اندیشه های قرآنی امام صادق علیه السلام
تمام فرقه های اسلامی اتفاق نظر دارند که امام صادق(علیه السلام) در بسیاری از علوم، از کلام و اعتقادات گرفته تا فقه و تفسیر و مسائل اخلاقی، پیشگام و پیشتاز بوده اند؛ تا آنجا که چهار هزار نفر از خزائن علوم آن حضرت خوشه چینی کردند.شیخ مفید می گوید: «راویان حدیث، اصحاب مورد اطمینان حضرت صادق(علیه السلام) را با همه اختلافاتی که داشتند، تا چهار هزار نفر شماره کرده اند».[1]
آنان هر چه از امام می شنیدند، طبق دستور خود حضرت آن را می نوشتند. رساله های متعدد و کتاب های بی شماری منسوب به آن حضرت و شاگردان او نقل شده است که تعدادشان بیش از چهارصد اثر است.[2]
امام صادق(علیه السلام) نکات کلیدی و مهمی دربارۀ قرآن بیان فرموده است که در هر زمان می تواند راهگشا و کارساز باشد.
نکاتی دربارۀ قرآن
امام صادق(علیه السلام) نکات کلیدی و مهمی دربارۀ قرآن بیان فرموده است که در هر زمان می تواند راهگشا و کارساز باشد.1. قرآن، جامع علوم
یکی از پرسش های همیشگی این است که: آیا قرآن تمام علوم بشری را در خود جای داده است؟ از ظاهر آیات قرآن فهمیده می شود که قرآن، بیانگر هر تری و خشکی: «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ الا فی کتاب مبین»[3]، و بیانگر هر چیزی است: «تبیاناً لکلّ شیء».[4]علامه طباطبائی می گوید: مراد از «هر چیزی»، امور مربوط به هدایت بشر است؛ یعنی معارف حقیقی مربوط به دنیا، مبدأ و معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهی، قصّه ها و مواعظ.[5]
در تفسیر نمونه می خوانیم: با توجه به وسعت مفهوم «کلّ شَیء»، به خوبی می توان استدلال کرد که در قرآن بیان همه چیز است، ولی از این نکته که قرآن کتاب تربیتی و انسان سازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است، روشن می شود که منظور از «همه چیز» تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است، نه اینکه قرآن دایرة المعارف بزرگی است که تمام جزئیات علوم ریاضی، جغرافیایی، شیمی، فیزیک و مانند آن در آن آمده است.
البته قرآن دعوت کلی به کسب همه علوم و دانش ها کرده و تمام دانش ها مشمول این دعوت کلی است. به علاوه، گاه گاهی به تناسب بحث های توحیدی و تربیتی، پرده از روی قسمت های حساسی از علوم و دانش ها برداشته است، ولی با این حال، آنچه قرآن برای آن نازل شده و هدف اصلی و نهایی قرآن را تشکیل می دهد، همان مسئله انسان سازی است و در این زمینه چیزی را فروگذار نکرده است.[6]
تمام این سخنان به نوعی برگرفته از سخنان امامان خصوصاً حضرت صادق(علیه السلام) ذیل این آیه است. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود:
«إِنّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِی الْقُرْآنِ تِبْیَانَ کُلّ شَیْء[7]ٍ حَتّى وَ اللهِ مَا تَرَکَ اللهُ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْعِبَادُ حَتّى لَا یَسْتَطِیع عَبْدٌ أن یَقُولُ لَوْ کَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِی الْقُرْآنِ إِلّا وَ قَدْ أَنْزَلَ اللهُ فِیهِ؛[8] خداوند تبارک و تعالی در قرآن هر چیزی را بیان کرده است. به خدا سوگند، چیزی که مورد نیاز مردم بوده است، کم نگذارده است، تا کسی نگوید اگر فلان مطلب درست بود، در قرآن نازل می شد، مگر اینکه در قرآن نازل شده است».[9]
چنان که پدر بزرگوارش حضرت امام باقر(علیه السلام) نیز فرمود: «خداوند متعال چیزی را که مورد نیاز این امت است، در کتابش فروگذار نکرده است و برای رسولش تبیین کرده است و برای هر چیزی حدّی قرار داده و دلیل روشنی برای آن نهاده و برای هر کسی که از این حد تجاوز کند، حد و مجازاتی قرار داده است».
معلّی بن خنیس از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: «هیچ امری نیست که دو نفر با هم در آن اختلاف کنند، مگر آنکه اصلی برای (حلّ) آن در قرآن وجود دارد، ولی عقول مردان به آن نمی رسد».[10]
از این روایت و روایات دیگری که از حضرت صادق(علیه السلام) رسیده، می توان برداشت کرد که همه چیز در قرآن بیان شده است، منتها فهم تمام آن در حیطه فهم بشر غیر معصوم نیست.
عبد الاعلی بن اعین می گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «من کتاب خدا را می دانم. در آن آغاز خلقت و آنچه تا قیامت خواهد بود، آمده است. در آن خبر آسمان و زمین، خبر بهشت و جهنم، و خبر گذشته و حال وجود دارد و من این را به گونه ای که به کف دستم نگاه می کنم، می دانم. به راستی خداوند فرمود: «... تبیاناً لکُلِّ شَیْءٍ»: در قرآن بیان همه چیز است.[11]
در حدیث دیگر فرمود: «به راستی می دانم آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است. می دانم آنچه در بهشت است، و می دانم آنچه در دوزخ است، و می دانم آنچه تا قیامت خواهد بود».
آن گاه لحظه ای ساکت شد. سپس احساس کرد که شنوندگان تعجب کرده اند و این سخن برایشان گران آمده است؛ بنابراین فرمود: همۀ اینها را از کتاب خداوند عزوجل می دانم؛ زیرا خدای تعالی دربارۀ کتابش می فرماید: «تِبْیانًا لِکُلِّ شَیْءٍ».[12]
این روایات در کنار روایاتی که قرآن را دارای بطونی می دانند که فقط پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام) به آن آگاهی دارند، نتیجه می دهند که مسائل و علوم فراوانی در بطن قرآن وجود دارد که به جز ائمه(علیهم السلام) کسی به آنها دسترسی ندارد.
ابواسامه می گوید: در محضر امام صادق(علیه السلام) بودم و در نزد او مردی از مغیریّه[13] هم حضور داشت که از سنت ها و مستحبات پرسش کرد. حضرت فرمود:
«هیچ چیزی نیست که فرزند آدم به آن محتاج باشد، مگر اینکه از طرف خداوند و رسولش رسیده است. اگر چنین نبود، خداوند به وسیله ما احتجاج نمی کرد به آنچه احتجاج کرده است».
مغیری گفت: به چه احتجاج کرده است؟! حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «امروز دین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کردم».[14]
از این سخن معلوم می شود که خداوند با طرح امامت، دین را کامل و حجّت را هم بر مردم تمام کرده است.
2. تازگی قرآن
در عصر ما این پرسش فراوان مطرح می شود که: چگونه کتابی که مربوط به 1400 سال قبل است، می تواند جامعه پیشرفته قرن حاضر را اداره کند؟ از حضرت امام صادق(علیه السلام) نیز سؤال شد که: چگونه قرآن با وجود انتشار یافتن و گذشت زمان، جز تازگی چیزی بر آن اضافه نمی شود؟ فرمود:«لاَنَّ اللهَ تَبارکَ و تَعالی لَمْ یَجْعَلْهُ لِزمانٍ دُونَ زمانٍ وَلا لناسٍ دُونَ ناسٍ فَهُوَ فی کُلِّ زمانٍ جَدیدٌ و عِنْدَ کُلِّ قَومٍ غَضٌّ إِلی یَوْم الْقیامة؛[15] برای اینکه خدای بلند مرتبه آن را برای زمان خاص و مردمی خاص قرار نداده. بدین رو، قرآن در هر زمان تازه و در نزد هر قومی جدید است تا روز قیامت».
یعنی خداوند قرآن را به گونه ای نازل فرموده که با همه زمان ها سازگار باشد و نیازهای همه انسان ها را برآورده سازد؛ چرا که قرآن با بیان قواعد و قوانین کلّی و حضور امامت در کنار آن و ادامه اجتهاد در زمان غیبت، به گونه ای نازل شده است که قابلیت دارد با استخراج و تطبیق بر مصداق های جدید، جواب گوی نیاز هر عصر و زمانی باشد.
3. آموختن قرآن
آشنایی با قرآن ـ که کامل ترین کتاب الهی است ـ به عنوان واجب کفایی، لازم و واجب است. حضرت صادق(علیه السلام) فرمود:«یَنْبَغی أنْ لایَمُوت المؤمِنُ حَتّی یتَعَلَّمَ القُرآنَ اَوْ یَکُونَ فی تَعَلُّمِهِ؛ سزاوار است که مؤمن نمیرد، مگر آنکه قرآن را فراگرفته باشد یا در حال فراگیری آن باشد».
ظاهراً مراد از تعلّم، صرف روخوانی نیست، بلکه فراگیری مضامین قرآن و آشنایی با دستورهای آن و در نتیجه، عمل کردن به آن است. شاهد این مدّعا، تفسیری است که حضرت در ذیل آیۀ تلاوت بیان کرده است؛ آنجا که درباره سخن خداوند: «الذین آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقّ تِلاوَتِهِ»[16] فرمود:
«آیات قرآن را به ترتیل می خوانند و معانی آن را می فهمند و به احکام قرآن عمل می کنند، و به وعده اش امید می بندند و از عذاب های آن می ترسند، و به قصه های آن تمثل می جویند، و از مثل های آن عبرت می گیرند، و اوامر آن را انجام می دهند، و از نواهی آن دوری می کنند. به خدا سوگند که تلاوت فقط حفظ آیات قرآن و بیان حروف و تلاوت سوره های آن نیست ... مردم حروف قرآن را حفظ کردند (و زیبا خواندند) ، ولی حدود آن را تباه کردند؛ بلکه (هدف از تلاوت،) تدبر در آیات قرآن است که خداوند فرمود: کتاب مبارکی بر تو نازل کردیم تا در آن تدبّر کنند[17]».[18]
وقتی که تلاوت فقط خواندن نباشد و همراه با فهم و تدبّر و عمل باشد، به طریق اولی تعلّم آن نیز باید توأم با درک و عمل باشد.
4. پناه بردن و گوش دادن به قرآن
قرآن کریم می فرماید: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنَ الشّیْطانِ الرّجیمِ»[19]؛هر گاه قرآن خواندی، پس به خدا از شیطان رجیم پناه ببر»». از امام صادق(علیه السلام) دربارۀ استعاذه و پناه بردن به خداوند در آغاز هر سوره، سؤال شد. فرمود:
«نَعَمْ فتَعوَّذْ باللهِ مِنَ الشیطان الرجیم (وَ ذَکَرَ اَنَّ الرَّجیم اَخْبَثُ الشّیاطینَ)؛ بلی. پس، از شیطان رانده شده، به خدا پناه ببر، (و یادآور شد که رجیم، خبیث ترین شیاطین است)».[20]
و همچنین آن حضرت دربارۀ لزوم گوش فرادادن به قرآن به هنگام تلاوت آن به وسیله دیگران فرمود:
«نَعَم إذا قُِریءَ القرآنُ عِندَکَ فَقَدْ وَجَبَ عَلَیْکَ الاسْتِماعُ و الإنصاتُ؛[21] بلی، وقتی قرآن در نزد شما خوانده می شود، واجب و لازم است که گوش کنید و ساکت باشید».
5. منع تفسیر به رأی
از انحرافات خطرناکی که در جامعه بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به وجود آمد و تا امروز ادامه داشته است، تفسیر به رأی و تحمیل آرا بر قرآن است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود:«قال الله جلَّ جلاله: ما آمَنَ بی مَنْ فَسَّرَ بِرَأیهِ کَلامی؛ خداوند جلیل فرموده است: به من ایمان نیاورده است کسی که کلام مرا (قرآن) تفسیر به رأی کند».
امام صادق(علیه السلام) نیز بر این امر به عنوان امر کلیدی تأکید ورزیده است؛ از جمله فرموده:
«مَنْ فَسَّرَ القُرْآنَ بِرَأیهِ فَأصابَ لم یُؤجَرْ و اِنْ أخْطأَ کان إثْمُهُ عَلَیْه؛ کسی که قرآن را تفسیر به رأی کند و به واقع هم برسد، اجر ندارد و اگر خطا کند، گناهکار است».[22]
پی نوشت:
[1] . الارشاد، شیخ مفید، ص271، قم، مکتبة بصیرتی، مناقب آل ابی طالب، زین الدین محمد بن علی بن شهر آشوب، ج4، ص269، انتشارات ذوی القربی.
[2] . سیر حدیث در اسلام، سید احمد میرخانی، ص109 ـ 204، تهران، 1361ش.
[3] . انعام / 59.
[4] . نحل/ 89.
[5] . المیزان فی تفسیر القرآن، علامه سید محمد حسین طباطبائی، ج12، ص246 ـ 247، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چهارم، 1361ش.
[6] . تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج11، ص363. دارالکتب الاسلامیه، 1370ش.
[7] . اشاره به آیه 89 سوره نحل.
[8] . اصول کافی، ج1، ص 59، باب 20، الرّد الی کتاب الله، ح1؛ تفسیر نمونه، ج11، ص362؛ نورالثقلین، ج3، ص740.
[9] . تفسیر نمونه، ج11، ص362؛ نورالثقلین، ج3، ص75.
[10] . اصول کافی، ج1، ص60، ح6؛ اعلام الهدایة، مجمع جهانی اهل بیت، ج8، ص237.
[11] . اصول کافی، ج1، ص61، باب 20، (الرّد إلی الکتاب)، ح8.
[12] . همان، ج1، ص201، ح2.
[13] . گروهی از غلات، پیرو مغیرة بن سعید عجلی هستند. ر.ک: معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، مؤسسه فرهنگی آرایه، ج5، ص467.
[14] . مائده / 3؛ بحارالانوار، ج2، ص169، ح3.
[15] . بحارالانوار، ج92، ص15، ح8؛ منتخب میزان الحکمه، ص416، ح5168.
[16] . «کسانی که کتاب (قرآن) به آنان دادیم، آن را چنان که حق تلاوتش است، تلاوت می کنند». بقره / 121.
[17] . ص / 29.
[18] . تنبیه الخواطر، ج2، ص236، به نقل از منتخب میزان الحکمه، ص 418، ح5192.
[19] . نحل / 98.
[20] . تفسیر عیاشی، ج2، ص270، ح68، به نقل از منتخب میزان الحکمه، ص 418.
[21] . بحارالانوار، ج86، ص151، ج87، ص78، ج89، ص221؛ وسائل الشیعه، ص215، باب 26.
[22] . بحارالانوار، ج92، ص110، ح11؛ منتخب میزان الحکمه، ص 419، ح5208.
منبع: سایت اهل بیت علیهم السلام