ماجرای به آتش کشیدن خانه فاطمه زهرا(س)

رویداد خانه حضرت زهرا(س) به واقعه‌ای اشاره می‌کند که ابوبکر پس از انتخاب شدن به عنوان خلیفه مسلمانان به همراه عده‌ای از همراهان از جمله عمر به قصد گرفتن بیعت به خانه امام علی می‌رود و در آنجا با مقاومت ایشان روبرو می‌شود.
دوشنبه، 22 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ماجرای به آتش کشیدن خانه فاطمه زهرا(س)

ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا علیها السلام

بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و ‌آله) عده‎ای انصار در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا سعد بن عباده را بر خود امیر کنند. وقتی که این خبر به گوش ابوبکر رسید او به شدت ناراحت شد و با عمر به سرعت به سوی سقیفه حرکت کردند.[1] این در حالی بود که جنازه پیامبر (صلّی الله علیه و ‌آله )در اطاق روی زمین بود و علی(علیه السّلام) مشغول تغسیل پیامبر ( صلّی الله علیه و ‌آله ) بود.[2]

در همان روز رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و ‌آله) با ابوبکر بیعت نمودند و سپس بر جنازه پیامبر که توسط اهل بیت غسل و کفن شده بود نماز گزارده و به خاک سپردند.[3]

به ابوبکر خبر رسید، گروهی از بیعت تخلف کرده و در خانه، علی بن ابیطالب(علیه السّلام ) جمع شده‎اند، وی، عمر بن خطاب را فرستاد که آنها را بیاورد. عمر به در خانه علی(علیه السّلام) آمده و آنها را صدا زد، پس خارج نشدند در این هنگام عمر دستور داد هیزم بیاورند و خطاب به اهل خانه گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست! باید خارج شوید وگرنه خانه را با اهلش به آتش می‎کشم.[4]

در این هنگام عده‎‌ای به خانه علی ( علیه السّلام ) حمله ور شده و به آنجا هجوم آوردند و درب خانه‎اش را به آتش کشیدند و او را به زور از خانه خارج کردند، آنها سیده زنان را پشت درب فشار سختی دادند به حدی که محسن فرزندش را سقط کرد[5] و سیلی به صورت آن مظلومه زدند.[6]

آری هجوم آنها به خانة زهرا اینگونه بود که منجر به شهادت حضرت زهرا گردید.

پینوشت:
[1] . ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، بیروت، مؤسسة الوفاء، الطبعة الثالثه، 1401 هـ، ج 1، ص 5.
[2] . ابن هشام، سیرة النبی، ترجمه: رسولی محلاتی، کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ج 2، ص 430؛ و بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمید الله، دار المعارف، مصر، 1959 م، ج 1، ص 582.
[3] . مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، ج 1، ص 657؛ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الفکر، 1398 هـ، ج 2، ص 220.
[4] . ابن قتیبه، پیشین، ص 12؛ و بلاذری، پیشین، ج 1، ص 586؛ طبری، تاریخ الامم، تحقیق: ابوالفضل ابراهیم، مصر، دار المعارف، ج 2، ص 443. و اندلسی، عقد الفرید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1404 هـ، ج 5، ص 13 و 14. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دار الجبل، 1407 هـ ، ج 2، ص 45.
[5] . مسعودی، اثبات الوصیه، قم، منشورات رضی، بی تا، ص 142 و 143؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، الطبعة الثانیه، 1402، ج 28، ص 308.
[6] . علامه مجلسی، پیشین، ج 53، ص 19.


منبع: مرکز مطالعات شیعه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط