انقلاب بيدارساز (4)

4. 1. مصر: سابقه تاريخي ارتباطات سياسي ايران و مصر از زمان كوروش پادشاه هخامنشي آغاز گشته و در ادامه با ظهور اسلام نيز رابطه طرفين وارد مرحله جديدي شد. با روي كار آمدن سلسله هاي اموي و عباسي و تحت تعقيب قرار گرفتن اهل بيت (ع) و شيعيان، بسياري از بزرگان سادات در جستجوي پناهگاه به مصر و ايران كه به دور از دسترسي حاكميت مركزي بود سفر كردند. (گلي زواره:1380 345-)346 اين دو كشور از لحاظ سياسي همواره با يكديگر در تعامل بوده اند و بدليل
سه‌شنبه، 17 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انقلاب بيدارساز (4)
انقلاب بيدارساز (4)
انقلاب بيدارساز (4)

نويسنده: سيد مهدي طاهري




نقش انقلاب اسلامي ايران در بيداري جهان اسلام

4. آفريقا

4. 1. مصر: سابقه تاريخي ارتباطات سياسي ايران و مصر از زمان كوروش پادشاه هخامنشي آغاز گشته و در ادامه با ظهور اسلام نيز رابطه طرفين وارد مرحله جديدي شد. با روي كار آمدن سلسله هاي اموي و عباسي و تحت تعقيب قرار گرفتن اهل بيت (ع) و شيعيان، بسياري از بزرگان سادات در جستجوي پناهگاه به مصر و ايران كه به دور از دسترسي حاكميت مركزي بود سفر كردند. (گلي زواره:1380 345-)346 اين دو كشور از لحاظ سياسي همواره با يكديگر در تعامل بوده اند و بدليل نفوذ و سلطه انگليس بر هر دو كشور در قرون گذشته ، بالطبع ايران و مصر روابط دوستانه اي با يكديگر داشتند .
از لحاظ فرهنگي نيز روابط ايران با مصر با شروع فعاليت هاي اصلاحي «سيد جمال الدين اسدآبادي» در دنياي اسلام، به ويژه در ايران و مصر نمود يافته و سيد جمال با احياي انديشه اصلاح گرايي نوين در انديشه سياسي مسلمانان عرب و نيز سردادن نداي وحدت ميان شيعه و اهل سنت موفق به ايجاد نهضتي شد كه پس از او شاگردانش، از جمله محمد عبده آن را پيگيري و دنبال نمودند و در همين راستا در اواخر نيمه اول قرن بيستم، جهت نهادينه شدن رابطه شيعه با اهل سنت نهضتي در قالب «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» بين علمايي، همچون آيت الله بروجردي و شيخ شلتوت شكل گرفت .(اسپوزيتو1382 : )154
پس از جنگ جهاني دوم گرچه روابط ميان مصر و ايران دستخوش تحولات و دگرگوني هاي زيادي شد؛ اما با سلطه آمريكا بر هر دو كشور، به غير از زمان «جمال عبدالناصر» در مصر، در ساير دوران ها رابطه دوستانه اي بين طرفين برقرار بود و دولت مصر بر مبناي همين روابط صميمانه به مخالفت با انقلابيون در ايران مي پرداخت، اما فراتر از دولت مصر، غالب جريانهاي اسلامي سياسي مصر از سال 1978 به بعد، به صورتي صريح يا ضمني، سياستهاي رسمي نظام سياسي حاكم بر مصر در تاييد شاه ايران و مقابله با انقلابيون ايران و رهبري امام خميني را مورد انتقاد قرار دادند . ( عبدالناصر 1385 : 373 ) در خصوص ديدگاه جريانات مختلف اسلامي مصر در مورد انقلاب اسلامي ايران و تحولات آن، بايد خاطر نشان كرد كه علي رغم اختلاف نظر ميان دو كشور اين جريان ها در حقيقت پيروزي ايدئولوژي سياسي اسلام و تجسم آن در شكل يك دولت بود.(عبدالناصر :1385 374)
پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1979، همزمان با مذاكرات «كمپ ديويد» در مصر رخ داد و با محكوميت پيمان كمپ ديويد از سوي ايران، گروه هاي اسلامي از جمله اخوان المسلمين ميانه رو، جماعه الاسلاميه و برخي گروه هاي ديگر، دولت مصر را به پيروي از الگوي ايران و مبادرت به جنگ مقدس با اسرائيل فرا خوانده و از موضع ايران در عقب نشيني اسرائيل از تمامي خاك فلسطين اشغالي استقبال كردند؛ البته در مقابل، برخي گروه هاي ديگر سعي نمودند تا با پر رنگ جلوه دادن جنبه هاي ايرانيت و شيعي بودن انقلاب اسلامي در مقابل جنبه اسلامي و احياي فكر ديني در دنياي معاصر، از تاثير اين انقلاب در مصر بكاهند . همچنين دولت مصر نيزكه در اين مقطع زماني به دليل بهبود روابط خود با رژيم صهيونيستي در ميان كشورهاي اسلامي و عربي در انزوا قرار داشت، ضمن محكوم نمودن ايران به مداخله در امور داخلي مصر، سعي داشت تا با بزرگ جلوه دادن خطر انقلاب ايران براي كشورهاي منطقه، با اين كشورها عليه ايران ائتلاف نموده و ضمن بهبود روابط خود با كشورهاي اسلامي، امواج انقلاب اسلامي ايران را هر چه بيشتر مهار نمايد. (محمدي 272:1385 - 273) گرچه به دنبال گروگان گيري سفارت آمريكا در ايران و جنگ تحميلي، رابطه ايران با برخي از گروه هاي اسلامي از جمله اخوان المسلمين كمي تيره شد، (عبدالناصر 1385 : 377) ولي به طور كلي تاثير انقلاب اسلامي ايران در شكل گيري نهضت بازگشت به خويشتن اسلامي و احياي فكر ديني در مصر را نمي توان انكار نمود و در اين خصوص بايد اظهار نمود كه الهام پذيري اين گروه ها از انقلاب اسلامي منجر به تقويت مخالفان دولت مصر و شكل گيري نهضت اسلامي شد و علي رغم وجود حكومت پليسي در مصر و فشارهاي مختلف از درون و بيرون مصر، هنوز گروه هاي اسلامي در قالب جنبشهاي عظيم دانشجويي، اتحاديه هاي كارگري و تشكل هاي ديني و مذهبي به كار خود ادامه مي دهند.
4. 2. تونس: گرچه انقلاب اسلامي ايران نتوانست در كشور تونس با مداخله مستقيم و يا با تشكيل گروه هاي فعال، از آنها پشتيباني كند و بلكه به گرايش هاي مخالفي كه از پيش در آنجا بودند شتاب بخشيد و سياستمداران تونس، قدرت و مشروعيت سياسي اسلام و سنت هاي اسلامي را تابع نظام هاي سكولار يا غير مذهبي دانسته و لذا به ناسيوناليسم و توسعه مي انديشيدند، (اسپوزيتو:1382 171 و 190) اما در مقابل گروههاي مخالف دولت، انقلاب ايران را به عنوان الگويي ضروري در پاسخگويي و مسوليت پذيري اسلامي رهبران سياسي تلقي مي كردند. از اين رو تاثير پذيري اين گروه ها از انقلاب ايران و تهديد تلقي كردن انقلاب ايران از سوي حاكمان تونس براي رهبري سياسي خود، باعث شد تا در دهه 1980 منازعه اي بين دولت با گروه هاي مذهبي شكل بگيرد (اسپوزيتو172:1382) و انقلاب ايران تا حدي براي آنها خطرناك محسوب شود كه « دولت تونس براي رفع اين تهديدات، در سال 1982 به بهانه صرفه جويي در امور مالي و مخالفت با جنگ تحميلي، سفارت خود در ايران را تعطيل كرد». (محمدي )294:1385
نفوذ معنوي انقلاب اسلامي در تونس بر فعالان مسلماني، همچون «راشد الغنوشي» باعث شد كه آنها با الگو برداري ازتجربه ايران و ايجاد جسارت در بيان خواسته هاي خود، جنبش اسلامي جديدي با عنوان «حركه الاتجاه الاسلاميه» را در تونس تشكيل دهند كه بعدها به «جنبش نهضت» تغيير نام داد . (دكمجيان:1377 365) اين جنبش با هدف سرنگوني سكولاريسم در نظام تونس و روي كار آمدن حكومت به سبك حكومت اسلامي ايران تشكيل شد كه در نهايت با عكس العمل دادگاه هاي طرفدار سياست هاي غير مذهبي تونس، رهبران اين جنبش روانه زندان شدند.
4. 3. الجزاير: با توجه به زمينه ها و استعدادهايي كه در جامعه الجزاير بود، انقلاب اسلامي براي آنها نقش مشوق و تجديد حيات را داشت. ياس ناشي از فقدان نتايج و دستاوردهاي انقلاب الجزاير و تبليغات جهاني در مورد عدم تحقق و پيروزي انقلابهاي ديني سبب شده بود تا در تصور مردم الجزاير، احتمال وقوع هر نوع انقلاب ديني را غير ممكن جلوه نمايد؛ ولي پيروزي انقلاب اسلامي اين باور را در مردم الجزاير به وجود آورد كه اسلام مي تواند با ايجاد دگرگوني سياسي، حكومتي مبتني بر ايدئولوژي اسلامي بنا كند و به تعبير يكي از نويسندگان، «در حالي كه جو داخلي ايران قبل از انقلاب اسلامي متاثر از پيروزي انقلاب الجزاير بود، در مقابل مردم الجزاير هم از سال 57 با استقبال از پيروزي انقلاب اسلامي، تحولات انقلاب ايران را پي گيري مي كردند». (طاووسي16/8/1360)
تاثيرات عميقي كه واژگوني رژيم پهلوي و تاسيس جمهوري اسلامي در جهان اسلام به جاي گذاشت، باعث شد تا حاكمان الجزاير با توجه به سابقه حركت اسلامي در اين كشور، به ناچار به اتخاذ شيوه هايي جهت توقف يا كند كردن رشد اسلام گرايي مبادرت ورزيده و در اين راستا با ايجاد فضاي باز سياسي و اجازه فعاليت به گروه هاي مذهبي، درصدد جلوگيري از راديكاليزه شدن جنبش اسلامي برآمدند؛ ولي با اين حال وقوع عواملي همچون پيروزي انقلاب اسلامي ايران، ورود جوانان مسلمان به مسجد الحرام و ترور سادات به دست خالد اسلامبولي در مصر، نفوذ مسلمانان را در الجزاير تقويت كرده (كديور 123:1379) و در اين كشور نيز همچون ديگر نقاط جهان اسلام، حركت هاي مردمي گسترده اي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به وجود آمدكه در قالب حركت هاي دانشجويي و گروه هاي راديكال، به تجديد حيات اسلامي پرداختند و در مقابل آنها حكومت نيز با سركوب اسلام گرايان، سران «جبهه نجات اسلامي» را به اتهام توطئه عليه امنيت كشور بازداشت كردند تا از تبديل شدن الجزاير به يك كشور اسلامي شبيه ايران جلوگيري نمايند.( گلي زواره1380 : 363 - 364 )
4. 4. نيجريه: اين كشور در غرب آفريقا با داشتن ميليون ها نفر مسلمان از جمله كشورهايي است كه مي تواند براي احياي اسلام و اثر پذيري از انقلاب اسلامي ظرفيت داشته باشد . تحولات و نمودهاي تحكيم اسلام در جامعه دانشگاهي نيجريه كه بعدها به توده هاي وسيع مردم در روستاها و شهرهاي اين كشور سرايت كرد، متاثر از انقلاب اسلامي ايران بوده است (محمدي :1385 327) و در واقع رهبري امام خميني و فكر انقلاب اسلامي در جامعه نيجريه و به ويژه در ميان مسلمانان محروم شمال اين كشور، احساسات و واكنش هايي را بر انگيخته و احياگري اسلامي در ايران تاثير مستقيمي بر قيام هاي احياگري اسلامي در آنجا داشته است. ( اسپوزيتو1382 : 310 و 317 ) در واقع پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، بسياري از رهبران مسلمان نيجريه را در احياء اسلام و مقابله با غرب ترغيب كرده و آنها با استقبال از بسياري مضامين انقلاب اسلامي ايران، همچون تقبيح فساد اداري، رد مادي گرايي فزوني خواهانه، انتقاد از غرب زدگي و اجراي قوانين اسلامي، از انقلاب اسلامي الهام گرفتند.
ذكر اين نكته ضروري است كه پيروزي انقلاب ايران به رهبري امام خميني، گرچه الهام بخش مسلمانان اين كشور بوده و با ترغيب و تشويق آنان توانست گرايش احياگري و اصلاح اسلامي را در ميان آنها بر انگيزد؛ ولي با اين حال فعاليت هاي احياگرانه در نيجريه اساسا درون زا و داخلي تعبير شده و شاهد اين مدعي اين است كه به قول «ابراهيم گامباري»، اكثر مسلمانان نيجريه با آنكه به نوعي خواستار معمول شدن قوانين اسلامي هستند، همچنان به جاي ايجاد جمهوري اسلامي به دولتي كثرت گرا پاي بند هستند». (اسپوزيتو)31:1382
4. 5. سودان: كشور سودان از مهم ترين كشورهاي اسلامي است كه به طور جدي از انقلاب اسلامي ايران متاثر شده و اين كشور سرپل بسيار مهمي براي انتشار اسلام گرايي در منطقه وسيعي از آفريقا به حساب مي آيد. گرچه انقلاب ايران در دهه اول، تاثير به سزايي در سودان نداشته است؛ ولي با گذشت يك دهه از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و با به قدرت رسيدن «عمر البشير» در سودان، وي اقدام ها و گرايش هاي اسلامي مشابه ايران را از خود نشان داد و با حمايت «حسن الترابي» در الگوگيري از انقلاب اسلامي ايران و بسيج توده اي، در صدد رفع مشكلات داخلي؛ نظير مسئله جنوب، فقر وعقب ماندگي و قطع نفوذ و مداخله خارجي برآمده و مواضع استعماري در سطح جهان اسلام اتخاذ كردند. (امرائي1383 : 247 ) در اين زمينه عمرالبشير اظهار داشته است: «انقلاب اسلامي واقعه بسيار عظيمي است كه ما همواره به آن با چشم اميد نگاه كرده ايم و آن را الهام بخش خود مي دانيم . پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به ما اطمينان داد كه علي رغم مشكلات تحميل شده از سوي دشمنان، حركت خود را به سمت اسلام ادامه دهيم و در اين راه به خدا توكل كنيم». (گلي زواره1380 433:) اظهاراتي از اين دست، دستاويزي براي كشورهايي ، همچون مصر و آمريكا شده و موجب گرديد تا آنها بتوانند هم چنان از تداوم تهديد صدور انقلاب و به خطر افتادن منافع خود سخن گفته و برخي فشارها و تبليغات خود عليه ايران را با اين مبنا توجيه نمايند . (خرمشاد 1386 : 90 )
4. 6. مراكش: در مراكش نيز پس از پيروزي انقلاب اسلامي، حركت هاي اسلامي رشد نمود و معروف ترين فرد در هدايت جريانات اسلام گرايي در مراكش، «عبدالسلام ياسين» بود كه ستايش وي از انقلاب اسلامي، امام خميني و تلاش وي براي تشكيل حزب سياسي منجر به دستگيري وي در سال 1984 شد (دكمجيان1377 : 377 ) و با نشانه هاي رشد جنبش هاي اسلامي در مراكش، پادشاه اين كشور جمهوري اسلامي ايران و ديگر گروه هاي افراطي طرف دار ايران را به توطئه چيني متهم كرده و مدعي شد كه شورشيان خواستار برپايي يك نظام اسلامي افراطيبه شيوه ايران هستند و لذا با ترس از الگوگيري از انقلاب ايران، سركوب گروه هاي اسلامي و رهبران آن در اين كشور شدت گرفت .
منبع: http://www.pegahhowzeh.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.