شبهای قدر در اشعار شاعران پارسی

برترین شب، شب قدر، یکی از شب های ماه رمضان، شبی که از هزار ماه برتر است. شب نزول قرآن، تقدیر امور، بخشش گناهان است. شب قدر بزرگترین سند امامت و تداوم آن در طول زمان است. شب زنده داران باید تلاش کنند تا غفران الهی در این شب شامل حالشان گردد.
شنبه، 4 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شبهای قدر در اشعار شاعران پارسی

شب قدر در ادب فارسى

قدر، در لغت به معناى اندازه کردن چیزى، ارزش و اعتبار، اندازه و مقدار، شأن و بزرگى، خوبى و برابر و معادل است، ضمن آن که به معناى فرمان و حکم خداوند درمورد بندگان و سرنوشت آن هاست و جمع این واژه به گونه مکسر «اقدار» مى باشد و ترکیب «لیله» بر سر واژه پرارزش قدر مؤید آن است که شب قدر یک شب است، هرچند ارزش آن برابر با هزار ماه است.

اما شب قدر واسطه العقد لیالى ماه پرارج رمضان و موسم خلوت انس و اغتنام فرصت براى جرعه نوشى از چشمه سار مغفرت الهى در ماه رمضان است و فرصت گران قدرى است تا با خود و خداى خود خلوت و در جلوت نزدیکى با محبوب ساعتى را به مراقبه و محاسبه بپردازیم. فرصتى است تا بندگان خداوند در مقابل خالق و فاطر خویش دفتر دل را بگشایند و کتاب عمل را بازخوانند.

در شب قدر خداى سبحان، همگان را به خوان بى انتهاى کرم خویش فرا مى خواند تا شکوفه سحرهاى پربرکت، افطارهاى پرمعنویت، دعاهاى افتتاح و کمیل، جلسات ادعیه و تواشیح، حالات پرجذبه انس با قرآن و مفاتیح، متهجد و شب زنده دارى ها و سحرخیزى ها و چشمان بیدار قبل از فجر را در چشمه سار رحمت قدر و موهبت خودمانى بودن با خدا برویاند.

منتظر بودیم تا در حضور جمع و در ازدحام جمعیت، راه خلوت و تنهایى و فراق را برگزینیم و لحظه اى با خود صمیمى شویم و یک رو و خودمانى و بى پرده، در کوچه پس کوچه هاى روح خویش گردش کنیم و کارنامه عمل خود را مرور و نقاط روشن را تقویت و نقاط تیره اش را براى همیشه محو سازیم، چرا که هرکس، شب قدر را بفهمد، از نو متولد شده است و گذشته تاریکش مرده است و از نو زندگى یافته، پس بیایید شب قدر را درک کنیم، حس کنیم، بفهمیم، بشناسیم تا در آن متولد شویم و آغازى توأم با خوش وقتى دنیا و خوش بختى عقبا داشته باشیم.

از نگاه دیگر، از ویژگى هاى ادبیات فارسى کثرت موضوع و گستره عظیم جغرافیایى آن است، به گونه اى که مى توان ادعا کرد که هیچ موضوع و عنوانى یافت نمى شود که در حوزه ادب فارسى به آن عنایت و توجه نشده باشد و شاید این امر ناشى از ارتباط تنگاتنگ و متقابل ادبیات فارسى ما با علوم متعدد اعم از: طب، ریاضى، نجوم، فلسفه و منطق، حکمت و عرفان و... است.

از موضوعاتى که در نگاه دقیق و عمیق و ژرف شاعران فارسى زبان مخفى نمانده است، «لیله القدر» است که در این مقال کوتاه، به بررسى جایگاه شب قدر در ادب فارسى و دیدگاه فارسى گوى در این زمینه پرداخته مى شود.
 

الف) شب قدر چیست؟

در سال نامه هاى شمسى و قمرى ایام و لیالى یافت مى شوند که با دیگر شب ها و روزها از جهت قداست و احترام یکسان نیستند. که این شب ها و روزها، مؤید وقوع رویداد و یا حوادث تلخ و شیرینى هستند که ممکن است در گذشته رخ داده و امروز نیز با گذشت سال ها و ده ها و حتى قرن ها، بازماندگان نسل هاى گذشته آن را قدر مى نهند.

از لیالى باشکوه لیله القدر است که هم قبل از اسلام در بین ایرانیان و هم بعد از اسلام در نزد مسلمانان و به ویژه ایرانیان جایگاهى ویژه و والا داشته و دارد و در قرآن کریم نیز در دو سوره دخان و قدر به آن اشاراتى شده است. ضمن آن که واژه «قدر» چهارمرتبه در قرآن تکرار که سه مرتبه به صورت معرف به«الـ »در سوره قدر و یک مرتبه به صورت نکره در آیه۳ سوره طلاق ذکر شده است.
 

ب) معانى قدر در شعر فارسى

مراد از قدر، تقدیر و اندازه گیرى، قدرشناسى، برابرى، نیکى، احسان، اعتبار و شخصیت و بها دادن به دیگران است که در ابیات متعددى این واژه و در قالب معانى گوناگون به کار گرفته شده است.
 
۱) قدردانی
 فارغى از قدر جوانى که چیست؟ تا نشوى پیر ندانى که چیست؟. سعدى
 
۲) اعتبار و شخصیت
 قدر مردم سفر پدید آرد خانه خویش مرد را بند است. مولوى
 
۳) خوبى و ارزش
 چو وصل و مهر تو نبود چه قدر دارد عمر چو دوستى تو آمد چه قدر دارد مال . سعدى
 
۴) برابری
 ندانم این شب قدر است یا ستاره روز تویى برابر من یا خیال در نظرم. سعدى
 
۵) ارزش و بها
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم. مولوى
 

ج) شب قدر از دیدگاه مذهبى

در نگاه مذهبى و اعتقادى شیعى، شب قدر یکى از سه شب؛ نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان و از دیدگاه اهل تسنن شب بیست و هفتم رمضان است، ضمن آن که اکثر علماى برجسته اهل تشیع شب قدر را شب بیست و سوم رمضان مى دانند. درباره شب قدر در تفاسیر قرآن مبین به وسیله مفسران اظهارنظرهاى فراوانى شده است که تمامى آن ها به نزول دفعى قرآن، تقدیر امور، نزول ملائکه و روح و حدوث سلام و امنیت در این شب اشاره نموده اند، مثلاً ابوالفتوح رازى در تفسیر خود گفته است:«شب قدر، شب تقدیر است و فصل احکام و تقدیر قضا یا آن چه خواهد بودن در سال آجال و ارزاق و اقسام همه در این شب کنند.»
 

د) شب قدر در شعر شاعران

ادبیات ما که موثر از آموزه گران سنگ دین عزیز اسلام است از این واژه غافل نشده است و شاعران زیادى از این ترکیب بهره ها برده اند.
 
حافظ، هلال شب قدر را مقارن با هدم نامه فراق مى داند و با اقتباس از آیه «سلام هى مطلع الفجر» در قالب ملمع بیت حافظ شب قدر است و طى شد نامه هجر سلام هى مطلع الفجر را مى سراید.
 
او در بیتى دیگر در لفظ پردازى زیبایى شب قدر را شب خلوت اهل دل مى داند.
 
آن شب قدرى که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت در کدامین منزل است
 
بى شک در میان شاعران فارسى زبان هیچ کدام به اندازه سعدى از واژه «شب قدر» استفاده ننموده است. او در حسن تعلیل زیبایى علت اختفاى شب قدر را این سان بیان مى دارد که «اگر همه شب، شب قدر بودى، شب قدر، بى قدر بودى.»
 
سعدى در حسرت از دست دادن ایام گذشته و تاسف از هدر دادن آن مى گوید:
 
قضا روزگارى ز من در ربود
که هر روزى از آب شب قدر بود
 
ندانم این شب قدر است یا ستاره روز
تویى در برابر من یا خیال در نظرم
 
با تشبیهى زیبا معشوق و محبوب خویش را با شب قدر برابر مى داند و در مقام دل جویى از مخاطب خویش که مورد بى اعتنایى و قدرناشناسى قرار گرفته است مى سراید:
 
تو را قدر اگر کس نداند چه غم
شب قدر را مى ندانند هم
 
«ظهیر فاریابی» ملقب به «ظهیرالدین» شاعر معروف ایرانى و معاصر خاقانى و جمال الدین عبدالرزاق در مدح ممدوح خود، برایش شب هایى از لحاظ ارزش و موقعیت بالاتر و برتر از شب قدر را طلب مى کند.
 
شبت از قدر بهتر از شب قدر
روزت از روز عید فرخ تر
 
عبدالواسع جبلى شاعر ایرانى متوفى به سال ۵۵۹ از شاعران ایرانى است که در اشعار خود به کلام آراسته مصنوع و پیرایه هاى لفظى و زیورهاى معنوى توجهى خاص داشته است. او نیز در مدح یکى از ممدوحان خویش که اکثراً از شاهان سلجوقى و غزنوى است مى سراید:
 
روز و شب تو باد شب قدر و روز عید
تا بر مدار گردون گه روز و گه شب است
 
«حسان العجم» خاقانى که در قصیده سرایى صاحب سبک است و در قوت اندیشه و مهارت در ترکیب الفاظ و ابداع معانى و ابتکار مضامین تازه و وصف و تشبیه کم نظیر است، نیز در مدح ممدوح خود مى گوید:
 
چو دایره هر کجا رود صدر
هر روزش عید و هر شبش قدر
 
ابوالمجد مجدودبن آدم، شاعر و عارف ایرانى در قرن ششم و صاحب مثنوى ارزشمند حدیقه در اشعار خود از ترکیب شب قدر بهره برده است.

تابش روح خواهد و تف صور روز خود بدر خواهد و شب قدر:
 
ز آن که هست نشاط جهان و رحمت خلق
چو روز عید و شب قدر شد صباح و مسائش
 
و نهایتاً عطار نیشابورى شاعر و عارف معروف ایرانى در قرن ششم و هفتم از ترکیب «شب قدر» در قالب بیت زیر استفاده نموده است.
 
چون برات و قدر، در شب ز آن توست
پس دو روز عید دو مهمان توست

از مجموع این ابیات مى توان دریافت که شاعران فارسى زبان در خصوص شب قدر اشعار فراوان و زیبایى نقل نموده اند که مفهوم همه آن ها قداست و احترام و ارج شب قدر است، زیرا شب قدر را شب تقدیر و سرنوشت دانسته اند.


منبع: مرکز مطالعات شیعه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما