پشتیبانی سران جنایتکار کفر از منافقین خیانتکار
دشمنِ اسلام در هر جامعه طبق اقتضای آن جامعه برنامه ریزی و توطئه می کند. در جامعه ای که کفر و شرک حاکم باشد آنجا از همدستان کافر خود استفاده می کند اما در جامعه مسلمانان از کفار نمی تواند استفاده کند و کفار را به عنوان دست نشانده خود در آنجا نمی تواند قرار دهد چون نقشه های او فاش می شود، بلکه منافقین را در ممالک اسلامی حاکم می کند و به وسیله تبلیغات، تسویل، تزیین، تطمیع، تهدید، تزویر و نیرنگ های دیگر زمینه نفوذ منافقین را در جامعه اسلامی فراهم می کند.برخی از نشانه های این دشمنان، فرهنگ سازی طبق سبک زندگی کفار است که دشمن آن را در کشورهای اسلامی به مرور زمان رایج می کند. این روند فرهنگ سازی کفر آلود و اجرای نقشه های دشمن چون تدریجی است، منافقین به وسیله قبح شکنی گناه، ارزش ها را به ضد ارزش و ضد ارزش را تبدیل به ارزش می کنند و چون این کارها را گام به گام اجرا می کنند، مردم نیز این گام های شیطان را متوجه نمی شوند، مگر اینکه از ائمه معصومین (علیهم السلام) یا نائبان عام آنها که مجتهدین و ولی فقیه است پیروی کنند.
جایگاه ولی فقیه در جامعه اسلامی
ولی فقیه آن شخصیت فهیم و فرزانه ایست که گام های خاموش و شیطنت های پنهان دشمن را با حکمت، بصیرت و دوراندیشی خود مشاهده می کند و مردم را با مهربانی و رافت مانند پدری دلسوز متوجه می سازد تا مردم از پیروی گام های شیطان اجتناب کنند و از طرف دیگر با منافقان مدارا می کند و با تدابیر خود اقدامات آنها را بی اثر می کند. پس از انقلاب اسلامی ایران تاکنون در طی ۴۰ سال علت اصلی و رمز شکست استکبار جهانی در مقابل ایران اسلامی حضور ولی فقیه مقتدر در راس حکومت اسلامی بوده است.رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند: "به حرفهاى آنهایى که برخلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب مىکنند و مىخواهند ولایت فقیه را قبول نکنند، گوش ندهید. اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است یا خدا یا طاغوت. یا خداست یا طاغوت، اگر به امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است، وقتى غیر مشروع شد، طاغوت است، اطاعت او، اطاعت طاغوت است، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتى از بین مىرود که به امر خداى تبارک و تعالى یک کسى نصب بشود".[1]
کشورهایی که زیر سلطه مستکبرین هستند و حتی با تلاش های فراوان موفق به خروج از زیر یوغ استعمار نمی شوند علت آن، عدم پذیرش ولایت ولی فقیه است. اگر سایر ملل مانند ملت غیور ایران، ولایت ولی فقیه را در فکر و عمل بپذیرند می توانند دشمن را شکست دهند و مانند جمهوری اسلامی ایران پیروز و سربلند شوند.
قابل توجه همه کفار و منافقین و نیز تمام کشورهای جهان اینکه در عصر غیبت اولین انقلابی که بر دشمنان داخلی و خارجی خود فائق آمد و آنها را از کشور خود راند، انقلاب جمهوری اسلامی ایران بوده است که با رهبری ولی فقیه حکومت اسلامی تشکیل شد و به وسیله ولی فقیه تداوم دارد.
منافقین مهره های دشمن
دشمنِ اسلام جامعه اسلامی را نمی تواند مستقیماً به وسیله کفار مدیریت کند لذا به جستجوی افرادی می پردازند که فهم و درک صحیح درباره دین اسلام ندارند یا دچار لغزش های عملی هستند، اگر دشمن در بکارگیری این گونه افراد ضعیف الایمان موفق شود، آنها را در کشور آنها به عنوان مهره های خود استفاده می کند.آن افراد به خاطر تزلزل فکری و عملی درباره اسلام، هنگام تطمیع دشمن نمی توانند بر دین خود استوار بمانند و در مقابل دشمن استقامت کنند. دشمن این افراد سست ایمان را گام به گام به طرف خود جذب می کند و هر گامی که آن افراد به سمت دشمن برمی دارند، از عقیده و گرایش آنان نسبت به اسلام کاسته می شود و گرایش آنها به کفر افزایش می یابد. در این میان، دشمن از طریق مکر و فریبی که این افراد را به دام خود می اندازد، این افراد متوجه آن مکر نمی شوند، لذا به تدریج زیر سلطه دشمن قرار می گیرند تا جایی که دشمن آنها را برده خود می سازد که باید هر کاری را طبق دستور دشمن انجام دهند. آنها با این بردگی تبدیل به مزدور دشمن می شوند، آن گاه آنان مزدوران و نوکران دشمن در کشور اسلامی می گردند، لذا خطر منافقین بیشتر از خطر کفار است، زیرا مسلمانان دشمن آشکار خود را – که کفار هستند – می شناسند اما دشمن پنهان خود را – که منافقین هستند – تشخیص نمی دهند.
دشمن از دست، زبان، قلم، فکر و عقل این بردگان و مزدوران خود برای اهداف شوم خود استفاده می کند. این مزدوران حق را باطل، باطل را حق، معروف را منکر و منکر را معروف جلوه می دهند. سبک زندگی غربی و کفرآمیز را جایگزین سبک زندگی اسلامی می کنند. فرهنگ اسلامی را کم کم کنار زده فرهنگ الحاد و کفر را از طریق ابزار متعدد در اقشار مختلف جامعه تزریق می کنند. آنها از باریک ترین روزنه های نفوذ خود استفاده می کنند و برای عملی ساختن شیطنت خود هیچ چیزی را فروگذار نمی کنند. لذا این مزدوران منافقانی هستند که زیرنظر و تحت سلطه دشمن نقشه های دشمن را در کشور اسلامی اجرا می کنند.
تفاوت منافق در ظاهر و باطن خود
لازمه نفاق دورویی در ظاهر و باطن است. منافق در واقع و باطن همان کافر است و در ظاهر خود را مومن وانمود می کند.مرحوم شهید مطهری می فرماید: "منافق کسی است که فکر و اندیشه اش یک جور می گوید زبانش جور دیگری، درست بر ضد آن. احساسات و عواطفش در یک جهت است ولی تظاهرات ظاهریش در جهت دیگر. در دل خدا را قبول ندارد اما متظاهر به خداپرستی است؛ پیغمبر را قبول ندارد متظاهر به احترام به پیغمبر است؛ قرآن را قبول ندارد متظاهر به احترام به قرآن است؛ علی را قبول ندارد متظاهر به احترام به علی است؛ و همین طور همه ی مقدسات دین. پرده ای بر روی کفر خودش کشیده است. بنابراین نفاق یعنی کفرِ در زیر پرده، منافق یعنی کافری که کفر خودش را در پشت پرده مخفی نگه داشته است".[2]
خداوند متعال می فرماید: "وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ"، "و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات میکنند، و میگویند: «ما ایمان آوردهایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت میکنند، میگویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره میکنیم!»".[3]