من رازی كوچك را با شما در میان خواهم گذاشت. صدها فن وجود دارد كه شما میتوانید با یاد گرفتن آنها تندخوانی خود را تقویت كنید، اما من سه روش خوب و ویژه را با شما در میان میگذارم. همانطور كه من توانستم آنها را فرا بگیرم، شما هم میتوانید از همین حالا آنها را به كار بگیرید؟
آنها مفاهیم عام و راههای كاربردی برای به دست آوردن سریع و ثمربخش معنا از كلمات چاپ شده هستند. با به كارگیری این راهها، از كتابهای خواندنی خود لذت خواهید برد، با مارك تواین میخندید یا با كتاب جنگ و صلح گریه میكنید، آمادهاید؟
خیلی خب! دو روش نخست به شما كمك ميكند تا از ميان چندين تن مواد خواندنى، سریع، بدون خواندن همه كلمات، مفهوم آنها را متوجه شوید. آن دو روش، به شما معنایی كلی از آنچه میخوانید، به دست میدهد. با این شیوه، شما میتوانید یك خروار از خواندنهای غیرضروری را حذف كنید.
1. چشمانداز كلی (اگر كتاب، حجیم و پیچیده باشد)
چگونگي مرور اجمالى: تمام دو پاراگراف نخست از هر آنچه را برگزیدهاید، بخوانید. سپس فقط جمله نخست پاراگرافهاي بعدي را بخوانید. آنگاه دو پاراگراف آخر را به صورت كامل بخوانید. از یاد نبرید كه مرور و چشمانداز، تمام جزئیات یك متن را به شما نمیدهد. اما این كار شما را از صرف وقت برای چیزهایی كه واقعاً نمیخواهید، يا نياز نداريد آنها را بخوانید، معاف میكند. يادتان باشد مرور اجمالى، تنها يك دورنماي سریع و كلي از خواندنيهاي طولاني و ناآشنا را در اخيتار شما قرار ميدهد. برای خواندنیهای كوتاه و آسان، روش بهتری وجود دارد كه به شما خواهم گفت.
2. سطحيخوانى و گذار سریع (اگر متن، كوتاه و ساده باشد)
چگونگي سطحيخوانى: فكر كنید چشمانتان مثل دو مغناطیس هستند. وادارشان كنيد تا سریع كار كنند. آنها را از عرض سطرهای چاپ شده، با سرعت عبور داده، فقط چند واژه كلیدی را از هر سطر برچینید.
سطحیخواندن افراد با هم متفاوت است. من و شما وقتي يك قطعه را سطحيخوانى ميكنيم، ممكن است دقیقاً همان واژهها را برنچینیم. اما هر دوی ما یك دورنمای بسیار مشابه از محتوای این قطعه به دست خواهیم آورد. من براي اينكه نشان دهم سطحيخوانى چگونه انجام ميشود، دور كلماتی كه موقع خواندن یك داستان گزینش كردم، خط میكشم. شما هم آن را امتحان كنید. نباید بیش از یكی دو دقیقه وقتتان را بگیرد. سطحیخواندن میتواند به شما ایده خوبی در مورد داستان، با خواندن حدود نصف كلمات و طی كمتر از نصف زمانی كه خواندن تمام كلمات وقت میگرفت، بدهد. تاكنون ملاحظه كردهايد كه مرور اجمالى و گذار سریع ميتواند به سرعت به شما دورنمايي كلي درباره محتوا بدهد.
اما هیچ فنی نمیتواند درك بیش از پنجاه درصد را تضمین كنید؛ زيرا در سطحيخوانى، ما همه كلمات را نمیخوانیم. (هیچكس از چیزی كه نخوانده نمیتواند ایدهای به دست بیاورد.) برای اینكه آنچه را میخوانید البته نه همه را تند خوانده و تند بفهمید، به فن سومی نیازمندید.
3. دستهبندی (راهی برای افزایش سرعت و درك بهتر مطلب)
شما احتمالاً هنوز گاهی وقتها اینگونه میخوانید؛ به ویژه وقتی كلمات مشكل باشند یا زمانی كه كلمات،معنای خاصی داشته باشند. همانند وقتی میخواهید یك شعر، یك نمایشنامه شكسپیر، يا يك قرارداد و مانند آن را بخوانید. البته این كار اشكالی ندارد، ولی خواندن كلمه به كلمه، تندخوانی را نابود میمند و جلو سرعت شما را میگیرد.
دستهبندی كردن كلمات، به شما یاد میدهد به جای نگاه كردن به یك كلمه در یك زمان، به گروههایی از كلمات نگاه كنید تا سرعت شما در اوج خود افزایش یابد. برای بسیاری از ما، دستهبندی كردن یك راه كاملاً متفاوت برای نگاه كردن به چیزی است كه میخوانیم.
چگونگي دستهبندى: چشمان خود را تمرین دهید تا همه كلمات را در دستههای بالای سه یا چهار كلمه در یك نگاه، ببینید. آموختن خواندن دستهها، چیزی نیست كه چشمانتان به طور طبیعی آن را انجام دهد. این كار، تمرین مداوم میطلبد. حالا چگونه آن را انجام دهیم؟ چیز آسانی را برای خواندن انتخاب كنید. هر قدر ميتوانيد آن را تند بخوانید. تلاش كنید به جای دیدن یك كلمه در هر زمان، به سه تا چهار كلمه در یك نگاه متمركز شوند. آنگاه همان بخش را با سرعت معمولي بازخواني كنيد تا ببینید بار اول، چه چیزهایی را جا انداختهاید.
قطعه دیگری را تمرین كنید. نخست دستهها را مطالعه كرده، سپس بازخواني كنيد تا ببینید در اين قسمت چه چیزهایی را جا انداختهاید. هر وقت توانستيد دستهها را بدون جا افتادههاي دفعه اول بخوانید، سرعت شما افزایش یافته است. روزانه، پانزده دقیقه تمرین كنید. ممكن است این فنون را در طول یك هفته فرا بگیرید، اما اگر بیشتر طول كشید، ناامید نشوید. هر چیزی كه خواندن آن وقت میگیرد، دستهبندی و تمرین كنید.
اكنون، سه راه پیش روی شماست كه در تندخوانی به شما كمكمیكند:
1. تلاش برای داشتن چشماندازی كلی برای حذف خواندنیهای غیرضروری و سنگین؛
2. سطحيخوانى و گذار سریع براي به دست آوردن دورنماي كلي از خوانديهاي آسان؛
3. دستهبندی برای افزایش سرعت خواندن و درك بهتر مطلب.
شما با تمرین كافی میتوانید توانایی خواندن خود را در كلاس، سركار، خانه و... در كمترین زمان افزایش دهید. با دستیابی به این مهارت، حتی شما باید وقت كافی برای خواندن كتابهای فكاهی مورد علاقه خود و نیز متنهای مربوط به جنگ و صلح، داشته باشید.
پینوشت: كاسبی میگوید: مرور اجمالى، سطحيخوانى و طبقهبندي به شما كمك ميكند مطالب خواندني خود را تندتر بخوانید. اما حواستان باشد این روش را درباره مطالبی كه لازم است كلمه به كلمه خوانده شوند، به كار نگیرید. بعضی وقتها لازم است متنی را دقیق و كلمه به كلمه بخوانیم. این طور جاها از روش پیشنهادی من استفاده نكنید!
چگونه مطالعه میكنید؟
برای دوستان خوب دانشآموز و دانشجویی كه به دنبال كامیابی در امتحانات خردادند و برای رسیدن به مقصودشان در پی راه درست هستند، سه راه حل اساسی وجود دارد؛ درس خواندن، درس خواندن و درس خواندن؛ البته راه چهارمی هم هست كه عبارت است از درس خواندن. خیلیها از مسئله بالا آگاهند، ولی نمیدانند چگونه باید درس بخوانند تا بهتر بفهمند و بهتر حفظ كنند.
با به كار بستن روشی كه برای مطالعه كتابهای درسی به شما معرفی میكنیم، اگر مثل ما پروفسور نشدید، دستكم سر امتحان از سرك كشیدن به برگه دیگران بینیاز میشوید.
1. پيشخوانى: نخست به مرور كلی فصل معیّنی از كتاب بپردازید تا با موضوعهای كلی بحث آشنا شوید. برای این منظور، ابتدا فهرست مطالب فصل را بخوانید. سپس با مرور مطالب آن به عنوانها و بخشهای اصلی و فرعی فصل توجه كنید و تصویرها و نمودارها را از نظر بگذرانید. پس از مرور مطالب، مهمترين نكته در مرحله پيشخوانى مطالعه چكيده پاياني فصل و تأمل بر هر يك از نكتههايي است كه در آن آمده است. در این مرحله، ممكن است پرسشهایی به ذهنتان خطور كند كه پس از خواندن متن كامل فصل، میتوانید به آنها پاسخ دهید. این مرحله، تصویری كلی از مطالب فصل و سازمانبندی آن را به شما ارائه میدهد.
2. پرسیدن: پیش از مطالعه مطالب هر بخش، نخست، عنوان اصلي و عنوانهاي فرعي آن را بخوانید. سپس هنگام خواندن مطالب، موضوعهای مهم آن را به صورت یك یا چند پرسش در نظر بگیرید كه باید به آنها پاسخ دهید. از خود بپرسید: نویسنده در این بخش، چه مفاهیم مهمی را در نظر داشته است؟ طرح سؤال، ذهن شما را مشتاق پیگیری مطالعه و درك عمیقتر متن میكند.
3. خواندن: در این مرحله،مطالب هر بخش را برای آگاهی از معنای آن، با دقت بخوانید و ضمن خواندن، تلاش كنيد به پرسشهايي كه در مرحله پرسیدن مطرح شده بود، پاسخ دهید. درباره مطالبی كه میخوانید، تأمل كنید و بكوشید بین آن مطالب و دادههای پیشین خود ارتباط برقرار سازید. ميتوانيد زير واژهها يا عبارتهاي كليدى، خط بكشید. مقصود از خط كشیدن زیر مطالب، مشخص كردن واژهها یا عبارتهای كلیدی برای مرور بعدی است؛ پس خط كشیدن زیادی زیر مطالب، كار درستی نیست. تا وقتی تمام مطالب یك بخش معیّن را نخواندهاید یا با همه مفاهیم كلیدی آشنا نشده و اهمیت نسبی آنها را ارزیابی نكردهاید، یادداشت برندارید.
4. به خود پس دادن: پس از پایان هر بخش، تلاش كنید مفاهیم اصلی را به خاطر آورید و دادهها را از حفظ با خود بگویید. مفاهیم را به زبان خود بازگو كنید واطلاعات را ترجیحاً با صدای بلند (و اگر تنها نیستید، زیر لب) تكرار كنید. مطالبی را كه به یاد میآوردید، با متن كتاب تطبیق دهید تا مطمئن شوید آنها را كامل و درست حفظ كردهاید. به خود پس دادن مطلب، كمك میكند به كمبودهای اطلاعاتی خود پی ببرید و آن را در ذهن خود سازماندهی كنید. پس از آنكه بخشی از فصل را به این شیوه مطالعه كردید، به بخش بعدي بپردازيد و دوباره مراحل پرسیدن، خواندن و به خود پس دادن را تكرار كنید.
5. آزمون: پس از خواندن مطالب فصل، باید به آزمون و مرور مطالب بپردازید. با مراجعه به يادداشتهايتان ببینید چه مقدار از مفاهيم اصلي را به ياد داريد. تلاش كنید بفهمید چه پیوندی بین مطالب گوناگون وجود دارد و این مطالب چگونه در فصل، سازمانبندی شدهاند. در مرحله آزمون، ممكن است مجبور شوید فصل را ورق بزنید تا درستی مفاهیم و مطالب كلیدی حفظ شده را وارسی كنید. در این مرحله بايد چكيده فصل را بخوانید و ضمن آن، جزئیات مربوط به هر یك از نكتههای چكیده را در نظر آورید. مرحله آزمون را هرگز به شب امتحان موكول نكنید. نخستین مرور مطالب فصل، باید بیدرنگ پس از خواندن آن انجام شود.
6. توكل: نقش دعا و توكل را هم در كامیابی از یاد نبرید؛ «راهرو گر صد هنر دارد توكل بایدش.» میتوانید از دعای مطالعه كه در مفاتیحالجنان آمده، بهره بگیرید.
لطفاً نگاهتون به ورقهتون باشه!
اشاره
همه كسانی كه بهگونهای با درس و مدرسه در ارتباطند،جمله «لطفاً نگاهتون به ورقه خودتون باشه» را شنیدهاند. این جمله را همه معلمان موقع امتحان گرفتن مطرح میكنند. راستش را بخواهید، این جمله معنای محترمانه «هرگز تقلب نكنید» است.
تقلب چیست؟ تقلب، دغلی یا دغلكاری و به معنای در كاری به نفع خود و به ضرر دیگری تصرف كردن است و در مواردی چون: امتحان،بازى،خرید و فروش، ... به كار گرفته میشود. اما درباره تقلب در امتحان، سؤالات زیادی مطرح است كه ما به تعدادی از آنها خواهیم پرداخت.
عوامل پدیدآورنده تقلب
2. توقعات نادرست و خارج از ظرفیت دانشآموز از سوی اولیا و مربیان.
3. سهلانگاری در انجام تكالیف و مطالعه كم و بیدقت در ایام آموزش و در نتیجه، ناآمادگی برای امتحان.
4. مشغول بودن دانشآموز به كارهاي غيردرسي و فرعي (بازى، تلویزیون، رایانه و... ) به گونهای كه دقت مطالعه برای وی باقی نمیماند.
5. نپذیرفتن شكست در امتحان به دلیل ترس از والدین یا به دلیل حفظ آبرو و موقعیت خویش در خانواده و همكلاسیها.
6. عقبماندگي درسي و ياد نگرفتن مواد آموزشى.
7. دستكم گرفتن امتحان و عادت به تقلب.
8. احساس برتریطلبی و شجاعت به دلیل انجام تقلب.
9. وجود عوامل روانی مانند: راحتطلبى، اضطراب، اعتماد به نفس پایین و كمبودن هوش و حافظه.
10. فقدان روش تربیتی صحیح در خانواده به همراه هرج و مرج در آن.
نشانههای دانشآموزانی كه در پی تقلب هستند
معمولاً دانشآموزانی كه ویژگیهای زیر را دارند، بیشتر در پی تقلب هستند:
1. رفتارهای غیرصادقانه و دروغین دارند.
2. از راههای نادرست برای رسیدن به اهداف خویش استفاده میكنند.
3. به حقوق دیگران كمتر احترام میگذارند.
4. مسئولیتپذیر نیستند.
5. درشتگو هستند و میل شدیدی به برتری بر دیگران دارند.
راههای كاهش تقلب
1. باید علت اساسی تقلب را شناخت و درصدد برطرف كردن آن بود. به عبارت دیگر، وقتی تقلب دانشآموز مشخص شد، باید كوشید و مشخص كرد چرا از بین راههای مختلف، تقلب را انتخاب كرده است؟! آیا به اندازه كافی درس نخوانده است؟ آیا به تقلب عادت دارد؟ آیا به امید كسب نمره بالاتر بوده است؟ و... در هر كدام از موارد،میتوان راهكار ویژه آن را ارائه داد. مثلاً اگر علت تقلب، كسب نمره بالاتر بوده است، باید دانشآموز را توجیه كرد كه خوب درس خواندن بسیار مهمتر از كسب نمره بیشتر است و فایدههای زیادتری هم در پی خواهد داشت.
2. از بین بردن زمینههای تسهیل تقلب: به دانشآموزان توضیح داده شود تقلب، انتخاب صحیحی نیست و راههای دیگر وجود دارد كه با آن میتوانند نتایج بهتر و ماندگارتری را به دست آورند. باید درستكاری تشویق شود و اهمیت تلاش درستكارانه و صادقانه در ذهن دانشآموز نقش بندد. اگر مشكلی در زمینهیادگیری و مهارتهای دیگر وجود دارد، باید بیشتر به آن توجه كرد و این مهارتها را آموزش داد و آنها را برای روز امتحان آماده ساخت و در نهایت، امتحان در عین وجود جوّ اعتماد و راحتی بایستی كنترل شده باشد كه كسی سوءاستفاده نكند. 3. خانواده و مدرسه، انگیزه تقلب را در دانشآموزان ایجاد نكنند. گاهی شرایط در خانه و مدرسه بهگونهای است كه بهطور غیرمستقیم دانشآموز را متمایل به تقلب مینماید. محیط آكنده از رقابت برای گرفتن نمره بالا و تأكید زیاد بر برد و باخت،احتمال تقلب را زیاد میكند. ترس از آوردن نمره پایین و چشم و همچشمی و توقعات غیرواقعبینانه از دانشآموز نیز انگیزه تقلب را ایجاد مینماید. بنابراین، با استفاده از شیوههایی كه احساس حقارت دانشآموز را كاهش داده، اعتماد به نفس وی را افزایش میدهد و با توقعات واقعبینانه از دانشآموز، میتوان انگیزه تقلب را كاهش داد.
تقلب؛ براي چه و به چه قيمتى؟!
رنگ از رویم پریده بود! اضطراب مثل خوره افتاده بود به جانم! هر از چندی سكوت سالن امتحان با صدای قدمهای مراقبان میشكست و با نزدیكتر شدن صدا، ترس و وحشتم را بیشتر میكرد. به برگه امتحانیام نگاه كردم، سفید سفید بود! دریغ از یك سؤال ناقابل كه جوابش را داده باشم! باز هم این كتاب اجتماعی كار دستم داده بود! میدانستم كه بالاخره این دو واحد لعنتی را میافتم! اما آخر چه كار میكردم! هیچكدام از مباحثش را نمیفهمیدم! یعنی هر كس دیگری هم اگر جای من بود و دبیرش آقای جوادی بود، نمیفهمید! توی همین افكار غوطهور بود كه یكی از پشت سر لگدی به پایم زد! محمد بود، فرشته نجات من! دور و برم را با دقت پاییدم و یواش سرم را برگردانم! برگههای تقلب را به سرعت از دستش گرفتم و زیر برگه امتحانی گذاشتم! دستهایم آشكارا میلرزید و قلبم تالاپتالاپ صدا میداد! خاك بر سرم! آخر من بیعرضه را چه به تقلب كردن؟ محمد درست میگفت كه تقلب كردن هم جُربُزه میخواهد! اما نه! انگار هیچكس نفهمیده بود!
دوباره به اطرافم نگاه كردم و مراقبها را زیر نظر گرفتم. عباسى،آبدارچی مدرسه برای آنها شربت آورده بود و سرشان حسابی گرم بود؛ هرچند هر از گاهی نیمنگاهی هم به بچهها میكردند! خیالم راحت شد. برگه تقلب را یواش از زیر برگه امتحانیام درآوردم و یكییكی جواب سؤالها را پیدا كردم. كمكم خون توی رگهایم جریان پیدا كرده بود كه دوباره لگد تازهای را نوشجان كردم! واى! وقتم تمام شده بود باید برگه تقلب را به علی بغلدستیام میدادم. علی كه انگار مدتها بود مرا با عصبانیت نگاه میكرد چشمغرهای رفت و به ساعتش اشاره كرد! و من ناخودآگاه چشمم به برگه امتحانی سفیدش افتاد. عجب برگه تقلب بابركتى! با اطمینان, عرق دستهایم را با شلوار خشك كردم و برگه تقلب را روی برگه امتحانیام گذاشتم. هیچ كس حواسش به من نبود! برگه را با احتیاط تا كردم كه در یك فرصت ناگهانی به علی بدهم. یكدفعه دست سنگینی را روی شانههایم حس كردم! یك لحظه حس كردم قلبم از كار افتاد.
رنگ از رویم پرید و چشمهایم مات و مبهوت به آقای حسینینژاد دوخته شد. آقای حسینینژاد كه با ناراحتی و تعجب تمام به من نگاه می:رد، برگه تقلبم را با احتیاط برداشت و توی جیبش گذاشت! آنوقت خم شد و زیر گوشم آهسته گفت: باقرى! از تو خیلی بعیده! تو كه شاگرد زرنگي هستى! بعد كه دید عین مردهها شدهام، با تأمل نگاه كرد و آرام گفت: بعد از امتحان بیا اتاق مشاوره، باهات كار دارم!
برگشتم و علی را نگاه كردم! بیمعرفت انگار نه انگار كه مرا میشناخت! عجب گندی زده بودم! حالا كل مدرسه خبردار میشدند كه من تقلب كردهام! آبرویم میرفت! اگر بابا میفهمید چه قشقرقی به پا میشد!حالا با چه رویی سر بقیه كلاسها بنشینم! خدایا! به دادم برس! كمكم حس میكردم سالن امتحان دور سرم میچرخد. آنقدر ذهنم مشغول بود كه نفهمیدم كی وقت امتحانها تمام شد؟ برگهام را به مراقب دادم و خودم به سمت اتاق مشاوره حركت كردم! حالا حتماً آقای حسینینژاد بقیه مراقبها را خبر می:ند و مرا جلو همه ضایع می:ند. آخر این چه غلطی بود كه من كردم! ای كاش این امتحانم را میافتادم و تقلب نمی:ردم. حداقل آبرویم حفظ میشد. توی همین افكار غرق بودم كه آقای حسینینژاد صدایم زد: باقرى! گفتم: بله آقا! و برگشتم. آقای حسینینژاد پت سرم بود. تنها آمده بود. تعجب كردم و همچنان خجالتزده نگاهش كردم. آقای حسینینژاد گفت: به چه قيمتى؟! به اين قيمت حوصله خوندنش رو نداري كه آخر سر مجبور بشي تقلب كنى؟!
سرم را پایین انداختم و با ناراحتی گفتم: نه آقا! باور كنید دیگه تكرار نمیشه. آقای حسینینژاد دستش را روی شانهام گذاشت و گفت: پسرم! من این دفعه این مسئله رو گزارش نمیإم، اما يادت باشه هيچ وقت از دسترنج كسي استفاده نكنى.
كلمات مشاور مدرسه مثل پتك، روی سرم فرود میآمد؛ یعنی هیچكس خبردار نمیشد كه من تقلب كردهام. از خوشحالی داشتم پر در میآوردم! از آقای حسینینژاد هزار بار تشكر كردم و به خانه برگشتم... .
حالا از این اتفاق سه سال است كه میگذرد. من بعد از آن برخورد مثبت و دوستانه آای حسینینژاد تحول عمیقی پیدا كردم. سال گذشته هم در كنكور كارشناسی شركت كردم و با رتبه هزار در دانشگاهی معتبر قبول شدم. من فكر میكنم كه اگر برخورد سازنده و متعادل آقای حسینینژاد نبود، شاید هیچوقت این موفقیت بزرگ را در زندگیام پیدا نمیكردم این مفقیت را كه همواره در زندگیام تلاش كنم و از راههای درست، پلههای ترقی را بپیمایم.
وقتی آدم نقرهداغ بشه
1.مدرسه راهنمايي سلمان فارسى
رقیب اصلی من، بغل دستیام بابك بود. منم برای اینكه همیشه اول باشم، هر چند وقت يكبار روشهاي مختلف تقلب كردن را مثل شعبدهبازى به نمايش ميگذاشتم. گفتم شعبدهبازى، یاد یكی از نمایشهایی كه توی مدرسه منو به اوج شهرت رسوند، افتادم. معلم فارسیمون از كل شعرهای كتاب، فقط یكی را گفته بود حفظ كنیم. منم گفتم آخه نامردیه كه حتی همون یك شعر را هم حفظ كنم. بعد از تفكرات فراوان، راهحل را مثل نیوتن «یافتم».
قدم نخست: یافتن یك پارچه به اندازهای كه بتوان شعر را روی آن نوشت. قدم دوم: خریدن مقداری كش و وصل كردن آن به پارچه و آستین لباس. قدم سوم: پیدا كردن كاپشنی كه دور آستینش نه آنقدر گشاد باشد كه پارچه تقلب دیده شود، و نه آنقدر تنگ كه پارچه به آن گیر كند. فكر كردم كار تمومه، ولی وقتی مشابهسازی كردم، دیدم مشكل اصلی آنجاست كه اگر كش بلند باشه، پارچه تقلب كامل داخل نمیره و اگر خیلی كوتاه بگیرم، پارچه اونقدر میره توی آستینم كه دیگه نمیتونم برای تقلب اونو در بیارم. به هر حال،با زحمت زیاد طرح را كامل كردم و فردا كه اونو اجرا كردم، خبرش مثل توپ تو مدرسه تركید، ولی خودمونیم این طرح اونقدر وقتم را گرفت كه فقط از شعر تونستم نمره كامل بیارم و بقیه سؤالات رو خراب كردم و ورقه را كه دادند، حسابی نقرهداغ شدم.
بعد از اون امتحان فارسى، با خودم عهد كرده بودم كه دیگه تقلب نكنم و ذهنم رو متمركز درس كنم، ولی ناقلا بابك جایگاه اولی رو از من گرفت.
نتيجه اخلاقى: ميشه كه تقلب موفقيتآميزي داشته باشى، ولى نقرهداغ هم بشى.
2. دبیرستان حكمت
نتيجه اخلاقى: همیشه وقتی تقلب لو میره, نقرهداغ ميشى؛ به ويژه وقتي آش هم نخورده باشى!
3. دانشگاه فردوس
فكر كنم بسه دیگه. خلاصه تقلب نكردن خیلی سخت بود. تازه عاقلتر شده بودم. نمره معدل هم كه حتماً توی انتخاب شغل آینده اثر میذاره. بدجوری گیر كرده بودم. از یك طرف عهدی بسته بودم كه چهار پنج سال نشكسته بودمش و از طرف دیگه، عهدم مبنای منطقی نداشت! برای اینكه قبلاً برای بهتر نمره گرفتن تقلب رو كنار گذاشته بودم، ولی حالا نتیجه عكس داشت. يكبار نشستم و با خودم فكر كردم ـ گفتم كه عاقلتر شده بودم ـ حالا كه اصلاً كه چى, گیرم نمرهام خوبتر هم شد. كی گفته كه شغل آینده به نمره بستگی داره؟ اصلاً قضیه به چیزهای مهمتری بستگی داره. اگه هر چی نمرهام خوب باشه، ولی خدا نخواد, آینده رشد نمیكنم، ولی اگه وضع معدلم خراب هم باشه، ولی خدا بخواد، از معدلبالاها هم بیشتر رشد میكنم. تصمیم رو محكمتر از همیشه گرفتم. خدایا! یكی من, یكی تو، من تقلب نمیكنم, تو هم هوامو داشته باش.
امتحان محاسبات عددی داشتیم. استاد از این تازهكارای ریاضی بود. درس محاسبات عددى، پر است از فرمولهایی كه باید با كامیون حملش كرد. خودم را برای امتحان آماده كرده بودم، ولی استاد نامردی نكرده بود و سؤالات رو طوری داده بود كه فرمولهاشو با تریلی هم نمیشد بار كرد؛ البته بچهها هم توی نامردی كم نیاوردند. همگی جزوهها رو باز كردند و همه فرمولها رو كپی كردند، ولی من كمعقل! عقل به خرج دادم ـ البته فرق این دو تا عقل خیلی زیادهها ـ و هیچ تقلب نكردم. طبیعی بود این دفعه هم نقرهداغ شدم؛ حتی بیشتر از دفعات قبل، چون یك نمره دوگوشی رفت توی كارنامه دانشگاهم. امتحان كه تموم شد، از دست استاد عصبانی بودم، ولى از دست خودم راضى.
نتيجه اخلاقى: میشه كه آدم نقرهداغ بشه، ولی خوشحال باشه.
4. خيابان سعدى
نتيجه اخلاقى: هر وقت خدا نقرهداغت كرد، بگو ای والله.
نظریهپرطرفدار تقلب
شما فكر میكنید آدم اگر درس بخواند و خوب امتحان بدهد، بهتر است یا درس نخواند و بد میدانم كه همهتان مییید درست بخواند و خوب امتحان بدهد, امتحان بدهد. ولى... بله! همیشه آن یك «ولی» كار را خراب میكند. میدانم...، ولى درس خواندن خيلي سخت است؛ حتی سختتر از نان بربری گرفتن!
خب، همیشه برای امتحان دادن راهحلهای دیگری هم وجود دارد؛ مثل... مثل... تقلب! باز هم میدانم و ميدانيد كه گرفتن نمره تقلبي خيلي بيشتر از گرفتن نمره درس خواندن كيف ميدهد! چرا؟ خب همه میدانند، چون... چون... البته هنوز دلیل محكمی برای این ادعا كشف نشده است و این نظریه «همین جوری» به اثبات رسیده است!
بگذریم. بچههای مكتب هم همه طرفدار این نظریه بودند؛ الا اصغری كه البته او همطرفدار نظریه تقلب بود، ولى از اون لحاظ! هر وقت فصل امتحانات میشد، همه بچههای مكتب امیدشان به اصغری بود. پس، دو ماه قبل از امتحان، همگی دربست در خدمت او قرار میگرفتند. یكی برایش گردو میآورد، دیگری مشقهایش را مینوشت. آن یكی به جایش گاوها را به چرا میبرد و همینطور كارهای دیگر. به هر حال، بچهها باید از روی دست یكی مینوشتند دیگر و اصغری به دلیل اینكه همیشه شاگرد ممتاز مكتب بود، كلید همه سؤالهای سخت امتحان بود.
تقلب، شیوههای گوناگونی دارد كه شما بهتر از من بلدید, ولی آن روزها هنوز روش دیگری به جز از روی دست دیگری نوشتن، اختراع نشده بود! به هر حال، این صنعت نیز مثل صنایع دیگر، هر روز دارای شیوههای تازهتری میشود و البته آن قدیمها علم هنوز اینقدر پیشرفت نكرده بود.
یك هفته قبل از امتحان، كبك اصغری داشت خروس میخواند و همینطوری به بچهها دستور میداد.
ملا توی مكتب گفت: برای امتحان خودتان را آماده كردهاید؟ بچهها گفتند: بله! ملا گفت: یعنی همهتان درسهایتان را خواندهاید؟ بچهها گفتند: بله! ملا گفت: خب حالا كه اینطور است، فردا امتحان است... .
شور بچهها برای خدمت به اصغری بالا گرفت و او تا شب خوراكیهای مختلف خورد و بدنش ماساژ داده شد و از مملی قول دو هفته كار كردن به جای خودش را گرفت و كلی كارهای دیگر.
صبح امتحان، بچهها سر اینكه كدامشان نزدیك اصغری بنشینند، دعوا داشتند. به هر حال، مملی و عبدلی پیروز شدند، با این شرط كه جوابها را دستبهدست برسانند. ملا داخل شد و به بچهها گفت: آمادهاید؟ بچهها گفتند: بله!
ملا گفت: اصغری بیا اینجا، ولی میزت را نیاور! بچهها هر كدام یك میز كوچولو داشتند كه پشتش دو زانو مینشستند و مشق مینوشتند. اصغری میزش را نبرد و پشت میز ملا نشست. بچهها همه ناراحت شدند، ولی اصغری بیشتر از همه ناراحت شد.
یك دفعه مملی گفت: آقا! ما دیروز مهمانی بودیم، نتوانستیم درس بخوانیم. اسدی گفت: آقا! ما سر مزرعه بودیم... . همه بچهها چیزی گفتند، ولى ملا به حرفشان توجهي نكرد و امتحان را گرفت. بعد از امتحان كسی به اصغری توجهی نكرد. اصغری از همه ناراحتتر بود... .
نتیجه امتحان باورنكردنی بود، اگر چه بچهها نمرههای خیلی بالایی نگرفته بودند، همگی قبول شده بودند؛ غير از اصغرى! بعد از اعلام نمرهها، ملا اصغری را صدا زد و گفت: چی شد؟ چرا نمرهات شد 5/5؟ اصغری سرش را پایین انداخته بود. ملا گفت: از فردا میزت را همراهت نیاور! اصغری بیشتر ناراحت شد.
خب بچهها! گفتم كه با پیشرفت علم، روشهای تقلب هم پیشرفت میكند. هر كدام از این روشها را هم یكی كشف میكند. اصغری هم توی مكتبخانه تنها كسی بود كه روش تقلب از روی نوشتههای میز را كشف كرده بود. فقط حیف كه ملا... .[16]
یك حكم شرعی ناشناخته برای آنان كه اهل تقلب هستند
آقا این خرداد عجب ماهی است! از یك طرف آغاز فصل گرما و شروع عرقریزان در كنار راه نیفتادن كولرها و پنكههاو از طرف دیگر, هنگامه امتحانات پایان سال و به قول بچهها, درسخواندنهای نفسگیر؛ یعنی در این هیر و ویر از بچهدبستانیها تا شاخ شمشادهای دانشگاهی كه در طول سال معمولا به هر كاری غیر از تحصیل مشغولند, با جزوه و كتاب و دفتر محشورند و معمولاً از استادیوم و باشگاه و پارك گرفته تا مهمانی و مسجد و نماز جمعه، این همراهی ترك نمیشود. اوضاع كنكوریها كه دیگر التماس دعایی است! حتماً میپرسید این اوضاع چه ربطی به گفتن احكام شرعی دارد و چرا ما میخواهیم نیم ساعت از اوقات فراغت شما را با یادآوری امتحانات كوفت كنیم؟
از اينكه با اين يادآورى، اوقات شریفتان تلخ شد واقعاًشرمندهایم، ولي بايد به عرض مباركتان برسانيم كه بر خلاف تصور برخى، دامنه احكام شرعى، تمام حركات و رفتارها و گفتارهای ما را دربرمیگیرد و جزییترین حركت ما هم حكم دارای شرعی است. با وجود این مسئله، اگر قدری دقیق بشویم، میبینیم همین امتحانات و مسائل حاشیهای آن میتواند سؤالهای جدّی شرعی را به همراه داشته باشد. از جمله این مسائل كه متأسفانه یك مقدار و شاید بیش از یك مقدار, بعضیها را درگیر میكند، مسئله مهم «تقلب» است.
شاید با شنیدن این واژه، خاطرات تلخ و شیرینی برای شما تداعی شده باشد، ولی انصافاً هیچ وقت فكر كردهاید تقلب كردن یا تقلب دادن از نظر شرعی چه حكمی دارد؟ آیا اصولاًاین مسئله كه برای برخی امری حیاتی است، جداي از تبلور هوش و ذكاوت ايرانى،نشانه انحراف در رعایت مسائل شرعی هم هست یا خیر؟
واقعیت مطلب این است كه تقلب از مسائلی است كه فقیهان به آن پرداخته و ابعاد مختلف آن را بررسی كردهاند؛ چون این مسئله، جزو مسائل مستحدثه (یعنی مسائلی كه در گذشته نبوده و بعدپدید آمده) در فقه محسوب میشود. از آنجا كه یكی از وظایف فقیهان و مراجع تقلید, پاسخگویی به استفتائات (استفتاء،يعني آنچه مقلدان از ايشان پرسيده و فتوا خواستهاند) است و در هر زمانى, پرسشهای جدیدی مطرح میشود، فقیه باید بتواند هر مسئله جدیدی را كاملاًبررسی كند و حكم مناسب با آن را به دست آورد.
درباره مسئله حیاتی تقلب هم استفتائاتی از مراجع تقلید شده است كه به اختصار به آن اشاره میكنیم:
1.در ابتدا بد نیست بدانید تقلب، مصدر باب تفعل، از ریشه قلب است. این تعبیر خاص «قلب» كه در ادبیات فارسی هم به كار رفته، به معنای چیز متحولشده و غیرواقعی و بدلی است. صائب تبریزی میفرماید:
دادند به معشوق حقیقی دل و جان را
یوسف به زر قلب خریدند عزیزان
یعنی عاشقان راستین كه به خداوند دل دادند، بیشترین سود را بردند؛ زیرا هم یوسف را خریدند و هم در برابرش پول تقلبی و بیارزش دادند.
2.تقلب،انواع و اقسامی دارد. البته ما قصد نداریم انواع شیوههای تقلب را آموزش بدهیم؛ چون اینكاره نیستیم. بدآموزی هم دارد و به جز آن, زیره به كرمان بردن است. منظور ما انواع و اقسامی است كه تقلب از نظر حكم شرعی پیدا میكند. گاهی تقلب در یك امتحان ساده علمی است كه فقط نشاندهنده سطح علمی فرد امتحانشونده است و این امتحان، نتیجه مستقیمی ندارد و موفقیت یا شكست فرد در این امتحان،نفع و ضرری به دیگران نمیرساند، مثل امتحانات هفتگی یا میانترم در مدارس. گاهی امتحان نتایج مستقیمی در پی دارد، مثلاًاعطای جایزهای به كسب نمره مشخصی در این امتحان وابسته است یا قبولی در این امتحان, شرط ورود به مرحله بالاتری تعیین شده است. صورت سوم هم این است كه نتیجه امتحان هر فرد در وضعیت دیگران اثرگذار است؛ یعنی اگر فردی نمره بالاتر را كسب كند، یك سهم از سهمیه معینشده را به خود اختصاص میدهد. در نتیجه، سر دیگران بیكلاه میماند، مانند كنكور خودمان يا بيشتر آزمونهاي استخدامى. به خوبی روشن است كه احكام این صورتها متفاوت است، ولی حكم شرعی هر یك از این صورتها چیست؟
3.خیال همه دوستان را راحت كنیم كه تقلب در همه اقسام و موارد, عملی غیرشرعی و حرام است؛ به چند دلیل:
الف) تقلب بر خلاف ضوابط و شرایطی است كه فرد هنگام ورود و ثبتنام در هر مجموعه آموزشی به صورت مشخص یا ضمنی به رعایت آن تعهد میدهد. در نتیجه، تقلب در حكم تخلف از شرط و حرام است. در كشور ما كه قوانین بر مبنای قواعد دولت اسلامی تنظیم شده است، رعایت نكردن هر قانونی و حتی قوانین آموزشی مدارس، خلاف شرع به شمار می رود, مگر اینكه شما آموزشگاهی پیدا كنید كه تقلب در آن مجاز باشد كه پیشنهاد میدهیم هر چه زودتر در آنجا ثبتنام كنید؛ چون هر لحظه ممكن است از این خواب ناز بیدار شوید.
ب) تقلب كردن میتواند از مصداقهای «كذب عملی» به شمار آید. چنانكه میدانید، دروغ یكی از گناهان كبیره است كه دو نوع كلی دارد: كذب لسانی (یا همان دروغ زبانی) كه اگر نگفته باشیم، حتماًشنیدهایم و دیگری كذب عملی (یا دروغ رفتاری) كه فرد با رفتار خودش خلاف واقع را به دیگران نشان میدهد. مثل همین كاری كه بسیاری از فوتبالیستها موقع زمین افتادن میكنند و بهخاطر ضربهای كه به آنها نخورده، به ظاهر از درد به خود میپیچند. در هر صورت، هر دو نوع دروغ، حرام است و تقلب هم از آنجا كه نتیجهاش نوعی جعل واقعیت و درسخوان جلوه دادن خود است، میتواند مصداق این حرام قرار بگیرد. همینجا عرض كنیم كه وقتی این عمل حرام شد، منافعی نیز كه احتمالاً بهخاطر این امتحان به فرد میرسد, حق او نبوده و حرام است. مثلاً اگر جایزهای به او تعلق بگیرد یا به واسطه آن امتحان استخدام شود و حقوق بگیرد، بنابر فتوای بسیاری از مراجع حرام است، مگر آنكه صاحب كار از تقلب او آگاه شده باشد و با این حال, او را استخدام كند.
ج) اگر فرد متقلب به دلیل قبولیاش یك سهم از سهمیه معیّن را به خود اختصاص دهد و دیگری را از رسیدن به این سهم بازدارد, روشن است حق او را ضایع كرده و این عمل او حقالناس و ظلم در حق دیگری بوده كه به یقین, حرام است.
4.در همینجا به مسئله «تقلب دادن» هم اشارهای بكنیم كه واقعاً بدتر از تقلب كردن است؛ چون هیچ نفعی به حال خود فرد ندارد و به قول معروف، فرد تقلبدهنده «خَسِرَ الدنیا و الاخرة» است. واى به روزي كه دستش رو شود و آش نخورده و دهان سوخته گردد. به هر حال, تقلب دادن دستكم, اشكال اول تقلب كردن را دارد؛ زیرا همانطور كه تقلب كردن بر خلاف قوانین و شرایط مراكز آموزشی است، تقلب دادن نیز چنین است. افزون بر آن،تقلب دادن چون همكاری در انجام دادن عمل خلاف دیگران است،تحت عنوان فقهی «اعانة بر اثم» (یاری كردن در انجام گناه) قرار میگیرد كه خود كاری حرام است. البته با كمال تأسف، بعضیها این عمل را نوعی ایثار و همكاری میپندارند كه كاملاًفكر اشتباه و غلطی است و هیچگاه نمیتوان با كاری نادرست, نتیجهای درست گرفت.
امیدواریم همه عزیزان با برنامهریزی درست و مطالعه منظم در امتحانات موفق باشند و كارشان به وادی «تقلب» كشیده نشود؛ چون تقلب كردن، دیگر «یوسف به زر قلب خریدن»نیست.
گزینگویهها
امتحان، مسخرهترین كار دنیاست! (جرج برنارد شاو)
امتحان بدون تقلب، مثل كریسمس بدون درخت است! (تى. اس. الیوت)
امتحان،بخشی از زندگی است،نه اینكه زندگی امتحان است. (پائولو كوئیلو)
چی گفتید: امتحان؟ معنیاش را نمیدانم! (جرج اورول)
هر كسي رو ميخواي از خودت متنفر كنى، امتحانش كن. (ضربالمثل برمهای)
توی مدرسه هر سؤالی را كه در امتحانهایم درست جواب میدادم،بعد میفهمیدم كاملاًغلط بوده است. این اتفاق بعدها در زندگیام هم ادامه یافت. هر وقت فكر میكردم درست رفتار كردهام، دیدهام یك جای كار اشتباه بوده است. (ارنست همینگوی)
پي نوشت :
[1] . آیندهسازان، ش 173، ص 22.